🌐آیت الله جوادی آملی:
اگر شما بزرگواران توفیق به اعتکاف پیدا کردید که «طوبی لکم و حسن مآب»، نشد اگر مقدورتان بود به هر حال روزه این سه روز را فراموش نکنید. درس خواندن گوشهای از کارهاست، قسمت مهم فیض و توفیق مخصوصاً در ماه پُربرکت رجب همین در روزهگرفتنهاست.
این اعتکاف را که خدا به برکت تلاش و کوشش امام و شهدا و جانبازان و ایثارگران نصیب این امت کرده است، این اعتکاف چه پایگاهی دارد خدا میداند! ببینید نماز ستون است، برای آن شرطی ذکر کردند فرمودند: «لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ»؛[۱] اما اعتکاف چه پایگاهی دارد که شرطش تازه روزه گرفتن است: «لَا اعْتِکَافَ إِلَّا بِصَوْم»[۲] که وزان روزه که «الصَّوْمُ لِی»[۳] برای اعتکاف وزان وضو برای نماز است. اعتکاف چیست خدا میداند. چون شرط اعتکاف روزه است. این «الصَّوْمُ لِی» که بالاترین تعبیر در فضیلت و عظمت روزه است، تازه شرط اعتکاف است که وزان روزه برای اعتکاف، وزان وضو برای نماز است. «لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ»، «لَا اعْتِکَافَ إِلَّا بِصَوْم». فیض است، این فیض با این عظمت را اگر کسی مقدورش باشد از دست بدهد، متأثر میشود. امیدواریم ـ إنشاءالله ـ که اگر اعتکاف شد که «طوبی لکم و حسن مأب» و اگر نشد لااقل روزه را بگیرید.
[۱]من لایحضره الفقیه ج۱ ص۳۳
[۲]الکافی ج ۴ ص ۱۷۶
[۳]الکافی ج۴ ص۶۳
درس تفسیر ۹۶/۱/۲۱
____________
#اعتکاف_تجلی_اخلاق_معنویت
🔻اخبار اعتکاف کشور را از کانال رسمی ستاد اعتکاف در ایتا دنبال نمایید
@itikaf_ir
میلادباسعادتِ بزرگ انسان وآزاد مردجهان هستی، برهمه آزادمردانِ جهان ومسلمانان خصوصاً
شیعیان وعاشقانِ ولایت وپیروان اَصیل وراستینِ امیر مؤمنان ع ، مبارک باد.
شایسته است مروری گذرا بر ساحتهایِ پر راز ورمز زندگی آن حضرت ع، داشته باشیم.
۱- مسئله ویژگیها وکیفیّتِ ولادت :
مشهور آن است که آنحضرت ع ، درروزجمعه سیزدهم ماه رجب بعد ازسی سال از " عامُ الفیل"
درمیان کعبه معظّمه ، متولّد شده است. پدر ومادرش هردو " هاشمی" بودند.
بَخت باز آید از آن دَر ، که یکی چون تو درآید ---- روی میمونِ تو دیدن،دَرِ دولت بگُشاید
صبرِ بسیار بباید ، پدرِ پیرِ فلَک را ----- تادگر مادرِ گیتی ، چو تو فرزند بزاید
به همه کَس بنمودَم ، خمِ اَبرو که تو داری ------ ماهِ نو هرکه ببیند به همه کَس بنماید
میَسَّر نگردد به کَس این سعادت ------- به کعبه ولادت ، به مسجد شهادت
۲- جایگاه ومنزلتِ امیر مؤمنان ع :
کتابِ فضلِ تو را ، آبِ بحر کافی نیست ------- که تَر کنم سرِ اَنگشت وصفحه بشمارَم
پیامبر خاتم ص، درباره آنحضرت ع فرمود: " اَنَا مَدِینَةُ العِلمِ وَعَلِیُُّ بَابُهَا" منتهی الامال ج۱ص۲۸۰
فردوسی : چه گفت آن خداوندِ تنزیل ووحی --- خداوندِ اَمر وخداوندِ نَهی
که مَن شهر عِلمَم ، عَلِیَّم دَر است ---- درست این سخن ، قولِ پیغمبر است
گواهی دهم کاین سخن ، راز او است ----- تو گوئی دو گوشم بر آوازِ او است.
از سلمان روایت شده که پیغمبر ص درباره امام علی ع فرمود :
" اَوَّلُکُم وُرُودَاً عَلَیَّ الحَوضَ ، وَاَوَّلُکُم اِسلَامَاً ، عَلِیُّ بنُ اَبِیطَالِبِِ ". همان ج۱ص۲۹۱.
۳- دورانِ زندگیِ امام علی ع واُسوه آدمیان :
زندگی آنحضرت ع را باید درسه مرحله تاریخی بنگریم ودرس بگیریم ،
۱- دوره مکتب : یعنی همان دوره ۲۳ ساله ای که در محضر پیامبر الهی ص به عنوان یک انسانِ
جان برکف وسرباز پیامبر ص ، انجام وظیفه می کند ودرهمه جنگها حضور دارد.
۲- دوره وحدت وحفظِ اسلام از خطَرات :
یعنی همان دوره ۲۵ ساله که در کنار خُلفا ، استخوان ریزه درگلو وخار وخاشاک درچشم دارد،
وناچار انحرافات را تحمّل نموده وبا سکوت دردناک، وحفظ سیره پیامبر ص راه وروشِ
آنحضرت ص را نهادینه وتثبیت می کند.
۳- دوره حکومت وعدالت :
دراین دوره با نامردمیهایِ گسترده ازقبیل : جهالت ، پیمان شکنی، وسرکشانِ منحرف ومتمرِّد
مواجه می شود وسر انجام قربانیِ " عدالت" می شود.
درجهانی همه شور وهمه شرّ ----- هَا علِیُُّ بشرُُ ، کَیفَ بشر
می زند پس لبِ او، کاسه شیر ------- می کند چشمِ اشارت ، به اسیر
چه اسیری که همان قاتلِ او است ------ تو خدائی ، مگر اَی " دشمن دوست".
۴- سه سخنِ زیبا وآموزنده از امیر مؤمنان ع : ( نقل به مضمون)
۱- اگر همه دنیا را به من بدهید وبگوئید ، یکدانه جَوی را که مورچه به لانه اش می بَرَد ، از او
بستانم والله این کار را انجام نمی دهم.
۲- اگر بخواهم ازعسلِ تصفیه شده ومغز گندم برای خودم غذا بسازم می توانم ، امّا هیهات علیّ
غذایِ سیر بخورد ولی درگوشه وکنار مملکت، مردم گرسنه ودردمند بسر ببرَند، وبا
مشکلات، دست وپنجه نرم کنند، بسوزند وبسازند.
۳- اگر از سرشب تا صبحگاهان در میان خارها بدن برهنه مرا بکشانند ومن نتوانم از خودم دفاع
کنم ، این عمل برای من دوست داشتنی تر است ازاین که روز قیامت درپیشگاه الهی، فردی
برخیزد وبگوید : علیّ تو به من " ظلم" کردی وحقّ مرا ضایع کردی.
علی ع، نداد به باطل ، حقِی زبیت المال ----- که از حساب وکتابِ خدا خبیر آمد
درود باد بر آن ملّتی که رهبرِ وی ----------- چنین بلند مقام وچنین خطیر آمد.
درخاتمه میلاد امیر مؤمنان بر همه عزیزان مبارک باد.
یکشنبه شب ساعت ۲۱/۱۵ تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۲۴همّتی.
🔴توصیف امیرمؤمنان در کلام «ابنعربی»
🔻«صَلَواتُ اللهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ حَمَلَةِ عَرْشهِ وَ جَمیعِ خَلْقِهِ مِن أَرْضِهِ وَ سَمائِه عَلَی سرِّ الاسْرارِ، وَ مَشْرِقِ الانْوارِ، الْمُهَنْدس فِی الْغُیوب اللاهوتیَّةِ، السَّیّاحِ فی الْفَیافِی الْجَبَروتیَّةِ، المُصَّوِّرِ لِلْهَیولَی الْمَلَکوتیَّةِ، الْوالی لِلْوَلایَةِ النّاسوتیَّةِ، أُنْموذَجِ الْواقِعِ وَ شَخْصِ الإطْلاقِ، الْمُنْطَبعِ فِی مَرایَا الانْفُس وَ الآفَاقِ، سرِّ الانْبیَاءِ وَ الْمُرْسَلینَ، سَیِّد الأوْصِیاءِ وَ الصِّدّیقینَ، صورَةِ الامانَةِ الإلَهیَّةِ، مَآدَّةِ الْعُلومِ الْغَیْرِ الْمُتَناهیَةِ، الظّاهِرِ بالْبُرْهانِ، الْباطِنِ بالْقُدرَةِ وَ الشّانِ، بَسْمَلَةِ کِتاب الْمَوْجود، فاتِحَةِ مُصْحَفِ الْوُجود، حَقیقَةِ النُّقْطَةِ الْبائیَّةِ، الْمُتَحَقِّقِ بالْمَراتب الإنْسانیَّةِ، حَیْدَرِ ءَاجامِ الإبْداعِ، الْکَرّارِ فی مَعارِکِ الاخْتِراعِ، السِّرِّ الْجَلیِّ، وَ النَّجْمِ الثّاقِب: عَلیِّ بْنِ أبی طالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَام»
🔻 «درود خداوند و فرشتگان او و حملکنندگان عرش او، و جمیع آفریدگان آسمانى و زمینىاش بر سرّ اسرار و محل درخشش نورها، مهندس عوالم لاهوت و غیوب [عالم اسماء و ذات]، سیّاح [دانا و بصیر] در عوالم جبروت، مصوِّر هَیُولاى عوالم مَلَکوت، والى و حکمران ولایت در عوالم ناسوت، نمونه و مختصر و شالوده عالم واقع و شخص مُجسَّم عالَم کلّى و وجود إطلاقى، منعکس در آیینههاى آفاق و نفوس، سرّ و حقیقت تمام أنبیاء و مرسلین، سروَر و سالار تمامى أوصیاء و صدّیقین، صورت امانت خداوندى، مادّه و ریشه علوم نامتناهى، حقیقت آشکار به برهان و جلالت و عظمت پنهان بر عقول، بسم اللهِ کتاب موجود، آغاز مُصحَف وجود، حقیقت نقطه بائیّه، تحقّقبخش جمیع مراتب موجودات، تحقّقبخش مراتب انسانیّت، شیر نِیِستان کاخهای إبداع، صاحب حملات مکرّره در معرکههاى اختراع، سرّ آشکاراى حضرت خداوندى، و ستاره درخشان جناب سرمدى: عَلىّ بنِ أبیطالب علیه السّلام».
(«شرح مناقب» محیىالدین ابن عربى، ص ۶۹-۷۰)
#امام_علی
#ابنعربی
🌹
♦️بسم الله الرحمن الرحیم
🔸رعایت حال توده مردم و عدم اعتماد به خواص در حکمرانی امیرالمومنین علیه السلام❗
محمد جواد حیدری
اشاره
در حکمرانی علوی تاکید بر رعایت ارتباط با توده مردم وتکیه بر ایشان است صلاح واصلاح از توده مردم اغاز می گردد وخواص را نیز تحت تاثیر قرار می دهد خاصه قابل اعتماد نیستند وتوقع های غیر منطقی دارند
فساد از طبقه بالای جامعه موجب فساد طبقه پایین وتوده مردم می گردد
🔻حضرت به مالك توصيه مى كند كه :
عامّه مردم را داشته باش و مراعات حال عامّه را بكن و تكيه ات بر عامّه مردم باشد نه بر خاصّه.
🔻بعد حضرت اين گونه تعليم مى كند (خلاصه اش اين است) كه :
🔹خاصّه يك مردمى هستند كه عادت كرده اند به اينكه زياد بگيرند و كم بدهند (كم كار كنند)،
يك مردم پرتوقع و كم كار، و اينها هيچ قابل اعتماد نيستند.
🔹برعكس، توده مردم توقعشان كمتر و خدمتشان بيشتر است.
🔻 - جملات امیر المومنین به مالک اشتر راجع به عامه و خاصه ، الهام بخش این اصل کلی قرآنی است که : -
غالباً صلاح از پايين به بالا سرايت مى كند، فساد از بالا به پايين مى ريزد،
يعنى غالباً صلاح و فساد دو جهت متضاد را دارند:
فساد از طبقه بالا مى ريزد و به طبقه پايين سرايت مى كند، يعنى طبقه بالا طبقه پايين را فاسد مى كند.
🔻برعكس، صلاح و اصلاح از پايين به بالا حركت مى كند،
يعنى طبقه پايين است كه وقتى صالح شد صلاحش حتى مى تواند طبقه بالا را هم اصلاح كند، كه اين اصلِ قرآنى است.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج15 ؛ ص927-با ویرایش جزئی-
⭕نظارت جدی و قاطع بر عملکرد مسئولان در حکمرانی امام علی علیه السلام
🔸- امام علی علیه السلام در قسمتی از عهد نامه مالک اشتر - مى فرمايد:
🔻مالك! فَانَّكَ فَوْقَهُم:
تو البته در بالادست رعيت خودت قرار گرفته اى، آنها محكومند و تو حاكم،
اما وَ والى الْامْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ
آن كسى كه اين فرمان را به نام تو نوشت و اين ابلاغ را براى تو صادر كرد كه من باشم، بالاسر توست؛ مراقب تو هستم، اگر دست از پا خطا كنى مجازاتت مى كنم.
🔻وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلّاكَ
و ذات اقدس پروردگار در بالاى سر آن كسى است كه تو را حاكم مردم مصر كرد؛ خدا در بالاسر على است
و على هميشه از خداى خودش مى ترسد مبادا دست از پا خطا كند.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان كامل)، ج23، ص: 121(با ویرایش )
*نظریه ای درباره عناصر تربیتی برگرفته از آموزه های امام صادق (ع)
بخش چهارم*
از مجموع سیره و گفتار امام صادق (ع) می توان ویژگی های زیر را به عنوان منظومه فکری ایشان استخراج کرد. این چهارچوب نظری پیشنهادی می تواند با بسیاری نظریات تربیتی موجود در فضای علمی این رشته دانشگاهی تفاوتهایی داشته باشد؛ و آن نیز به علت تفاوت نگرش ایشان به تربیت بانگرش های علمی جهانی است. پس اگر بخواهیم دیدگاه ایشان را بخوبی بشناسیم بهتر آن است که تفاوت آن را با نظریات تربیتی غالب در جهان نشان دهیم و مزیت آن را بگوییم. در محورهایی که برای مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه امام صادق (ع) بیان خواهیم کرد سعی خواهد شد نشان داده شود که آموزه های ایشان چه تمایزی را با نظام های تربیتی غربی دارد.
در این نوشتار محورهای اصلی دیدگاههایی در تربیت برگرفته از آموزه های امام صادق (ع) را در چند شماره هر هفته مطرح خواهیم کرد که امید است خوانندگان پیوستاری آن را دقت فرمایند:
الف- ویژگی های زیستی و روحی و معنوی انسان: در شماره قبلی توضیح داده شد
ب-توجه به هدف زندگی: در شماره دوم توضیح داده شد
ج- ارائه نظام ارزشی: در شماره سوم توضیح داده شد
د- اصول ارزشی در تعلیم و تربیت: در شماره سوم توضیح داده شد
1- درک محدودیت های خود و توجه به تفاوتهای فردی: در شماره سوم توضیح داده شد
*2- امید و نشاط متعادل برای فعالیت:* یکی از مبانی تربیتی که امام صادق (ع) ترسیم می فرمایند داشتن امید و نشاط متعادل برای کار است. هرگونه تنبلی و کسالت در زندگیِ انسانی را مردود اعلام می کنند.
ایاک و الضجر و الکسل؛ انهما مفتاح کل سوء. انه من کسل لم یود حقا و من ضجر لم یصبر علی حق. (وسائل ج4، ص105)
از افراط در کار و تلاش بیش از حد بپرهیز و همچنین از سستی و مسامحه کاری اجتناب نما؛ که این هر دو، کلید تمامی بدیها و بدبختی هاست. زیرا افراد مسامحه کار انجام وظیفه نمی کنند و حق کار را آن طور که باید ادا نمی نمایند؛ و افراد زیاده رو، در مرز حق توقف نمی نمایند و از حدود مصلحت تجاوز می کنند.
در روال تربیتی جامعه ما نتیجه فعالیت متربی اهمیت دارد و تمامی تلاش مربی رساندن متربی به نتایج مطلوب است، در حالی که فرآیند فعالیت نیز به اندازه همان نتیجه اهمیت دارد. اگر نتیجه ای حاصل شود ولی در فرآیند انجام عمل رضایت و بهجت از انجام آن کار صورت نپذیرد ارزش این فعالیت و نتیجه به شدت کاهش می یابد و توقعی که از نتیجه داریم در مراحل بعدی محقق نخواهد شد. امام صادق (ع) در این دستورالعمل تاکید بر فرآیند را متذکر می شوند. این فرآیند نه باید با دلزدگی و کسالت باشد و نه باید با رغبت های بی مبنای افراطی کار را از مسیر حق منحرف سازد. ایشان تاکید می کنند که زیاده روی و کسالت معیاری برای ارزش داشتن نتیجه است. حصول نتیجه باید با این معیار هم سنجیده شود.
لیکن طلبک المعیشه فوق کسب المضیع و دون طلب الحریص الراضی بدنیاه المطمئن الیها (مجموعه ورام ج1، ص13)
تلاش تو در راه کسب معاش باید بالاتر از کسی باشد که بر اثر سستی حق کار را ضایع کرده است و پائین تر از حریصی باشد که به زیاده روی و افراط گرائیده است، حریص و فرومایه ای که تنها به دنیای خویش دلگرم و مسرور است و اطمینان خود را به دنیا گره زده است.
یکی از آموزه های انبیاء و اولیاء دوری از افراط و تفریط است. امام صادق (ع) در این روایت دستور به رعایت تعادل در زندگی معیشتی انسان می کنند تا نه دنیا گریزی باعث سستی و کسالت گردد و نه نشاط فعالیت باعث حرص و زیاده روی انسان گردد. مربیان همواره باید مواظب باشند که متربی را در مسیر نگه دارند و جنبه ای از تربیت آنها باعث در غلطیدن به جنبه های افراطی و یا تفریطی متربی نگردد.
کنوز الله فی ارضه و مافی الاعمال شیء احب الی الله من الزراعه....(وسائل 4،ص103)
گنجهای الهی در زمین نهفته است و هیچ کاری نزد خداوند محبوبتر از زراعت نیست.
ازرعوا و اغرسوا و الله ما عمل الناس عملا احل و لا اطیب منه .... (بحار ج23، ص20)
زراعت کنید و درخت بکارید. بخدا قسم هیچ عملی مباح تر و پاکیزه تر از آن نیست...
در دو روایت فوق حضرت از روش توصیه و تشویق در تربیت استفاده کرده اند تا ضمن توصیه مشخص سازند که نشاط فعالیت در تفکر شیعی از اهم روشهای تربیتی است.
لا تکرهوا الی انفسکم العباده (کافی ج2، ص85 و 86)
عبادت خداوند را با وجود خستگی و بی میلی برخود تحمیل ننمایید.
اوحی الله عز و جل الی داود (ع): یا داود بی فافرح و بذکری فلتذذ و بمناجاتی فتنعم (امالی صدوق، ص118)
خداوند به حضرت داود وحی فرستاد که ای داود به من بیندیش و شاد باش، بایاد من معنای لذت را بچش، و با مناجات من متنعم شو.
از آنجا که یکی از مهم ترین ابعاد تربیت، تربیت دینی و عبادی افراد است، امام صادق (ع) مقید بودن به عبادت را برای تربیت دینی کافی نمی دانند بلکه نشاط و سرزندگی در انجام عبادات را اصل مهمی در انجام عبادات می دانند. ایشان در روایت دوم تاکید می کنند که علی رغم اینکه بسیاری از مردم عادی لذت و نشاط عبادت را درک نمی کنند، خاصان اولیاء نه تنها در انجام عبادات با نشاط هستند بلکه نتیجه عبادتشان نیز شادمانی و لذتی وصف ناشدنی برای آنها برایشان به ارمغان خواهد آورد. پس در تربیت دینی هم نشاط و عدم کسالت در فرآیند عبادت اهمیت دارد و هم برای خواص نتیجه هم به همراه لذت خواهد بود.
3- در آموزه های امام صادق علیه السلام ایده آل اندیشی برای همه انسانها پسندیده قلمداد نمی شود، بلکه توجه به محدودیتهایی که هر فرد دارد اهمیت داده می شود. لذا ایشان ما را به تفاوت های فردی مان توجه می دهند که متناسب با آن باید تربیت صورت پذیرد:
ما من شیئ الا و له حد (تحف العقول، ص361)
هیچ موجودی نیست مگر این که برای آن حد مخصوصی مقرر است.
بی توجهی به محدودیت های فردی و توقع نابجا داشتن از خود بسیاری از مشکلات تربیتی را برای انسانها بوجود می آورد. تذکر آن بزرگوار برای آن است که بجای تقلید از راه رفتن کبک، باید تمامی توان خود را در معرض محدودیت های استعدادی خویش قرار دهیم.
لو ان العباد اذا جهلوا وقفوا و لم یجهدوا، لم یکفروا (کافی ج2، ص388)
اگر بندگان خدا در مقابل آنچه نمی دانند توقف کنند و انکارش ننمایند، به کفر و بی دینی مبتلا نمی شوند.
یکی از محدودیت های فردی یک متربی معرفت اوست. معرفت خاصیت انباشتی دارد. ولی اقدام و عمل در مواردی که معرفت انسان بخوبی به محدوده آن کار نرسیده است متربی را به قضاوتهای نابجایی می کشاند که ناشی از نقص معرفتی اوست. این فرد در قضاوتهایش از حق تعدی خواهد کرد و نهایتا به کفر خواهد انجامید. مربیان باید «نمی دانم» را به متربیان خود یاد دهند و صبر در قضاوت را در آنها نهادینه کنند تا به انواع انحرافها دچار نگردند.
قال قال رسول الله (ص): رحم الله من اعان ولده علی بره. قال قلت کیف یعینه علی بره؟ قال یقبل المیسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یلحقه و لا یخرق به (کافی ج6،ص50)
امام صادق (ع) فرمودند که رسول اکرم (ص) فرموده اند: خداوند رحمت کند کسی را که در نیک شدن به فرزند خود کمک کند. پرسیده شد: چگونه بر نیکی اورا یاری کند؟ حضرت فرمودند: آنچه که کودک در توان دارد و انجام داده است از او قبول کند، آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرساست از او نخواهد، و به او ستم نکند و او را به نادانی و حماقت نیندازد.
پدر به عنوان یکی از مربیانِ همراه کودک بجای مقایسه فرزندش با خود و دیگران، در ابتدا باید محدودیت های او را درک کند و نه تنها بیش از ظرفیت از او نخواهد بلکه موفقیت کودک را با میزان توانایی های او بسنجد. چه بسا کاری در محدوده افراد عادی کار بزرگی نباشد ولی در محدوده توان یک کودک کاری بسیار ارزشمند و قابل تحسین باشد. متاسفانه نظام تربیتی جامعه ما که به رتبه های دانش آموزان در کلاس اهمیت می دهد این دستور امام صادق (ع) را نادیده گرفته است. نتیجه فعالیت یک فرد اهمیت کمی دارد، انچه مهم است این است که نسبت آن نتیجه با محدوده استعدادهای فرد ارزیابی شود.
نکته دیگری که ایشان در این روایت اشاره می فرمایند توجه به عزت فردی کودک متناسب با محدوده توانایی های اوست. رفتارهای پدر و مربی نباید باعث شود عزت فردی او لطمه ببیند و او خود را نادان و کودن درک کند.
نظریه ای درباره عناصر تربیتی برگرفته از آموزه های امام صادق (ع) - بخش چهارم.docx
حجم:
20.9K
نظریه ای درباره عناصر تربیتی برگرفته از آموزه های امام صادق (ع) - بخش چهارم
⁉️چرا زندگیهای کنونی بی برکت شده است؟!
⁉️چرا زندگی ها سخت و گرفتاری ها زیاد گردیده است؟!
✍️ پاسخ آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
دریافت پاسخ 👇👇
#مفاخرگیلان
https://eitaa.com/joinchat/691798023C0216686926
بسم الله الرحمن الرحیم
حکمرانی مسوولانه وپاسخ به نیازهای صادق مستضعفان
محمد جواد حیدری
ازمنظر اسلام کومت در پاسخ بالفعل به نیازهای صادق احاد جامعه مسوول است ودولت و اُمَّتی که "حقوق مردم بویژه ضعیفان" را،اَدا نمی کند، فاقد"عدالت وصلاحیت و قداست" است.
۱-پیامبر خاتم ص : " اِنَّ اللهَ تَعَالَی، لَا یُقَدِّسُ أُمَّةً لَا یُعطُونَ الضَّعِیفَ مِنهُم حَقَّهُ " مجموعه کبیر۱۰۲
ترجمه: خداوند متعال، اُمّتی را که " حقّ ضعیفان" را، عَطا نمی کنند، مقدَّس نمی دارد.چون
همیشه فرد ضعیف، نیاز به کمک دارد،به دلیل اینکه " ضعیف وناتوان" است.
۱/۱-جامعه حقوقی :
اگر دریک جامعه " حقوق مردم" ، رعایت شود، خصوصاً حقوق افراد ناتوان، آن جامعه، یک
جامعه آرمانی،ارزشمند وقابل قبول است، رعایت حقوق = عدالت.
عدالت یعنی رعایت حقّ دیگری، دربرابر ظلم، که تجاوز به حقوق دیگران است.
البتّه شرط وجود وتحقّقِ جامعه حقوقی، وجود " نظام سیاسی" است، که بستر مناسباتِ
عادلانه وجامعه سالم را فراهم آورد، این نوع جامعه،هم " ممکن" است وهم " مطلوب" .
۲/۱-جامعه اخلاقی :
بهترین جامعه ایده آل،" جامعه اخلاقی" است، به گونه ای که مرتبه وموقعیّتِ آن، بالاتر از
"جامعه حقوقی"است، حتی برخی گفته اند که اگر همه مردم، اخلاق را رعایت نموده و
دارایِ" التزام اخلاقی" باشند، حکومت ونظام سیاسی لازم نیست، چون عملاً مردم، همانند
حکومت، وظیفه ونقش خودرا به طور خودکار، دنبال می کنند.
ولی تحققِ جامعه اخلاقیِ کامل، اوّلاً " ناممکن" است، وثانیاً به فرض تحقّق" ناپایدار" است،
وثالثاً برای بشر همان " جامعه حقوقی" ، کافی و" رضایت بخش" است، چون به دلیلِ
" تقلیلِ ظلم" ، باعث کاهش نارضایتی می شود ، واز جهت توجّه به ناتوانان ورعایت حقّ
آنان،زمینه " رضایت عمومی" فراهم شده ودرنهایت آن جامعه، از " قداست" برخوردار،
می شود،وسرانجام، الگویِ دیگران می شوند. ۱
۱ ر ۰ک به مباحث تحلیلی وتفسیری استاد همتی
🍂🌺بسم الله الرحمن الرحیم
چگونگی حکمرانی و تعامل امام امیرالمومنین علی صلوات الله و سلامه علیه با مردم 🍂🌺
امام علیه السلام در مورد چگونگی وتعامل مردم و تکلم با ایشان به یاران خود فرمودند : «خوش ندارم که در خیال شما بگذرد که من شنیدن مدح و ستایش را دوست دارم و شکر خدا من این چنین نیستم و بر فرض اگر دوست داشتم چنان بگویند، آن را به علت فروتنی در برابر خدای سبحان رها می کردم و بزرگی و بزرگواری تنها سزاوار اوست؛ چه بسا مردم ستودن بعد از انجام عمل قهرمانانه ای را خوش داشته باشند، اما مرا با تعریف و تمجیدهای نیکو ، مستایید تا اینکه من بی دغدغه، حقوق خدای سبحان و حقوق شما را که هنوز از ادای آن فراغت نیافته ام را انجام دهم و واجباتی را که به عهده ام است را به سرانجام رسانم . آن سان که با ستمگران سخن می گویند با من سخن مگویید و چنان که با افراد خشمگین محتاطانه برخورد می شود با من محتاطانه رفتار نکنید و با ظاهر سازی با من صحبت نکنید و گمان نکنید که گفتن حق بر من گران می آید یا در پی بزرگ نشان دادن خویشم زیرا آنکه شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او سنگین آید عمل کردن به آن برای او دشوارتر خواهد بود؛ بنابراین از حق گویی یا مشورت در عدالت خودداری نکنید زیرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمی دانم مگر اینکه خداوند مرا از نفسم کفایت کند که خداوند از من به آن مالک تر است زیرا من و شما بندگانی در اختیار پروردگاری هستیم که جز او پروردگاری نیست او مالک ما و ما را بر نفس خود اختیاری نیست و ما را از آنچه در آن بودیم بیرون آورد و به سوی آنچه صلاح ما بود در آورد. هدایت را عوض گمراهی و بینایی را بعد از کوردلی به ما عنایت فرمود . » سخن امام علیه السلام - سرشار از والاترین تصاویر عدالت است و از جمله مواردی که به آن اشاره کرده است عبارتند از :
۱- عدم خطاب امام علیه السلام بسان پادشاهان در بزرگداشت و اینکه اگر کاری متضاد با حق انجام داد باید سخن با او به همراه خیر خواهی ، صراحت و نقد همراه باشد ، چرا که یکی از انواع نفاق ، ظاهر سازی است .
۲ - حتی یکی از یاران امام علیه السلام گمان مبرد که ایشان از شنیدن سخن حق اکراه دارد .
۳- نصیحت کردن امام علیه السلام آنگه که ایشان از حق و انصاف خارج شود . ۴.حساب کشی از حاکمیت در صورت عدم رسیدگی به امور مردم
۵- عدم چاپلوسی و تملق در پیشگاه حاکم اسلامی
این بعض مواردی است که در کلام امام علیه السلام - آمده و بیانگر جایگاه والا و مرتبه رفیع ایشان است .
محمد جواد حیدری
📚نهج البلاغه : ۲۰۱،۲
برگرفته از کتاب اضواء علی السیاسة العادلة و الظالمة، با اندكي دخل و تصرف ، ص 28- 29
بسم الله الرحمن الرحیم
حاجب اگر محاسبه حشر با علی است
محمد جواد حیدری
🔆حاجب بروجردی قصیده ای زیبا در مدح
امیرالمؤمنین سرودند که شاه بیت آن این بود:
🔸«حاجب اگر محاسبه ی حَشر با علی ست،
من ضامنم، که هرچه بخواهی گناه کن»
همان شب در عالم رؤیا مولا علی به خوابِ ایشان
آمد و فرمودند: اگرچه محاسبه در دست ماست،
اما اگر اجازه بدهی من بیت آخر شعرت را اصلاح کنم.
🔸حضرت فرمود بیت آخر را این گونه بنویس:
«حاجب اگر محاسبه ی حَشر با علی ست،
شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن!»