🔹آیات امید آفرین وعشق الهی در قرآ ن کریم
فلسفه افرینش تخلق به اخلاق الهی است تخلق به اخلاق مهرورزی و عشق الهی وامید افرینی
اخلاقی که جامعه ایران وجهان به شدت به ان محتاجند ومهمترین نقش را درتوسعه وپیشرفت دارد
🔻بگوای بندگان من که بر خویشتن اسراف روا داشتهاید(نافرمانى کرده و از حدّ اعتدال تجاوز کردهاید)، از رحمت خدا نومید نشوید. در حقیقت، خداوند همه گناهان را میآمرزد که او خود آمرزنده مهربان است.
🔻روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام است که فرمود: ما فی القرآن آیة أوسع من"یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم...
🔻علامه طباطبایی در تفسیر المیزان: این آیه خطاب به گناهکار نیست، بلکه خطاب به کافر است؛ چراکه کافر هم بنده خداست.
از این گونه اخلاق در قران کریم واحادیث وسیر عملی اهل بیت علیهم السلام فراوان است
✍️ دکتر محمد جواد حیدری، عضو هیات علمی گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه قم
••✾•🌿🌺🌿•✾•
فصل حضور
بستری برای ارائه دیدگاه ها و تحلیلهای اساتید استان قم
http://ble.ir/faslehozur
https://eitaa.com/faslehozur
✅ چرا کتاب خواندن برای یک عده از ما اینقدر سخت است؟
چرا با اینکه کتاب دوست داریم، باز هم نمیتوانیم با تمرکز بخوانیم؟ جوابش ساده اما کمی ریشه دار و عمیق است.
در پاسخ این سوال مهم چند نکته را میتوان بیان کرد:
🧠 ۱. مغز ما عادت به پاداش سریع پیدا کرده
در دنیای امروز، مغزمان با شبکههای اجتماعی، ویدیوهای کوتاه و نوتیفیکیشنها خو گرفته و عادت کرده که هر چند ثانیه، پاداش بگیرد. اما کتابخواندن پاداشش آرام و تدریجی است. مغز ما باید یاد بگیرد از «تمرکز طولانیمدت» لذت ببرد و به این موضوع عادت کند؛
📱 ۲. حواسپرتی محیطی
ما در فضایی زندگی میکنیم که پر از صدا و تصویر و پیامهای گوناگون است. در حالی که کتاب خواندن تمرکز و سکوت میخواهد. طبیعی است که در این هیاهو، نشستن و چند صفحه خواندن شبیه مراقبه است؛ درسته که کارسختی است اما یک کار به شدت آرامشبخش خواهد بود؛
💭 ۳. انتخاب نادرست کتاب
نکته این است که گاهی فکر میکنیم باید حتما کتابهای سنگین یا معروف بخوانیم؛ لذا وقتی که با زبان کتاب ارتباط نگرفتیم، رهایش میکنیم.
در نتیجه توصیه کلیدی این است: از کتابی شروع کنید که واقعا دلتان میخواهد آن را بخوانید. کتابهای داستان و رمان ولو این که ساده و یا طنز باشد. اصلا مهم نیست. مهم شروع است، نه این که حالا اسم قلمبه سلمبه و یا محتوای سنگینی داشته باشد؛
💡 4. نداشتن ریتم ثابت (حرکت منظم و مستمر)
کتابخوانی مثل ورزش کردن است؛ اگر فقط گاهی و آن هم به صورت پراکنده، انجامش بدهی، عادت نمیشود.
شما باید عادت به مطالعه را در خودتان شکل بدهید. توصیه می شود با روزی ده دقیقه شروع کنید؛ نه بیشتر. این چند دقیقه ثابت، بعد از مدتی معجزه میکند. امتحان کنید!
کتاب خواندن لذت بردن از مسیر زندگی است. پس سعی کنید از مسیر طولانی زندگی با همراهی با کتاب لذت ببرید.
#کتاب_بخوانیم ✅https://eitaa.com/mghanbarinik1401
••✾•🌿🌺🌿•✾•
فصل حضور
بستری برای ارائه دیدگاه ها و تحلیلهای اساتید استان قم
http://ble.ir/faslehozur
https://eitaa.com/faslehozur
🔵 به زودی منتشر میشود
کتاب «مشارکت سیاسی از منظر قرآن» اثر دکتر علی آقاجانی بهزودی توسط انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر میشود.
خاطرنشان میشود همزمان با انتشار، این اثر در سامانه «ساد» به نشانی عرضه می شود:
معرفی:
اثر حاضر تلاش دارد بر پایه روش تفسیر موضوعی و چارچوبنظری واگذارانگی-کارگزارانگی در علومسیاسی، نظریه مشارکتسیاسی در قرآن را در مقابل بدیلهای سکولاریستی تحلیل نماید. بر این مبنا، پژوهش بر آن است که در دولت دینی، نظریه مطلوب قرآن به رهیافتی که میتوان حداکثری مشروط نامید نزدیکتر است که از نظر شرعی در حدوث و بقای دولت دینی شرطیت دارد. ظروف و حاملان؛ مؤلفهها، انواع و دلایل مشارکت سیاسی حداکثری مشروط، تشکیل دهنده فصولکتاب است. آیات دالبر مشروطگی مشارکت سیاسی؛ آیاتاولوالامر، آیه امامت، آیهاولویت، و آیات دال بر ابلاغ قوانین الهی است. آیات دال بر حداکثری بودن نیز، آیات شورا، بیعت، وفای به عقد، امر به معروف و نهی از منکر، خطابات عمومی قرآن، خلافت، امانت و... است. حجیت عقد سیاسی میان حاکم و مردم، الزام نهاد شورا در عرصه عمومی، مشارکت سیاسی فعال به مثابه امر به معروف و نهی از منکر و دخالت در تعیین سرنوشت، حق انتخابگری و گزینشعمومی مردم، خلافت نوعیه مشککه که از خداوند در راستای حقمشارکت، و حق وانهادنحکومت به شایستگان به مثابه امانت از ارکانرهیافت مشارکتسیاسی است. بر اینپایه مشارکت مطلوب، بهصورت جزءالعله دارای اصالت است اما مشروط بهبرخی شروط پیشینی است.
🔵rihu_ac_ir
🔵 research_hu
.
📰 گزارش از جلسه تفسیر ترتیبی تنزیلی
📌توسط دکتر محمد جواد حیدری، عضو هیات علمی گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه قم – سهشنبه ۲۳ مهر
🔹در جلسه این هفته کلاس «تفسیر قرآن به ترتیب تنزیلی»، استاد حیدری خراسانی در سخنانی به تبیین آیات ۸ تا ۱۶ سوره مبارکه قلم پرداخت و بر پرهیز از تبعیت از گمراهان و سازش در برابر اهل باطل تأکید کرد.
استاد حیدری خراسانی با اشاره به مضمون این آیات گفت:
🔻 «قرآن کریم هشدار میدهد که از انسانهای گمراه پیروی نکنید، چراکه اطاعت از آنان سبب گمراهی است. افزون بر این، خداوند متعال به پیامبر فرمان میدهد که در برابر خواستههای اهل باطل نرمش و انعطاف نداشته باشد؛ آنجا که میفرماید: *ودّوا لو تُدهِنُ فَیُدهِنون*، یعنی آنان آرزو داشتند که پیامبر در مسیر الهی کوتاه بیاید تا بتوانند او را به سازش بکشانند.»
وی با بیان اینکه این آیات در زمانی نازل شد که مشرکان، پیامبر اسلام (ص) را به کفر، بتپرستی و پیروی از نیاکان دعوت میکردند، افزود:
🔻 «وقتی دشمنان پیشرفت و نفوذ معارف قرآن را دیدند، تلاش کردند با پیشنهادهای مالی و امتیازات ظاهری، پیامبر را از مسیر حق منحرف کنند. اما قرآن بارها به پیامبر هشدار میدهد که در برابر این وسوسهها هیچ تمایلی نشان ندهد.»
استاد حیدری خراسانی سپس به واژه «فیدهنون» اشاره کرد و توضیح داد:
🔻 «این واژه از ریشه *مداهنه* گرفته شده که از "دُهن" به معنای روغن است و کنایه از نرمش و انعطاف بیش از حد دارد؛ اما در قرآن این واژه بیشتر بار منفی دارد و به معنای رفتار منافقانه و سازشکارانه به کار رفته است.»
ایشان با اشاره به اوصاف نهگانهای که در آیات ابتدایی سوره قلم برای کفار ذکر شده، گفت:
🔻 «در این آیات، خداوند نه صفت نکوهیده را برای مخالفان پیامبر برمیشمارد که هر یک به تنهایی دلیل روشنی بر منع تبعیت از آنان است؛ از جمله حلاف (سوگندخور زیاد)، مهین (پست و خوار)، هماز (عیبجو)، مشاء بنمیم (کسی که میان مردم دشمنی میافکند)، مناع للخیر، معتد، اثیم، عتل و زنیم.»
استاد حیدری خراسانی در تبیین این اوصاف افزود:
🔻«مخالفان سرسخت پیامبر، افرادی دروغگو، فاسد و بیاصالت بودند که به سبب ثروت و فرزندان فراوان، دچار غرور و مستی قدرت شده بودند. قرآن کریم هشدار میدهد که مبادا پیامبر به سبب دارایی و جایگاه ظاهری آنان، در برابرشان نرمش نشان دهد.»
وی در ادامه به دو دیدگاه تفسیری درباره آیه «لاتطع کل حلاف مهین» و ارتباط آن با «أن کان ذا مالٍ و بنین» اشاره کرد و گفت:
🔻 «برخی مفسران این آیه را بیانگر علت پیدایش صفات ناپسند در این افراد دانستهاند؛ زیرا ثروت و فرزندان فراوان، آنان را به رذایل اخلاقی و تکبر کشاند. دیدگاه دوم این است که آیه در مقام هشدار است؛ یعنی مبادا به خاطر داراییشان تسلیمشان شوی.»
استاد در پایان با اشاره به آیه «سَنَسِمُهُ عَلَى الخُرطوم» افزود:
🔻 «خرطوم به معنی بینی است؛ و این تعبیر نشانهای از رسوایی و خوارشدن دشمنان حق در دنیا و آخرت است. هرچند قرآن کتاب هدایت است، اما در برابر لجاجت و سرکشی گمراهان، لحن تهدیدآمیز نیز به کار میبرد تا ماهیت باطلگرای آنان آشکار شود.»
••✾•🌿🌺🌿•✾•
فصل حضور
بستری برای ارائه دیدگاه ها و تحلیلهای اساتید استان قم
http://ble.ir/faslehozur
https://eitaa.com/faslehozur
➖علی از زبان علی
🔰در کتاب فضائل که منسوب به شاذان بن جبرئیل است نقل شده است که علی علیهالسّلام به فرزندش فرمود: ای حسین!... منم کسی که خداوند متعال مرا از میان آفریدگانش برگزید. منم ریسمان محکم خدا [آنجا]که خداوند متعال آفریدگانش را فرمان داد که به آن تمسک جویند، در گفتارش که فرمود: اِعتَصِمُوا بِحَبلِ اَللّٰهِ جَمِيعاً: و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید»
🔸منم ستارهی درخشان خدا. منم کسی که ملائکهی آسمانها به زیارتش میآیند. منم زبان گویای خدا. منم حجت خداوند متعال بر آفریدگانش. منم دست نیرومند خدا. منم وجه خداوند متعال در آسمانها. منم جَنب[فرمان] آشکار خدا. منم کسی که خداوند سبحان در [حق] من فرمود: بَلْ عِبٰادٌ مُكرَمُونَ لاٰ يَسبِقُونَهُ بِالقَولِ وَ هُمْ بِأَمرِهِ يَعمَلُونَ: «بلکه [آنان] بندگانی گرامیاند که در سخن بر او پیشی نمیگیرند و فقط به فرمان او عمل میکنند.
🔻منم دستگیرهی محکم خدا که گسستی برای آن نیست و خدا شنوای داناست. منم درب خدا که از آن وارد میشوند. منم علم خدا بر سر پل صراط. منم خانهی خدا که هر کس وارد شود در امان است. پس هر کس به ولایت و محبت من تمسک جوید، از آتش ایمن خواهد بود. منم کشندهی ناکثین و قاسطین و مارقین. منم کشندهی کافران.
🔹منم پدر یتیمان. منم پناه بیوهزنان. منم آن نعمتی که درباره ولایتم در روز قیامت پرسش میکنند، در گفتار خدای متعال ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ اَلنَّعِيمِ: سپس در آن روز قطعاً از نعمتها بازخواست خواهید شد. منم نعمت خداوند متعال که خدا بر آفریدگانش ارزانی داشت. منم کسی که خداوند متعال در شأن و حق من فرمود: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا: «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم.» پس هر کس مرا دوست بدارد، مسلمان و مؤمن و دارای دین کامل است.
🔺منم کسی که به [سبب] من هدایت یافتید. منم کسی که خداوند تبارک و تعالی در شأن من و دشمنم فرمود: وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسؤُلُونَ «و آنان را بازدارید که آنان بازخواست خواهند شد. یعنی از ولایتم در روز قیامت. منم خبر عظیم که خداوند متعال در روز غدیر خم و خیبر با [ولایت] من دین را کامل کرد، منم کسی که رسول الله در شأنم فرمود: «هر که من مولای اویم، پس این علی مولای اوست.» منم نماز مؤمن. منم «حی علی الصلاة». منم «حی علی الفلاح». منم «حی علی خیر العمل»
🔸منم کسی که بر دشمنانم این آیه نازل شد: سأل سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع: "تقاضاکنندهای تقاضای عذابی کرد که واقع شد!. [عذابی که] ویژه کافران است، [و] آن را بازدارندهای نیست" و آن تقاضاگر کسی بود که ولایتم را انکار کرد و او نعمان بن حارث یهودی لعنهالله بود. منم دعوتکنندهی مردم به سوی حوض[کوثر] پس آیا دعوتگر مومنانی غیر از من هست؟ منم پدر امامان پاک از فرزندانم. منم ترازوی عدل برای روز قیامت. منم پیشوا و یعسوب الدین. منم راهبر مؤمنان به سوی خیرات و آمرزش به سوی پروردگارم.
🔻منم کسی که اصحاب روز قیامت از میان دوستان من هستند، که از دشمنانم بیزارند و در هنگام مرگ نمیترسند و اندوهگین نمیشوند و در قبرهایشان عذاب نمیبینند و آنان شهدا و صدّیقانند و نزد پروردگارشان شادماناند. منم کسی که پیروانم پیمان بستهاند که با دشمنان خدا و رسولش، دوستی نکنند، هرچند پدران یا پسرانشان باشند. منم کسی که پیروانم داخل بهشت میشوند...بدون حساب. منم کسی که نزدم دفتر شیعیان با نامهایشان است. منم یاور مؤمنان و شفیع آنان نزد پروردگار جهانیان.
🔹منم زننده با دو شمشیر. منم حملهکننده با دو نیزه. منم کشندهی کافران در روز بدر و حنین. منم هلاککنندهی دلاوران در روز احد. منم کشندهی پسر عبدود- لعنهالله- در روز احزاب. منم کشندهی «عَمْرٍو» و «مَرحَب». منم کشندهی پهلوانان خیبر. منم کسی که جبرئیل امین در شأنم گفت: «شمشیری نیست جز ذوالفقار و جوانمردی نیست جز علی». منم صاحب فتح مکه. منم درهمشکنندهی«لات» و «عزّی». منم ویرانگر «هُبَلِ اعلی» و «مَنات بت سومى دیگر». منم که بر دوش پیامبر بالا رفتم و بتها را درهم شکستم. منم که [بتهای] «یغوث» و «یعوق» و «نسر» را شکستم.
⬅️ من کسی هستم که در راه خدا با کافران جنگیدم. من کسی هستم که[در رکوع] انگشترم را صدقه دادم. من کسی هستم که در بستر پیامبر خوابیدم و او را با جانم از شر مشرکان حفظ کردم. من کسی هستم که جنّیان از شدت و شکوه من میترسند. من کسی هستم که خدا به[سبب] من پرستیده میشود.[یعنی من هستم كه به خلایق راه بندگی را ياد دادم] من ترجمان[کلام]الله و پرچم خدایم. من گنجینه علم رسول الله هستم. من کشندهی اهل جمل و صفین بعد از رسول خدایم. من تقسیمکننده بهشت و دوزخم."
📚الفضائل ج ۱، ص ۸۳
هدایت شده از Faranak Fotouhi
اتفاقی مثل شهردار شدن زهران ممدانی در نیویورک یا صادق خان در لندن فقط یک «رخداد انتخاباتی» نیست، بلکه نوعی دگرگونی تمدنی در ذهن غربیها است.
برای درک عمق ماجرا، باید به فضای پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بازگردیم. آن روزها، برای بخش بزرگی از مردم آمریکا و اروپا، «مرد مسلمان با ریش» تقریباً مترادف بود با تهدید، خشونت و بمبگذاری. در مترو نیویورک، اگر مردی با ریش مشکی و پوست تیره وارد واگن میشد، مردم ناخودآگاه فاصله میگرفتند. در فرودگاههای غربی، نامهای عربی یا فارسی به خودی خود علامت خطر تلقی میشد. حتی در سینما و تلویزیون، تصویر مسلمان همیشه یکی از این سه حالت بود: تروریست، قاچاقچی یا قربانی بیفرهنگ.
برای مقایسه:
در سال ۲۰۰۴، نظرسنجی واشنگتنپست نشان میداد که بیش از ۵۰٪ آمریکاییها «از مسلمانان در محل زندگی خود احساس ناامنی» میکردند. در بریتانیا، پس از بمبگذاریهای مترو لندن در ۲۰۰۵، آمار جرائم علیه مسلمانان بیش از چهار برابر شد. یک ریش، یک تسبیح یا حتی یک سلامعلیکم کافی بود تا کسی در خیابان مورد تهمت قرار گیرد.
حالا همان جوامع، بیست سال بعد، نهتنها به یک مسلمان رأی دادهاند، بلکه به او اعتماد کردهاند تا بزرگترین شهرشان را اداره کند:
در لندن، صادق خان با پیشینهی خانوادگی پاکستانی و پدری راننده اتوبوس، در سال ۲۰۱۶ به شهرداری رسید. رسانههای راستگرای انگلیس به او حمله کردند که «چطور یک مسلمان میتواند نماد لندن باشد؟» ولی رأی مردم نشان داد جامعه دیگر از نام یا ظاهر مذهبی نمیترسد.
در نیویورک، زهران ممدانی با نامی عربیهندی و ظاهری شرقی، نه تنها پنهان نکرد که مسلمان است، بلکه آشکارا از عدالت فلسطین دفاع کرد، در نماز جمعه شرکت کرد و در عین حال از آزادی مذهبی همه دفاع نمود. و مردم او را انتخاب کردند.
برای ذهن آمریکایی یا انگلیسی سنتی، این واقعاً شوکآور است. تصور کنید جامعهای که تا همین چند سال پیش، داشتن ریش میتوانست مانع استخدام باشد، اکنون به مردی با همان ظاهر و پیشینه، رأی اعتماد برای شهرداری داده است.
برای ما ایرانیها، شاید این پدیده یادآور نوعی چرخش فرهنگی در غرب است — تغییری که نشان میدهد نسلهای جدید در آمریکا و اروپا دیگر با تصویر «اسلام تروریستی» بزرگ نشدهاند.
آنها اسلام را از دریچهای دیگر میبینند: در چهرهی مهاجری که معلم است، در همسایهای که نانوایی دارد، یا در سیاستمداری که از عدالت اجتماعی سخن میگوید.
و این همزمانی — یک مسلمان در رأس نیویورک و یک مسلمان در رأس لندن — بهراستی تاریخی است. دو شهر که نماد قدرت غرباند، امروز توسط چهرههایی اداره میشوند که در قرن گذشته حتی تصور حضورشان در چنین موقعیتی، برای رسانهها و افکار عمومی غیرممکن بود.
این یعنی جهان غرب، هرچند هنوز تناقضهای عمیق دارد، اما در سطح فرهنگی از مرحلهی «ترس از دیگری» وارد مرحلهی «پذیرش دیگری» شده است.
برای ما در ایران، این تحول نشانهای است از اینکه گفتوگوی میان جهان اسلام و غرب دیگر در سطح سیاست خارجی نیست — بلکه در دل جامعههای غربی، در انتخابات، دانشگاهها و خیابانهای نیویورک و لندن جریان یافته است.
هدایت شده از محمد جواد حیدری
پیوسته به خود و دانشجویان واساتید بویژه اندیشمندان گروه فقه معاصر وتوسعه وگروه روحانیت وگروه حکمرانی وگروه هم اندیشی اساتید واعضای کانال حضور و مهندسی شخصیت سفارش می کنم که نسبت به وقت خود محتاط وبخیل باشیم.
اس و اساس کار ما توحید و بندگی و تلاش علمی و معنوی وکار کردن فقط برای خداست است
اگر ما درست شویم خانواده وجامعه درست می شود
در جامعه ایران حرف زیاد زده شده ولی عمل وصفای باطن واخلاص کمتر مشاهده شده است مردم از روحانیت ومربیان انتظار عمل دارند نه حرف
فرمودند:
کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم
خدا کند ایه لم تقولون مالا تفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا مالا تفعلون شامل حال ما نشود
سخنرانی وتدریس وموعظه بدون عمل نوعی نفاق است
اگر توحید واخلاص وعمل درست شد
سایر کارها پیوسته درست می شود
اگر زمانی مردم پای فتوای مجتهدان جان می دادند به خاطر ایمان انان به عمل علما بود ولی چه شده که اکنون ان مقبولیت عامه ازبین رفته است
بار الها ما را ببخشای وبیامرز وتوفیق عمل وسربازی حضرت ولی عصر علیه السلام را عنایت فرما
گر به همه عمر خویش با تو گذارم دمی
حاصل عمر آن دم است باقی ایام رفت!
توحید افعالی وانجام وظایف عبودیت و احسان به خلق ودستگیری از ایتام النبی صلی الله علیه واله از برنامه اصلی حیات مومنانه است.
حضرت امیر سلام الله تعالی علیه در نصیحت کوتاه آغازین به همام به استناد سخن خداوند چنین فرمود:
اتق الله و احسن فان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون.
🌹در حکمت 246 نهج البلاغه می خوانیم :
از خدا بترس، هر چند اندک؛
و میان خود و خدا پرده ای آویز، هرچند نازک.
و قال علیه السلام
اتق الله بعض التقی و ان قل،
و اجعل بینک و بین الله سترا و ان رق. 🌺
محمد جواد حیدری
https://eitaa.com/mohammadjavadheidari
هدایت شده از محمد جواد حیدری
3.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیان علت فقر مردم
در دیدار با دولتیان اسبق
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنها حسرتی که به دل یوسف ماند😔
چه زیباست حتی تصورش...
🔹اللهم عجل لولیک الفرج
#سیدکاظم_روحبخش
https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
هدایت شده از حکمرانی مسوولانه
جیمز واتسون از ابتدا تا درگذشت: معمار انقلاب علمی پس از کشف ساختار DNA و مربی شاگردان نوبلیست
روح اله همتی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد
امروز جیمز دووی واتسون درگذشت (1928–2025). او نه تنها کاشف ساختار DNA دورشته ای بود، بلکه با این کشف بنیادین مسیر علوم و فنون متعددی را دگرگون کرد و نسلی از پژوهشگران برجسته را پرورش داد. او جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی 1962 را با فرانسیس کریک و موریس ویلکینز مشترکاً دریافت کرد، البته این تنها بخشی از میراث اوست؛ بخش دیگری از میراث او در پرورش شاگردان نوبلیست و پیشگامان بیوتکنولوژی و ژنومیکس جلوه میکند.
زندگی و تحصیلات
متولد شیکاگو، واتسون تحصیلات خود را در دانشگاه شیکاگو آغاز کرد و دکترای زیستشناسی را در دانشگاه ایندیانا به پایان رساند. پس از گذراندن دورهٔ پسادکتری در دانشگاه کپنهاگ، فعالیت علمی خود را در آزمایشگاههای معتبر آمریکا و اروپا ادامه داد و سپس به استاد دانشگاه هاروارد و ریاست Cold Spring Harbor Laboratory رسید، مرکزی که تحت هدایت او به کانونی پیشرو در زیستشناسی مولکولی بدل شد.
دستاوردهای علمی
کشف ساختار DNA در ۱۹۵۳ نقطهٔ عطفی در زیستشناسی مولکولی و آغازی بر انقلابهای علمی متوالی بود: انقلاب زیستشناسی مولکولی، پیدایش صنعت بیوتکنولوژی در دهه ۱۹۷۰ و پروژه عظیم ژنوم انسان در دهه ۱۹۹۰. جیمز واتسون با تمرکز بر بزرگترین معمای زمانه یعنی مکانیسم ذخیره و انتقال اطلاعات وراثتی و بهرهگیری از دادههای پراش اشعه ایکس روزالیند فرانکلین و مدلسازی نظری، موفق به گشودن این گره علمی شد.
میراث ماندگار: اثرات شگرف و دومینووار یک کشف بنیادین
کشف DNA نه تنها زیستشناسی را متحول کرد، بلکه موجی از دگرگونی در آموزش، پژوهش، فناوری و نوآوری ایجاد نمود:
ایجاد رشتههای تحصیلی جدید در ژنتیک، زیستشناسی مولکولی، بیوتکنولوژی و زیستمحاسباتی.
ابداع دهها روش تشخیصی و درمانی نوین و امکان بررسی ژنها و بیماریها با دقت بیسابقه.
توسعه تکنیکها، دستگاهها و فناوریهای نوین در پژوهش مولکولی و تشخیص بالینی.
این روند نشان میدهد که اثر یک پژوهش فاخر فراتر از کشف شخصی است و میتواند در آموزش، پژوهش، فناوری و نوآوری اثرگذار باشد. هنر نهاد علم، تربیت دانشمندان جامعالابعاد علمی است که بتوانند مانند واتسون، هم کشفیات بنیادین انجام دهند و هم نسلهای آینده را برای پیشبرد علم آماده کنند.
شاگردپروری و تربیت نسلها
واتسون میراثی دوگانه از خود بر جای گذاشت و شامل کشف علمی و پرورش نسلهای برجسته است:
شاگردان دکترای تخصصی نوبلیست: Mario Capecchi، Bob Horvitz
پژوهشگران پسادکترای نوبلیست: Phillip Sharp، Richard J. Roberts
سایر شاگردان برجسته: Joan Steitz، Ewan Birney، Ronald W. Davis
این نسل از شاگردان، گواهی بر اثرگذاری عمیق واتسون از آموزش و پژوهش تا فناوری در زیستشناسی مولکولی است و نشان میدهد میراث او فراتر از دستاورد شخصی است و تا نسلها ادامه دارد.
درس های راهگشای مسیر علمی واتسون
۱.شناسایی گرههای لاینحل: بزرگترین چالشهای علمی زمانه را هدف بگیرید، نه مسائل حاشیهای.
۲.تمرکز و همافزایی با سایر متخصصان: دانش و تخصص دیگران با دانش خود ترکیب کنید و تمام توان خود را بر حل چالش متمرکز سازید.
۳.پرورش نسل شاگردان برتر: اثرگذاری واقعی تنها در دستاورد شخصی نیست؛ تربیت شاگردانی که خود نوابغ و نوبلیست شوند، موج تحول را پایدار میسازد.
۴.آغاز سلسله تحول پایدار: هدف تنها حل مسئله نیست؛ بلکه انجام پژوهشی است که تحولی ماندگار در آموزش، پژوهش و فناوری و نوآوری ایجاد کند زیرا قرار نیست که پژوهش ما صرفا بر سایر پژوهش ها تاثیر بگذارد.
سخن پایانی
با وجود برخی اظهارات جنجالی در واپسین سالهای زندگی، جیمز واتسون یکی از ارکان تاریخ زیستشناسی مولکولی باقی خواهد ماند. میراث او دوگانه است: کشف علمی بنیادین که زیستشناسی، پزشکی، کشاورزی و چندین فناوری را متحول ساخته است و شاگردانی برجسته از دانشمندان نوبلیست و پیشگام که او به جهان علم هدیه کرده است.
داستان واتسون یادآور آن است که پیشرفتهای واقعی از جسارت در مواجهه با بزرگترین معماهای علمی بر زمین مانده زمانه و آموزش و پرورش استعدادهای برتر زاده میشوند. همانطور که کشف DNA در ۱۹۵۳ خط زمانی علم را تغییر داد، تمرکز بر چالشهای اساسی علمی امروز با رویکرد پژوهش پایه ای توام با تربیت نسل شاگردان برتر آینده میتواند ما را به پیشگامان انقلابهای فردا تبدیل کند.
🇮🇷 کانال حکمرانی مسئولانه در ایتا
@hokmrani_masoulaneh
پیروزی ممدانی؛ نه ذوقزدگی، نه کوچکنمایی
پیروزی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک، بزرگترین شهر ایالات متحده اتفاق مهمی است که باید در واکنش به آن جوانب مختلفی را در نظر گرفت.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس؛ شامگاه ۱۳ آبان و سحرگاه ۱۴ آبان ۱۴۰۴، دو خبر اردوگاه جمهوریخواهان و راستگرایان آمریکایی را لرزاند. اولی خبر مرگ دیک چنی بود، کسی که هنگام اشغال عراق و افغانستان معاون رئیسجمهور و چنان جنگطلب بود که کاربران آمریکایی به شوخی مرگ او را حمله به جهنم تعبیر کردند!اما خبر دوم تحقق یکی از کابوسهای این روزهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا بود؛ پیروزی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک، شهری که ترامپ خود از آن برخاسته، بیشترین جمعیت را در بین شهرهای ایالات متحده دارد، بیشترین جمعیت یهودی را در بین شهرهای آمریکا دارد و مقر دائم سازمان ملل متحد است.ترامپ با حمایت از اندرو کومو، دموکرات مرکزگرایی که بهعنوان نامزد مستقل به میدان آمده بود و بهقول خودش شر کمتری داشت، تلاش کرد هرطور شده جلوی پیروزی ممدانی را بگیرد، حتی تهدید کرد که بودجه فدرال نیویورک را در صورت پیروزی این کاندیدای مسلمان شیعه قطع خواهد کرد، اما بههرحال ممدانی برنده بازی شد.پیروزی ممدانی بههیچروی اتفاق کوچکی نیست، چرا که: اولا، شکست تمام عیار شخص ترامپ و تفکر او محسوب میشود؛ ثانیا، خطر جریان چپ ترقیخواه را به رخ سرمایهداران آمریکایی، جمهوریخواهان و دموکراتهای مرکزگرا میکشد؛ ثالثا، نفرت عمومی از اسرائیل را به نمایش میگذارد. ممدانی تهدید کرده که نتانیاهو را در صورت سفر به نیویورک بهخاطر جنایاتش علیه فلسطینیها دستگیر خواهد کرد. مواضع او علیه دولت فعلی اسرائیل چنان آشکار شده که برخی یهودیان طرفدار صهیونیسم گفتهاند با پیروزی ممدانی، این شهر را ترک میکنند!
رابعا، نشان از شکافهای عمیق اجتماعی در ایالات متحده دارد. اما برخی ذوقزدگیهایی هم که در خصوص انتخاب ممدانی در برخی دیده میشود، قابل توجیه نیست: الف - بعید است ممدانی بتواند منشاء تغییرات گسترده در ایالات متحده باشد، او فقط شهردار یک شهر شده نه رئیسجمهور آمریکا که البته هرگز هم نمیتواند بشود چون در آمریکا زاده نشده؛ب - تاکید بیش از حد بر مسلمان و شیعه بودن آقای ممدانی منطقی نیست. او یک هندیتبار شیعی هست و آن را صراحتا اعلام کرده اما بههیچوجه متشرع به اسلام نیست. وی حتی در راهپیماییهای همجنسبازان هم شرکت کرده، کاری که با باورهای اسلامی اصلا قابل جمع نیست؛ج - ممدانی یک سوسیال دموکرات است، در سرزمینی که خاستگاه مککارتیسم بوده و آجر به آجر ساختارش با مفاهیم کاپیتالیسم گره خورده، سوسیالیسم راه درازی در پیش دارد تا بتواند جای پایی برای خود باز کند؛ د - چپهای آمریکایی از نظر ارزشهای اخلاقی با مسیحیان مومن آمریکایی در تضاد جدی هستند. عنصر قدرتمند مسیحیت در جامعه آمریکا همواره مانعی بزرگ در برابر چپگرایان خواهد بود. بههر روی، واقعه پیروزی ممدانی مهم است، اصلا قابل کوچکنمایی نیست، اما به همان اندازه شایسته بزرگنمایی هم نیست. این واقعه را باید منطقی تحلیل کرد.
هدایت شده از محمد جواد حیدری
💠 چگونگی نماز باران
🔹 وقتی در قم سیل آمده و خانهها را خراب کرده بود، مرحوم آقای حاج شیخ تربت کربلا ریخته و سیل فروکش کرده بود.
🔸 این مثل اینکه خیلی مسلّم است، منتهی مـرحـوم آقای اراکی اشتباه کرده و با نماز استسقایی که آسیّد محمّد تقی خوانده بود، اشتباه گرفته بود و میگفت: سیل آمده بود؛ در حالی که سیل در زمان حاج شیخ بود و در نماز استسقا اصلاً سیل نیامد. باران آمد.
🔹 باران حدود يک ساعتی بارید. قبلش هیچ اثری از باران نبود و حتی احتمال عـادی باران هم نمیرفت. آن را همه به غیر عادی بودن حمل کردند.
🔸 خدا رحمت کند مـرحـوم حاج آقا شهاب اشراقی را! میگفت: از خدا تا پایین، برای من ثابت شد!
🔹 اشتباه دیگری هم آقای اراکی کرده و گفته است: بیست هزار نفر جمعیّت در خاکفرج برای نماز باران آمده بودند! این امکان نداشت؛ چون آن موقع بعد از چندین سال که قم جمعیتش زیاد شده بود و سرشماری کرده بودند، تمام افراد جمعیّتش شصت هزار نفر بود! صفها مشخص بود که چندتاست. ایشان بیست هزار نفر پنداشته بود!
🔸 در آنجا آسیّد محمّدتقی خوانساری نماز خواند. مرحوم آقای آمیرزا محمّدتقی اشراقی هم منبر رفت و این شعر را هم خواند:
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمـدهایـم
الآن يادم نیست منبر آمیرزا محمّدتقی اشراقی بعد از نماز آسیّد محمّدتقی خوانساری بود یا قبل از آن، جمعیّت زیادی از طلبه و غیر طلبه بود و اکثر هم غیر طلبه بود. طلبه آن موقع زیاد نبود.
🔹 آن روز باران نیامد! فردایش در قم نو که الآن آن قسمت داخل قبرستان آقای حاج شیخ شده است و آن موقع پشت قبرستان بود، مخصوص طلبهها نماز استسقا خوانده شد؛ چون جزء آدابش این است که اول عموم مردم بروند، بعد افراد خاص انتخاب شوند و بروند.
🔸 آقای خوانساری تنها با طلبهها برای نماز باران رفت. آن وقت من هم بودم. باز هم باران نیامد! شبش ـ الآن یادم نیست که بین نماز مغرب و عشا بود یا بعد از نماز عشا ـ باران شروع کرد به آمدن. شاید حدود يک ساعت باران آمد. مرحوم حاج آقای والد ما تاریخش را هم نوشته است. ایشان نوشتهاند: قمیها برای شکرانه این باران بازار را چراغانی کردند.
🔹 اینکه برخی گفتهاند بلافاصله باران آمد اشتباه است. خیلی عجیب بود! کسی احتمال نمیداد. طبق قواعد هواشناسی جای بارش باران نبود.
🔸 من شنیدم که آقای صدر و آقای حجّت صلاح نمیدانستند که نماز باران خوانده شود. قدری نگران بودند که اگر نیاید، چه میشود. وقتی باران آمد، برای طلبهها خیلی مایه آبرو شد. نه تنها آقای سیّد محمّد تقی بلکه تا مدّتی طلبهها يک آبروی عمومی داشتند، به خصوص که در آن اوایل طلبهها تحت فشار بودند.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۱ ص ۵۶۶