بسم الله الرحمن الرحیم
مقتل آل الرسول علیهم السلام ( ۳۱ )
دومین روز از ماه صفرالمظفر از جوار کریمه اهل البیت حضرت معصومه سلام الله علیها دلها را روانه کنیم محضر آل الرسول علیهمالسلام در سر زمین شام همه با هم ، همنوا بشویم ، زمزمه کنیم ، بگوئیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور ، وَلِسانَها الشَّكور.
سَلامٌ عَلى سَيِّدَتِنا وَمَولاتِنا زَينَب بِنت أميرِ المُؤمِنين عِليّ بنِ أبي طالِب ، وَرَحمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه.
روزی از امام سجاد علیهالسلام سؤال شد که کجا بیشتر از همیشه و همه جا به شما سخت گذشت؟ فرمود: الشام، الشام، الشام.
نمیدانم در شام بر آل پیامبرمان چه گذشت که حتی از کربلا و کشتهشدن سیدجوانان بهشت و یاران فداکارش سختتر بوده و امام زینالعابدین را منقلب کرده است.
ذکر مصيبت ميکند: الشام الشام
تا ياد غربت ميکند: الشام الشام
منزل به منزل درد و داغ و بي کسي را
يک جا روايت ميکند: الشام الشام
موي سپيد و چهره اي در هم شکسته
از چه حکايت ميکند: الشام الشام
هر روز با اندوه و آه و بي شکيبي
ياد اسارت ميکند: الشام الشام
در اين ديار پُر بلا هر کس به نوعي
عرض ارادت ميکند: الشام الشام
نمیدانم چه بود که حتی از حمله به خیام ابیعبدالله الحسین(علیه السلام ) در غروب عاشورا بر آن حضرت گرانتر و سهمگینتر بوده است.
نمیدانم بهدلیل جشن و هلهله مردم ناآگاه بوده است یا بهخاطر دشنامهای آنان به اهلبیت گرامی پیامبر صلیالله علیه و آله. بهدلیل بیاحترامی به خاندان وحی و اسکان آنان در خرابههای شام بوده است
یا بهخاطر جاندادن نازدانه اباعبدالله در کنج آن خرابه.
بهخاطر مجلس یزید بن معاویه بود که آن ملعون سرمست از پیروزی با چوب دستیاش با لب و دندان امام مظلوم ما بازی میکرد و شعرهای کفرآمیز میخواند
نمیدانم، اما اینقدر میدانم که فرمود: الشام، الشام، الشام. حالا جالب است. تصور کنید امام بزرگواری که در یک نیمروز مصیبت پدر و عموها و جوانان بنیهاشم و همینطور بهترین مسلمانان روزگارش را دیده است؛ در راه شام کلی سختی کشیده و تحقیر شده و مورد شکنجه قرار گرفته است؛ شکنجهها و تازیانههای دشمن به عمه و خواهران و سایر
از طرفی ظالمانه ما را زخم زبان می زدند .
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با نالۀ ذرّیۀ زهرا نزنید
سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید
به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید
دختران را به کنار سر بابا نزنید
علی و فاطمه در جمع شما اِستادند
پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
نخل میثم
امام صادق علیه السلام از پدرش امام باقر علیه السلام میفرماید که از پدرم امام سجاد علیه السلام کیفیت اسارت اهل البیت علیهم السلام را توسط یزید سوال کردم پس فرمود مرا بر شتر برهنه سوار کردند ، در حالی که سرِ پدرم حسین علیه السلام جلوی دیدگانم بر نیزه بود ، و زنان را بر دیگر شترها سوار کرده بودند، و گروهی از نیزه داران در اطراف ما بودند که اگر کسی گریه می کرد با نیزه بر سرِ او می زدند .
سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
ذریعة النجاة ص ۲۲۲
سوگ آل الله ص ۲۲۴
حوزه علمیه قم
مالک رجبی دارابی
۵ مرداد ۱۴۰۴ ه ش
برابر با دوم صفرالمظفر ۱۴۴۷ ه ق
وقایع روز اول صفر| ورود کاروان اسیران کربلا به شام
کاروان اسیران کربلا بعد از طی مسیری سخت و طاقتفرسا، در روز روز اول صفر سال ۶۱ هجری وارد شام شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روز اول صفر سال 61 هجری همان روزی بود که کاروان اسیران کربلا که در رأس آنها امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلامالله علیها حضور داشتند، وارد شهر شام شد؛ همان شهری که هر زمان از امام سجاد علیه السلام سؤال میشد سختترین وقایع طول راه اسارت شما چه زمان بود، آن حضرت با چشمان گریان و اشکآلود چندین بار میفرمودند: «الشام، الشام».
حرکت کاروان به شام
بعد از اینکه امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت در روز دهم محرم سال 61 هجری در صحرای کربلا در برابر لشکری خونخوار، شیطانی و سفاک به فرماندهی عمر بن سعد و به دستور یزید بن معاویه و عبیدالله بن زیاد به شهادت رسیدند، خانواده آن حضرت و سایر کاروان که شامل حدود 84 نفر میشدند به اسارت گرفته شدند. این کاروان به دستور ابن زیاد به کوفه برده شدند و حدود هفت روز در کوفه در اسارت به سر میبردند.
بعد از این مدت، آن بزرگان را در همان حالت اسارت و با لباسهای مندرس و درحالیکه بهشدت عزادار بودند، به سوی شام فرستادند تا در مجلس یزید ملعون حاضر شوند.
شرایط کاروان اسرا در مسیر کوفه تا شام، حالتی سخت و آزاردهنده داشت. به طوری که سر مبارک شهیدان کربلا را بر روی نیزه پیشاپیش آنها حرکت میدادند و اسرا را با زنجیرهایی به یکدیگر بسته بودند؛ در حالی که عدهای پیاده بودند و تعدادی بر روی شترهای عریان سوار بودند. در روایتی نوشته شده که امام سجاد علیه السلام که در آن میان همچنان بیمار بودند، با زنجیری بسته شده و دستهای مبارک آن حضرت بر گردن ایشان متصل شده بود.
همراه این کاروان افراد رذلی بودند تا آزار بر اهل بیت امام حسین علیه السلام را به حداکثر برسانند؛ افرادی مانند شمر بن ذیالجوشن، خولی و زحر بن قیس.
وقایع میان راه
مسیر کوفه تا شام، مسیری طولانی بود. بنابراین در میان راه روستاها و منزلگاههایی وجود داشت که به منزله استراحتگاه بین راه محسوب میشد. در تاریخ نوشته شده که در هر منطقه و روستایی که کاروان اسیران کربلا به آن میرسیدند، مردم به محض آشنایی با اعضای کاروان و باخبر شدن از شهادت امام حسین علیه السلام به گریه و زاری افتاده، سوگواری میکردند و بر قاتلان آن حضرت لعنت و نفرین میفرستادند.
لازم به توضیح است که از اسیران و سرهای شهدای کربلا در میان راه کوفه تا شام، کرامتهای بسیاری به ظهور رسیده که خاطرههای بسیاری از آن در مقاتل و منابع اسلامی ثبت شده است.
ورود به شام
روز اول صفر سال 61 هجری، کاروان اسیران کربلا به شهر شام وارد شدند. مأموران یزید شرایطی را در شهر فراهم کرده بودند تا مردم آن روز را عید بدانند و به جشن و شادی در کوچهها مشغول شوند. به این ترتیب، وقتی کاروان وارد شام شد که مردم در حال شادی بودند و نمیدانستند یزید ملعون چه جنایت هولناکی را جشن گرفته است.
روایت شده که حضرت امکلثوم سلام الله علیها پیش از ورود به شام، به شمر ملعون فرمودند: «در زمان ورود به شام ما را از دروازهای وارد کنید که جمعیت کمتری داشته باشد. در عین حال سرهای شهدا را از میان اسیران دور کنید تا مردم مشغول تماشای آنها شده و کمتر نگاهشان به اهل بیت رسول خدا صلیالله علیه و آله بیفتد.» اما شمر که در وقاحت و بیشرمی نظیر نداشت، درست خلافت نظر آن بانوی مکرم رفتار کرد. به این صورت که سرها را در میان اسیران کربلا برد و همچنین آنها را از دروازه ساعت که شلوغترین دروازه ورودی شام بود، وارد جمعیت مردم کرد.
در مجلس یزید
سخنرانیهای سرنوشتساز و قاطعانه حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید ازجمله رویدادهای مهم در تاریخ اسلام به حساب میآید. ازجمله اینکه یزید در جمع به امام سجاد علیه السلام رو کرده و گفت: «ای پسر حسین! پدرت پیوند خویشاوندی ما را برید و حق ما را زیر پا گذاشت و با من درباره سلطنت به جنگ پرداخت. درنتیجه خدا با او چنین معاملهای کرد که اکنون مشاهده میکنی!»
امام سجاد علیه السلام در جواب این آیه از قرآن کریم را تلاوت فرمودند که: «ما اَصابَ مِن مُصیبَةٍ فِى الْأرْضِ وَلا فی اَنفُسِکُمْ اِلَّا فی کِتابٍ مِن قَبْلِ اَنْ نَبْرَاَها؛ هیچ بلا و ناگوارى در روى زمین و در جانهایتان به شما نمیرسد مگر آنکه پیش از این ما آن را در کتاب مقدرات ثبت کردیم، همانا این کار براى خدا آسان است.»
سایر رویدادهای شام
حضور اسیران کربلا در شهر شام با رویدادهای مهمی همراه بود. یکی از
احسنتم 🌹
حکمت یونان به دونان واگذار
آب را از چشمه اصلی بیار
علم دین در دفتر سقراط نیست
معرفت اندیشه بقراط نیست
صد چو افلاطون نمی ارزد همی
در بر سلمان بقدر درهمی
ای مسلمان زاده سلمان وار باش
شیعه همچون میثم تمار باش
از کمیلی کاملی آید پدید
قنبری کن تا که گردی رو سپید
عشق الهی ومهر ورزی در احادیث امام علی علیه السلام🔸
حضرت امیر سلام الله علیه در سخنی نغز فرمود: من کفارات الذنوب العظام اغاثه الملهوف و التنفیس عن المکروب؛ از جمله كفارههاى گناهان بزرگ، فريادرسى ستمديده و شاد كردن غمناک است. (نهج البلاغه، حكمت ۲۴)
❓چرا دادرسی از گرفتار و زدودن اندوه از یک غمزده گناهان کبیره را میپوشاند و زمینه رحمت الهی را فراهم میآورد؟
✅ زیرا خداوند بیحد و حساب بندگانش را دوست دارد و به هیچ وجه نمیپسندد که سختی، فشار، اندوه و تالم جسم و جان آنان را فرسایش دهد. اما چه میتوان کرد؟! بسیاری از سختیها و رنجها ریشه در ستمها و کوتاهیهای آدمیان نسبت به یکدیگر دارد. بخشی از آنها ناشی از کوتاهیهای خود آنان است.
❇ خداوند میتواند در صورت وجود مصلحت بدون دخالت دیگران رنجها را پایان دهد و دردها را التیام بخشد.
✴ اما مصلحت بزرگتر را در آن می بیند که خود به صورت مستقیم دخالت نکند و کار گرهگشایی از غمزدگان را بدست بندگان دیگر خود احاله دهد تا از این رهگذر زمینه پاک شدن آنان از زنگار گناه و رشد و بالندگی روحی آنان فراهم گردد.
👈 به این آیه توجه فرمایید: يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ؛ خداوند بدست مومنان اراده خود مبنی بر ویرانی خانههای یهود مخاصم را فراهم آورد. (سوره حشر: آیه ۲)
✳ این سنت جاودانه الهی است. هر کس باید با خود بیاندیشد که چگونه میتواند غمی را از دل غمدیدهای بزداید و جان محزونی را لبریز از شادی سازد.
☝ یادمان باشد که تحقق این منظور فقط به هزینه کرد مالی نیست تا گفته شود ما توانایی آن را نداریم! گاه با یک جمله، یک سخن، یک نگاه، یک لبخند، یک دست محبت و ... میتوان خاطری را شاد کرد.
خواهی چو خلیل کعبه بنیاد کنی
دل را به نماز و روزه آباد کنی
روزی که هزار بنده آزاد کنی
به زان نبود که خاطری شاد کنی
🏷 #اخلاق #سنت_الهی
هدایت شده از محمد جواد حیدری
جلوه ای از اموزه عشق میان انسان ها وتمدن ها در احادیث👇
هدایت شده از محمد جواد حیدری
پزشک پاکستانی به نام دکتر ایشان
پزشک و جراح مشهوری در پاکستان به نام ایشان برای شرکت در یک کنفرانس علمی که برای بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکیاش برگزار میشد، با عجله به فرودگاه رفت. مدتی بعد از پرواز ناگهان اعلام کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه، که باعث از کارافتادن یکی ازموتورهای هواپیما شده، مجبورند فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشند.
بعد از فرود، دکتر بلافاصله به اطلاعات پرواز رفت و خطاب به آنها گفت: «من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی از انسانهاست و شما میخواهید من ۱۶ساعت تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم؟»
یکی از کارکنان گفت: «جناب دکتر، اگر خیلی عجله دارید میتوانید یک ماشین دربست بگیرید، تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است.»
دکتر ایشان با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوری که ادامه رانندگی برایش مقدور نبود. ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگر راه را گم کرده و خسته، کوفته و درمانده و با ناامیدی به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد. کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد.
صدای پیرزنی را شنید که گفت: «بفرما داخل هر که هستی، در باز است.»
دکتر داخل شد و از پیرزن که زمینگیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند. پیرزن خندهای کرد و گفت: «کدام تلفن فرزندم؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی. ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جان بگیری.»
دکتر از پیرزن تشکر کرد و مشغول خوردن شد. در حالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود دکتر متوجه طفل کوچکی شد که بیحرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود و پیرزن هر از گاهی بین نمازهایش او را تکان میداد.
پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود، که دکتر رو به او گفت: «بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی تو شدم، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود.»
پیرزن گفت: «و اما شما، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است. ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا.» دکتر ایشان گفت: «چه دعایی؟»
پیرزن گفت: «این طفل معصومی که جلو چشم شماست نوه من هست که نه پدر دارد و نه مادر و به یک بیماری مزمنی دچارشده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجز هستند. به من گفتهاند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر ایشان هست که او قادر به علاجش هست، ولی او خیلی از ما دور هست و دسترسی به او مشکل هست و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم. میترسم این طفل بیچاره و مسکین خوار و گرفتار شود. پس از خدا خواستهام که کارم را آسان کند!»
دکتر ایشان در حالی که گریه میکرد گفت: «به والله که دعای تو، هواپیماها را از کار انداخت و باعث زدن صاعقهها شد و آسمان را به باریدن واداشت تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند و من هرگز باور نداشتم که الله عز و جل با یک دعایی این چنین اسباب را برای بندگان مؤمنش مهیا میکند و بسوی آنها روانه میکند.»
وقتی که دستها از همه اسباب کوتاه میشود، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا میماند.
@nasirigilani_ir
هدایت شده از محمد جواد حیدری
🔸بکوشیم خاطری را شاد کنیم🔸
حضرت امیر سلام الله علیه در سخنی نغز فرمود: من کفارات الذنوب العظام اغاثه الملهوف و التنفیس عن المکروب؛ از جمله كفارههاى گناهان بزرگ، فريادرسى ستمديده و شاد كردن غمناک است. (نهج البلاغه، حكمت ۲۴)
❓چرا دادرسی از گرفتار و زدودن اندوه از یک غمزده گناهان کبیره را میپوشاند و زمینه رحمت الهی را فراهم میآورد؟
✅ زیرا خداوند بیحد و حساب بندگانش را دوست دارد و به هیچ وجه نمیپسندد که سختی، فشار، اندوه و تالم جسم و جان آنان را فرسایش دهد. اما چه میتوان کرد؟! بسیاری از سختیها و رنجها ریشه در ستمها و کوتاهیهای آدمیان نسبت به یکدیگر دارد. بخشی از آنها ناشی از کوتاهیهای خود آنان است.
❇ خداوند میتواند در صورت وجود مصلحت بدون دخالت دیگران رنجها را پایان دهد و دردها را التیام بخشد.
✴ اما مصلحت بزرگتر را در آن می بیند که خود به صورت مستقیم دخالت نکند و کار گرهگشایی از غمزدگان را بدست بندگان دیگر خود احاله دهد تا از این رهگذر زمینه پاک شدن آنان از زنگار گناه و رشد و بالندگی روحی آنان فراهم گردد.
👈 به این آیه توجه فرمایید: يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ؛ خداوند بدست مومنان اراده خود مبنی بر ویرانی خانههای یهود مخاصم را فراهم آورد. (سوره حشر: آیه ۲)
✳ این سنت جاودانه الهی است. هر کس باید با خود بیاندیشد که چگونه میتواند غمی را از دل غمدیدهای بزداید و جان محزونی را لبریز از شادی سازد.
☝ یادمان باشد که تحقق این منظور فقط به هزینه کرد مالی نیست تا گفته شود ما توانایی آن را نداریم! گاه با یک جمله، یک سخن، یک نگاه، یک لبخند، یک دست محبت و ... میتوان خاطری را شاد کرد.
خواهی چو خلیل کعبه بنیاد کنی
دل را به نماز و روزه آباد کنی
روزی که هزار بنده آزاد کنی
به زان نبود که خاطری شاد کنی
🏷 #اخلاق #سنت_الهی
@nasirigilani_ir
🗓 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۰۷ مرداد ۱۴۰۴
میلادی: Tuesday - 29 July 2025
قمری: الثلاثاء، 4 صفر 1447
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️16 روز تا اربعین حسینی
▪️24 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️26 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
🌸 قرار هرروز ما سلام بر سالار دلها #اباعبدالله_الحسین(ع)
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌸 #دعای_سلامتی_امام زمان عج
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ِاللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا.
🌸السلام علیک یا امام الرئوف
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
حضرت علی(ع):خلاصه تمام ادعیه ،هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی.
1 ✅الحمدلله علی کل نعمه
2 ✅و اسئل لله من کل خیر
3 ✅و استغفر الله من کل ذنب
4 ✅ واعوذ بالله من کل شر
🌸دعای_فرج_امام_زمان_عج:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَاَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ
🌸 #آیة_الکرسی_می_خوانیم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إلا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها و الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هم فیها خالدون.
❤️روح همه شهدا و پدران و مادران آسمانی شهدا و همه علمای دین و اموات همه عزیزان و همه درگذشتگان و رفقامون شاد.
ببرکت صلوات بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ❤️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
نقدی بر جناب مولوی
اعتقاد مسلّم شیعه آن است که حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امیر مؤمنان
سلام الله علیهما، به دین اسلام مؤمن بوده و قبل از آن هم لحظه ای کفر
نورزیده است. این مطلب دلایل متقن و غیر قابل خدشه ای دارد که اینجا
محل بحث نیست.
اما ناصبیان اهل سنت، به هدف منقصت مقام مولای متقیان اصرار دارند
که ابوطالب را کافر معرفی کنند که با اصرار بر کفر و بت پرستی از دنیا
رفته است!!!!
یکی از این سنیان متعصب، صوفی معروف، جلال الدین محمد بلخی
مشهور به مولوی است.
وی در کتاب مثنویش که آن را همطراز قرآن معرفی می کند!!!
درباره کفر حضرت ابوطالب می گوید:
خود يكى بو طالب آن عم رسول/مینمودش شنعهى عربان مهول
كه چه گويندم عرب كز طفل خود/ او بگردانيد دين معتمد
گفتش اى عم! يك شهادت تو بگو / تا كنم با حق خصومت بهر تو
گفت ليكن فاش گردد از سماع / كل سر جاوز الاثنين شاع
من بمانم در زبان اين عرب / پيش ايشان خوار گردم زين سبب
ليك گر بوديش لطف ما سبق/كى بدى اين بد دلى با جذب حق
مثنوی دفتر ششم
مولوی در اینجا صراحتا می گوید حضرت ابوطالب از گفتن شهادتین
خودداری کرد و با جذبه حق بد دلی نمود!!!
تشبیه شیعیان به خر هایی که تاب شنیدن فضائل عمر را ندارند!
مولوی در اشعار کنایه آمیز خود با تشبیه شیعیان به خر و موجودات ناشنوا، حقد خود نسبت به شیعیان را آشکار می کند و با زبانی تند و آتشین گلایه می کند که چرا شیعیان تاب شنیدن فضائل عمر را ندارند:
این بیان اکنون چو خر بر یخ بماند ### چون نشاید بر جهود انجیل خواند
کی توان با شیعه گفتن از عمر ### کی توان بربط زدن در پیش کر [2]
رافضی خواندن شیعیان و ادعای دوستی حضرت علی علیه السلام و عمر
مولوی در جای دیگر، شیعیان را رافضی(خارج شدگان از دین!) می نامد و بر خلاف روایات خود اهل سنت، مدعی می شود که امیرمومنان علیه السلام و عمر با یکدیگر رابطه ای دوستانه داشته اند و اختلافی در کار نبوده است:
رافضی انگشت در دندان گرفت ### هم علی و هم عمر آمیختند
بر یکی تختند این دم هر دو شاه ### بلک خود در یک کمر آمیختند[3]
وی در اشعار دیگرش نیز بر مضامین فوق تاکید می کند و می گوید:
گفتن همه جنگ آورد در بوى و در رنگ آورد ### چون رافضى جنگ افكند هر دم على را با عمر[4]
و
بر رافضى چگونه ز بنى قحافه (=ابوبکر) لافم ### بر خارجى چگونه غم بوتراب گويم [5]
در کتاب صحيح بخاري (معتبرترین کتاب از دیدگاه اهل سنت) روايت شده است که امير مؤمنان عليه السلام، ابوبكر را «استبدادگر» مي داند:
وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَرَي لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم نَصِيبًا.[6]
تو به زور و با استبداد بر ما مسلط شدي، و ما بخاطر نزديك بودن به رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را سزاوار تر به خلافت مي ديديم.
و در روايت ديگري از صحیح بخاری، خود عمر و ابوبکر نقل كرده اند كه امير مؤمنان عليه السلام حتي دوست نداشت، چهر عمر را ببيند:
فَأَرْسَلَ إلي أبي بَكْرٍ أَنْ ائْتِنَا ولا يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ.[7]
پس (امیرالمومنین علیه السلام) کسی را به دنبال ابوبکر فرستاد و پیغام داد تنها بیا و کسی را با خودت نیاور (و این) به دلیل کراهت از همنشینی با عمر (بود).
حال باید پرسید که چگونه مولوی بر خلاف روایات خودشان (اهل سنت) و با توهین های زشت و زننده به شیعیان، مدعی دوستی امیرمومنان علیه السلام و عمر شده است؟
شیعیان غافل اند و دین آنها تباه شده است
مولوی عزاداری اهل حلب برای سیدالشدا علیه السلام را ناشی از غفلت و كم معرفتي آنان می داند و عزادارن از دید وی دین تباه و خرابی دارند!
مولوی در مثنوی می گوید:
خفته بودستید تا اکنون شما ### که کنون جامه دریدیت از عزا
پس عزا بر خود کنید اى خفتگان ### ز انکه بد مرگى است این خواب گران
بر دل و دین خرابت نوحه کن ### که نمىبیند جز این خاک کهن [8]
مولوی همچنین در جای دیگر می گوید:
هین مدو گستاخ در دشت بلا ### هین مرو کورانه اندر کربلا
که ز موی و استخوان هالکان ### می نیابد راه پای سالکان [9]
برخی پژوهشگران شعر دیگری نیز در این باره از جلال الدین نقل کرده اند که گفته است:
کورکورانه مرو در کربلا ### تا نیفتی چون حسین اندر بلا [10]