نگرشی بر مهمترین چالش انقلاب ونظام جمهوری اسلامی ایران
سخنرانیها، نوشته ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده.
عضو هیئت علمی دانشگاه
ارتباط با ادمین:
@Heidarimohammadjavad
آیدی کانال:
@MohammadJavadHeidari
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 این شاهکار چارلی چاپلین است. هرموقع که ببینید زنده و انگارکه برای همین زمان ساخته شده است.
اموزش امید وهوش عاطفی وعشق
وخوشبختی برای نجات انسان از سردر گمی وامپراطوری ودیکتاتوری
محمد جواد حیدری
سخنرانیها، نوشته ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده.
عضو هیئت علمی دانشگاه
ارتباط با ادمین:
@Heidarimohammadjavad
آیدی کانال:
@MohammadJavadHeidari
💢تربیت خانواده و پیش دبستان و دبستان ریشه فناوری و خلاقیت و پیشرفت
🔹 یکی از غفلت های مهم و شایع و پرخطر در جامعه ایران، غفلت از تربیت نونهالان در خانواده و پیش دبستان و دبستان است؛ درحالی که ریشه خلاقیت و فناوری و توسعه اینجاست
🔹 داگلاس نورث برنده نوبل اقتصاد مي گويد:
«اگر ميخواهيد بدانيد كشوری توسعه مي یابد يا نه اصلا سراغ فناوری، كارخانه و ابزاری كه استفاده مي كند نروید؛ اينها را براحتي مي توان خريد يا دزديد يا كپي كرد. خيلی راحت مي توان نفت فروخت وهمه اينها را وارد كرد.
برای ديدن توسعه برويد در دبستانها و پيش دبستانی ها، ببينيد آنجا چگونه بچه ها را آموزش مي دهند؛ مهم نيست چه چيزي آموزش مي دهند بلكه ببينيد چگونه آموزش مي دهند. اگر كودكان شما را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم پذير، خطر پذير، دارای روحيه گفتكو و تعامل و دارای روحيه مشاركت جمعی و همكاری بار آورند؛ اينها انسانها و شخصيت هایی خواهند شد كه مي توانند توسعه ايجاد كنند».
🔹 اگر می خواهیم فرزندانی صبور و اخلاقی و خلاق و مبتکر و کار افرین و اهل تعامل و احترام و محبت و منطق و روحیه مشارکت جمعی و همکاری داشته باشیم باید از آموزش و تربیت معلمان صاحب صلاحیت غفلت نکنیم
✅ استفاده از هیات و محافل حسینی با این رویکرد نیز در انجام این هدف و برنامه نقش مهمی خواهد داشت
آموزش درس هایی که امام حسین علیه السلام به انسان ها آموخت با زبان کودکی به نونهالان، آثار و برکات مهمی دارد. با عمل به این درس ها، در آینده ای نه چندان دور، می توانیم قله های تمدن نوین اسلامی را فتح نماییم.
✍️ محمد جواد حیدری
🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه
@hokmrani_masoulaneh
فرهاد قنبری
به خودمان رحم کنیم
⏺ در آمریکا طی چند روز آتش سوزی شدید، هزاران هکتار از جنگل ها و گیاهان و خانههای مردم از میان رفته است. تلاش دولت و آتش نشانی این کشور برای مهار حریق هم تا این لحظه ناموفق بوده است.
چند سال پیش کلیسای نوتردام در پاریس طعمه حریق شد و بسیاری از قسمت های آن از بین رفت. استرالیا هم چند سال پیش درگیر آتشسوزی شدید بود که بخشهای بزرگی از جنگلهای آن را به ویرانی و نابودی کشاند.
اما واکنش مردم آمریکا، استرالیا و فرانسه و در کل جامعه غربی به این دو حادثه طبیعی چگونه بود!؟
در بسیاری موارد مشاهده کردیم که شهروندان آمریکایی، فرانسوی و استرالیایی دست به دعا برداشته و با کمک و دستگیری خود تلاش کردند تبعات این دوحادثه را به حداقل برسانند.
⏺ حال تصور کنیم این حوادث در کشور ما رخ می داد. در آن صورت واکنش ما ایرانیان چگونه بود؟
به احتمال قریب به یقین در اولین قدم شبکههای فارسی زبان ضدایرانی مانند اینترنشنال هر روز کلیپ های ارسال شده مردم از سوختن حیوانات و درختان و آثار باستانی را با هزاران فحش و ناسزا علیه ملت و شهردار و آتش نشانی را به نمایش می گذاشت
سپس نوبت به بلاکرها میرسید تا ذرهبین به دست چیزی از مناطق درگیر آتش پیدا کنند، تا تمام بدبختی ها و آتشسوزی های کره زمین را به ناکارآمدی و عقبماندگی و نفرینشدگی سرزمین ایران نسبت دهند.
ما مردم هم در فضای مجازی شروع به پخش و اشتراکگذاری مطالب و توییتهایی شبهروشنفکران و شبهمنتقدان از این قبیل میکردیم:
۱- دولت خودش عمدی این آتش سوزی را راه انداخت که حواس مردم را از گرانی ها و سیل و سقوط هواپیما و...، پرت کند.
۲- آتش نشانی چطور از اون آب پاشها که در امریکا هست نداشت و هنوز میخاست با شلنگ خاموش کنه!
۳- خاک بر سر حکومت بی لیاقت که به صورت تعمدی میخاد جنگل ها و حیوانات و آثار باستانی ما را تخریب کند تا ما نژاد پاک آریایی اصالت و طبیعت خود را فراموش کنیم (با چند شعار مرگ بر آخوند و فلان)
۴- شهردار بیعرضه و فلان فلان شده در هنگام آتشسوزی در خانه اش خوابیده است. هر کجای دنیا بود الان مردم خانه شهردار را آتش میزدند.
۵- حکومت هر وقت چنین کاری میکند تصمیم دارد پشتاش یک جام زهر و نرمش قهرمانانهای داشته یا یکی از مقامات هم را سر به نیست بکند.
۶- مردم دنیا اینجا ایران است، نفرین شدهترین سرزمین جهان.
۷- مردم دنیا به داد ما برسید با هشتک «سیو ایرانیان»
۸- با وجود این حکومت ما را از بمب و موشک اسرائیل نترسانید.
۹- از این لحظه به بعد هر کس شما را از تهاجم خارجی ترساند، یک بیشرف است.
۱۰- ایران یک تهدید در جهان دارد و آن هم حکومتاش است.
۱۱- چه مردم نجیبی داریم. هر جای دنیا با نصف این آتشسوزی چهار دولت برکنار میشد و خانه چند وزیر وسط آتش بود.
۱۲- و...
⏺ وضعیت امروز ما شبیه وضعیت زندانیان مورد مطالعه ژنرال مایر است.
ژنرال مایر در مطالعه خود حدود هزار نفر از نظامیان آمریکایی که در اردوگاهی در کره زندانی شده و از استانداردهای بین المللی برخوردار بود را بررسی کرد. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود، از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود و زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.
امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب می خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی شدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردهاند را تعریف کنند هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه عادت کرده بودند
با دریافت خبرهای فقط منفی امید از بین میرفت با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست مییافتند. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگهای خاموش کافی بود.
⏺ این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود و امروز همه ما ساکنان ایران هم در یک خود آزاری دسته جمعی شبانه روز خود را به صورت گروگان در اختیار رسانه ها و شبکههای اجتماعی مختلف قرار داده ایم تا هر گونه که دلشان می خواهد بمب بارانمان کرده و چاره ای جز خودکشی و فرار و دشمنی با سرزمین خویش، مقابلمان قرار ندهند.
باسمه تعالی
جریان قانون ملازمه نسبت به علل احکام نه معالیل آن
برخی از محققین اصولیین مانند حضرت آیت الله خویی رحمت الله علیه می فرمایند که قانون ملازمه میان حکم عقل و حکم شرع مربوط است به علل احکام نه معالیل آن.
مقصود از علل احکام همان ملاکات احکام و مصالح و مفاسد در متعلقات است.
بر اساس نظریه عدلیه احکام تابع ملاکات است.
اگر در جایی عقل به مصالح و مفاسد افعال پی ببرد می توان با تکیه به قانون ملازمه به حکم شرعی رسید. مثلاً با مصلحت ملزمه مکشوفه از راه عقل می توان به وجوب شرعی و از مفسده ملزمه مکشوفه، به حرمت شرعی رسید.
مقصود از معالیل احکام شرعی، حکم عقل به لزوم اطاعت و ممنوعیت معصیت دستورات الهی و استحقاق عقوبت در صورت معصیت و استحقاق مثوبت در صورت طاعت است. به تعبیر دیگر مقصود از معالیل احکام، همان لوازم و پیامدهای عقلی احکام شرعی است.
قانون ملازمه مربوط به این موارد نیست یعنی با تکیه به قانون ملازمه نمیتوان از حکم عقل به لزوم اطاعت، به وجوب شرعی اطاعت رسید و یا از حکم عقل به ممنوعیت معصیت، به حرمت شرعی آن رسید. دلیل آن این است که اولا فرض این است که شارع حکم الزامی وجوبی و یا تحریمی خویش را در مورد فعل مکلف بیان کرده است و عقل در راستای انجام حکم الزامی شارع، حکم به لزوم طاعت و ممنوعیت معصیت کرده است، با فرض بیان حکم از جانب شارع دیگر نیازی نیست که مجدداً حکم الزامی شارع از راه ملازمه به دست آید.
ثانیا این امر مستلزم تسلسل است زیرا اگر از حکم عقلی لزوم اطاعت فرمان الهی، وجوب شرعی اطاعت تکلیف او به دست آید دوباره عقل حکم میکند که اطاعت همین حکم الزامی الهی لازم است و مجدداً با قانون ملازمه از همین حکم عقل باید بتوانیم وجوب شرعی اطاعت همین تکلیف را به دست آوریم این زنجیره تا بینهایت ادامه خواهد داشت یعنی لازمه راه یافتن قانون ملازمه در معالیل احکام، تسلسل است که باطل است.
به همین خاطر است که اصولیین معتقدند وجوب احتیاط(در مواردی که احتیاط واجب است) وجوب عقلی است نه وجوب شرعی. چون وجوب احتیاط از لوازم وجوب اطاعت تکالیف الهی است مثلا به دلیل وجود تکالیف الزامی شارع در موارد علم اجمالی، عقل حکم میکند جهت احراز طاعت تکالیف مولی باید احتیاط کرد.
یا اینکه اصولیین گفته اند نتیجه مقدمات دلیل انسداد در صورت صحت آنها حکم عقل به لزوم احتیاط در مظنونات است نه کشف از حجیت شرعی ظن مطلق.
دلیلش این است که با فرض صحت مقدمات دلیل انسداد، عقل به جای حکم به وجوب احتیاط تام حکم به وجوب احتیاط ناقص یعنی احتیاط در در دایره مظنونات می کند.
وجوب اطاعت و نیز وجوب احتیاط چه احتیاط تام و چه احتیاط ناقص از لوازم و معالیل احکام است نمیتوان از راه آنها به حکم شرعی الهی رسید.
نظریه بسیاری از اصولیین مبنی بر اینکه وجوب مقدمه واجب، صرفاً وجوب عقلی است نه وجوب شرعی در همین راستا است زیرا با فرض اینکه شارع ذی المقدمه را واجب کرده است عقل حکم میکند به اطاعت آن، وجوب اتیان مقدمات به حکم عقل در راستای وجوب اطاعت واجب نفسی یعنی ذی المقدمه است،یعنی عقل درک میکند که برای اطاعت تکلیف خداوند نسبت به ذی القدمه، به ناچار باید مقدمات را به جای آورد. بنابراین میتوان گفت وجوب اتیان مقدمات از معالیل تکلیف شارع به ذی المقدمه است ، و نمیتوان از وجوب عقلی مقدمه به قانون ملازمه به وجوب شرعی آن رسید.
🖌 فرق انسداد کبیر و انسداد صغیر
✔️ تحقیق و تنظیم: استاد سعید عرفانیان
📄 تبیین بحث
انسداد دو قسم است:
انسداد کبیر و انسداد صغیر.
1. اگر انسداد را نسبت به احکام ملاحظه کنید و بگویید: باب علم نسبت به احکام شرعیّه برای ما مسدود است، این انسداد کبیر است (هر وقت متعلّقِ انسداد احکام شد، میشود انسداد کبیر).
2. انسداد نسبت به غیراحکام انسداد صغیر است (در انسداد صغیر پای احکام توی کار نیست)؛ مثل باب علم به تفاصیل لغات و علم به احوال رُوات که برای ما مجهول است و علم 100% نداریم که آن آقا فاسق است و آن آقا عادل. یا مثل علم به مرادات متکلّم که غالباً برای ما مسدود است و وقتی کسی میگوید: «رأیتُ أسدًا» علم 100% نداریم که مرادش حیوان مفترس است.1⃣
👈میرزای قمی انسداد کبیری است؛ چرا که میگوید: 1. احکامی هست. 2. آن احکام را از ما میخواهند. 3. باب علم به احکام شرعیّه هم برای ما مسدود است... .
👈دلیل اعتبار ظنون مطلقه انسداد کبیر است، امّا دلیل اعتبار ظنون خاصّه انسداد کبیر نیست (حجّیّت ظنون خاصّه با قطع نظر از انسداد باب علم در احکام شرعیّه بررسی میشود)2⃣
پانوشتها:
1️⃣ حاصل الفرق بين الانسداد الكبير والانسداد الصغير هو: أنّ مقدّمات الانسداد الكبير إنّما تجري في نفس الأحكام ليُستنتَج منها حجّيّة مطلق الظنّ فيها، وأمّا مقدّمات الانسداد الصغير فهي إنّما تجرى في بعض ما يتوقّف عليه استنباط الحكم من الرواية من إحدى الجهات الأربع المتقدّمة ليستنتج منها حجّيّة مطلق الظنّ في خصوص الجهة التي انسدّ باب العلم فيها. [فوائد الأُصول 3: 197، ولاحظ: منتهى الأُصول 2: 85؛ أُصول الفقه 3: 31]
2️⃣ نکتۀ مهمّی که نباید از آن غفلت کرد تذکّر مرحوم نایینی است که: إنّ انسداد باب العلم في بعض الموضوعات التي يتوقّف عليه العلم بالحكم إن أوجب انسداد باب العلم في معظَم الأحكام بحيث استلزم منه الخروج عن الدين أو العسر والحرج عند إعمال الأُصول النافية أو العمل بالاحتياط فهو يرجع إلى الانسداد الكبير؛ كما لو فُرض انسداد باب العلم بوثاقة الرواة وانحصر الطريق بالظنون الحاصلة من توثيقات أهل الرجال؛ فإنّ انسداد باب العلم في ذلك يوجب انسداد باب العلم في معظَم الأحكام؛ لأنّ غالب الأحكام إنّما تثبت بأخبار الآحاد، فانسداد باب العلم بوثاقة الرواة يستلزم انسداد باب العلم في معظَم الأحكام ويرجع إلى الانسداد الكبير [فوائد الأُصول 3: 143 ـ 144].
#انسداد_کبیر
#انسداد_صغیر
⛔️ انتشار مطالب بدون لینک کانال جایز نیست.
🌐لینک کانال استاد موسوی تهرانی: 👇
https://eitaa.com/joinchat/3350069850C070d95a3c3
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از ایات مهم در خصوص فقه محیط زیست ایه واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ومن رباط الخیل است
تفسیر المیزان درباره آیه و اعدّوا...:
تحلیل جالبی دارد که قابل تامل است
قوله تعالى : « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِباطِ الْخَيْلِ ». إلى آخر الآية الإعداد تهيئة الشيء للظفر بشيء آخر وإيجاد ما يحتاج إليه الشيء المطلوب في تحققه كإعداد الحطب والوقود للإيقاد وإعداد الإيقاد للطبخ ، والقوة كل ما يمكن معه عمل من الأعمال ، وهي في الحرب كل ما يتمشى به الحرب والدفاع من أنواع الأسلحة ، والرجال المدربين والمعاهد الحربية التي تقوم بمصلحة ذلك كله ، والرباط مبالغة في الربط وهو أيسر من العقد يقال : ربطه يربطه ربطا ورابطه يرابطه مرابطة ورباطا فالكل بمعنى غير أن الرباط أبلغ من الربط ، والخيل هو الفرس ، والإرهاب قريب المعنى من التخويف.
وقوله : « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِباطِ الْخَيْلِ » أمر عام بتهيئة المؤمنين مبلغ استطاعتهم من القوى الحربية ما يحتاجون إليه قبال ما لهم من الأعداء في الوجود أو في الفرض والاعتبار فإن المجتمع الإنساني لا يخلو من التآلف من أفراد أو أقوام مختلفي الطباع ومتضادي الأفكار لا ينعقد بينهم مجتمع على سنة قيمة ينافعهم إلا وهناك مجتمع آخر يضاده في منافعه ، ويخالفه في سنته ، ولا يعيشان
معا برهة من الدهر إلا وينشب بينهما الخلاف ويؤدي ذلك إلى التغلب والقهر.
فالحروب المبيدة والاختلافات الداعية إليها مما لا مناص عنها في المجتمعات الإنسانية والمجتمعات هي هذه المجتمعات ، ويدل على ذلك ما نشاهده من تجهز الإنسان في خلقه بقوى لا يستفاد منها إلا للدفاع كالغضب والشدة في الأبدان ، والفكر العامل في القهر والغلبة ، فمن الواجب الفطري على المجتمع الإسلامي أن يتجهز دائما بإعداد ما استطاع من قوة ومن رباط الخيل بحسب ما يفترضه من عدو لمجتمعه الصالح.
والذي اختاره الله للمجتمع الإسلامي بما أنزل عليهم من الدين الفطري الذي هو الدين القيم هي الحكومة الإنسانية التي يحفظ فيها حقوق كل فرد من أفراد مجتمعها ، ويراعى فيها مصلحة الضعيف والقوي والغني والفقير والحر والعبد والرجل والمرأة والفرد والجماعة والبعض والكل على حد سواء دون الحكومة الفردية الاستبدادية التي لا تسير إلا على ما تهواه نفس الفرد المتولي لها الحاكم في دماء الناس وأعراضهم وأموالهم بما شاء وأراد ، ولا الحكومة الأكثرية التي تطابق أهواء الجمهور من الناس وتبطل منافع آخرين وترضي الأكثرين ( النصف + واحد ) وتضطهد وتسخط الأقلين ( النصف ـ واحد ).
ولعل هذا هو السر في قوله تعالى : « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ » حيث وجه الخطاب إلى الناس بعد ما كان الخطاب في الآيات السابقة موجها إلى النبي صلىاللهعليهوآله كقوله : « فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ » وقوله : « فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ » وقوله : « ولا تحسبن الذين كفروا سبقوا » وكذا في الآيات التالية كقوله : « وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها » إلى غير ذلك.
وذلك أن الحكومة الإسلامية حكومة إنسانية بمعنى مراعاة حقوق كل فرد وتعظيم إرادة البعض واحترام جانبه أي من كان من غير اختصاص الإرادة المؤثرة بفرد واحد أو بأكثر الأفراد.
فالمنافع التي يهددها عدوهم هي منافع كل فرد فعلى كل فرد أن يقوم بالذب عنها ، ويعد ما استطاع من قوة لحفظها من الضيعة ، والإعداد وإن كان منه ما لا يقوم بأمره إلا الحكومات بما لها من الاستطاعة القوية والإمكانات البالغة لكن منها ما يقوم بالأفراد بفرديتهم كتعلم العلوم الحربية والتدرب بفنونها فالتكليف تكليف الجميع.
وقوله تعالى : « تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللهُ يَعْلَمُهُمْ » في مقام التعليل لقوله : « وَأَعِدُّوا لَهُمْ » أي وأعدوا لهم ذلك لترهبوا وتخوفوا به عدو الله وعدوكم ، وفي عدهم عدوا لله ولهم جميعا بيان للواقع وتأكيد في التحريض.
وفي قوله : « وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ » دلالة على أن المراد بالأولين هم الذين يعرفهم المؤمنون بالعداوة لله ولهم ، والمراد بهؤلاء الذين لا يعلمهم المؤمنون ـ على ما يعطيه إطلاق اللفظ ـ كل من لا خبرة للمؤمنين بتهديده إياهم بالعداوة من المنافقين الذين هم في كسوة المؤمنين وصورتهم يصلون ويصومون ويحجون ويجاهدون ظاهرا ، ومن غير المنافقين من الكفار الذين لم يبتل بهم المؤمنون بعد.
والإرهاب بإعداد القوة ، وإن كان في نفسه من الأغراض الصحيحة التي تتفرع عليها فوائد عظيمة ظاهرة غير أنه ليس تمام الغرض المقصود من إعداد القوة ، ولذلك أردفه بقوله : « وَما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ » ليدل على جماع الغرض.
وذلك أن الغرض الحقيقي من إعداد القوى هو التمكن من الدفع مبلغ الاستطاعة ، وحفظ المجتمع من العدو الذي يهدده في نفوسه وأعراضه وأمواله ، وباللفظ المناسب لغرض الدين إطفاء نائرة الفساد الذي يبطل كلمة الحق ويهدم بنيان دين الفطرة الذي به يعبد الله في أرضه ويقوم ملاك العدل في عباده.
وهذا أمر ينتفع به كل فرد من أفراد المجتمع الديني فما أنفقه فرد أو جماعة في سبيل الله ، وهو الجهاد لإحياء أمره فهو بعينه يرجع إلى نفسه وإن كان في صورة أخرى فإن أنفق في سبيله مالا أو جاها أو أي نعمة من هذا القبيل فهو من الإنفاق في سبيل الضروريات الذي لا يلبث دون أن يرجع إليه نفسه نفعه وما استعقبه من نماء في الدنيا والآخرة ، وإن أنفق في سبيله نفسا فهو الشهادة في سبيل الله التي تستتبع حياة باقية خالدة حقة لمثلها فليعمل العاملون لا كما يغر به آحاد الفادين في سبيل المقاصد الدنيوية ببقاء الاسم وخلود الذكر وتمام الفخر فهؤلاء وإن تنبهوا اليوم لهذا التعليم الإسلامي ، وأن المجتمع كنفس واحدة تشترك أعضاؤها فيما يعود إليها من نفع وضرر لكنهم خبطوا في مسيرهم واشتبه عليهم الأمر في تشخيص الكمال الإنساني الذي لأجله تندبه الفطرة وتدعوه إلى الاجتماع ، وهو التمتع من الحياة الدائمة ، فحسبوه الحياة الدنيا
الدائرة فضاق عليهم المسلك في أمثال التفدية بالنفس لأجل تمتع الغير بلذائذ المادة.
وبالجملة فإعداد القوة إنما هو لغرض الدفاع عن حقوق المجتمع الإسلامي ومنافعه الحيوية ، والتظاهر بالقوة المعدة ينتج إرهاب العدو ، وهو أيضا من شعب الدفع ونوع معه ، فقوله تعالى : « تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ » إلخ يذكر فائدة من فوائد الإعداد الراجعة إلى أفراد المجتمع ، وقوله : « وَما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ » يذكر أن ما أنفقوه في سبيله لا يبطل ولا يفوت بل يرجع إليهم من غير أن يفوت عن ذي حق حقه.
وهذا أعني قوله : « وَما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللهِ » إلخ أعم فائدة من مثل قوله : « وَما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ » البقرة : ـ ٢٧٢ فإن الخير منصرف إلى المال فلا يشمل النفس بخلاف قوله هاهنا : « وَما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ ».