4.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ ️حاج قاسم سلیمانی: اولین موضوعی که اثرگذار بود در جبهه، فضای مدیریتی جنگ بود...
🔹من فضای مدیریتی جنگ را که میگویم، ذهن شما به سمت من و برادرانی که باقی مانده اند نرود
🔹ذهنتان متوجه همت، خرازی، کاظمی. و متوسلیان بشود
ـــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری صابرین نیوز↙️
🆘@sabreenS1_official
✅مردگانتان را که در قبرها آرمیدهاند از یاد نبرید
✍️پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: مردگانتان را که در قبرها آرمیدهاند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. آنها زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. شما صدقه و دعایی به آنها هدیه کنید.
📚انوار الهدایه، ص 115
امروز پنجشنبه
یادی كنيم از مسافرانی که
روزی در کنارمان بودند
و اكنون فقط یاد و خاطرشان
در دلمان باقیست
با ذكر فاتحه و صلوات
روحشان را شاد کنیم
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
✅یک روز میفهمیم زندگی دنیا اصلا زندگی نبوده!
✍ «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي» انسان میگوید: ای کاش برای زندگیام چیزی پیش فرستاده بودم! انسان وقتی وارد صحرای قیامت و عالم آخرت میشود تازه میفهمد که زندگیاش آن است و این که در دنیا بوده اصلا زندگی نبوده بلکه جلسهی امتحان بوده. درست مثل یک دانشجو که ساعتی در جلسهی امتحان است و آن امتحان، سرنوشتش را در همهی عمر و برای دهها سال تعیین میکند. در اینجا تعبیر قرآن تعبیر عجیبی است، کأنه میخواهد بگوید قبل از اینجا اصلا زندگی نبود. «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي» ای کاش برای زندگیام چیزی پیش فرستاده بودم.
👤#شهید_مطهری
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام
إذا قامَ قائمُنا أذْهَبَ اللّه ُ عن شِيعتِنا العاهَةَ ، و جَعلَ قلوبَهُم كَزُبَرِ الحديدِ ، و جَعلَ قُوّةَ الرّجُلِ مِنهُم قُوّةَ أربَعينَ رجُلاً ، و يكونونَ حُكّامَ الأرضِ و سَنامَها .;
امام زين العابدين عليه السلام
زمانى كه قائم ما قيام كند، خداوند آفت را از شيعيان ما مى زدايد و دلهاى آنان را چون پاره هاى آهن [سخت و تزلزل ناپذير] مى كند و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد مى دهد. آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود.;
مشكاة الأنوار : 151 / 366 .
زمين و آسمان " مكه " آن شب نورباران بود
و موج عطر گل در پرنيان باد مي پيچيد -
اميد زندگي در جان موجودات مي جوشيد -
هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود
شبي مرموز و رويايي -
به شهر " مكه " مهد پاكجانان دختر مهتاب مي خنديد
شبانگه ساحت " ام القري " در خواب مي خنديد
ز باغ آسمان نيلگون صاف و مهتابي -
دمادم بس ستاره مي شكفت و آسمان پولك نشان مي شد
صداي حمد و تهليل شباويزان خوش آهنگ -
به سوي كهكشان ميشد.
*
دل سياره ها در آسمان حال تپيدن داشت -
و دست باغبان آفرينش در چنان حالت -
سر " گل آفريدن " داشت.
*
شگفتيخانه ي " ام القري " در انتظار رويدادي بود
شب جهل و ستمكاري -
به اميد طلوع بامدادي بود.
سراسر دستگاه آفرينش اضطرابي داشت
و نبض كائنات از انتظاري دم به دم مي زد
همه سياره ها در گوش هم آهسته مي گفتند
كه: امشب نيمه شب خورشيد مي تابد
ز شرق آفرينش اختر اميد مي تابد
*
در آن حال " آمنه " در عالم سرگشتگي مي ديد:
به بام خانه اش بس آبشار نور مي بارد
و هر دم يك ستاره در سرايش مي چكد رنگين و نوراني
و زين قدرت نمايي ها نصيب او -
شگفتي بود و حيراني
*
در آن دم مرغكي را ديد با پرهاي ياقوتي
و منقاري زمردفام
كه سويش پر كشيد از بام -
و در صحن سرا پر زد
و پرهاي پرندين ره به پهلوي زن دردآشنا سائيد
به ناگه درد او آرام شد، آرام
به كوته لحظه اي گرداند سر را " آمنه " با هاله اميد
تنش نيرو گرفت و در دلش نور خدا تابيد
چو ديد آن حاصل كون و مكان و لطف سرمد را -
دو چشمش برق زد تا ديد رخشان چهر " احمد " را -
شنيد از هر كران عطر دلاويز محمد را
سپس بشنيد اين گفتار وحي آميز:
- الا، " اي آمنه " اي مادر پيغمبر خاتم!
سرايت خانه ي توحيد ما باد و مشيد باد
سعادت همره جان تو و جان " محمد " باد
*
بدو بخشيده ايم اي " آمنه " اي مادر تقوا!
صداي دلكش " داوود " و حب " دانيال" و عصمت " يحيي "
به فرزند تو بخشيديم
كردار" خليل " و قول " اسماعيل " و حسن چهره ي " يوسف "
شكيب " موسي عمران " و زهد و عفت " عيسي "
بدو داديم: خلق " آدم " و نيروي " نوح " و طاعت " يونس "
وقار و صولت " الياس " و صبر بي حد " ايوب "
بود فرزند تو يكتا -
بود دلبند تو محبوب -
سراسر پاك -
سراپا خوب.
*
دو گوش " آمنه " بر وحي ذات پاك سرمد بود
دو چشم " آمنه " در چشم رخشان " محمد " بود -
كه ناگه ديد روي دختراني آسماني را -
به دست اين يكي ابريق سيمين در كف آن ديگري طشت زمرد بود
دگر حوري، پرندي چون گل مهتاب در كف داشت
" محمد " را چو مرواريد غلتان شستشو دادند
به نام پاك يزدان بوسه ها بر روي او دادند
سپس از آستين كردند بيرون " دست قدرت " را -
زدند از سوي درگاه خداوندي -
ميان شانه هاي حضرتش " مهر نبوت " را
سپس در پرنياني نقره گون، آرام پيچيدند
وز آنجا " آسمان دختران " بر " عرش " كوچيدند.
همان شب قصه پردازان ايراني خبر دادند:
كه آمد تكسواري در " مدائن " سوي " نوشروان "
و گفت: اي پادشه " آتشكده ي آذرگشسب " ما -
كه صدها سال روشن بود -
هم امشب ناگهان خاموش شد، خاموش
به " يثرب " يك " يهودي " بر فراز قلعه اي فرياد را سرداد:
كه امشب اختري تابنده پيدا شد
و اين نجم درخشان اختر فرزند " عبدالله " -
نوين پيغمبر پاك خداوندست
و انساني كرامندست
*
يكي مرد عرب اما بيابانگرد و صحرائي
قدم بگذاشت در " ام القري " وين شعر را برخواند:
" كه اي ياران مگر ديشب بخواب مرگ پيوستيد؟
چه كس ديد از شما آن روشنان آسماني را؟
كه ديد از " مكيان " آن ماهتاب پرنياني را؟
زمين و آسمان " مكه " ديشب نورباران بود
هوا آغشته به عطر شفا بخش بهاران بود
بيابان بود و تنهايي و من ديدم -
كه از هر سو ستاره در زمين ما فرود آمد
به چشم خويش ديدم ماه را از جاي خود كندند -
ز هر سو در بيابان عطر مشگ و بوي عود آمد.
بيابان بود و من، اما چه مهتاب دلارائي!
بيابان بود و من، اما چه اخترهاي زيبائي!
بيابان، رازها دارد
ولي در شهر، آن اسرار، پيدا نيست
بيابان، نقش ها دارد كه در شهر آشكارا نيست
كجا بوديد اي ياران؟!
كه ديشب آسمانيها زمين " مكه " را كردند گلباران
ولي گل نه، ستاره بود جاي گل
زمين و آسمان " مكه " ديشب نورباران بود
هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود."
*
به شعر آن عرب، مردم همه حالي عجب ديدند
به آهنگ عرب اين شعر را خواندند و رقصيدند:
كه اي ياران مگر ديشب به خواب مرگ پيوستيد؟
چه كس ديد از شما آن روشنان آسماني را؟
كه ديد از " مكيان " آن ماهتاب پرنياني را؟
بيابان بود و تنهايي و من ديدم -
كه از هر سو ستاره در زمين ما فرود آمد
به چشم خويش ديدم ماه را از جاي خود كندند -
زهر سو در بيابان عطر مشگ و بوي عود آمد
بيابان بود و من، اما چه مهتاب دلارائي!
بيابان بود ومن، اما چه اخترهاي زيبائي!
بيابان رازها دارد
سهیلی
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان
یکی از راهکارهای توسعه وپیشرفت در تمام بخش ها بویژه در حکمرانی مسوولانه توحید و اخلاص واعتقاد به قیامت است
حسابرس #اعمال بینا است
یک روز جمعی از شاگردان آیت الله #بروجردی قدس سره در محضر ایشان از خدمات و کارهای آن بزرگوار تمجید میکردند
آیت الله سید مصطفی #خونساری میگوید که :
من هم در آن جمع حاضر بودم
ولی هیچ چیزی نمیگفتم
آیت الله بروجردی رو به من کرد و فرمود :
چرا شما ساکت هستید ؟
یک مطلبی بگویید
من گفتم که :
مطلبی ندارم غیر از یک حدیثی که از اجدادم به خاطر دارم
اگر شما اجازه بفرمایید این #حدیث را عرض کنم
آیت الله بروجردی فرمود :بگو
من عرض کردم که :
جدم #پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرد که #الله تعالی فرمود :
و اخلص #العمل
فان #الناقد بصیر #بصیر
یعنی :
#عمل خود را پیراسته کن که حسابرس بینا است بینا است
تا من این عبارت را خواندم
#اشگ از دیدگان و #چشم های آیت الله بروجردی جاری شد و حالش دگرگون گردید و رو به آقایان کردند و فرمودند که :
بله اگر در #قیامت شما باشید مسئله حل است
ولی نه ،
و اخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر
بعد از آن جریان هر وقتی که آیت الله بروجردی به من برخورد میکردند میفرمودند که :
و اخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر
و حالشان هم دگرگون میشد
آیت الله بروجردی واقعاً به #معاد و #قیامت باور داشت و به آن یقین پیدا کرده بود
داستان دوستان صفحه
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اساتید محترم از فرهنگ غفلت نکنند
مشکل جامعه ایران مشکل فرهنگه
واقعا تکان دهنده است
اسیب های موجود در تمام بخش ها ریشه در فرهنگ دارد با اینکه تمام انبیا واولیا برای رشد فرهنگی بشر به مسلخ رفتند اما هنوز معضلات فرهنگی به قوت خود باقی است
مهمترین مشکل سیستم حکمرانی در عدم پاسخ گویی به فرهنگ بر می گردد
نزاع ها ی جناحی وسیاسی و طلاق وغارت محیط زیست دریا وجنگل وهوا واب ریشه در ضعف فرهنگ دارد
رها کردن محضر مراجع وعلمای ربانی ومساجد ورفتن به سراغ دراویش وخانقاه ریشه درفرهنگ دارد
⚡️«يا من إذا تضايقت الأمور فتح لها باباً لم تذهب إليه الأوهام، صلّ على محمد وآل محمد وافتح لأمورى المتضايقة باباً لم يذهب إليه وهم يا أرحم الراحمين».
🔻 اللهم اجعله في درعك الحصينة التي تجعل فيها من تريد
@seyyed_hossein_kashfi
لا اله الا الله
ابن قولویه در کامل الزیارات - دیگه چه فرقی داره که کامل الزیارات اسنادش توثیق عام داره و همه روایاتش صحیحه-
از ابو هارون مکفوف نقل میکنه که امام صادق سلام الله علیه بهم گفت یه روضه ای برامون میخونی؟!( امر نکرد، از ابو هارون درخواست کرد!! این حال نزار قبل روضه است که منتظر گریز روضه خونه)
ابو هارون میگه یه روضه ای خوندم
فبکی
یعنی امام صادق علیه السلام منتظر یه جرقه بود
من همینکه شعرمو خوندم حضرت شروع کرد به گریه کردن
ظاهرا حضرت دلش آروم نشد
ابو هارون روضه رو مکشوف نخوند و ملاحظه حضرت رو داشت
حضرت فرمود {نه ابو هارون!}
روضه رو همونطور که توی روضه ها و هیات های خودتون میخونی بخون
مراعات منو نکن
خود ابوهارون روایت رو به نحو مدرج میگه ( یعنی خودش به روایت اضافه کرده که منظور امام علیه السلام این بود که روضه سوزناک بخون لذا در خود روایت میگه بالرقّة)
ابوهارون میگه یه بیت دیگه خوندم
بیت شعری که خونده رو هم میاره
دوباره حضرت بدون هیچ فاصله ای شروع کرد گریه کردن
نه ابوهارون دل امام صادق علیه السلام خیلی پره ، مملو از غمه
حضرت فرمود زدنی
بازم بخون
ابوهارون میگه یه قصیده خوندم یعنی یه شعر که حداقل بیش از پنج بیت بود
حضرت با یه بیت کلی گریه کرد دیگه با قصیده چه میکنه؟!
لذا امام صادق علیه السلام دوباره گریه کرد
دیگه کل خونه گریه کردن
ابوهارون میگه
فسمعت البکاء من خلف الستر
اهل و عیال حضرت هم گریه کردن
گریه که میکردن
منتها دیگه نتونستن جلوی ضجه هاشونو بگیرن
یه روضه اینطوری میخوایم
میگن سید حسن حفظه الله تعالی الان حدودا ۶۳ سالشه!
#گزارش_تصویری
🔹دیدار نماینده ولیفقیه و امام جمعه کاشان با ام البنین کاشان مادر شهیدان بارفروش
▪️کانال ایتای سفیر ولایت:
📲@Safirevelayat