eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
140 دنبال‌کننده
878 عکس
542 ویدیو
101 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محمد جواد حیدری
4.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏فیلم از طرف محمد جواد حیدری
🔶 دکتر مصطفی محقق داماد: باید درباره تفاوت دیه مرد و زن از نظر فقهی تجدید نظر کرد 🔹مجتهد شیعی می‌گوید: در قرآن مجید دیه مقدر وجود ندارد؛ اندازه‌ها و تفاوت‌ها براساس یک سری روایات است که روایت‌های محکمی هم نیستند. 🔹️دیه یک زمانی جنبه مالی داشته... و امروز از نظر فقهی باید در آن تجدید نظر شود و نظر من هم‌ بر برابری دیه است نقدی بر اقای دکتر محقق داماد اقای محقق ازشما که فرد محقق وملایی هستید جای شگفتی است مساله اجماعی است وروایت معتبر مبنی بر تنصیف دیه زن جای تردید نیست دیه زن نصف دیه مرداست واین مورد اتفاق فقهای امامیه است دية المرأة نصف الرجل بلا خلاف من أصحابنا بل من المخالفين أيضاً إلّا ما عن ابن علية و الأصم «۱» حيث إنّهما قالا: ديتها كدية الرجل. و يدلّ على التنصيف في دية النفس غير واحد من الروايات ۱.كصحيحة عبد اللّه بن مسكان، عن أبي عبد اللّه عليه السلام حيث ورد فيها: دية المرأة نصف دية الرجل ۲. و صحيحة عبد اللّٰه بن سنان قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السلام يقول في رجل قتل امرأته متعمداً فقال: «إن شاء أهلها أن يقتلوه و يؤدّوا إلى أهله نصف الدية و إن شاءوا أخذوا نصف الدية خمسة آلاف درهم» ۳.و في صحيحة الحلبي و أبي عبيدة، عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال: سئل عن رجل قتل امرأة خطأً و هي على رأس الولد تمخض، قال: «عليه الدية خمسة آلاف درهم، و عليه للذي في بطنها غرة وصيف أو وصيفة أو أربعون ديناراً» و ۴.صحيحة محمّد بن قيس، عن أبي جعفر عليه السلام في الرجل يقتل المرأة، قال: «إن شاء أولياؤها قتلوه و غرموا خمسة آلاف درهم لأولياء المقتول، و إن شاءوا أخذوا خمسة آلاف درهم من القاتل». و إلى غير ذلك نعم، تساوي فيهما دية المرأة دية الرجل إلى الثلث و إذا بلغت رجعت ديتها إلى النصف كما يدلّ عليه الروايات. ۵.منها صحيحة أبان بن تغلب المستفاد منها عدم الفرق بين دية الرجل و المرأة في أجناس الدية أيضاً قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السلام: ما تقول في رجل قطع إصبعاً من أصابع المرأة كم فيها؟ قال: عشرة من الإبل، قلت: قطع اثنتين؟ قال: عشرون، قلت: قطع ثلاثاً؟ قال: ثلاثون، قلت: قطع أربعاً؟ قال: عشرون، قلت: سبحان اللّٰه يقطع ثلاثاً فيكون عليه ثلاثون و يقطع أربعاً يكون عليه عشرون؟! إنّ هذا كان يبلغنا و نحن بالعراق فنبرأ ممّن قاله و نقول: الذي جاء به شيطان، فقال: مهلًا يا أبان هذا حكم رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله إنّ المرأة تعاقل الرجل إلى ثلث الدية فإذا بلغت الثلث رجعت إلى النصف، يا أبان إنّك أخذتني بالقياس و السنّة إذا قيست محق الدين «۱». ۶.و موثّقة سماعة قال: سألته عن جراحة النساء، فقال: «الرجال و النساء في الدية سواء حتّى تبلغ الثلث، فإذا جازت الثلث فإنّها مثل نصف دية الرجل»إلى غير ذلك. *تعجب است این همه روایات صحیحه و مساله اجماعی با این حال فتواهای صریح خلاف نص این تذهبون*
آغاز و پایان روزتان با کار خیر باشد امام صادق علیه السلام فرمود: «افْتَتِحُوا نَهَارَكُمْ بِخَيْرٍ وَ أَمْلُوا عَلَى حَفَظَتِكُمْ فِي أَوَّلِهِ خَيْراً وَ فِي آخِرِهِ خَيْراً يُغْفَرْ لَكُمْ مَا بَيْنَ ذَلِكَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ». (الکافی، دار الحدیث، ج 3 ص 365 باب تعجیل فعل الخیر حدیث 2). «روز خود را با کار خیر آغاز، و با کار خیر به آخر برسانید تا ان شاء الله در میان آن برایتان آمرزش باشد». شرح کوتاه از احمد باقریان ساروی: کار خیر وخوب هر چیزی را گویند که خداوند آن را بپسندد و یا از نگاه عقل و عرف پسنیده باشد و شرع با آن مخالفتی نداشته باشد و این چیزی است که در قرآن و احادیث پیشوایان معصوم علیهم السلام به آن فرمان داده و مردم را به انجام دادن آن تشویق کرده اند. با ضابطه یاد شده اعتقادات خوب و عبادات و انجام دادن تکالیف مالی شرعی و تلاش برای احقاق حق و تقویت دین و مذهب و خدمات عمومی عام المنفعه و انفاق در راه خدا به نیازمندان همه از کارهای خیر شمرده میشوند. خداوند در قرآن از جمله فرمود: (فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏) (سوره تغابن: 16). «بنابراين به اندازه استطاعتى كه داريد از خدا پروا كنيد و [دعوت حق را] بشنويد و اطاعت نماييد و انفاق كنيد كه براى شما بهتر است و كسانى كه خود را از بخل و حرص بازدارند آنان رستگارند». در این آیه شریفه تقوا و اطاعت از خدا و پیامبر و انفاق در راه خدا همه از مصادیق خیر شمرده شده است. و نیز فرمود: (يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليم‏) (سوره بقره: 215). «از تو مى‏پرسند: چه چيز انفاق كنند؟ بگو: هر مال و مايه سودمندى كه انفاق مى‏كنيد بايد براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و نيازمندان و محتاج در راه مانده باشد، و هر كار نيكى انجام دهيد، خدا به آن داناست‏». و درباره کار خوب آشکار و پنهان فرمود: (ِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَديرا) (سوره نساء: 149). «اگر كار خيرى را آشكار كنيد، يا آن راپنهان داريد، يا از بدىِ [ديگران‏] گذشت كنيد، [كارى مورد پسند خدا انجام داده‏ايد] يقيناً خدا [با قدرت داشتن بر انتقام‏] همواره گذشت كننده و تواناست‏». و آنچه در حدیث امام صادق علیه السلام بیان شده مقصود این نیست که کار خوبتان فقط در آغاز و پایان روز باشد، بلکه مقصود این است که کمترین کار خوبتان در این دو زمان باشد، بدون اینکه منحصر با آن گردد، بلکه بسیاری از کارهای خوب در شب انجام میگیرد، چنانکه از بعضی از امامان معصوم علیهم السلام نقل شده است که انفاق به مستمندان را خود شبانه بدون اینکه کسی انان را بشناسد انجام میدادند. شایسته توجه است که کار خیر در صورتی ارزشمند است که (اولا) کار زشت و ناپسندی پس از آن انجام نگیرد تا اثر و پاداش آن را از بین ببرد و (ثانیا) نیت و انگیزه کار خیر تنها خداوند باشد نه با انگیزه های غیر خدایی، چنانکه خداوند درباره انفاق با انگیزه دنیایی فرمود: (مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ في‏ هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا كَمَثَلِ ريحٍ فيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ) (سوره آل عمران: 117). «داستان آنچه [كافران‏] در اين زندگى دنيا انفاق مى‏كنند، مانند بادى آميخته با سرمايى سخت است كه [به عنوان مجازات‏] به كشتزار قومى كه بر خود ستم كرده‏اند برسد و آن را نابود كند و خدا به آنان ستم نكرده است، ولى آنان به خويشتن ستم مى‏ورزند». و اما سخن درباره ارزش و پاداش کار خیر خواهد امد
(طنز روزنامه شرق) ای اساتید مهاجر، سفرتان سلامت اما ... ✏️ آیدین سیارسریع 🔺 روزنامه شرق خبرآنلاین گزارش داده که رتبه دانشگاه های ایران در مقایسه با کشورهای منطقه روند نزولی داشته به طوری که دانشگاه های عربستان از ایران پیشی گرفته اند. بعد با یکی از اساتید دانشگاه تهران مصاحبه کرده و استاد محترم گفته «یکی از دلایل افت دانشگاه های ایران کاهش تدریجی استقلال آنهاست. مثلا اختیاراتی مثل جذب هیئت علمی از دانشگاه ها سلب شده است.» یعنی ماجرا اینجوری است که دانشگاه می گوید فلان استاد را برای هیئت علمی می خواهم، دوستان در جواب پاسخ می دهند «این مساله به شما چه ربطی دارد؟ ما خودمان اگر صلاح ببینیم جذب می کنیم اما فعلا بنا داریم بیشتر دفع کنیم.» استاد مربوطه در ادامه گفته عامل دیگری که موجب افت کیفیت دانشگاه ها شده مهاجرت اساتید است. حقوق اساتید بسیار پایین است. مثلا یک استاد تازه کار با مدرک دکتری، حقوقی در حدود بیست میلیون تومان دریافت می کند که با یک حساب سرانگشتی می توان دریافت که اگر این استاد پشت چراغ قرمز خیابان بایستد و هفته ای یک گوشی قاپ بزند بیشتر در می آورد. البته این جمله آخر را چون حس کردم مصاحبه شونده دارد نجابت به خرج می دهد از خودم درآوردم. این بزرگوار در ادامه می گوید «یکی از همکاران بعد از اخراج از دانشگاه به عربستان مهاجرت کرده و آنجا حقوق سیزده هزار دلاری می گیرد و بودجه پژوهشی یک میلیون دلاری برای تجهیز آزمایشگاه در اختیارش قرار داده اند.» عالی شد واقعا. دوستان قبلا نخبگان را راهی کشورهای دوردست می کردند، الان چون حس می کنند که قاره های دیگر سخت است و نخبه دلش برای خانواده اش تنگ می شود مسیرهای کوتاه تر را انتخاب کرده اند. نکته جالب دیگری که مصاحبه شونده به آن اشاره کرده این است که «بودجه دانشگاه عمدتا صرف پرداخت حقوق می شود و تقریبا هیچ پولی برای فعالیت های پژوهشی باقی نمی ماند.» من استثنائا با این که هیچ پولی برای فعالیت های پژوهشی باقی نماند موافقم. پژوهش نیاز دارد که بعد از اتمام مورد مطالعه قرار گیرد و عملیاتی شود، وقتی دوستانی که تصمیم می گیرند همه چیز را خودشان بلدند، دیگر پژوی چه هشی؟ الکی منابع را هدر بدهیم که چه بشود؟ ایشان در ادامه نکته بامزه ای را هم خاطرنشان ساختند. البته برای من که انسان دنده پهن و بی عاری هستم بامزه است وگرنه انسان معمولی و سالم از این خبر خنده اش نمی گیرد. فرموده اند: «اساتید به دلیل کمبود بودجه نمی توانند در کنفرانس های علمی بین المللی شرکت کنند. زیرا هزینه بلیط و ثبت نام بسیار بالاست. این محدودیت ها باعث کاهش تعاملات علمی و تاثیرگذاری جهانی دانشگاه ها می شود.» یعنی استاد می رود به دانشگاه می گوید من می خواهم بروم فلان همایش بین المللی. دانشگاه می گوید خیلی هم عالی. به سلامت. فقط یک نکته ای ... استاد که فکر می کند دانشگاه می خواهد پول سفرش را بدهد با اشتیاق می گوید چه نکته ای؟ دانشگاه استاد را غافلگیر می کند و می گوید نکته این که، سوغاتی ما فراموش نشود دکتر! استاد رودست می خورد و با ناراحتی می گوید همین؟ چیز دیگری نمی خواستید بگویید؟ دانشگاه می گوید چرا، اگر امکانش هست، کتونی نایکی سوغاتی بیاورید. بنده عکسش را هم در پرتابل اساتید آپلود می کنم! استاد، سرخورده و ناامید می گوید: ولی من فکر می کردم هزینه سفرم را شما می دهید. دانشگاه می گوید: ساده ای دکتر. پولمان کجا بود؟ ولی اگر مایل باشید می توانیم اخراجتان کنیم، بعد شما اپلای کنید عربستان! بروید عشق و حال و تحقیق و پژوهش! ها؟ نظرت چیه؟ بزنم مهرش رو؟ استاد رنجیده و آزرده خاطر از دانشگاه بیرون می رود. به این فکر می کند که اگر به جای کار آکادمیک، در بیابان پرتقال تامسون می کاشت یا نیزار را آب می داد فایده اش بیشتر بود. 
إذا قُتِل الحرُ بالحرّة يجب على أولياء الحرّة ردّ فاضل ديته و هو نصف دية النفس. و يشهد لذلك- مع التسالم بين الأصحاب على الحكم- صحيحة أبي بصير عن أحدهما عليه السّلام قال: «إن قتل رجل امرأة و أراد أهل المرأة أن يقتلوه أدّوا نصف الدية إلى أهل الرجل» ، و في صحيحة محمد بن قيس عن أبي جعفر عليه السّلام «في الرجل يقتل المرأة قال: إن شاء أوليائها قتلوه و غرموا خمسة آلاف درهم لأولياء المقتول، و إن شاءوا أخذوا خمسة آلاف درهم من القاتل» . و في موثقة أبي بصير عن أحدهما عليه السّلام قال: «قلت له: رجل قتل امرأة فقال: إن أراد أهل المرأة أن يقتلوه أدّوا نصف ديته و قتلوه و إلّا قبلوا الدية»، إلى غير ذلك. و لو لم يتمكّن أولياء الحرّة المقتولة من ردّ الفاضل، أو أرادوا أخذ دية الحرّة من الحرّ القاتل كان ذلك جائزا لهم، كما هو ظاهر صحيحة محمد بن قيس، و لكن ليس للحرّ القاتل إلزامهم بأخذ الدية و الامتناع عن أخذ فاضل ديته. و على الجملة فلأولياء الحرّة المقتولة إلزام الحر القاتل بإعطاء نصف الدية و ليس له إلزام أولياء المقتول بأخذ الدية و ترك القصاص. و في معتبرة أبي العباس و غيره عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: «إن قتل رجل امرأة خيّر أولياء المرأة إن شاءوا أن يقتلوا الرجل و يغرموا نصف الدية لورثته و إن شاءوا أن يأخذوا نصف الدية» .
«ناترازی حکمرانی و راهکارهای ارتقای کارآمدی آن در ایران معاصر» محمد جواد حیدری معرفی مسئله اصلی: ناترازی حکمرانی در ایران اهمیت موضوع: تأثیرات منفی بر توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی روش تحقیق: تحلیل مفهومی-نظری بر اساس مطالعات حکمرانی تطبیقی یافته‌ها: ضعف در مدل حکمرانی، ناکارآمدی نظارت، بی‌توجهی به خرد جمعی راهکارها: ۱۱ محور پیشنهادی (از دولت فکر تا آموزش مهارت و مبارزه با فساد) 3. کلیدواژه‌ها ناترازی حکمرانی، کارآمدی دولت، توسعه ایران، سیاست عمومی، اصلاح ساختار 4. مقدمه بیان مسئله: چرا مشکلات کشور تنها مدیریتی نیست و ریشه در حکمرانی دارد؟ اهمیت: اگر ناترازی حکمرانی اصلاح نشود، بحران‌ها ادامه‌دار خواهند بود. هدف پژوهش: تبیین مفهوم ناترازی حکمرانی و ارائه راهکارهایی برای افزایش کارآمدی. پرسش اصلی: ناترازی حکمرانی در ایران چگونه بروز کرده است؟ چه راهکارهایی می‌تواند موجب کارآمدی شود؟ 5. مبانی نظری و پیشینه پژوهش مرور ادبیات جهانی درباره حکمرانی خوب (Good Governance) نظریه‌های کارآمدی دولت (مانند شاخص‌های بانک جهانی) تحقیقات داخلی درباره ناکارآمدی نهادی در ایران 6. روش تحقیق تحلیل توصیفی-تحلیلی بررسی منابع کتابخانه‌ای، اسناد رسمی، و مطالعات تطبیقی 7. یافته‌ها و بحث تحلیل مفهوم ناترازی حکمرانی نمونه‌های ناکارآمدی: ضعف نظارت، تکرار بحران‌ها، محافظه‌کاری در اصلاحات راهکارهای پیشنهادی یاز ده گانه برای کار امدی حکمرانی با دسته‌بندی در سه سطح: نهادی (مثل نقشه جامع حکمرانی، اصلاح آیین‌نامه‌ها) انسانی (مثل آموزش مهارت، پرهیز از مقاله‌محوری، پیشگامی نخبگان) اجتماعی (مثل توجیه ملت، همبستگی، مبارزه با فساد) 8. نتیجه‌گیری تأکید بر اینکه ناترازی حکمرانی ریشه‌ای‌تر از مشکلات مدیریتی است ضرورت اصلاح مدل حکمرانی برای پیشگیری از بحران‌های آینده پیشنهاد تشکیل «دولت فکر» و استفاده از خرد جمعی 9. منابع باید حتماً منابع علمی (مقالات داخلی و خارجی در زمینه حکمرانی خوب، کارآمدی دولت، توسعه نهادی) اضافه شود. در این خصوص می توان از آثار اندیشمندانی مانند داگلاس نورث (نهادها و تغییر نهادی)، فرنسیس فوکویاما (نظم سیاسی و زوال سیاسی)، بانک جهانی (گزارش‌های حکمرانی خوب) و همچنین مقالات ایرانی درباره حکمرانی و توسعه استفاده کنید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ محمد جواد حیدری در مصاحبه با خبر گزاری حوزه اظهار داشت: مهمترین رسالت حکمرانی در جامعه اسلامی تامین سعادت وپاسخ به نیازهای صادق مردم است پاسخ به نیازهای صادق شامل معیشت وامور معنوی ومتعالی می گردد نظریه سعادت توسط دکتر خاکبان طراحی شده وازاقایان انتظار می رود دریافت واجرا نمایند تا مشکلات کشور حل گردد اینکه برخی تصور می کنند فقط مسوول تامین معیشت ونیازهای مادی مردمند و ارزش‌های دینی و الهی برای حکمرانی اولویت ندارد یا به آنها باور ندارند اشتباه بزرگی است که موجبات معضلات بزرگ تری را فراهم می نماید امیرمؤمنان علیه السلام می‌فرماید، با این نگاه و با چنین رفتاری نه تنها به هدف خود (که اصلاح معیشت و امور دنیوی مردم است) دست نخواهید یافت، که اوضاع را به مراتب بدتر و کشنده‌تر خواهید کرد. امیرمؤمنان علیه السلام: لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ، إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ (نهج‌البلاغه، حکمت ۱۰۶) مردم، هيچيك، از امور دينى را براى بهبود امور دنيوى ترك نكنند؛ جز آنكه، خداوند برايشان وضعى پيش آورد كه زيانش بيش از ان است 🌹
💢 مدل پیشنهادی برای ساختار فقه‌های مضاف فقه‌های مضاف در تنگنای بی‌ساختاری گرفتار آمده‌اند؛ نه منطقی استوار برای گسترش دارند و نه معیاری روشن برای افزوده شدن. هرچه بر آن نام «فقه» افزوده می‌شود، در جایگاه خویش ناپیداست؛ نه معلوم است کجا باید نشیند و نه دانسته است چه نسبتی با دیگر اقسام دارد. و در مواردی، بر دامان «فقه»، عنوانی نو افزوده می‌شود؛ که این الحاقات، بی‌دلیل می‌رویند، بی‌منطق می‌بالند و بی‌معیار به شاخه‌ای مستقل بدل می‌شوند. این پریشانی، بر روش‌شناسی‌شان سایه می‌افکند و بر موضوع‌شناسی‌شان تیرگی می‌پراکند؛ نه راه را می‌نمایاند، نه مبنا را می‌نشاند. آنچه پیش رو دارید، تلاشی است برای برون‌رفت از این آشفتگی: طرحی که نه صرفاً یک فهرست، که چارچوبی است با منطقی درونی؛ ظرفی که ظرفیت رویش شاخه‌های نو را دارد، و میزان و محکی است برای کاستن آنچه بر بنیاد بی‌منطق روییده است. این چارچوب بر سه حوزه بنیادین استوار است که قابلیت آن را دارد که همه ابعاد و مسائل انسان و جامعه انسانی را در یک چارچوب منطقی در حوزه فقهی جای دهد و رشته‌های تازه و نوظهور، هرگاه پدید آیند، جایگاه خویش را در این ساختار بیابند. 1️⃣. حوزه فقه‌های معنوی-فرهنگی مبنای این حوزه: ۱. رابطه انسان با خدا ۲. رابطه با خویشتن ۳. رابطه با انسان‌ در ساحت فرهنگ و معنویت است. الف) انسان با خدا فقه العبادة فقه المعرفة و العرفان. ب) انسان با خویشتن فقه التزکیة فقه الشاکلة، (مبتنی بر ساختار روانی و روحی انسان). ج) رابطه انسان با انسان در قلمرو فرهنگ، هنر، و زیبایی فقه الجمال: (فقه زیبایی و ارزش‌های زیباشناختی، اعم از فردی، اجتماعی و محیطی). نمونه مسائل: معیارهای زیبایی در پوشش و آرایش، جراحی زیبایی، زیبایی‌شناسی در معماری اسلامی. فقه الفن: تنظیم‌گری هنرهای تجسمی و صوتی. نمونه مسائل: حکم موسیقی درمانی، مجسمه‌سازی، نقاشی دیجیتال. فقه الأدب: فقه ضوابط حقوقی محتوای ادبی. نمونه مسائل: رمان‌نویسی، شعر، تقلید ادبی. فقه سرگرمی و تفریح این شاخه به تنظیم و ارزیابی هنجاری فعالیت‌های تفریحی و سرگرمی بر پایه شریعت می‌پردازد . - بازی‌های واقعیت مجازی: قواعد حضور و تعامل در محیط‌های مجازی، مسئولیت فردی و اجتماعی در متاورس. - قمار دیجیتال: تحلیل ابعاد اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی فعالیت‌های شرط‌بندی آنلاین و قوانین شرعی مرتبط. - گیمیفیکیشن فرهنگی: کاربرد روش‌های بازی‌سازی در آموزش، فرهنگ و فعالیت‌های اجتماعی و نحوه هماهنگی آن با هنجارها و ارزش‌های جمعی. فقه التراث: - نسخ خطی و متون دینی و فلسفی: احکام احیاء، بازتولید و دیجیتال‌سازی. - میراث هنری و معماری مذهبی و تاریخی: مرمت و بازسازی با رعایت اصول فرهنگی و شرعی. - موسیقی و هنرهای سنتی مرتبط با فرهنگ و هنجار اجتماعی. - آداب و رسوم مذهبی و فرهنگی که با زندگی دینی و اخلاقی انسان در پیوندند. 2️⃣. حوزه فقه‌های اجتماعی مبنای این حوزه، رابطه انسان با جامعه و طبیعت است؛ یعنی آنجا که مناسبات اجتماعی و ساختارهای زیست جمعی موضوع حکم شرعی قرار می‌گیرد. این حوزه شبکه‌ای از رشته‌های پیوسته است که هر یک نسبت خویش را با عدالت، حقوق و مصالح عمومی تعریف می‌کند. زیرشاخه‌های محوری: ۱. فقه الاجتماع این شاخه، قواعد و احکام شرعی مربوط به نقش‌ها، نهادها، نمادها، ارزش‌ها، کنش‌ها و شبکه‌های اجتماعی و ... را استنباط می‌کند. الف) نهادها و سازمان‌ها: خانواده، مدرسه، دانشگاه، مساجد، نهادهای اجتماعی و سیاسی. ب) نقش‌ها و جایگاه‌های اجتماعی: نقش‌های اجتماعی: والد، معلم، پزشک، رهبر دینی، مدیر. جایگاه‌های اجتماعی: طبقه، حرفه، موقعیت سیاسی یا فرهنگی. ت)‌کنش‌ها و رفتارهای جمعی: کنش‌های رسمی: مشارکت اجتماعی، انتخابات، مناسک دینی، اظهار نظر اجتماعی. کنش‌های غیررسمی: همکاری اجتماعی، کمک متقابل، تبادل فرهنگی. ث)‌هنجارها و ارزش‌ها: عدالت، صداقت، همبستگی، رعایت حقوق دیگران. ج)‌نمادها و فرهنگ: تولید، حفظ و بازتولید نمادها و انتقال هویت فرهنگی. ح)‌ تغییرات و تحولات اجتماعی: تغییر سبک زندگی، نوآوری، پذیرش یا مقاومت در برابر تغییر، اصلاح اجتماعی. ۲. فقه الاقتصاد قواعد و احکام عدالت اقتصادی، سرمایه، بازار و فعالیت‌های مالی. ۳. فقه السیاسة نظام قدرت، ولایت و اداره عمومی. ۴. فقه محیط‌زیست تعامل انسان با طبیعت و قواعد و احکام بهره‌برداری و حفظ محیط زیست. ۵. فقه جمعیت سیاست‌های جمعیتی، باروری، مهاجرت و مدیریت جمعیت. ۶. فقه التربیة نظام‌های تربیتی، تعلیم و تعلّم، و پرورش نسل‌ها. ۷. فقه الإعلام والاتصال؛ با چند زیر شاخه رشته‌ای فقه رسانه فقه ارتباطات فقه شبکه‌های اجتماعی فقه تبلیغ و اطلاع‌رسانی و رشته‌های دیگر
بسم الله الرحمن الرحیم، قال الامام رضا علیه السلام: لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّی تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:۱ ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. ۲ ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. ۳ ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ. مؤمن، مؤمن واقعی نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد:سنّتی از پروردگارش و سنّتی از پیامبرش و سنّتی از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتاری با مردم است، امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است. (امالی صدوق، ج ۱، ص ۳۳۹) 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 با سلام و درود صبحتان بخیر و شادی. ان شاالله روز خوبی در پیش رو داشته باشید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ایران زمین مهد اولیا محمد جواد حیدری به ایران «مهد اولیا» (یعنی جایگاه و پرورشگاه اولیای الهی) گفته می‌شود به دلایل تاریخی، دینی و عرفانی متعددی: ۱. جایگاه اهل بیت (ع) و امامان شیعه ایران از همان سده‌های نخست اسلام، به‌ویژه پس از ورود مکتب تشیع، به سرزمین عشق و ارادت به اهل بیت پیامبر (ص) تبدیل شد. بسیاری از فرزندان و نوادگان ائمه اطهار (ع) به ایران مهاجرت کردند و در شهرهای مختلف (قم، ری، مشهد، شیراز، اصفهان و …) آرام گرفتند. این حضور سبب شد ایران سرزمین پرورش‌یافته در سایه اولیای الهی باشد. ۲. ظهور عالمان و اولیای بزرگ در طول تاریخ، ایران زادگاه و خاستگاه بسیاری از عارفان، حکیمان و فقیهان بزرگ بوده است؛ مانند: سلمان فارسی (یار خاص پیامبر) امام رضا (ع) در خراسان شیخ صدوق، شیخ مفید، خواجه نصیرالدین طوسی، ملاصدرا، علامه مجلسی و دیگر بزرگان این حضور گسترده نشان می‌دهد که ایران بستری برای تربیت و شکوفایی اولیای الهی بوده است. ۳. فرهنگ معنوی و عرفانی ایران از دوره‌های کهن، فرهنگ ایرانی آمادگی پذیرش معنویت و ولایت را داشته است. عرفان اسلامی و سلوک معنوی در ایران به شکلی گسترده رشد یافت. شخصیت‌هایی همچون حافظ، مولوی، عطار و سهروردی همگی در این فضا پرورش یافتند و اندیشه‌شان متأثر از تعالیم اولیای الهی بود. ۴. روایت‌ها و تعبیرهای دینی در برخی روایات و کلمات بزرگان، ایران و سرزمین خراسان به عنوان محل ظهور یاران آخرالزمانی و یا جایگاه مؤمنان راستین معرفی شده است. همین موضوع نیز سبب شد تعبیر «مهد اولیا» برای ایران رایج شود. ۵. پیوند تاریخی ملت ایران با ولایت در طول تاریخ، ملت ایران بیش از هر قوم و ملت دیگری از جان و مال خود در راه اولیای الهی هزینه کرده‌اند؛ چه در قالب گسترش معارف اهل بیت، چه در ساخت و توسعه حرم‌ها و چه در حمایت علمی و فرهنگی از جریان ولایت. --- ✨ در یک جمله: به ایران «مهد اولیا» می‌گویند چون هم آرامگاه و محل حضور بسیاری از اولیای الهی و فرزندان اهل بیت است، هم پرورشگاه عارفان و علما و عاشقان ولایت در طول تاریخ.
جدول تاریخی–جغرافیایی اولیای الهی مهم‌ترین اولیای الهی، امامزادگان و عارفان که ایران را به «مهد اولیا» تبدیل نموده اند عبارتند از : 📜 جدول اول: امامان و امامزادگان در ایران نام جایگاه و ارتباط محل دفن / حضور جایگاه فرهنگی–دینی امام رضا (ع) امام هشتم شیعیان مشهد، خراسان قطب زیارتی و معنوی ایران حضرت معصومه (س) خواهر امام رضا (ع) قم شهر قم به برکت ایشان مرکز حوزه علمیه شد احمد بن موسی شاهچراغ (ع) برادر امام رضا (ع) شیراز زیارتگاه بزرگ و نماد ارادت مردم فارس سید عبدالعظیم حسنی (ع) نواده امام حسن مجتبی (ع) ری (تهران) مرجع دینی مردم و محل تجمع علما حمزه بن موسی (ع) برادر امام رضا (ع) ری زیارتگاه مهم علی بن حمزه (ع) نواده امام کاظم (ع) شیراز زیارتگاه معروف صدها امامزاده دیگر فرزندان و نوادگان ائمه در سراسر ایران (اصفهان، کاشان، گیلان، مازندران، یزد …) فرهنگ زیارت و ولایت را گسترش دادند 📚 جدول دوم: عالمان و حکیمان شیعه در ایران نام دوره محل جایگاه علمی–ولایی شیخ صدوق (ابن بابویه) قرن ۴ هـ ری بزرگ‌ترین محدث شیعه خواجه نصیرالدین طوسی قرن ۷ هـ طوس – مراغه فیلسوف، متکلم و احیاگر علوم شیعی علامه حلی (مدتی در ایران) قرن ۷–۸ هـ حله – ایران ترویج فقه امامیه ملاصدرا (صدرالمتألهین) قرن ۱۱ هـ شیراز بنیانگذار حکمت متعالیه علامه مجلسی قرن ۱۱ هـ اصفهان احیاگر معارف اهل بیت (بحارالانوار) شیخ مرتضی انصاری قرن ۱۳ هـ دزفول – نجف مرجع کل شیعه، پایه‌گذار اصول نوین فقه 🌹 جدول سوم: عارفان و شاعران اهل ولایت نام دوره محل جایگاه سلمان فارسی صدر اسلام مدائن – ایران صحابی خاص پیامبر (ص) عطار نیشابوری قرن ۶ هـ نیشابور شاعر و عارف بزرگ مولوی (جلال‌الدین رومی) قرن ۷ هـ بلخ – قونیه عارف و شاعر جهانی با ریشه ایرانی سهروردی (شیخ اشراق) قرن ۶ هـ سهرورد (زنجان) فیلسوف و عارف شهید حافظ شیرازی قرن ۸ هـ شیراز لسان‌الغیب و شاعر ولایی ملا حسینقلی همدانی قرن ۱۳ هـ همدان استاد بزرگ عرفان شیعی ✨ جمع‌بندی به همین دلیل ایران را «مهد اولیا» می‌نامند: 1. حضور امام رضا (ع) و صدها امامزاده. 2. پرورش فقیهان و محدثان بزرگ شیعی. 3. خاستگاه عرفا و حکیمان ولایی. 4. پیوند تاریخی ملت ایران با فرهنگ ولایت و محبت اهل بیت