8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه، شب زیارتی آقا امام حسین علیه السلام، به یاد سردار دلها و همه شهدای عزیز میهن اسلامی و شهدای راه حق و حقیقت و عزیزان از دست رفته مان، فاتحه مع الصلوات و الاخلاص
لذت روحى
یکی از فایده های نماز، لذت روحی است؛ یعنی انسان نمازگزار از همین گفت و گوی خود با خدایش لذتی نصیب او می شود که با هیچ لذت دیگری قابل مقایسه نیست حضرت آیة الله العظمی بهجت میفرمود همین نماز را که ما با تهدید به چوب و تازیانه و عقوبت جهنمی شدن در صورت ترک آن، انجام میدهیم، در نزد اهل دل، از همه چیز لذیذتر است. نماز، جامی از لذت بخش تربت لذت هاست که خوش گوارتر از این خَمر، در عالمِ وجود نیست.
📚 عرفان و عبادت، صفحه 201، تالیف آیت الله العظمی محفوظی.
https://eitaa.com/joinchat/1580400899C975a8e3a52
🌿🌷🌺💐🌸🌹🌿
🔴سربار نباشیم
#حدیث_روز
✍نبی رحمت(ص): از رحمت خدا دور است، آنکه سربار دیگری باشد و دیگران را به زحمت بیاندازد.
📚فروع کافی:5:72
📖اللَّهُمَّ طَالَ الاِنْتِظَارُ وَ شَمِتَ مِنَّا الْفُجَّارُ وَ صَعُبَ عَلَيْنَا الاِنْتِصَارُ...
پروردگارا! انتظار ما شيعيان طولانی شد و مردم فاسق و فاجر ما را شماتت كرده انتقام و پيروزی بر دشمنان بر ما سخت آمده است...
📗زيارت حضرت صاحب الامر عليه السلام
☀️امام صادق (علیهالسلام) :
اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی میکند تا قائم ما اهل بیت (علیهالسلام) ظهور کند.
📗منتخبالاثر ؛ صفحه ۲۵۴
🌤️امام زمان (علیه السلام) :
چگونگی استفاده از من در غیبتم، همانند استفاده از خورشید است هنگامی که ابرها آن را از دیدگان پنهان نگاه دارد و وجود من برای اهل زمین موجب امان است همانطور که ستارگان برای اهل آسمان مایهء امان هستند.
📚بحارالانوار ؛ ج۷۸، ص۳۸۰
✍حالِ دنیا خوب نیست...
مهدی جان
تا شما نیایید مصائب و سختیها نمیروند...
سخت محتاجتانیم حضرتِ درمان.
خدایا
«عَظُمَ البلا»ها راه نفس زمینیان را گرفته،
برسان «فرجاً عاجلاً قریبا» را...
-------------------------
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج
🛑واکنش عتاب آمیز امام علی (ع) به بی حیایی مردم کوفه
« يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ يُدافعنَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ أَمَا تَسْتَحْيُونَ»
ای اهل عراق به من خبر رسیده که زنان شما در کوچه و بازار، شانه به شانه نامحرمان می زنند، آیا حیا نمی کنید؟!
(المحاسن، کتاب عقاب الاعمال ج1/ 73)
👈آیا بی تفاوتها نسبت به بی حجابی، مورد نکوهش و خشم امام علی (ع) نیستند؟!
با چه رویی ما در این شبها ندای «یا علی» سر می دهیم؟
https://eitaa.com/sajedi_ir
🌍 جمعیت مسلمانان جهان در این هفته به ۲ میلیارد نفر رسید
🔹تازه ترین آمار جمعیت مسلمانان جهان حاکی از آن است که جمعیت مسلمانان جهان در این هفته در مجموع به ۲,۰۰۶,۹۳۱,۷۷۰ رسیده است.
◻️ به گزارش تارنمای جمعیت مسلمانان جهان، بیش از ۲۵ درصد از جمعیت بیش از ۸ میلیارد نفری جهان را مسلمانان تشکیل میدهند و اسلام دومین دین بزرگ جهان پس از مسیحیت است.
◻️اسلام دین رسمی در ۲۶ کشور در آسیا و آفریقا است و این دین همچنین سریعترین دین در حال رشد در جهان است.
پیش بینی می شود که جمعیت مسلمانان از ۱.۸ میلیارد در سال ۲۰۱۵ به نزدیک به ۳ میلیارد در سال ۲۰۶۰ افزایش یابد.
@HawzahNews
https://eitaa.com/sajedi_ir
🔰 مگر میشود این علی را دوست نداشت
🖋توماس کارلایل مورخ و فیلسوف اسکاتلندی در کتاب (درباره قهرمانان) میگوید:
🔻As for this young Ali, one cannot but like him. A noble-minded creature, as he shows himself...
⬅️ در مورد این علی جوان (باید گفت که)، نمی توان او را دوست نداشت. موجودی نجیب، چنان که خود را اکنون و همیشه بعد از آن نشان می دهد. پر از محبت، پر از جسارت آتشین.
او جوانمرد بود؛ شجاع چون شیر؛ با این حال پر از لطف و محبت بود
با ترور در مسجد درگذشت. مرگ او ناشی از انصاف سخاوتمندانه خودش و اعتماد به انصاف دیگران بود (عدالت فوق العاده)
او درباره قاتلش گفت: اگر این زخم به مرگ منجر نشد، آنها باید قاتل را ببخشند.
◾️شهادت #امام_علی (ع) تسلیت باد
منبع :
https://www.gutenberg.org/files/1091/1091-h/1091-h.htm
با سپاس فراوان از عضو فعال کانال
https://eitaa.com/sajedi_ir
بتکدهای از توهمات
قم: 14 / 3 / 1398 شمسی (روز عیذ فطر)
احمد باقریان ساروی
در توهمها اسیریم ای صدیق از حقایق دور گشتیم ای رفیق
از تخیلها بتانی ساختیم با توهم نفس خود آراستیم
با پلیدی درون آلودهایم باطن زشت را به رنگرز دادهایم
رنگرز رنگی به باطن میزند از پسِ هر رنگ نامی مینهد
رنگ دانش، رنگ نام، رنگ مقام رنگ خدمت، رنگ انفاق انام
گاه گوید دانشی دارم چنان نیست جز من اعلمی اندر جهان
گاه به پند و موعظه دل خوش کند بر خدا این پند خود منت نهد
گاه گوید من خطیب برترم ارزشی برتر زِ دینار و درم
لیک چشمانش به جیب مردم است در درونش زهر مار و کژدم است
گاه میگوید منم اهل مقال مینویسم من کتاب بی مثال
با بنانم مینویسم من کتاب مزد من بسیار باشد بی حساب
او گرفتار تخیلها شده قلب او مملو از بتها شده
او رَهِ اخلاص را گم کرده است نفس، او را سر در گم کرده است
گاه پندارد رئیس است یا دبیر در خیالش خلق را باشد امیر
او شده غافل ز سنگ و خاک گور نور حق هرگز نفهمد چشم کور
گاه میگوید مننم آن بی نظیر برتر از من تو نمیابی بصیر
گاه او کوس خدایی میزند نام خود مرد الهی مینهد
او ندارد باک از ریب و ریا با زبان خود فریبد خلق را
تهمت بیجا زند بر مؤمنان آبروها میبرد از این و آن
کار ابلیسان کند این بی هنر مینهد نام بصیرت از شرر
از درون غافل شده این بی حیا راه شیطان را بپندارد خدا
آن یکی خود را معلم خوانده است در خیال خود که او داننده است
میفروشد زهد و تقوایش به خلق پینه پیشانی لباس او ز دلق
او سخن گوید ز تقوای علی در عمل ابلیس باشد این دنی
مثل او چون گربه است در تربیت گر ببیند موش شود بی تربیت
ای خدا این نفس شیطانی ما شرک پنهان کرده ما را مبتلا
ما گرفتار غرور کاذبیم در غل و زنجیر نفس فاسدیم
گر نباشد رحمت پروردگار نیست توشه بهرما در کار زار
فخر میفروشیم بر خلق خدا بهر نعمتهایی که داده شد به ما
غافل از شکری که آن هم نعمت است گر نباشد شکر نعمت، نغمت است
ای خدا من خستهام از دین فروش من ز این ماتم زنم بانگ و خروش
ای خداوند بصیر مهربان مخلصان کم دیدهام در این جهان
من نمیگویم که من یک مخلصم گر نمیگویم که من یک مفلسم
ای خدا من هم یکی پر مدعا از تو میخواهم دلی پر از صفا
از توهمها برون آور مرا از خدایان درونم کن رها
آن همه بتهای وهمی درون از خیال و فکر من بنما برون
نفس من گردیده است یک بتکده بشکن این بتها در این دهکده
خالصم گردان خدای مهربان پاک کن از قلب من شرک نهان
شرّ شیطان از سر من دور کن قلب من از عشق خود پر نور کن
قلب من را جای ابلیسان مساز عید فطرت را برایم عید ساز
✨﷽✨
#داستان_کوتاه
✍مرحوم آیت الله سید حسین کوه کمره ای از شاگردان صاحب جواهر ، مجتهدی معروف بود و در نجف اشرف ، حوزه درس معتبری داشت . هر روز طبق معمول در ساعت معین برای تدریس در مسجد حاضر می شد . یک روز از جایی بر می گشت که نیم ساعت زودتر به محل تدریس آمد ، بطوری که هنوز از شاگردانش کسی نیامده بود ، در این هنگام دید شیخ ژولیده ای که آثار فقر در او نمایان است در گوشه مسجد مشغول تدریس می باشد و چند نفر به دور او حلقه زده اند . مرحوم سید حسین خود را به او نزدیک کرده و سخنانش را گوش کرد ، با کمال تعجب حس کرد که این شیخ ژولیده ، بسیار محققانه درس می گوید .
روز بعد زودتر آمد و به سخنان شیخ گوش داد و بر اعتقاد روز پیشش افزوده شد . این عمل چند روز تکرار گردید و برای سید حسین یقین حاصل شد که این شیخ از خودش فاضلتر است و اگر شاگردان خود نیز در درس شیخ شرکت کنند بیشتر بهره می برند ، اینجا بود که خود را در میان دو راهی کبر و تواضع دید و سر انجام بر کبر پیروز شد .
فردا که شاگردانش اجتماع کردند ، خطاب به آنها گفت : دوستان ! امروز می خواهم مطلب تازه ای به شما بگویم . این شیخ که در آن گوشه مسجد با چند شاگرد نشسته ، برای تدریس از من شایسته تر است و خود من هم از او استفاده می کنم ، از این پس همه با هم پای درس او حاضر می شویم . از آن روز ، همه در جلسه درس آن شیخ ژولیده ، که کسی جز مرحوم شیخ مرتضی انصاری - قدس سره - نبود ، شرکت نمودند و از آن پس ، افتخار شاگردی آن استاد بزرگ فقه آل محمد نصیبشان شد .
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
نمونه ای از محبت وهوش عاطفی در سیره عملی امام کاظم علیه السلام
محمد جواد حیدری
استفاده وبکار گیری هوش عاطفی در کنار هوش منطقی وبرهانی نیاز امروز نسل ماست بسیاری از تحولات اجتماعی وانقلاب های اساسی بر اساس استفاده از این هوش است در اینجا به نمونه ای در سیره عملی امام کاظم علیه السلام اشاره می کنیم
بحار الأنوار ـ عن الحسن بن محمّد عن جدّه عن غير واحدٍ من أصحابِهِ ـ :
إنَّ رَجُلاً مِن وُلدِ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ كانَ بِالمَدينَةنِ يُؤذي أبَا الحَسَنِ موسى عليه السلام ويَسُبُّهُ إذا رَآهُ ويَشتِمُ عَلِيّا ، فَقالَ لَهُ بَعضُ حاشِيَتِهِ يَوما : دَعنا نَقتُل هذَا الفاجِرَ ، فَنَهاهُم عَن ذلِكَ أشَدَّ النَّهيِ وزَجَرَهُم ، وسَأَلَ عَنِ العُمَرِىِّ فَذُكِرَ أَنَّهُ يَزرَعُ بِناحِيَةٍ مِن نَواحِي المَدينَةنِ فَرَكِبَ إلَيهِ فَوَجَدَه في مَزرَعَةٍ لَهُ فَدَخَلَ المَزرَعَةَ بِحِمارِهِ فَصاحَ بِهِ العُمَرِيُ لا تُوَطِّئ زَرعَنا فَتَوَطَّأَهُ بِالحِمارِ حَتّى وَصَلَ إلَيهِ ، ونَزَلَ وَجَلَسَ عِندَهُ وباسَطَهُ وضاحَكَهُ وقالَ لَهُ : كَم غَرِمتَ عَلى زَرعِكَ هذا ؟ قالَ : مِئَةُ دينارٍ . قالَ: فَكَم تَرجو أن تُصيبَ؟ قالَ : لَستُ أعلَمُ الغَيبَ . قالَ لَهُ : إنّما قُلتُ : كَم تَرجو أن يَجيئَكَ فيهِ؟ قالَ : أرجو أن يَجيءَ مِئَتا دينارٍ . قالَ : فَأَخرَجَ لَهُ أبُوالحَسَنِ عليه السلام صُرَّةً فيها ثَلاثُمِئَةِ دينارٍ ، وقالَ : هذا زَرعُكَ عَلى حالِهِ وَاللّه يَرزُقُكَ فيهِ ما تَرجو . قالَ : فَقامَ العُمَرِيُ فَقَبَّلَ رَأسَهُ وسَأَلَهُ أن يَصفَحَ عَن فارِطِهِ ، فَتَبَسَّمَ إلَيهِ أبُوالحَسَنِ وَانصَرَف . قالَ : وراحَ إلَى المَسجِدِ فَوَجَدَ العُمَرِيَ جالِسا ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ قالَ : اللّه أعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالاتِهِ . قالَ : فَوَثَبَ أصحابُهُ إلَيهِ . فَقالوا لَهُ : ما قَضِيَّتُكَ؟ قَد كُنتَ تَقولُ غَيرَ هذا قالَ : فَقالَ لَهُم : قَد سَمِعتُم ما قُلتُ الآنَ ، وجَعَلَ يَدعو لأَِبِي الحَسَنِ عليه السلام فَخاصَموهُ وخاصَمَهُم . فَلَمّا رَجَعَ أبُوالحَسَنِ إلى دارِهِ ، قالَ لِجُلَسائِهِ الَّذينَ سَأَلوه في قَتلِ العُمَرِيِّ أيُّما كانَ خَيرا ما أرَدتُم أم ما أرَدتُ إنَّني أصلَحتُ أمرَهُ بِهذَا المِقدارِ الَّذي عَرَفتُم وكُفيتُ بِهِ شَرَّهُ.
بحار الأنوار ـ به نقل از حسن بن محمّد ، از جدّش ، و او از چند تن از ياران امام كاظم عليه السلام ـ
مردى از نوادگان عمر بن خطّاب ، در مدينه ، امام كاظم عليه السلام را آزار مى داد و هر گاه ايشان را مى ديد ، به على عليه السلام دشنام مى داد . برخى از اطرافيان امام كاظم عليه السلام به ايشان گفتند : اجازه بفرماييد اين بدكار را به قتل برسانيم . امام كاظم عليه السلام آنان را از اين كار ، به شدّت باز داشت و منع كرد و سراغِ [نشانى ]مرد دشنام گو را گرفت . گفته شد در فلان منطقه از مدينه كشاورزى مى كند . امام عليه السلام ، سوار بر مَركب ، به سويش رفت و او را در مزرعه اش ديد . با الاغش داخل مزرعه شد . آن مرد فرياد زد : زراعت ما را لگدمال مكن! امام عليه السلام ، با الاغ از داخل زراعت به سوى مرد رفت تا نزديك وى رسيد . پياده شد و در كنارش نشست . با او خوش و بِش كرد و به وى فرمود : «چه قدر خسارت بر زراعت تو وارد كردم؟» . مرد گفت : صد دينار . فرمود : «اميد دارى چه قدر محصول به دست بياورى؟» . گفت : غيب نمى دانم . فرمود : «گفتم چه قدر اميد دارى؟» . گفت : اميد دارم دويست دينار محصول به دست آورم . امام كاظم عليه السلام كيسه اى به وى داد كه در آن ، سيصد دينار بود و فرمود : «زراعت تو بر جايش باقى است و خداوند ، آنچه اميد دارى ، به تو روزى مى كند» . مرد ، به پا خاست و سرِ ايشان را بوسيد و خواست تا از تقصيرش درگذرد . امام عليه السلام تبسّمى كرد و بازگشت . امام كاظم عليه السلام به مسجد رفت و مرد دشنام گو را ديد كه در مسجد ، نشسته است . وقتى نگاهش به امام عليه السلام افتاد ، گفت : خداوند ، مى داند رسالت خود را كجا قرار دهد! ياران امام كاظم عليه السلام به سوى آن مرد شتافتند و به وى گفتند : داستان چيست؟ تو تا به حال به گونه اى ديگر سخن مى گفتى؟! مرد گفت : «شنيديد الآن چه گفتم» و شروع به دعا كردن براى امام كاظم عليه السلام كرد . گفتگوها ميان مرد و ياران امام عليه السلام ادامه يافت . وقتى امام كاظم عليه السلام به خانه اش بازمى گشت ، به اطرافيانش كه [پيش از آن ،] مى خواستند مرد را بكُشند ، فرمود : «كارى كه شما مى خواستيد انجام دهيد ، بهتر بود يا آنچه من انجام دادم؟ من با اين مقدار پول ، كارش را اصلاح كردم و از شرّش در امان گشتم» .
بحار الأنوار : ج 48 ص 102 .
🔴 زیارت امام زمان علیه السلام در روز جمعه
🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.