eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
136 دنبال‌کننده
886 عکس
547 ویدیو
102 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌍 جمعیت مسلمانان جهان در این هفته به ۲ میلیارد نفر رسید 🔹تازه ترین آمار جمعیت مسلمانان جهان حاکی از آن است که جمعیت مسلمانان جهان در این هفته در مجموع به ۲,۰۰۶,۹۳۱,۷۷۰ رسیده است. ◻️ به گزارش تارنمای جمعیت مسلمانان جهان، بیش از ۲۵ درصد از جمعیت بیش از ۸ میلیارد نفری جهان را مسلمانان تشکیل میدهند و اسلام دومین دین بزرگ جهان پس از مسیحیت است. ◻️اسلام دین رسمی در ۲۶ کشور در آسیا و آفریقا است و این دین همچنین سریعترین دین در حال رشد در جهان است. پیش بینی می شود که جمعیت مسلمانان از ۱.۸ میلیارد در سال ۲۰۱۵ به نزدیک به ۳ میلیارد در سال ۲۰۶۰ افزایش یابد. @HawzahNews https://eitaa.com/sajedi_ir
🔰 مگر می‌شود این علی را دوست نداشت 🖋توماس کارلایل مورخ و فیلسوف اسکاتلندی در کتاب (درباره قهرمانان) میگوید: 🔻As for this young Ali, one cannot but like him. A noble-minded creature, as he shows himself... ⬅️ در مورد این علی جوان (باید گفت که)، نمی توان او را دوست نداشت. موجودی نجیب، چنان که خود را اکنون و همیشه بعد از آن نشان می دهد. پر از محبت، پر از جسارت آتشین. او جوانمرد بود؛ شجاع چون شیر؛ با این حال پر از لطف و محبت بود با ترور در مسجد درگذشت. مرگ او ناشی از انصاف سخاوتمندانه خودش و اعتماد به انصاف دیگران بود (عدالت فوق العاده) او درباره قاتلش گفت: اگر این زخم به مرگ منجر نشد، آنها باید قاتل را ببخشند. ◾️شهادت (ع) تسلیت باد منبع : https://www.gutenberg.org/files/1091/1091-h/1091-h.htm با سپاس فراوان از عضو فعال کانال https://eitaa.com/sajedi_ir
بتکده‌ای از توهمات قم: 14 / 3 / 1398 شمسی (روز عیذ فطر) احمد باقریان ساروی در توهم‌ها اسیریم ای صدیق از حقایق دور گشتیم ای رفیق از تخیل‌ها بتانی ساختیم با توهم نفس خود آراستیم با پلیدی درون آلوده‌ایم باطن زشت را به رنگرز داده‌ایم رنگرز رنگی به باطن می‌زند از پسِ هر رنگ نامی می‌نهد رنگ دانش، رنگ نام، رنگ مقام رنگ خدمت، رنگ انفاق انام گاه گوید دانشی دارم چنان نیست جز من اعلمی اندر جهان گاه به پند و موعظه دل خوش کند بر خدا این پند خود منت نهد گاه گوید من خطیب برترم ارزشی برتر زِ دینار و درم لیک چشمانش به جیب مردم است در درونش زهر مار و کژدم است گاه می‌گوید منم اهل مقال می‌نویسم من کتاب بی مثال با بنانم می‌نویسم من کتاب مزد من بسیار باشد بی حساب او گرفتار تخیل‌ها شده قلب او مملو از بتها شده او رَهِ اخلاص را گم کرده است نفس، او را سر در گم کرده است گاه پندارد رئیس است یا دبیر در خیالش خلق را باشد امیر او شده غافل ز سنگ و خاک گور نور حق هرگز نفهمد چشم کور گاه می‌گوید مننم آن بی نظیر برتر از من تو نمیابی بصیر گاه او کوس خدایی می‌زند نام خود مرد الهی مینهد او ندارد باک از ریب و ریا با زبان خود فریبد خلق را تهمت بی‌جا زند بر مؤمنان آبروها می‌برد از این و آن کار ابلیسان کند این بی هنر می‌نهد نام بصیرت از شرر از درون غافل شده این بی حیا راه شیطان را بپندارد خدا آن یکی خود را معلم خوانده است در خیال خود که او داننده است می‌فروشد زهد و تقوایش به خلق پینه پیشانی لباس او ز دلق او سخن گوید ز تقوای علی در عمل ابلیس باشد این دنی مثل او چون گربه است در تربیت گر ببیند موش شود بی تربیت ای خدا این نفس شیطانی ما شرک پنهان کرده ما را مبتلا ما گرفتار غرور کاذبیم در غل و زنجیر نفس فاسدیم گر نباشد رحمت پروردگار نیست توشه بهرما در کار زار فخر می‌فروشیم بر خلق خدا بهر نعمت‌هایی که داده شد به ما غافل از شکری که آن هم نعمت است گر نباشد شکر نعمت، نغمت است ای خدا من خسته‌ام از دین فروش من ز این ماتم زنم بانگ و خروش ای خداوند بصیر مهربان مخلصان کم دیده‌ام در این جهان من نمی‌گویم که من یک مخلصم گر نمی‌گویم که من یک مفلسم ای خدا من هم یکی پر مدعا از تو می‌خواهم دلی پر از صفا از توهم‌ها برون آور مرا از خدایان درونم کن رها آن همه بت‌های وهمی درون از خیال و فکر من بنما برون نفس من گردیده است یک بت‌کده بشکن این بتها در این ده‌کده خالصم گردان خدای مهربان پاک کن از قلب من شرک نهان شرّ شیطان از سر من دور کن قلب من از عشق خود پر نور کن قلب من را جای ابلیسان مساز عید فطرت را برایم عید ساز
✨﷽✨ ✍مرحوم آیت الله سید حسین کوه کمره ای از شاگردان صاحب جواهر ، مجتهدی معروف بود و در نجف اشرف ، حوزه درس معتبری داشت . هر روز طبق معمول در ساعت معین برای تدریس در مسجد حاضر می شد . یک روز از جایی بر می گشت که نیم ساعت زودتر به محل تدریس آمد ، بطوری که هنوز از شاگردانش کسی نیامده بود ، در این هنگام دید شیخ ژولیده ای که آثار فقر در او نمایان است در گوشه مسجد مشغول تدریس می باشد و چند نفر به دور او حلقه زده اند . مرحوم سید حسین خود را به او نزدیک کرده و سخنانش را گوش کرد ، با کمال تعجب حس کرد که این شیخ ژولیده ، بسیار محققانه درس می گوید . روز بعد زودتر آمد و به سخنان شیخ گوش داد و بر اعتقاد روز پیشش افزوده شد . این عمل چند روز تکرار گردید و برای سید حسین یقین حاصل شد که این شیخ از خودش فاضلتر است و اگر شاگردان خود نیز در درس شیخ شرکت کنند بیشتر بهره می برند ، اینجا بود که خود را در میان دو راهی کبر و تواضع دید و سر انجام بر کبر پیروز شد . فردا که شاگردانش اجتماع کردند ، خطاب به آنها گفت : دوستان ! امروز می خواهم مطلب تازه ای به شما بگویم . این شیخ که در آن گوشه مسجد با چند شاگرد نشسته ، برای تدریس از من شایسته تر است و خود من هم از او استفاده می کنم ، از این پس همه با هم پای درس او حاضر می شویم . از آن روز ، همه در جلسه درس آن شیخ ژولیده ، که کسی جز مرحوم شیخ مرتضی انصاری - قدس سره - نبود ، شرکت نمودند و از آن پس ، افتخار شاگردی آن استاد بزرگ فقه آل محمد نصیبشان شد . ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
نمونه ای از محبت وهوش عاطفی در سیره عملی امام کاظم علیه السلام محمد جواد حیدری استفاده وبکار گیری هوش عاطفی در کنار هوش منطقی وبرهانی نیاز امروز نسل ماست بسیاری از تحولات اجتماعی وانقلاب های اساسی بر اساس استفاده از این هوش است در اینجا به نمونه ای در سیره عملی امام کاظم علیه السلام اشاره می کنیم بحار الأنوار ـ عن الحسن بن محمّد عن جدّه عن غير واحدٍ من أصحابِهِ ـ : إنَّ رَجُلاً مِن وُلدِ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ كانَ بِالمَدينَةنِ يُؤذي أبَا الحَسَنِ موسى عليه السلام ويَسُبُّهُ إذا رَآهُ ويَشتِمُ عَلِيّا ، فَقالَ لَهُ بَعضُ حاشِيَتِهِ يَوما : دَعنا نَقتُل هذَا الفاجِرَ ، فَنَهاهُم عَن ذلِكَ أشَدَّ النَّهيِ وزَجَرَهُم ، وسَأَلَ عَنِ العُمَرِىِّ فَذُكِرَ أَنَّهُ يَزرَعُ بِناحِيَةٍ مِن نَواحِي المَدينَةنِ فَرَكِبَ إلَيهِ فَوَجَدَه في مَزرَعَةٍ لَهُ فَدَخَلَ المَزرَعَةَ بِحِمارِهِ فَصاحَ بِهِ العُمَرِيُ لا تُوَطِّئ زَرعَنا فَتَوَطَّأَهُ بِالحِمارِ حَتّى وَصَلَ إلَيهِ ، ونَزَلَ وَجَلَسَ عِندَهُ وباسَطَهُ وضاحَكَهُ وقالَ لَهُ : كَم غَرِمتَ عَلى زَرعِكَ هذا ؟ قالَ : مِئَةُ دينارٍ . قالَ: فَكَم تَرجو أن تُصيبَ؟ قالَ : لَستُ أعلَمُ الغَيبَ . قالَ لَهُ : إنّما قُلتُ : كَم تَرجو أن يَجيئَكَ فيهِ؟ قالَ : أرجو أن يَجيءَ مِئَتا دينارٍ . قالَ : فَأَخرَجَ لَهُ أبُوالحَسَنِ عليه السلام صُرَّةً فيها ثَلاثُمِئَةِ دينارٍ ، وقالَ : هذا زَرعُكَ عَلى حالِهِ وَاللّه يَرزُقُكَ فيهِ ما تَرجو . قالَ : فَقامَ العُمَرِيُ فَقَبَّلَ رَأسَهُ وسَأَلَهُ أن يَصفَحَ عَن فارِطِهِ ، فَتَبَسَّمَ إلَيهِ أبُوالحَسَنِ وَانصَرَف . قالَ : وراحَ إلَى المَسجِدِ فَوَجَدَ العُمَرِيَ جالِسا ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ قالَ : اللّه أعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالاتِهِ . قالَ : فَوَثَبَ أصحابُهُ إلَيهِ . فَقالوا لَهُ : ما قَضِيَّتُكَ؟ قَد كُنتَ تَقولُ غَيرَ هذا قالَ : فَقالَ لَهُم : قَد سَمِعتُم ما قُلتُ الآنَ ، وجَعَلَ يَدعو لأَِبِي الحَسَنِ عليه السلام فَخاصَموهُ وخاصَمَهُم . فَلَمّا رَجَعَ أبُوالحَسَنِ إلى دارِهِ ، قالَ لِجُلَسائِهِ الَّذينَ سَأَلوه في قَتلِ العُمَرِيِّ أيُّما كانَ خَيرا ما أرَدتُم أم ما أرَدتُ إنَّني أصلَحتُ أمرَهُ بِهذَا المِقدارِ الَّذي عَرَفتُم وكُفيتُ بِهِ شَرَّهُ. بحار الأنوار ـ به نقل از حسن بن محمّد ، از جدّش ، و او از چند تن از ياران امام كاظم عليه السلام ـ مردى از نوادگان عمر بن خطّاب ، در مدينه ، امام كاظم عليه السلام را آزار مى داد و هر گاه ايشان را مى ديد ، به على عليه السلام دشنام مى داد . برخى از اطرافيان امام كاظم عليه السلام به ايشان گفتند : اجازه بفرماييد اين بدكار را به قتل برسانيم . امام كاظم عليه السلام آنان را از اين كار ، به شدّت باز داشت و منع كرد و سراغِ [نشانى ]مرد دشنام گو را گرفت . گفته شد در فلان منطقه از مدينه كشاورزى مى كند . امام عليه السلام ، سوار بر مَركب ، به سويش رفت و او را در مزرعه اش ديد . با الاغش داخل مزرعه شد . آن مرد فرياد زد : زراعت ما را لگدمال مكن! امام عليه السلام ، با الاغ از داخل زراعت به سوى مرد رفت تا نزديك وى رسيد . پياده شد و در كنارش نشست . با او خوش و بِش كرد و به وى فرمود : «چه قدر خسارت بر زراعت تو وارد كردم؟» . مرد گفت : صد دينار . فرمود : «اميد دارى چه قدر محصول به دست بياورى؟» . گفت : غيب نمى دانم . فرمود : «گفتم چه قدر اميد دارى؟» . گفت : اميد دارم دويست دينار محصول به دست آورم . امام كاظم عليه السلام كيسه اى به وى داد كه در آن ، سيصد دينار بود و فرمود : «زراعت تو بر جايش باقى است و خداوند ، آنچه اميد دارى ، به تو روزى مى كند» . مرد ، به پا خاست و سرِ ايشان را بوسيد و خواست تا از تقصيرش درگذرد . امام عليه السلام تبسّمى كرد و بازگشت . امام كاظم عليه السلام به مسجد رفت و مرد دشنام گو را ديد كه در مسجد ، نشسته است . وقتى نگاهش به امام عليه السلام افتاد ، گفت : خداوند ، مى داند رسالت خود را كجا قرار دهد! ياران امام كاظم عليه السلام به سوى آن مرد شتافتند و به وى گفتند : داستان چيست؟ تو تا به حال به گونه اى ديگر سخن مى گفتى؟! مرد گفت : «شنيديد الآن چه گفتم» و شروع به دعا كردن براى امام كاظم عليه السلام كرد . گفتگوها ميان مرد و ياران امام عليه السلام ادامه يافت . وقتى امام كاظم عليه السلام به خانه اش بازمى گشت ، به اطرافيانش كه [پيش از آن ،] مى خواستند مرد را بكُشند ، فرمود : «كارى كه شما مى خواستيد انجام دهيد ، بهتر بود يا آنچه من انجام دادم؟ من با اين مقدار پول ، كارش را اصلاح كردم و از شرّش در امان گشتم» . بحار الأنوار : ج 48 ص 102 .
🔴 زیارت امام زمان علیه السلام در روز جمعه 🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.
🌸خدای من...🙏 💫در هر ثانیه ای که میگذرد 🌸بیشمار نعمت بر من ارزانی میکنی ✨تپش قلب دم و بازدم 🌸دیدن، شنیدن، لمس کردن 💫نبض زدن ها، پلک زدن 🌸فکر کردن و 💫نعمت های بیشماری که از شمردن 🌸آن ناتوانم و من چقدر بی تفاوت میگذرم 💫و مدام از نداشته هایم پیش تو 🌸گله و شکایت میکنم 💫خدایا برای ناشکریهاوکم طاقتی هایم 🌸برای فراموشکاری ها و 💫بی توجهی هایم مرا ببخش 🌸خداوندا...🙏 💫به دل نگیر اگر گاهی 🌸زبانم از شکرت باز می ایستد 💫کم می آورد 🌸در برابر بزرگی ات ✨ای خدای مهربان 🌸ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی ما ﻣﻘدر فرما 💫آمیـن🙏
امیرالمؤمنین عليه السلام: كسى كه دنيا با آرزوهاى محال بفريبدش و با اميدهاى دروغين گولش زند، برايش كورى و كوردلى بر جاى گذارد و از آخرت جدايش سازد و در هلاكت گاه ها فرودش آرد إنَّ مَن غَرَّتهُ الدنيا بمُحالِ الآمالِ و خَدَعَتهُ بزُورِ الأمانِيِّ أورَثَتهُ كَمَهاً ، و ألبَسَتهُ عَمىً، و قَطَعَتهُ عَنِ الاُخرى، و أورَدَتهُ مَوارِدَ الرَّدى 📚غررالحكم حدیث 3532
علامتهای شیعه قال الباقر عليه السلام ما شيعَتُنا اِلاّ مَنْ اتَّقى اللّهَ و أطاعَهُ، و ما كانُوا يُعَرفُون الاّ بالتَّواضُعِ والتَّخَشُّعِ و أداءِ الأمانَةِ و كَثرةِ ذِكرِاللّهِ والصَّومِ و الصَّلاةِ والبرِّ بِالْوالِدَيْنِ و تَعهُّدِ الجيرانِ من الفُقَراءِ و ذَوى اَلْمَسْكَنَةِ والْغارِمينَ والإيتام، و صِدْقِ الْحَديثِ و تَلاوَةِ القُرآنِ و كَفِّ الألْسُنِ عَنِ النّاسِ الاّ مِنْ خيرٍ و كانُوا أُمَناءُ عشائِرِهم فى الأشياءِ. [بحارالأنوار، ج 75، ص 175؛ تحف العقول، ص 470]. امام باقر عليه السلام فرمود شيعه ما نيست مگر كسى كه تقواى الهى داشته باشد و از خدا اطاعت كند، شيعه ما شناخته نمى شود، جز با تواضع، افتادگى، امانتدارى، ذكر فراوان، روزه، نماز، نيكى به پدر و مادر، رسيدگى به همسايگان فقير و بينوا و بدهكار و يتيم، راستگويى و تلاوت قرآن، شيعه ما درباره ديگران جز خير چيزى نگويد و امين قبيله اش باشد.;
نگرشی بر ارای فقهی فقیهان در ولایت فقیه ⤵️نظر علما سابق در مورد ولایت فقیه چیه ایا اونا هم ولایت فقیه رو قبول داشتن یا اولین بار توسط امام ابداع شد ❗️موضوع ولایت فقیه از سابقه طولانی در آموزهای اصیل دینی و دیدگاههای اندیشمندان اسلامی برخوردار است .از ابتدای عصر غیبت فقیهان و اندیشمندان اسلامی به دلیل احساس نیاز در مورد رهبری جامعه اسلامی با استناد به ایات و روایات اسلامی به مساله ولایت فقیه اهمیت داده اند 🔷مرحوم نراقی می نویسد: « ولایت فقیه فی الجمله بین شیعیان اجماعی است و هیچ یک از فقها در آن اشکال نکرده اند» 📚عوائد الایام،ص186 📍ابن ادریس از فقهای قرن ششم هجری می نویسد: « ائمه همه اختیارات خود را به فقهای شیعه واگذار کرده اند» 📚سرائر ج2 ص25 🔶محقق کرکی از فقهای بزرگ شیعه در سده دهم نیابت عامه فقیه جامع الشرایط از امام معصوم را اتفاقی اصحاب دانسته و فقدان چنین ولایتی را مایه معطل ماندن امور شیعیان قلمداد کرده است 📚رسائل محقق کرکی،ج1 ص142-143 ❗️فقیه بزرگ و نامدار شیعه مرحوم نجفی نیابت فقیه عادل را در جمیع مناصب امری مسلم نزد عالمان شیعه می داند و می گوید: « کسی که در ولایت فقیه وسوسه کند طعم فقه را نچشیده است و معنا و رمز کلمات معصومین را نفهمیده است» 📚جواهر الکلام،ج21 ص396 🔷فقیه متبحر اقا رضا همدانی چنین می گوید: « اشکال و تردید در نیابت فقیه جامع الشرایط از امام در حال غیبت روا نیست» 📚مصباح الفقیه ج14 ص291 🔷شیخ مفید اقامه حدود را در عصر غیبت که   از شوون فقیه و جامعه اسلامی است  لازم می داند و می گوید: « اقامه کردن حدود  وظیفه امامان معصوم و کسانی است که امامان به انان واگذار کرده اند که انان به فقها واگذار کرده اند» 📚المقنعه ص810 🔷مرحوم سلار می گوید: « ائمه اقامه حدود و حکم کردن بین مردم را به فقها واگذار کرده اند» 📚المراسم النبویه،ص261
🌷 خداوند چه کسانی را دوست دارد ... 1️⃣ نیکوکاران👈 و اللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنیِِنَ 2️⃣ توبه کنندگان 👈 انَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوََابیِِنَ 3️⃣ اهل طهارت باطن 👈 انَّ اللهَ یُحِبُّ...الْمُتَطَهِّریِِنَ 4️⃣ اهل تقوا 👈 انَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَّقیِِنَ 5️⃣ اهل شکیبایی 👈 انَّ اللهَ یُحِبُّ الصَّابِریِِنَ 6️⃣ کسانی که عدل را بپا می‌دارند البته خداوند اهل قسط و عدل را دوست دارد 7️⃣ جهادگران 👈انَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذیِِنَ یُقََاتِلُونَ فِِی سَبیِِلِهِ 🤲 خدایا مارا جزو کسانی که برای نزدیکی و دوستیت انتخاب کرده ای قرارده
یک صفحه خواندنی تاریخ👇👇👇 بخشی از وصیت نامه مرحوم محمدعلی فروغی؛ دانش آموخته مدرسه دارالفنون، ملقب به ذُکاءالمُلک، ملی‌گرا، تجددخواه، روشن‌فکر، مترجم، ادیب و سخن‌شناس، فیلسوف، تاریخ‌دان، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار، دیپلمات، نمایندهٔ مجلس، وزیر و نخست‌وزیر دوره پهلوی.*👇👇👇 فرزندان عزیز، از خدا غافل نشوید و ملتفت شوید که من وقتی خدا می‌گویم آن وجودی را که مشهدی حسن و ربابه خانم و حاجی فلان و مُلّا بهمان تصوّر می‌کنند در نظر ندارم. خداوند همان حق و حقیقت است که در وجود او شکّی نیست و مدار جميع امور عالم است. هر شخص و هر امر که از خدا؛ یعنی حقیقت دور شود به هر اندازه که از راه راست منحرف شود به همان نسبت از سعادت محروم می‌گردد. زنهار! بدانید که این سخن بیهوده نیست، عقلای دنیا همه در این باب متّفق بوده و اگر شخص کور نباشد هر روز به شهود و عیان می‌بیند و در عمر پنجاه سالهٔ خود به فرمودهٔ حضرت خواجه «هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق» و به تجربه رسانیده‌ام و مطمئن باشید که من نه به موهومات قائلم نه خیالات شاعرانه دارم، و عرفان‌بافی نمی‌خواهم بکنم. در این موقع هم که به جگرگوشگان خود وصیت می‌کنم نه جای شوخی است نه مقام تزویر نه خودنمایی و نه مجلس‌آرایی. آن‌چه می‌گویم از روی تجربه و تحقیق و تعقّل است و حاصل عمر خود را برای شما می‌گذارم، می‌گویم و می‌روم و شما را به خدا می‌سپارم. پس ای فرزندان من از راه راستی و جادهٔ درستی و شرافت و امانت خارج نشوید. دروغ نگویید، بدقول و وعده‌خلاف نباشید. از دزدی و قلب سخن نمی‌گویم، چه مَعاذالله که دربارهٔ شما تصوّر آن را بکنم، اما از خلاف امانت و تصرّف غيرِ مشروع در مالِ غیر و بدحسابی و تحصيل مال به طریق غيرِشریف احتراز کنید و بدانید که فقر و مَسکنت با شرافت و عزّت منافات ندارد. به خاطر بیاورید که من در دنیا تقریباً هیچ نداشته‌ام و ندارم، مَعَذلک همیشه محترم و معزَّز بوده‌ام، بلکه عزّتم از همین راه حاصل شده که برای مال و مکنت دست و پا نکرده‌ام. از قرض برحذر باشید که انسان را ذلیل می‌کند. اگر خدای نکرده دست‌تنگ شدید حتّی‌‌الإمکان صبر و قناعت پیش بگیرید. اگر گاهی دیده باشید من در خرج کردن اِمساک کرده‌ام به این ملاحظات بوده و برای این که مجبور نشوم دست پیش کسی دراز یا توقع و تقاضایی کنم یا به وسائلی که مُنافیِ شرافت باشد متوسّل گردم. ملتفت باشید که در جوانی طبیعت خودپسندی گاهی بر عقل و متانت غلبه می‌کند و انسان را به راه خطا می‌اندازد. فرزندان عزیزم تصوّر نکنید از شما توقّع دارم مُرتاض باشید و خود را از هر تمتّع و تنعّمی محروم کنید. البته طبیعت انسان تقاضاهایی دارد که امتناع از آن‌ها مشکل است، ضرورت هم ندارد. فقط سفارش من به شما این است که در هر مورد از جادهٔ درستی و شرافت‌مندی خارج نشوید و از ننگ و عار احتراز کنید و هواهای نفسانی شما را غافل نکند... . فرزندان عزیز! یکی از موجبات بزرگ بدبختی انسان معاشر بد است، زنهار از معاشر بد بر حذر باشید و... سعی کنید که همنشین خوب داشته باشید و خوبیِ همنشین را در ظاهر خوب و خوش‌صحبتی و تعارفات و مهربانی‌های معمولی تصوّر نکنید، اما با هرکس معاشر می‌شوید خُلق خوش داشته باشید، بدگوشت نباشید، هر خیر و خوبی که از دستتان در حقِّ غير برمی‌آید مضایقه نکنید. برای هیچ‌کس شَرّ نداشته باشید، وليكن خود را اسیر هیچ‌کس نکنید. اَسرار خود را به هرکس نگویید اگرچه شخص باید طوری رفتار کند که سِرّی نداشته باشد... . از صِدق و صفا هم نگذرید و حیله و تزویر را در معاشرت با مردم جایز ندانید. آخرین وصیّت من به شما راجع به تحصیلات است. چون بحمدالله رشید و عاقلید زیاد حاجت به توضیح و تأکید بر لزوم اهتمام در امر تحصیل ندارم. اولین نکته که البتّه متوجه آن هستید آن است که من با وجود آن که بِضاعتی ندارم و نه می‌توانم و نه میل دارم وسایل و وسایطی را که دیگران برای تحصیل مال دارند به کار ببرم، مَعهذا تحمل مخارج گزاف [را] برای تحصیلات عالیهٔ شما بر خود هموار کرده‌ام، با این نگرانی که آیا از عهده آن برایم یا نه و اکنون که در این خط داخل شده‌ام البته حتَّی‌الإمکان باید دنبالهٔ آن را بیاورم ولی این که محرومیت‌های دیگر از قبیل فروش خانه و اثاثیه و صرفه‌جویی‌ها و قناعت‌های خود و سایر اولادم [را] روا بدارم، زیرا نسبت به فرزندان خود روزگار ملتزم نشده است که من همیشه وزیر بوده یا شغل داشته باشم بلکه اگر امید مرحمت اِلٰهی نباشد کار من از همه‌ کس بی‌اعتبارتر است. سیاست‌نامهٔ ذُکاءالمُلک، به اهتمام ایرج افشار. * ایشان نخست وزیر و وزیر خارجه سه پادشاه بودند، احمد شاه، رضاشاه، محمدرضاشاه. * جالب است که این وصیت نامه بی شباهت به نصایح لقمان به فرزندش در سوره لقمان نیست! Mohammad khan @in_the_park