eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
138 دنبال‌کننده
884 عکس
546 ویدیو
102 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
959.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸ســلام ودرود خدا شما وتمام حاجیان منتظر 🍃🌸ای دوستان کوشا و مهربان 🍃🌸شکوه صبح زیبایتان 🍃🌸آکنده از شادیهای بی‌پایان 🍃🌸عمرتان جاویدان 🍃🌸بالاترین دستها نگهبانتان 🍃🌸امیدوارم امروز در این ضیافت بزرگ 🍃🌸زیباترین لبخندها بر لبتان وبرترین پروازها تا بی نهایت نصیبتان وفاخرترین افاضات واستفاضه ها برایتان وعالی ترین اعمال ونیات مشمولتان وبهترین خروجی حج یعنی رضایت حق وامضای حضرت ولی عصر 🍃🌸و قشنگترین چشمها 🍃🌸بـدرقه راهتان باشـد 🍃🌸صبحتان به زیبایی گلهای بهشتی
959.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸ســلام ودرود خدا شما وتمام حاجیان منتظر 🍃🌸ای دوستان کوشا و مهربان 🍃🌸شکوه صبح زیبایتان 🍃🌸آکنده از شادیهای بی‌پایان 🍃🌸عمرتان جاویدان 🍃🌸بالاترین دستها نگهبانتان 🍃🌸امیدوارم امروز در این ضیافت بزرگ 🍃🌸زیباترین لبخندها بر لبتان وبرترین پروازها تا بی نهایت نصیبتان وفاخرترین افاضات واستفاضه ها برایتان وعالی ترین اعمال ونیات مشمولتان وبهترین خروجی حج یعنی رضایت حق وامضای حضرت ولی عصر 🍃🌸و قشنگترین چشمها 🍃🌸بـدرقه راهتان باشـد 🍃🌸صبحتان به زیبایی گلهای بهشتی
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کارشناس افغان‌تبار تنها در۲دقیقه و۵۳ ثانیه علت عقب‌ماندگی کشورهای مسلمان را بقدری زیبا و کامل تشریح میکند که گویی مخاطب به یک سمینار چند ساعته رفته است !
3.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📛اگر مردم ایران وجهان ایات قران را درک نمایند متحول می گردند برای تبیین مفاهیم قران باید به زبان قوم سخن گفت واکنش عجیب مردم به کلمات قرآن در خصوص سحر را در یکی از روستاهای سودان ببینید همان جا که مردمش اهل سحر و جادو هستند یاد صحنه ای از فیلم حضرت سلیمان می‌افتیم که شیاطین بعد حضور حضرت سلیمان از وجود مردم خارج میشدند... اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج سخنرانی‌ها، نوشته ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده. عضو هیئت علمی دانشگاه ارتباط با ادمین: @Heidarimohammadjavad آیدی کانال: @MohammadJavadHeidari
مرقد مطهر حضرت ام المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها) قبل از تخریب توسط وهابیت ملعون
✳️ جايگاه علوم ادبي براي تحقق اجتهاد فرآيند اجتهاد به خوبي نشان مي‏دهد که براي تحقق آن، تحصيل علوم ادبي اجتناب‌ناپذير است. اين امر با امعان توجه به چند نکته قابل اثبات است: يک: منابع اصلي اجتهاد و فهم دين قرآن و روايات است که مهمترين شاخصه آنها عربي بودن متون آنهاست. به عبارت روشن‌تر، همه آيات قرآن و همه روايات اهل بيت^ و نيز ساير منابع تاثيرگذار در تحقق اجتهاد؛ نظير کتب تاريخي، سيره، علوم حديث، رجال و دراية در قالب زبان عربي در اختيار ما قرار دارند. معناي اين سخن آن است که براي مطالعه، بازخواني و مراجعه به آنها بايد علوم ادبي را فراگرفت که شامل لغت، صرف، نحو و علوم بلاغي است. بسياري از صاحب‌نظران با تاکيد فراوان در باره نقش مستقيم و تاثيرگذار اين علوم در فرآيند اجتهاد به تفصيل سخن گفته‌اند که بررسي آنها مجال ديگر مي‏طلبد. تجربه نيز به خوبي نشان داده که هر چه تضلع و احاطه طلاب نسبت به اين علوم بيشتر باشد، آنان از توان بيشتر در استنباط آموزه‏هاي ديني برخوردار مي‌گردند. آن چه که در اين جا بايد مورد تاکيد قرار گيرد، ضرورت اجتناب از افراط و تفريط در اين زمينه است که متاسفانه گاه حوزه‌ها با آن دچار شده‌اند؛ به اين معنا که گاه در دوره‏هايي از تاريخ حوزه، چنان به علوم ادبي بها داده شده و وقت و عمر طلاب و فاضلان حوزه به خواندن، مباحثه و مطالعه کتب مختلف ادبي اختصاص يافته است که گويا قرار بوده که آنان در زمينه هر يک از اين علوم به اجتهاد برسند. در حالي که نبايد از اين نکته اساسي غافل شد که نقش علوم ادبي در فرآيند اجتهاد، تنها نقش مقدمي، آلي و ابزاري است و قرار است يک فاضل حوزه با فراگيري آنها، توان لازم براي استنباط را تحصيل نمايد. بنابر اين قرار نيست که کسي در لغت، صرف، نحو يا علوم بلاغي به درجه اجتهاد برسد و خود بتواند در حد صاحب‌نظران هر يک از اين علوم، اظهار نظر کرده و به نقض و ابرام آراء بپردازد. البته ظهور چهره‏هاي ادبي در ميان حوزه در گذشته و حال همچون شيخ بهايي، اديب نيشابوري و مدرس افغاني، هماره مي‏تواند به عنوان امتيازي براي حوزه تلقي گردد، اما چنان نيست که بتوان اين امر را به عنوان سيره جاري و مورد تاييد براي همه حوزويان مورد تاکيد قرار داد؛ زيرا معناي آن اين است که مقدمه جاي ذي‌المقدمه را بگيرد و فاضلان حوزه به جاي اجتهاد در فهم دين، در علوم ادبي به اجتهاد برسند. از سويي ديگر، روند تفريطي نيز نامطلوب است؛ به اين معنا که گاه از نقش و جايگاه علوم ادبي چنان کاسته مي‌شود که شماري از حوزويان اصل فراگيري اين علوم ر ا مورد تشکيک قرار مي‏دهند. به عنوان نمونه گاه شنيده مي‌شود که فراگيري علوم بلاغي چه فائده‌اي در فرآيند اجتهاد دارد؟ نتيجه نگاه تفريطي آن است که عموم منابع ادبي پيشين به کنار گذاشته مي‏شود و افزون بر کاستن از محتوا، از حجم کتب نيز کاسته شده است و گاه همان منابع محدود موجود، به درستي مورد بحث و بررسي قرار نمي‏گيرد. در پي چنين رويکرد تفريطي، گاه به طلابي برمي‏خوريم که قريب ده سال يا بيشتر در حوزه اشتغال به تحصيل دارند و قادر به مطالعه کتب قديم يا جديدِ عربي نيستند و فاقد توان لازم براي تحليل ادبي يک آيه يا روايت هستند. توصيه ما حرکت منطقي و معتدلانه در برخورد با علوم ادبي است. معيار چنين حرکتي تحقق توان لازم براي فهم الفاظ، عبارت‏ها و مداليل يک آيه يا روايت است؛ يعني همان روشي که در ميان فقهاء بزرگ گذشته؛ همچون صاحب جواهر، شيخ انصاري و آخوند خراساني رايج بود و آنان دقت‌هاي فراوان در تعامل با رواياتي همچون حديث رفع، احاديث استصحاب و احاديث ناظر به قواعد فقهي به خرج دادند، در حالي که هيچکس ادعا نکرده که فقيهاني أمثال شيخ انصاري در علوم ادبي داراي قوه اجتهاد بوده‌اند. برگرفته از کتاب «راهنمای تحصیل در حوزه» جلد دوم، اثر استاد علی نصیری لینک کتاب در سایت طاقچه: https://taaghche.com/book/38699 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
✳️ پرسشی در باره میزان اموال امام حسن مجتبی (ع) خدمت استاد آیت الله دکتر نصیری معزز سلام علیکم از مباحث مفیدی که در کانال شما ارایه می شود استفاده زیاد می برم. یک پرسش داشتم که مایل هستم پاسخ آن از زبان شما ارایه شود. با توجه به این که در بسیاری از منابع و تحلیل های تاریخی از ثروت انبوه امام حسن علیه السلام گفتگو می شود و نیز از دو بار بخشش اموال به مستمندان، می خواستم بدانم که این میزان از ثروت ایشان از کجا تامین می شد. تشکر و اعتذار از زحمت ❇️ پاسخ علیکم السلام تشکر از بذل محبت منابع مالی امام حسن مجتبی (ع) را در مجموع می توان به چهار دسته تقسیم کرد: 🔹 یک؛ میراث بر جا مانده از پیامبر اکرم (ص) پیامبر اکرم (ص) در حال حیات اموال نسبتا قابل توجهی داشتند که عموماً از طریق هبه یا غنایم جنگی در اختیار ایشان قرار داشت؛ به عنوان نمونه فردی یهودی به نام مخیریق هفت باغ به پیامبر هدیه کرد که عمده صدقات آن حضرت رسول از درآمدهای آنها پرداخت می شد. این باغ ها شامل عواف، صافیه، دلال، میثب، برعه، حسنی و مشربه ام ابراهیم بود که در محله بنی نضیر قرار داشت. به این باغ ها باغ فدک را نیز بیافزایید. این میراث پس از پیامبر (ص) و شهادت صدیقه طاهره (ع) به امام مجتبی به ارث رسید. البته می دانیم که عموم آنها توسط خلفا غصب شد، اما می توان مدعی شد که بخش مختصری از آنها در اختیار ایشان قرار داشت. 🔹 دو؛ میراث برجا مانده از حضرت امیر (ع) حضرت امیر (ع) از طریق میراث خانوادگی یا از طریق بخشش پیامبر یا از رهگذر کار و تلاش مضاعف بر روی زمین های کشاورزی دارای املاک زراعی بود نظیر زمین های کشاورزی در ینبع؛ روستایی که در زمان پیامبر (ص) از یهود مدینه گرفته شد و همراه روستای عرینه و فدک، به عنوان «فی ء» در اختیار پیامبر قرار گرفت که دارای درختان، چشمه ها و زراعت بسیار بوده است. در آمد امام از طریق موقوفات ایشان را تا چهل هزار دینار در سال گفته اند. عموم این اموال پس از شهادت حضرت امیر (ع) به امام مجتبی انتقال یافت. 🔹 سه؛ خراج دریافتی از معاویه بر اساس یکی از بندهای معاهده صلح که میان امام مجتبی با معاویه امضاء شد، مقرر شد که معاویه سالانه خراج دارابگرد و پنج میلیون درهم از بیت المال کوفه به امام تحویل دهد. البته در این که چنین بندی در مفاد صلحنامه ثبت شد یا نه میان صاحب نظران اختلاف است. 🔹 چهار؛ اموال شخصی پیداست افزون بر موارد پیشگفته امام مجتبی (ع) در دوران زندگی خود از طریق صدقات، هدایا یا خرید و فروش اموالی را بدست آوردند که زمین های «اذینه»، «فقیرین» و «بدعه» را می توان از این نوع دانست. موفق باشید. http://eitaa.com/alinasirigilani
قال الامام الحسن المجتبی(ع):«بین الحقِّ والباطِلِ أربعُ أصابِع، ما رأیتَ بَعینِکَ فهوَ الحقُّ وقد تسمعُ باُذنیْکَ باطلاً کثیرا» امام حسن مجتبی (ع) فرمود: «بین حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه که را با چشم خود ببینی حقّ است؛ وآنچه را شنیدی یا آن که برایت نقل کنند چه بسا باطل باشد»(تحف العقول: ص 229،س 5؛بحارالانوار: ج 10، ص 130، ح 1)
✳️ ویژگی ها و سیره اخلاقی حضرت امیر (ع) 🔹 ۱. دانش بی بدیل امام علی (ع) «وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) أَلَا وَ إِنِّي مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذَلِكَ مِنْه‏.» همان، خطبه 175. . «فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْ‏ءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتا.» همان، خطبه 93. كَأَنِّي أَرَاهُمْ قَوْماً - كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ الْمُطَرَّقَةُ - يَلْبَسُونَ السَّرَقَ والدِّيبَاجَ - ويَعْتَقِبُونَ الْخَيْلَ الْعِتَاقَ - ويَكُونُ هُنَاكَ اسْتِحْرَارُ قَتْلٍ - حَتَّى يَمْشِيَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ - ويَكُونَ الْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ ابن ابى الحدید مى نویسد: «این كه على (ع) مى گوید: هر چه از حوادث آینده از من بپرسید خبر خواهم داد، نه به معنای ادعاى خدایى است و نه به مفهوم ادعاى نبوّت، بلكه منظور آن حضرت این است كه من این آگاهى از غیب را از پیامبر اكرم آموخته‏ام. ما على را در خبرهاى غیبى كه از او صادر شده است، امتحان كرده‏ایم و همه خبرهاى او را مطابق با واقع یافته‏ایم.» همو در ادامه در باره تحقق عینی این پیشگویی امام، چنین آورده است: «بدان! این غیبى كه امیر مؤمنان (ع) از آن خبر داد، ما با چشم خود دیدیم و در زمان ما واقع شد و مردم از اوایل اسلام انتظار آن را مى‏كشیدند، تا این كه قضا و قدر این حادثه خونین را به دوران ما كشید و آنان از قوم تاتار بودند كه از خاور دور خروج كردند و سپاهیانشان وارد شدند و با سلاطین خُطار، ققجاق و شهرهاى ماوراء النهر و خراسان و دیگر شهرهاى ایران كارى كردند كه از خلقت آدم (ع) تا عصر ما هیچ تاریخى نظیر آن را ندیده است.» 🔹 ۲. زهد طاقت سوز امام علی (ع) «وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا وَ لَقَدْ قَالَ لِي قَائِلٌ أَ لَا تَنْبِذُهَا عَنْكَ فَقُلْتُ اغْرُبْ عَنِّي فَعِنْدَ الصَّبَاحِ يَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرَى.» همان، خطبه 160. امام در حالى كه مى توانست از لذت‏هاى دنیا بهره گیرد، چنان كه در نامه خود به عثمان بن حنیف فرمود: «وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَز؛ اگر بخواهم به عسل مصفا و مغز گندم و جامه‏هاى ابريشمين، دست مى‏يابم.» اما دامن خود را از چنین آلایشى پیراسته نگاه داشت: «هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَاي؛ هيهات كه هواى نفس بر من غلبه يابد.» امام در این نامه تصریح فرمود که از دنیا تنها به دو جامه فرسوده و به دو قرص نان بسنده كرده است. « أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ.» همان. ابن منظور در معنای «طِمر» چنین آورده است: « والطِّمْرُ: الثوب الخلَقُ؛ طِمر به معنای لباس کهنه و فرسوده است.» لسان العرب، ج 4، ص 503. در بخشی از روایت مفصل ناظر به این ماجرا چنین آمده است: «لما كانت ليلة تسع عشرة من شهر رمضان قدمت إليه عند إفطاره طبقا فيه قرصان من خبز الشعير وقصعة فيها لبن وملح جريش، فلما فرغ من صلاته أقبل على فطوره ، فلما نظر إليه وتأمله حرك رأسه وبكى بكاءا شديدا عاليا و قال: يا بنية ما ظننت أن بنتا تسوء أباها كما قد أسأت أنت إلي ، قالت: وماذا يا أباه؟ قال : يا بنية أتقدمين إلى أبيك إدامين في فرد طبق واحد؟ أتريدين أن يطول وقوفي غدا بين يدي الله عز وجل يوم القيامة أنا أريد أن أتبع أخي وابن عمي رسول الله صلى الله عليه وآله ما قدم إليه إدامان في طبق واحد إلى أن قبضه الله ، يا بنية ما من رجل طاب مطعمه ومشربه وملبسه إلا طال وقوفه بين يدي الله عز وجل يوم القيامة ، يا بنية إن الدنيا في حلالها حساب وفي حرامها عقاب.» ر. ک: بحار الانوار، 👇👇👇
اشنایی با صفاومروه صفا و مروه در لغت «صفا» در لغت به معناى سنگ سخت و صافى است كه با خاك و شن مخلوط نباشد. طريحى در باره مروه نيز گفته است: «مَرْو»، سنگ سفيد برق دار [۱] را گويند كه با آن آتش روشن مى كنند، مفرد آن «مَرْوَه» است و بدين سان «مروه» را در مكه، مروه ناميده اند. [۲] صفا و مروه، نام دو كوهى بوده است كه در ضلع شرقى مسجدالحرام در محلى به نام مسعى و با فاصله اى حدود ۳۹۵ متر رو در روى يكديگر قرار گرفته اند. هم اكنون از كوه صفا بخشى باقى مانده و بخش باقيمانده كوه مروه در سال ۱۳۷۴ شمسى (۱۴۱۶ ق) به منظور توسعه محدوده مسعى برداشته شد و بدين ترتيب سعى كنندگان، در محل سابق كوه مروه دور مى زنند. ---------- [۱]: تفسير كشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۲۵ [۲]: مجمع البحرين، ج ۲، ص ۱۹۴ سعى بين صفا و مروه پس از انجام نماز طواف، حاجى بايد هفت مرتبه فاصله دو كوه كوچك بين صفا و مَروه را، كه امروزه به صورت سالنى ساخته شده و كنار مسجدالحرام قرار دارد، بپيمايد. ۱- سعى، بايد از صفا آغاز و به مروه ختم شود. ۲- پيمودن فاصله صفا تا مروه يك مرتبه و برگشتن از مروه به صفا مرتبه دوم به حساب مى آيد، بنابراين هفت شَوطِ سعى، بر مروه به پايان مى رسد. ۳- نشستن و استراحت كردن و رفع خستگى بر سعى و تقصير صفا و مروه و بين آن، جايز است و اگر در بين سعى باشد، بايد از همانجا كه سعى را قطع كرده ادامه دهد. ۴- سعى بين صفا و مروه، لازم نيست با وضو و طهارت انجام شود، گرچه احتياط مستحب است. ۵- سعى در طبقه دوّم اشكال دارد، چون بالاتر از كوه است. مستحبات: مستحب است پس از نماز طواف، و پيش از سعى، قدرى از آب زمزم بياشامد و بر سر و پشت و شكم خود بريزد و بگويد: «ألَّلهُمَ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَ رِزْقاً واسِعاً وَ شِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ و سُقْمٍ». سپس با آرامى دل و بدن، بالاى صفا رفته و به خانه كعبه نظر كند و به ركنى كه حجرالأسود در آن است رو نمايد و حمد و ثناى إلهى را بجا آورد و نعمتهاى إلهى را بخاطر بياورد، آنگاه اين أذكار را بگويد: «اللَّهُ اكْبَرُ» هفت مرتبه. «الحَمْدُللَّهِ» هفت مرتبه. «لا الهَ الّا اللَّهُ» هفت مرتبه. «لا إلهَ الّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَرِيْكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُميتُ وَ هُوَ حَىٌّ لايَمُوْتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيْرٌ» سه مرتبه. قرآن می‌فرماید: إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ. [۴] «به راستی که] کوه [«صفا» و «مَروه» از نشانه‌های خداوند است؛ پس کسی که خانه [خدا] را، حج کند یا عمره به جا آورد، هیچ گناهی بر او نیست که به [میان] آن دو، سعی (رفت و آمد) کند؛ و کسی که [فرمان خدا را در انجام کار] نیک بپذیرد، پس در حقیقت خدا، سپاس گزاری دانا است». ---------- [۴]: بقره ۲، آیه ۱۵۸.