نقش نماز در درمان بیماری ها
آیت الله بهجت(ره) : شخصی می گفت: من بیمار شده و به دکتر مراجعه کردم . دکتر گفت: شما باید ورزش کنید، اگر چه به زیاد نماز خواندن! من هم زیاد نماز خواندم و بیماری ام که سردرد بود خوب شد.
نقش نماز در سلامتی جسم انکار ناپذیر می باشد. خم شدن مکرر سر به پایین در هنگام رکوع و سجود، سپس بالا آمدن سر هنگام ایستادن و نشستن کمک می کند که خون بیشتری به مغز برسد. سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد می شود و عصبانیت را کاهش می دهد. مدت زمان ذکر رکوع باعث تقویت عضلات صورت و گردن و ساق پا و ران ها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن کمک می کند.
منبع: توصیه های پزشکی عارفان،
آیت الله بهجت،ص ۳۷
https://eitaa.com/joinchat/1580400899C975a8e3a52
🌿🌷🌺💐🌹🌸🌿
#حدیث
حضرت امام صادق عليه السلام:
مَن كانَ لَهُ دارٌ و احتاجَ مُؤمِنٌ إلى سُكناها فَمَنَعَهُ إيّاها قالَ اللّهُ عَزَّ و جلَّ: مَلائكَتي، عَبدي بَخِلَ على عَبدي بِسُكنَى الدُّنيا، و عِزَّتي لا يَسكُنُ جِناني أبدا
هر كه خانه اى داشته باشد و مؤمنى، به سكونت در آن نيازمند باشد و او آن را از وى دريغ دارد، خداوند عزّوجلّ فرمايد: فرشتگان من! بنده ام از سكونت دادن بنده ام در دنيا بخل ورزيد. به عزّتم سوگند كه هرگز در بهشت من سكونت نكند .
🔰ثواب الأعمال و عقاب الأعمال
نشر دارالشریف-قم-1406، ج 1، ص 241
سلام
نیاز ضروری به خانه اجاره ای برای یکی از دوستان است.
متن نامه پدرانه و بسیار محبت آمیز حجت الاسلام قرائتی به دختران ایران اسلامی :
بسم الله الرحمن الرحیم
گوهر پاکی و پاکدامنی
خواهرم و دخترم ؛
🔆چون نمی دانم دامنه مطالعات و مقدار تحصیلات شما چقدر است، از همه استدلالهای علمی و فنی دوری می کنم و ساده و خودمانی حرف می زنم و خیلی هم با شما بیگانه نیستم، سالهاست شبهای جمعه در تلویزیون منزل شما هستم.
خواهرم و دخترم! غفلت بزرگترین خطر برای انسان است.
غفلت از خدا و قیامت؛
غفلت از جوانی، استعدادها، ارزشها و کرامتهای انسانی؛
غفلت از جامعه، دوستان و محرومان؛
و غفلت از توطئه ها و ترفندهاي دشمنان.
خواهرم و دخترم؛
💥هرچیز و هر کس ما را غافل کند، ما را به خطر انداخته و دشمن ماست و هر چیز و هر کس ما را از غفلت بیرون آورد و هشدار دهد، بهترین دوست ماست.
دوست ما، خداوند است که هستی را به ما داد و همه چیز را در اختیار ما گذاشت و به ما عقل، فکر، علم، هدایت، قدرت تشخیص و انتخاب داد و طبیعت را تسخیر ما کرد و کارهای نیکوی ما را چندین برابر خریداری می کند.
دوست ما، پیامبر عزیز اسلام است که در روزگاری که دختر مایه ننگ بود و چه بسا زنده به گور می شد، با بوسیدن دخترش، به دختران مقام داد و برای زنان حق مالک شدن، رأی داشتن، تحصیل کردن، انتخاب همسر و نظارت بر امور جامعه، یعنی حق امر به معروف و نهی از منکر قائل شد و زن را مثل مرد، مستعدّ رسیدن به همه کمالات دانست.
دوست ما، شهدایی هستند که با قبول جراحت و اسارت و شهادت، دشمن را از این کشور بیرون راندند، تا من و شما هر شب در امنیت استراحت کنیم.
اما دشمن ما، شیطان است که پدر و مادر ما، آدم و حوا را به نافرمانی خدا کشاند که نتیجه اش کنار رفتن پوشش آنها شد. آری اولین پیروی از وسوسه شیطان، نتیجه اش برهنگی بود.
دشمن ما، تفکری است که زن را برای کامیابی و هوسبازی می خواهد و تصویر نیمه عریان او را وسیله تبلیغات اجناس قرار می دهد.
خواهرم و دخترم؛
🔆آیا تاکنون به این سؤالات فکر کرده اید:
۱- چرا دشمنان اسباب پیشرفتهای علمی را از ما بخل و نسبت به آنچه دختران و پسران ما را منحرف می سازد، بخشش می کنند؟
۲- در دفاع از میهن، مادران محجبه فرزندان خود را به جبهه فرستادند یا زنان بی حجاب؟
3- اگر امروز به کشور عزیز ما هجومی شود، مردان و زنان باایمان ایستادگی می کنند یا عناصر سست ایمان؟
4- در همه جوامع بشری، آزار دختران عفیف و پوشیده بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟
5- اگر برادر شما بنای ازدواج داشته باشد و شما را وکیل خود کند، شما دختری را انتخاب می کنید که هر روز خود را در معرض نگاه جوانان هرزه قرار داده یا کسی که عفاف و حجاب او کاملتر و از چشم هوسبازان به دور بوده است؟
6- آمار طلاق، افت تحصیلی، افسردگی و اضطراب، امراض روانی و مقاربتی، سقط جنین، فرار از خانه، اسراف و تجملگرایی، گناه و بی بند و باری در میان دختران پاک و عفیف بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟
خواهرم و دخترم؛
🔆حجاب از ضروریات دین است و شما بحمداللَّه فرزند اسلام هستید. امروز هزاران دختر تحصیلکرده با حجاب کامل به عالی ترین درجات علمی رسیده اند و با حضور خود در عرصه های علمی، سیاسی و اقتصادی، نشان داده اند که حجاب مانع فعالیت های اجتماعی و رشد و پیشرفت نیست.
خواهرم و دخترم؛
💥اگر هر چیز را انکار کنیم، مرگ را نمی توان انکار کرد. من و شما دیر یا زود باید پاسخگوی کارهای خود در برابر خدا باشیم. در حجاب کامل رضای خدا، پیامبر خدا و امامان معصوم است، ولی در کشف حجاب و ولنگاری، رضای شیطان و افراد لاابالی و چشم چرانان هرزه است.
خواهرم و دخترم؛
💥مگر شما خود طلا و جواهرات قیمتی را در پوشش قرار نمی دهید و آنها را از دسترس نااهلان دور نگه نمی دارید؟ چه گوهری گرانبهاتر از وجود خود شما است؟ چرا خود را ارزان در برابر هر چشمی قرار دهید؟ مگر نه این است که چشمان ناپاک شما را برای خودشان می خواهند و خدا شما را برای خودتان می خواهد؟.
خواهرم و دخترم؛
💥اگر جلوه گری امروز شما دلربایی کرد و علاقه مردی را به همسرش کم کرد، فردا زن زیبایی با جلوه گری خود دل شوهر شما را خواهد ربود و رونق زندگی شما را کم خواهد کرد.
خواهرم و دخترم؛
💥لباس و آرایش فریبنده شما در خیابان، زخمی را در دل فقرایی که این نوع لباسها را ندارند، به وجود خواهد آورد که با آه خود از شما انتقام خواهند گرفت.
خواهرم و دخترم؛
💥مراقب دوستان خود باشید، زیرا بعضی غافل و گول خورده اند. خیال می کنند بی حجابی نشان تمدن است یا گمان می کنند جلب توجه و نگاه دیگران، به سود آنهاست. خیال می کنند جلوه گری گناه ساده ای است، ولی نمی دانند چه بسا آرامش خانواده ای را به نگرانی تبدیل می کند .
✍ عزیزان در #نشرحداکثری این نامه دلسوزانه بکوشیم.
#نشرخوبیها
#حجاب @
🔸 رکعاتی که در دلِ شب، خواندنش بر تو سنگینی می کند، نمیدانی که در روزِ محشر چقدر تو را خوشحال خواهد کرد...
✨️ خداوند بنده #سحر_خیز را در آخرت شگفت زده می کند.
🔶️ رواياتی که از آل محمد (صلی الله عليه و آله و سلم) در فضيلت سحرخيزی و نماز شب رسيده است عقل ها را حيران می کند و از بس که آن فضيلت بزرگ و زياد است باور کردنش مشکل به نظر می آيد.
📚 رساله لقاء الله نوشته عارف بزرگوار آقا ميرزا جواد ملکی تبريزی
✨️کانال معرفتی و اخلاقی #نمازشب🌙
https://eitaa.com/joinchat/2684223698Cd1fbca249e
⚠️هنوز عضو قطعی کانال نیستید
جهت عضویت در کانال نمازشب، در قسمت پایین صفحه 👇بر روی گزینه join یا پیوستن دوبار کلیک کنید.
💢تربیت خانواده و پیش دبستان و دبستان ریشه فناوری و خلاقیت و پیشرفت
🔹 یکی از غفلت های مهم و شایع و پرخطر در جامعه ایران، غفلت از تربیت نونهالان در خانواده و پیش دبستان و دبستان است؛ درحالی که ریشه خلاقیت و فناوری و توسعه اینجاست
🔹 داگلاس نورث برنده نوبل اقتصاد مي گويد:
«اگر ميخواهيد بدانيد كشوری توسعه مي یابد يا نه اصلا سراغ فناوری، كارخانه و ابزاری كه استفاده مي كند نروید؛ اينها را براحتي مي توان خريد يا دزديد يا كپي كرد. خيلی راحت مي توان نفت فروخت وهمه اينها را وارد كرد.
برای ديدن توسعه برويد در دبستانها و پيش دبستانی ها، ببينيد آنجا چگونه بچه ها را آموزش مي دهند؛ مهم نيست چه چيزي آموزش مي دهند بلكه ببينيد چگونه آموزش مي دهند. اگر كودكان شما را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم پذير، خطر پذير، دارای روحيه گفتكو و تعامل و دارای روحيه مشاركت جمعی و همكاری بار آورند؛ اينها انسانها و شخصيت هایی خواهند شد كه مي توانند توسعه ايجاد كنند».
🔹 اگر می خواهیم فرزندانی صبور و اخلاقی و خلاق و مبتکر و کار افرین و اهل تعامل و احترام و محبت و منطق و روحیه مشارکت جمعی و همکاری داشته باشیم باید از آموزش و تربیت معلمان صاحب صلاحیت غفلت نکنیم
✅ استفاده از هیات و محافل حسینی با این رویکرد نیز در انجام این هدف و برنامه نقش مهمی خواهد داشت
آموزش درس هایی که امام حسین علیه السلام به انسان ها آموخت با زبان کودکی به نونهالان، آثار و برکات مهمی دارد. با عمل به این درس ها، در آینده ای نه چندان دور، می توانیم قله های تمدن نوین اسلامی را فتح نماییم.
✍️ محمد جواد حیدری
🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه
@hokmrani_masoulaneh
✅مراتب وجودی همگی مندک در حقیقت علم هستند:
اما هنگامی که هویت غیبیه خودش را شهود می کند علم او به خودش به صورت اولین مرتبه وجودی ظهور می کند؛ در اولین مرتبه وجودی که به طفیلی هویت غیبیه ظهور می کند و مرتبه احدیت نام دارد چون هنوز هیچ اسم و صفت و ماهیت و مخلوقی ظهور نکرده است و فقط یک تعین نامحدود می باشد که وجودی صرف و بسیط است، طبق قاعده ای که برای همسانی علم و وجود ذکر کردیم، یک علم بسیط معادل همان وجود بسیط حضور دارد که فقط در اعتبار ذهنی ما آنها را دو چیز جدای از هم می پنداریم.
در مرتبه احدیت هنوز هیچ شکن و ماهیتی هنوز ظهور نکرده است پس علم او فقط به خودش تعلق می گیرد که علم ذات به ذات نام دارد؛ البته علم هویت غیبیه عینا همان وجود او بود و به هیچ چیز حتی به خودش هم تعلق نمی گرفت چون با خودش یکی بود ولی اگر علم وجود لایتناهی به خودش تعلق بگیرد مرتبه احدیت پدیدار می شود.
هویت غیبیه که همان حقیقت علم است در هیچ چیزی متجلی نمی شد چون همه چیز در قیاس با او معدوم می شد اما علم و وجود از مرتبه احدیت ذاتی در مراتب پایین تر نیز متجلی می شود چرا که مراتب وجود در قیاس با او معدوم نمی باشد بلکه فانی در او می شود پس علم احدیت ذاتی هم مثل وجود او در مراتب پایین تر وجودی متجلی می شود در نتیجه مرتبه احدیت هم خودش به مراتب پایین تر علم دارد و هم علم یافتن در مراتب پایین تر به طفیلی تجلی علم او بدست می آید.
نتیجه اینکه هویت غیبیه حقیقت وجود است ولی احدیت ذاتی سرچشمه وجود است ، همینطور هویت غیبیه حقیقت علم است ولی احدیت ذاتی سرچشمه علم برای مراتب پایین تر می باشد دقیقا همانطور که هویت غیبیه حقیقت حیات است ولی احدیت ذاتی سرچشمه حیات برای مراتب پایین تر می باشد.
اما در مراتب بعدی وقتی که نوبت به خلقت عالم می رسد و شکن ها و ماهیات در قلمرو آن وجود لایتناهی ظهور می کنند و به هر کدام از آنها بر اساس ظرفیتشان فیض وجودی تعلق می گیرد، علم واحد ساطع شده از احدیت ذاتی هم بر همین قیاس در آنها متکثر می گردد.این نکته دقیق را باید همواره در نظر داشته باشیم که علم وجود به خودش دقیقا عین همان وجود می باشد ولی علم وجود به تجلیاتش همان احاطه او بر آنها می باشد که چون وجود به خودش علم دارد به تجلیاتی هم که در قلمرو خودش ظهور می دهد، علم دارد چرا که همه آنها نزد او حاضر می باشند و این مطلب را به طور مفصل با ذکر آیات و روایات در بخش علم حضوری توضیح دادیم.
اکنون که دانستیم حقیقت علم همان حقیقت وجود و حیات یعنی هویت غیبیه است و نیز دانستیم که سرچشمه علم همان سرچشمه وجود و حیات یعنی احدیت ذاتی می باشد این نکته را بیان می کنیم که احدیت ذاتی به تمام مراتب وجودی علم دارد چون همه را احاطه کرده است و مراتب وجودی به طفیلی احدیت ذاتی به خودشان و شکن های قلمرو خودشان علم دارند چرا که به طفیلی وجود او ظهور می کنند و در او فانی می باشند.
حال در آخرین مرتبه از مراتب وجود یعنی عالم آفرینش اگر یک مخلوق محدود که بهره محدود و ویژه خودش را از تجلی وجود حق تعالی دریافت نموده است بخواهد به مخلوقی دیگر علم حضوری پیدا کند طبعا بایستی ماهیت او را در بربگیرد و این کار یعنی آن قدر بهره بیشتری از تجلی وجود حق تعالی دریافت کند تا به طفیلی خداوند به ماهیت مورد نظر احاطه یابد و آن را در سعه وجودی و گستره ذات خودش مشاهده کند. در این صورت است که یک مخلوق محدود به مخلوقی دیگر علم واقعی پیدا می کند. اینکه علم حضوری مخلوقات به یکدیگر فقط با احاطه کردن بدست می آید سایه علم خداوند به کائنات است که نتیجه احاطه او به آنها می باشد؛ همین احاطه وقتی از جانب وجود لایتناهی در ماهیات هم منعکس شود به همان اندازه که در یک ماهیت ظهور کند آن ماهیت به اشیاء دیگر هم احاطه و علم پیدا خواهد کرد.
اما در نگاه کلی علم انسان ها دارای مراتبی است؛ ابتدایی ترین مرتبه آن این است که یک صورت ذهنی از ماهیت مورد نظر در ذهن شخص شکل می گیرد و با واسطه آن صورتی که در ذهنش می باشد به آن شیء خارجی علم پیدا می کند.این علم در اصطلاح فلسفه علم حصولی می باشد ولی به عقیده ابن عربی و در اصطلاح عرفان نظری اصلا به آن علم اطلاق نمی شود و صرفا یک حدس و گمان است، چرا که شخص در این مرحله فقط به تصور خودش از آن شیء احاطه و علم دارد نه به خود آن شیء(البته این تصور ذهنی مطلقا هم بی ربط نسبت به آن شیء خارجی نیست ولی صد در صد هم مطابق آن نمی باشد). در مرتبه بعد شخص طالب علم با حرکت جوهری و گسترده تر کردن سعه وجودی خود به طفیلی حق تعالی بر مخلوق و ماهیت مورد نظر هم احاطه پیدا می کند و آن را در حیطه جان خودش در می آورد.این علم در اصطلاح فلسفه علم حضوری نامیده می شود و در عرفان اولین درجه علم به حساب می آید. بقیه درجاتی که در پیش روی سالک می باشد به فنای هر چه بیشتر او در مراتب وجودی آن ماهیتی بستگی دارد که قصد علم یافتن نسبت به آن را دارد.
هر ماهیتی را که ما در سرای آفرینش مشاهده می کنیم، عوالم متعددی را پشت سر گذاشته است تا در پیش چشمان ما در این دنیا ظهور کرده است.اگر کسی بخواهد به حقیقت اصلی آن شیء علم پیدا کند باید در تمامی مراتب گذشته آن فنای وجودی بیابد. در بخش حقیقت اشیاء دانستیم که ریشه و اصل کائنات به صورت علمی آنها نزد خداوند بر می گردد و همچنین ریشه و اصل آن صورت های علمی هم به اسمای حسنی باز می گردد پس اگر کسی در اسمای حسنای خداوند فانی شود به مخلوقاتی که در علم خداوند و نیز در عالم خارجی ظهور می کنند هم علم حضوری پیدا می کند. در واقع حقیقت هر چیز در قلمرو وجود به مرتبه بالاتر از خودش بر می گردد پس حقیقت علم ما به مخلوقات عالم دنیا به مرتبه بالاتری از وجود به نام ملکوت باز می گردد و حقیقت علم ما در ملکوت هم به جبروت بر می گردد که نهایتا حقیقت همه علوم و دانش ها در عالم خارجی به عقل اول می رسد و حقیقت علم عقل اول نیز به صورت علمی انسان کامل در مرتبه پیش از خلقت منتهی می شود که علم خداوند نام دارد و علم خداوند نیز تحت اشراف اسمای حسنی شکل می گیرد و اسمای حسنی نیز در سرچشمه علم که همان احدیت ذاتی است فانی می شوند و احدیت ذاتی هم در هویت غیبیه که همان حقیقت علم است مندک و متلاشی می گردد و هیچ اثری از آن باقی نمی ماند.
✅علم مخلوقات با فنای در مراتب گوناگون حقیقت علم بدست می آید:
☘فرآیند گفته شده را این بار از بالا به پایین مرور می کنیم:
هویت غیبیه که همان حقیقت علم است وقتی خودش را در یک تعین نامحدود تعقل کند احدیت ذاتی را که همان سرچشمه علم است به عنوان اولین مرتبه وجودی تحت اشراف خودش ظهور می دهد و احدیت ذاتی وقتی کمالات نهفته در خودش را به صورت کثرات تعقل کند آنها را در مرتبه بعدی به صورت اسمای حسنی متجلی می کند و بر همین روال اسمای حسنی کمالات خودشان را به صورت ماهیت مخلوقات در مرتبه علم ذاتی خداوند ظهور می دهند و آن صورت های علمی نیز تفصیل و ظهور کامل خودشان را در عالم آفرینش به صورت مخلوقات متجلی می کنند. نتیجه ای که از مطالب فوق بدست می آید این است که تمام شکن ها و مخلوقاتی را که پیش روی خودمان می بینیم رشحات وجود خداوند هستند که نهایتا در حقیقت وجود یعنی هویت غیبیه مندک می گردند و همچنین تمام مخلوقات عالم آفرینش همان علم خداوند می باشند که نهایتا در حقیقت علم که همان هویت غیبیه است متلاشی و معدوم می گردند. با توجه به این نکته که حقیقت هر مرتبه از علم در مرتبه بالاتری از وجود قرار دارد تا اینکه به خود وجود یعنی هویت غیبیه منتهی بشود، دلیل برخی از کرامات اولیاء الله هم روشن می شود که مثلا چرا وقتی با برخی از آنها صحبت می کنیم از اندیشه ما خبر دارند و می توانند ذهن ما را بخوانند، علتش هم این است که ظرفیت وجودی چنین عارفی آن قدر گسترده شده است که از مرتبه ای بالاتر از عالم دنیا به ما و اندیشه ما احاطه پیدا کرده است و از آنجاییکه وجود همان علم است به طفیلی مرتبه ای بالاتر از وجود به اندیشه ما هم آگاهی می یابند پس عرفا این کار را با فنای در وجود حق تعالی انجام می دهند که تمام مخلوقات و ماهیات را در برگرفته است. حال اگر فنای یک عارف قوی تر باشد حتی از خود ما هم به اندیشه ما آگاه تر خواهد بود؛چرا که ممکن است ما در حجاب های تو در تویی که در ذهن خودمان ساخته ایم،گرفتار باشیم ولی او با فنای در وجود صرف و یک دست و بسیط حق تعالی علاوه بر اینکه حجاب نفسانی و تصورات ذهنی خود را کنار زده است به طفیلی وجود لایتناهی که ما را نیز فراگرفته است بر همه تصورات و حجاب های ذهنی ما هم احاطه یافته است.چنین شخصی حتی می تواند راه حل برون رفت از تصورات ذهنی و حجاب های نفسانی ما را هم برایمان بیان کند.این شخص عارف در مراتب پیشین وجودی ما هم فانی است و برای همین از خود ما به ما آگاه تر است؛چرا که ما در پایین ترین مرتبه وجودی خویش هستیم ولی او در عمیق ترین مرتبه ها نفوذ کرده است. پس دانستیم که علم به طفیلی وجود برایمان حاصل می شود یعنی هر چه قدر که بر اساس حرکت جوهری، سعه وجودی خود را گسترده تر کنیم و ماهیات و مخلوقات دیگری را هم با جان خویش در بر بگیریم به همان میزان علم حضوری بیشتری هم به مخلوقات دیگر پیدا می کنیم.حداقل چیزی که در انسان های سالم و غیر بیمار می بینیم این است که آنها نسبت به بدن خودشان علم دارند چرا که روح و جان آنان جسم و بدن آنان را فراگرفته است و بر بدن خود احاطه وجودی دارند.اما همین علم به خویشتن هم مثل علم به غیر از خودشان دارای مراتب است و در برخی سطحی و در برخی دیگر از افراد عمیق تر می باشد. منتها باید توجه داشت که هیچ مخلوقی برای خودش وجودی ندارد و هر چه در او می بینیم تجلی وجود خداوند است که در کالبد آن فرد منعکس گشته است.پس هر کس هر علمی هم که پیدا می کند چه نسبت به خودش و چه نسبت به غیر از خود همه را به طفیلی وجود حق تعالی که در آن غرقه می باشد، به دست می آورد و این نکته ای است که در روایات اهل بیت(ع)به آن تصریح شده است.
درباره علم به خودمان که به طفیلی وجود حق تعالی بدست می آوریم، امام صادق(ع)در تحف العقول می فرمایند:
و تعرف نفسک به و لاتعرف نفسک بنفسک من نفسک
یعنی تو جان خودت را به طفیلی خداوند می شناسی و از طریق خودت و به وسیله خودت نمی شناسی؛ همچنین درباره علم به غیر از خودمان هم امام صادق(ع)در اصول کافی می فرمایند:
لایدرک مخلوق شیئا الا بالله
یعنی هیچ مخلوقی چیزی را درک نمی کند مگر با خداوند؛ پس ما مخلوقات هم خودمان و هم غیر از خودمان هر دو را با فنای در وجود خداوند است که می شناسیم چرا که دانستیم وجود همان علم است پس فنای در وجود نیز همان عالِم شدن است و هیچ کس هم نیست که بتواند ادعا کند که من هیچ بهره ای از این فنا ندارم چون در این صورت ناخواسته این را هم ادعا کرده است که من اصلا در این جهان نمی باشم.اما همان وجودی که به طفیلی آن سایر اشیاء و حتی خودمان را می شناسیم، خودِ آن وجود را مستقیما با خود او می شناسیم؛ به تعبیر امام صادق(ع)در اصول کافی:
و لا تدرک معرفه الله الا بالله
یعنی معرفت خداوند مستقیما با خود او صورت می گیرد؛ دلیلش هم اینست که تجلی وجود او همه ماهیت و روح و جسم ما را پر کرده است و از رگ گردن به ما نزدیک تر است و همه به او علم داریم چون غرقه در آن حقیقت مقدس می باشیم.
باز به تعبیر امام صادق(ع)در اصول کافی:
معروف عند کل جاهل
یعنی خداوند نزد هر جاهلی هم شناخته شده است؛ معرفت همان علم حضوری است که امام ششم(ع)در این حدیث به آن اشاره کردند و اشاره به این دارد که هیچ کس نسبت به وجود به طور کامل جاهل نیست چرا که او را در گستره جان خود و به اندازه ظرفیت ماهیتش در می یابد و شهود می کند. همانطوریکه طبق روایات دیگر هیچ کسی هم نسبت به آن حقیقت مقدس به طور کامل آگاه نیست چرا که هیچ کس به هویت غیبیه که همان حقیقت علم می باشد، راهی ندارد. در این رابطه خوب است به تعبیر زیبای امام رضا(ع)در عیون اخبار الرضا اشاره کنیم.امام رضا(ع)می فرمایند:
واحد لا شریک له و لا شیء معه و فرد لا ثانی معه
یعنی خداوند یا همان وجود لایتناهی یک حقیقت یگانه است که هیچ شریکی ندارد و هیچ چیزی هم با او نیست و یک وجود تک و تنها و فرد است که وجود دومی در کنار او معنا ندارد. تا اینجای حدیث از فرمایش امام رضا(ع)استفاده می کنیم که وجود یک حقیقت یکتا و یگانه است و ماهیت ها و مخلوقات برای خودشان و در کنار او صاحب وجودی جدای از تو نیستند.
اما در ادامه حدیث اشاره می شود که هیچ کدام از این ماهیت ها و مخلوقات در عین اینکه نسبت به وجود لایتناهی کاملا جاهل نیستند، کاملا هم آگاه نمی باشند؛ امام رضا(ع)اینگونه ادامه می دهند که:
لا معلوم و لا مجهول
یعنی خداوند نه به طور کامل برای کسی معلوم است و به طور کامل برای کسی مجهول و ناشناخته است؛ دلیلش هم اینست که هرمخلوقی، وجود لایتناهی را در محدوده جان خودش و به شکل ماهیت خود می بیند و نه بیشتر از آن.پس نه می توان نسبت به حق تعالی کاملا جاهل بود و نه می توان به طور کامل او را شناخت.
از مطالب گفته شده دانسته شد که علم به دیگران همان پیوند وجودی است که بین دو مخلوق و ماهیت بر قرار می شود و این کار فقط با فنای در وجود لایتناهی حق تعالی صورت می پذیرد چرا که در غیر این صورت دو ماهیت مختلف، به هم هیچ ربطی پیدا نمی کنند.
لذا خداوند در سوره انفال خطاب به پیامبر اکرم(ص)می فرمایند: