eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
136 دنبال‌کننده
886 عکس
547 ویدیو
102 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
فقه کتاب خمس درس 48 یکشنبه دهم اردیبهشت 1402 شمسی اگر حق غیر در ذمه او باشد نه در مال او مسألة 31): اذا كان حق الغير في ذمته لا في عين ماله فلا محل للخمس |1| و حينئذ فان علم جنسه و مقداره [2] و لم يعلم صاحبه اصلا او علم في عدد غير محصور تصدق به عنه |1| باذن الحاكم او يدفعه اليه». [1]: شرح: به دلیل اختصاص نصوص به مال مختلط با حرام و این بر ما في الذمه صدق نمیکند. [2]: شرح: جنس و مقدار یا هر دو معلوم و یا هر دو مجهول هستند و یا جنس معلوم و مقدار مجهول و یا بر عكس، پس شقوق چهار میشود و در هر یک از آنها مالك آن یا عینا و یا در عدد محصور و یا در غير محصور معلوم است، پس دوازده صورت میشود. و اما عدم علم به صاحب گرچه در غير محصور و با علم به اشتغال ذمه فرض آن ممکن نیست. متن عروه: «لم يعلم صاحبه اصلا او علم في عدد غير محصور تصدق به عنه |1| باذن الحاكم او يدفعه اليه». . [3] شرح: [حکم صدقه دادن در صورت عدم علم به صاحب مال و یا علم به وجودش در عدد غیر محصور] مقتضاي نصوص وارد شده در موارد متفرقه است، زیرا از آن نصوص ظاهر میشود که صدقه دادن حكم آن مالی است که ايصال آن به صاحبش ممکن نیست. و در مورد خصوص دين ظاهر آنچه صدوق روایت کرده در «الفقيه» (باب ميراث المفقود) از يونس عن ابن عون عن معاوية بن وهب عن ابي عبدالله (ع) في رجل كان له علي رجل حق ففقده و لا يدري اين يطلبه و لا يدري احي هو ام ميت و لا يعرف له وارثا و لا نسبا و لا ولدا فقال يطلب، قال :ان كان ذلك قد طال عليه فيتصدق به؟ قال يطلب [الفقیه 4: 241، تهذیب الاحکام 6: 188/ 396وسائل الشیعه 26: 297، کتاب الفرائض و المواریث، ابواب میراث الخنثی باب 6 حدیث 2 و جلد18: 362 کتاب التجتره، ابواب الدین و القرض باب 22 خدیث 2 در تهذیب الاحکام و وسائل الشیعه آمده «اطلبه»]، در این باره خبر دیگر وارد شده «ان لم تجد له وارثا و عرف الله منك الجهد فتصدق بها {الفقیه 4: 241/ 770؛ وسائل الشیعه26: 301، کتاب الفرائض و المواریث، ابواب میراث الحنثی باب 6 حدیث 11]. و ممكن است گفته شود خبر هشام بن سالم که درباره بقاء اجر اجير نزد مستأجر وارد شده نیز درباره دين وارد شده و مقتضای آن جواز تملك است همانند لقطه. راجع: {وسائل الشیعه 26: 296 و 301 کتاب الفرائض و المواریث، ابواب میراث الخنثی، باب 6، حديث 1 و 10}. متن عروه: «و ان كان في عدد محصور ففيه الوجوه المذكورة و الاقوي هنا ايضا الاخير». [1]. و ان علم جنسه و لم يعلم مقداره بان تردد بين الاقل و الاكثر اخذ بالاقل المتيقن |2| و دفعه الي مالكه ان كان معلوما بعينه و ان كان معلوما في عدد محصور فحكمه كما ذكر و ان كان معلوما في غير المحصور او لم يكن علم اجمالي ايضا [3] تصدق به عن المالك باذن الحاكم او يدفعه اليه». [1]: شرح: احوط در اینجا وجه اول است مطلقا، به دلیل قاعده شغل، بلکه اقوی در آنجا که عدوانی باشد مانند اتلاف است.
صلوات و حمد با دعا در روز جمعه
بار الها تنهاکوچه ای که بن بست نيست کوچه يادتوست ازتو خالصانه ميخواهم که دوستان خوبم وهيچ انسانی درکوچه پس کوچه هاي زندگی اسيروگرفتار هيچ بن بستی نگردند شـب همه عـزیـزان بـخیر
تخریب بقیع، ضربه ای به تاریخ اسلام.pdf
حجم: 710.5K
🏴 به مناسبت هشتم شوال، سالروز تخریب بارگاه ائمه اطهار(ع) در بقیع - مدینه منوره 📥 فایلِ پی.دی.اف «تخریب بقیع، ضربه‌ای بر تاریخ اسلام»👆 حاوی مجموعه ابیات، پیام‌ها، یادداشت‌ها و نامه‌های آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی(ره) دربارهٔ فاجعه جانسوز تخریب بارگاه ائمه بقیع (علیهم‌ السلام
دعاهای قرآنی:   دعا برای قبولی اعمال قرآن كريم در آيه ي صد و بيست و هفتم سوره ي بقره به بازسازي كعبه توسط ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام و دعاي آنان اشاره مي‌كند و مي‌فرمايد: (وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ القَواعِدَ مِنَ البَيْتِ وَ إِسْمعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ العَلِيمُ). و (ياد كنيد) هنگامي كه ابراهيم و اسماعيل، پايه‌هاي خانه [كعبه را بالا مي‌بردند؛ (و مي‌گفتند: ) [اي پروردگار ما! از ما بپذير، كه در حقيقت تنها تو شنوا [و] دانايي. نكته‌ها و اشاره ها: ۱. از آيات قرآن و احاديث و كتب تاريخ اسلام به خوبي استفاده مي‌شود كه خانه ي كعبه در زمان آدم عليه السلام برپا شده بود و سپس در طوفان نوح عليه السلام فرو ريخت و بعد به دست ابراهيم و فرزندش اسماعيل عليهما السلام تجديد بنا شد و از تعبيري كه در اين آيه آمده نيز، همين مطلب استفاده مي‌شود؛ چرا كه مي‌فرمايد: «ابراهيم و اسماعيل پايه‌هاي خانه ي كعبه را بالا بردند. » اين تعبير مي‌رساند كه شالوده‌هاي خانه ي كعبه وجود داشته و ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام آن پايه‌ها را بالا بردند. ۲. درخواست ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام از خدا كه گفتند: «پروردگارا از ما بپذير! » نشان مي‌دهد كه كارهاي عادي، مثل ساخت و ساز و بنّايي نيز، اگر در مسير اهداف الهي قرار گيرند، مورد قبول خدا واقع مي‌شوند و عبادت به شمار مي‌آيند. ۳. هر عبادتي دو مرحله دارد: نخست، صحيح انجام گرفتن آن كه شرايط و اجزاي آن درست انجام شود. و دوم، قبول شدن آن توسط خدا كه بستگي به شرايط روحي و معنوي، مثل اخلاص، دارد. ۴. در اين آيه بيان شده كه ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام شخصاً در ساخت و ساز كعبه شركت كردند. اين مطلب علاوه بر نشان دادن عظمت كعبه، اهميت مشاركت افراد در كارهاي نيك، مثل مسجدسازي را گوشزد مي‌كند. آموزه‌ها و پيام ها: ۱. كعبه چنان با عظمت است كه پيامبران الاهي عليهم السلام به ساخت و ساز آن پرداخته اند. ۲. هم كار كنيد و هم دعا. ۳. به فكر تجديد بناي كعبه (و مساجد) باشيد كه اين روش و كار پيامبران است. ۴. در ساختن خانه ي خدا (و مساجد) شخصاً مشاركت كنيد. ۵. فرزندان و نوجوانان را در كارهاي نيك شركت دهيد. ۶. بيش تر به فكر كيفيت كار و قبولي عمل نزد خدا باشيد تا كميت آن۱. ۱. تفسير قرآن مهر، ج ۱، ۳۹۸.
قرآن از دیدگاه قرآن نقش تلاوت قرآن در آرامش انسان همان‌گونه که نزول تدریجى قرآن بر قلب پیامبر موجب آرامش او مى‌گشت: «وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ ۖ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا۱. (كافران گفتند: چرا قرآن یك باره بر او نازل نشد؟ این‌گونه [قرآن را به تدریج نازل می‌كنیم‌] تا قلب تو را به آن استوار سازیم، و آن را بر تو با ترتیبی منظم و خاص خواندیم)، تلاوت مستمرّ آن نیز به انسان آرامش می بخشد: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ)۲، (مؤمنان، فقط كسانی هستند كه وقتی یاد خدا شود دل‌هایشان ترسان می‌شود، و هنگامی كه آیات او را بر آنان می‌خوانند به ایمان‌شان می‌افزاید، و بر پروردگارشان توكل می‌كنند)۳. ۱. فرقان ۲۵/ ۳۲. ۲. انفال ۸/ ۲. ۳. جامع البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۵؛ موسوعة اخلاق القرآن، ص ۸۲.
این روایت شریف پاسخ این مباحث است: سَدِّدُوا وقارِبُوا، وأَبْشِرُوا، فإنَّه لَنْ يُدْخِلَ الجَنَّةَ أحَدًا عَمَلُهُ قالوا: ولا أنْتَ؟ يا رَسولَ اللهِ، قالَ: ولا أنا، إلَّا أنْ يَتَغَمَّدَنِيَ اللَّهُ منه برَحْمَةٍ،
از بیانات امام خمینى(ره ) به‌نقل از آیت اللّه شیخ على‌پناه اشتهاردى در درس ‍ اخلاقشان در مدرسه فیضیه: راننده به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من( امام خمینی) چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت : اگر مى‌دانستم، تو را اصلاً سوار نمى‌کردم... به گزارش خبرگزاری تسنیم به‌نقل از تبیان، امام خمینی رحمة الله علیه خاطره‌ای از سفر خود با مرحوم حاج شیخ عباس قمی بیان می‌کند: خورشید خود را بالاى سر ماشین کشیده بود و باران گرما بر سرمان مى‌ریخت. بیابان سوزان و بى‌انتها در چشمهایمان رنگ مى‌باخت و به کبودى مى‌گرایید، از دور هم چیزى دیده نمى‌شد، ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت ایستاد، راننده که مردى بلند و سیاه‌چرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد. و آنگاه به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت: اگر مى‌دانستم، تو را اصلاً سوار نمى‌کردم، از نحسى قدم تو بود که ماشین، ما را در این وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت، یااللّه برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى. مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. هم من هم بلند شدم که با شیخ عباس پیاده شوم اما او مانع شد، ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمى‌کرد که با او باشم، هرچه من پافشارى مى‌کردم، او نهى مى‌کرد، دست آخر گفت: فلانى، راضى نیستم تو ، هم مثل من اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت مى‌کنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده سوار ماشین شدم ... بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند مى‌کردم نگه نمى‌داشت، تا اینکه یک ماشین کامیونى که بارش آجر بود برایم نگه داشت. وقتى سوار شدم، راننده آدم خوب و خونگرمى بود، و به‌گرمى پذیرایم شد و تحویلم گرفت، خیلى زود با هم گرم شدیم قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنی است و مسیرش همدان است، از دست قضا من هم مى‌خواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب مى‌گشتم و در جایى نیافته بودم فقط مى‌دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان مى‌توانم آنها را به‌دست آورم، به این خاطر مى‌خواستم به همدان بروم. راننده با آنکه ارمنى بود آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام و مذهب تشیع و... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقه‌مند دیدم، بیشتر برایش خواندم، سعى مى‌کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم. تا این که به نزدیکهاى همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه مى‌کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد هنوز چند لحظه‌اى نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک‌آلود گفت: فلانى، این‌طور که تو مى‌گویى و من از حرفهایت برداشت کردم، پس اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش، من همین الآن پیش تو مسلمان مى‌شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل‌هایى را که از من حرف‌شنوى دارند مسلمان مى‌کنم. بعد هم شهدتین را گفت بله، خدا را بنگرید که چه مى‌کند، ماشین پنچر مى‌شود، راننده پیاده‌اش مى‌کند، کامیونى مى‌رسد که مسیرش همان جایى است که او مى‌خواهد برود و از همه مهمتر آن ثواب را خداوند نصیبش مى‌کند که از آن زمان به بعد از نسل و ذرّیّه آن مرد هرکس به دنیا بیاید مسلمان است و ثواب و حسنه‌اش براى مرحوم حاج شیخ عباس قمى(ره ) مى‌باشد. این روح بلند و مطیع این بزرگان است که آنها را این‌چنین مطیع در برابر قضای الهی نموده است که تمام وجودشان را در راه خدا فدا کرده‌اند و این‌گونه است که خدا این‌چنین به آنها عنایت می‌کند، شاید هرکدام از ما انسان‌های کوتاه‌بین بودیم، همان موقع عصبانی شده و کلی با راننده ماشین دعوا می‌کردیم که تقصیر ما چیست؟! و حاضر به پیاده شدن نبودیم، غافل از آنکه این مشیت الهی است که می‌خواهد به این وسیله انسانی را به‌دست ما به دین حق دعوت کند، این ثواب بزرگ را در برابر صبر و شکیبایی که به‌خاطر خدا و دین او تحمل کرده‌ایم عنایت فرموده است و در آن شرایط بد جامعه که افکار عمومی بر علیه روحانیت است، به‌خاطر خدا و حفظ دین، تمام مشکلات و سختی‌ها را به جان می خرند https://eitaa.com/joinchat/4020764681C9173e34a19
🗓 تقویم شیعه: ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ میلادی: Monday - 01 May 2023 قمری: الإثنين، 10 شوال 1444 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام ▪️15 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام ▪️20 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ▪️30 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ▪️49 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
هدیه امروزمان: با رفتن به آدرس زیر یک فاتحه کبیره بخوانید یا ده صلوات بفرستید. https://iPorse.ir/6228343
▪️"مجموعه‌ای از رباعیات علوی" ▫️رباعی۱ ای در پی گنج، گنج و گنجینه علی‌ست ای اهل عمل، دست پر از پینه علی‌ست ای آن که به دنبال خدا می‌گردی دنبال علی باش که آئینه علی‌ست ▫️رباعی۲ هرکس که در این جهان گرفتار علی‌ست با قیمت جان و دل خریدار علی‌ست عمری‌ست جهان ریزه‌خور سفره‌ی اوست هرچند که نان‌ونمک افطار علی‌ست ▫️رباعی۳ هر دل که شناخته‌ست راهی به‌علی پس رو زده با کوه گناهی به‌علی پیغمبر ما که "مُستَجابُ الدَّعوة" است در سجده چنین گفت؛ "الهی بِعلی" ▫️رباعی۴ بر پای تو کوه درد و غم سجده کند نامت که نوشته شد، قلم سجده کند از بس که به سجده رفته ای در دل شب حق است که برتوسجده هم سجده کند ▫️رباعی۵ بار غم اگر به شانه برداشت علی در کوفه نهال عشق را کاشت علی هر شب در اوج خلوت نخلستان باچاه قرار درددل داشت علی ▫️رباعی۶ یک‌عمر به فکر دیگران بود علی با دشمن و دوست مهربان بود علی تاریخ گواه است که تا روز ابد مظلوم‌ترین مرد جهان بود علی ▫️رباعی۷ شب‌های زمین بدون او بی‌بدر است حتی شب قدر بی‌علی بی‌قدر است در زمره‌ی خوبان جهان در تاریخ تا روز حساب نام او در صدر است ▫️رباعی۸ بودند اگرچه دورش افراد دورو هرگز دو خورش نبود بر سفره‌ی او از جهلِ زمانه با علی عمری بود؛ خاری در چشم و استخوانی به گلو ▫️رباعی۹ امشب خبری نشد از آن مرد کریم خالی مانده‌ست ظرف طفلان یتیم این‌بار به دست کافری معجزه شد در مسجد کوفه ماه گردید دونیم ▫️رباعی۱۰ شب شاهد چشم‌های بیدار علی‌ست تاریخ در انتظار تکرار علی‌ست خوشبخت کسی که مُهر پرونده‌ی او امضای "براءَةٌ مِنَ النّارِ" علی‌ست ▫️اشعار از دانشجوی دانشگاه قم 🔸روابط عمومی دانشگاه قم @university_of_qom