eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
136 دنبال‌کننده
885 عکس
546 ویدیو
102 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
khabaronline.ir/xjfDf آمار تورم مربوط به سال گذشته است.
نرخ بهره در جهان ژاپن 0.10% در December 2008 تایوان 1.75% در January 2022 سوئد 3.16% در October 2022 نروژ 2.25% در 2022 (ادامه دارد) ایران 20.05% در 2023
تعداد اشتغال و بیکاری در ایران اگر جمعیت ایران را نزدیک به 90 میلیون و تعداد شاغلان بخش های مختلف را 25 میلیون و تعداد پیران و کودکان که در سن کار نیستند را 20 میلیون فرض کنیم از جمعیت 70 میلیونی که می تواند کار کند حدود 35 میلیون بیکارند. فرض کنیم 15 میلیون به دلایلی مانند اهتمام به تربیت فرزند نمی خواهند کار کنند در این صورت 20 میلیون بیکار در کشور وجود دارد. علت اصلی بزهکاری، افسردگی و ... بیکاری است.🔥
امروزه اندیشمندان و دانشمندان دانشگاه های جهان نقش مهمی در بهبود همه این امور ایفا می کنند. 🌹
🔺سلسله نشست‌های علمی "روایت اخلاقی از قیام حسینی" (انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی و آکادمی اخلاق‌پژوهی روشمند) ✅عنوان: تحلیل انسان شناختی حدیث امام حسین (ع) [الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم ....] و تطبیق آن با واقعه کربلا" 👤دکتر محسن ایزدی؛ دانشیار فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم 🕔زمان: شنبه ۲۱ مرداد؛ ساعت ۱۷ 👈لینک ورود: https://webinaronline.ir/Link/S2331137627 🔶 https://eitaa.com/ethicssbu 🔶
امام و نشر قرآن حضرت امام با توجه به دیدگاه فقهی متفاوتی که با دیگر فقهای بزرگ تاریخ اسلام دارند عنایت و توجه خاصی به تهیه و انتشار تفسیر قرآن به زبان های زنده دنیا داشته و همواره از این عمل حمایت می کردند. می توان گفت مشهور فقها با استناد به آیات "لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا"(سوره نساء/141) و" لا یمسّه الّا المطهّرون "( سوره واقعه/79) و روایت" الاسلام یعلوا و لایعلی علیه"از پیامبر اکرم(ص) قائل به حرمت فروش قرآن کریم به کفار بوده و همچنین اجبار مالک غیر مسلمان آن را به فروش، جایز می دانند. ولی حضرت امام در درس خارج فقه خود در نجف اشرف به صورت مفصل به این بحث پرداخته و در دلالت هر سه دلیل اقامه شده بر حرمت بیع مصحف به کافر خدشه وارد کرده و با استدلال به اینکه این فتوی با فلسفه دعوت بشریت به اسلام منافات داشته و مانع اطلاع غیر مسلمین از معارف اسلام می شود، می فرمایند: ما اگر نگوییم فروش قرآن به کفار مستحب است، نمی توانیم حکم به حرمت این معامله بدهیم. (کتاب البیع، ج2، ص719 -729 ) آیت الله سید کمال فقیه ایمانی، عالم برجسته و خدوم اصفهانی که به حاج آقا کمال مشهور بود، خدمتی بسیار مهم و ماندگار در حوزه نشر معارف قرآنی انجام داده و آن تألیف تفسیری بنام "نور القرآن فی تفسیر القرآن" در بیست جلد به زبان انگلیسی است که به صورت گسترده در اقصی نقاط جهان توزیع شده است. آنگونه که از وی نقل شده است، ایشان این تفسیر را به توصیه حضرت امام خمینی تالیف کرده است. وی می گوید: یکبار که خدمت حضرت امام رفته بودم ایشان به من فرمودند: آقای فقیه! علمای بزرگوار گذشته شاید غفلت کردند یا توجه خاصی نبوده که تفسیر قرآن به زبان انگلیسی و روسی بنویسند، ترجمه بعضا داریم اما تفسیر نداریم، خواهش می‌کنم شما همه کارهای آخوندی را بگذار کنار و وارد این مرحله شو که این کار زنده شود، من هم گفتم: چشم، اطاعت می‌کنم، باز گفتند هر کاری هم داری من در خدمتم من هم عرض کردم: خیر، من فقط می‌خواهم دعا بفرمایید تا من بتوانم موفق به این کار شوم و ایشان هم فرمودند: سفت و محکم برو جلو بلکه به حول و قوه الهی این کار انجام شود.( مرتضی نجفی قدسی، روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 1/6/1400) حاج آقا کمال می گوید: بلافاصله پس از دستور حضرت امام جمعی را دعوت کرده و مشغول به کار شده و برای این‌که تفسیری مقبول برای همه ملل جهان باشد، از مجموع تفاسیر موجود، هشت منبع تفسیری از منابع شیعه و اهل سنت را انتخاب و متون همه این تفاسیر را بررسی و تفسیر جدیدی را با اقتباس از آنها تدوین کردیم. وی برای اثر گذاری بیشتر این کتاب در بین مخاطبین، حتی نامی از خودش به عنوان مؤلّف نبرده و امضا آن را به نام "مجموعة‌ من علما المسلمین" گذاشته است تا مغرضین به واسطه شیعه بودن مؤلف، در مقابل آن موضع نگیرند. او همزمان با تدوین تفسیر، لجنه‌ای از اساتید زبان انگلیسی در اصفهان را دعوت کرده و مشغول ترجمه به زبان انگلیسی می شوند. پس از اتمام کار و انتشار اولین دوره آن، این تفسیر بر اساس تحلیل و آینده نگری حضرت امام، علاوه بر توجه توده های ملل غیر مسلمان، به سرعت در عمق محافل و کاخ های سران کفر هم نفوذ کرد. مرحوم حاج آقا کمال می گوید: این تفسیر با اقبال عجیبی در اروپا و آمریکا و سراسر کشورهای جهان مواجه شد به طوری که گونی گونی نامه از پست از تقاضاهای خارج کشور و انعکاس این تفسیر می‌رسید و ما باید به تک تک این نامه‌ها پاسخ می‌دادیم. در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون در آمریکا، دایره اثرگذاری این تفسیر قرآن به خانه او ‌رسید. وی روزی می‌بیند که دخترش مشغول خواندن کتابی به نام «نور القرآن» است وقتی آن را بررسی می‌کند می‌بیند این کتاب تفسیر قرآن است و از منشورات موسسه تحقیقاتی امام امیرالمومنین (ع) در اصفهان است و متعاقب آن نامه‌ای برای من نوشت و خبر داد این تفسیر را دخترش مطالعه می‌کند، او اذعان کرد که من و مادرش متوجه هستیم او چه می‌خواند و در نهایت هم از ارسال این یک جلد تفسیر قرآن تشکر نمود. البته ما این تفسیر را شخصا برای او نفرستاده بودیم، مجلداتی از این تفسیر را برای همه ایالات آمریکا فرستاده بودیم و ظاهرا در یک کنفرانس که مربوط به زنان بوده است و دختر کلینتون که چلسی نام داشت، هم در آنجا حضور داشته و این کتاب تفسیر چون به زبان انگلیسی بوده است به او هدیه داده شده و او هم جذب مطالعه آن می‌شود. آن مرحوم در ادامه می گوید: نامه‌های زیادی حتی از زندان‌های آمریکا می‌رسید و تفاضای این تفسیر را داشتند و ما این تفسیر قرآن را با هزینه خود با پُست برای آنها ارسال کرده و حتی برای کتابخانه‌های آنها بدون دریافت هزینه ‌فرستاده ایم و متن آن را هم در اینترنت رایگان برای استفاده همگان قرار داده ایم.
باسمه تعالی شبهه از قول نیچه نقل شده است که هنوز برای ما مشخص نشده است که سوختن ستمگر در دوزخ آن دنیا چه سودی برای مردم این دنیا دارد؟ این اشکال ظاهرا در صدد بیان این نکته است که اگر ستمگران در همین دنیا مجازات شوند به حال مردم این دنیا فایده دارد زیرا مجازات آنها عامل بازدارنده ای نسبت به ارتکاب ظلم هم برای أنها و هم برای دیگران می باشد اما مجازات ستمگران در آن جهان چنین فایده ای ندارد چون کار از کار گذشته است . پاسخ این پرسش این است که همان گونه که مشاهده مجازات در این دنیا بازدارنده است اعتقاد به مجازات حتمی و شدید ستمگران در آخرت برای بسیاری از انسانها در این جهان بازدارنده است اگر ترس از جهنم و مجازات اخروی در برابر ظلم و آزار و اذیت دیگران نبود قطعاً دامنه و دایره ظلم بسیار گسترده تر می شد. از این گذشته اعتقاد مظلومان به اینکه خداوند در دفاع از آنها در کمین ظالمان نشسته است و در جانبداری از آنها در آخرت از ظالمان، انتقام سخت و سنگین و پشیمان کننده می گیرد خود عامل مهم آرامش بخش و تسکین دهنده روحی و روانی برای مظلومان است. چنان که اعتقاد به بهشت برای مظلومانی که در دفاع از حق خویش در برابر ظالمان ایستادگی میکنند و سختی های مبارزه علیه آنها را تحمل می کنند و حتی ممکن است در این راه جان خود را فدا می کنند عامل مهم وادارنده ای برای مبارزه علیه ظالم و جلوگیری از ظلم و تجاوز او می باشد. ضمناً نباید از این نکته هم غافل بود که مجازات مجرمان و ظالمان در آن جهان پیامد طبیعی و قهری و تکوینی اعمال خود آنهاست. یعنی ظلم و تجاوز و آزار و اذیت آنها به صورت آتش جهنم و عذاب جحیم تجسم و تبلور پیدا می کند. به قول مولوی چون ز دستت ظلم بر مظلوم رست آن درختی گشت ز آن زقوم رست این سخن های چو مار و کژدمت مار و کژدم می شود گیرد دمت. ✍️نیکزاد
دکتر نعمت الله فاضلی: @DrNematallahFazeli 📝 مولف کیست؟ 🔻نعمت الله فاضلی، 20 مرداد 1402 ✅ روزگاری غریبی است. عده زیادی دست و پا می زنند اسم و رسمی میان اهل قلم برای خود دست و پا کنند. گاه به هر قیمتی. از خرید کتاب و مقاله سفارشی گرفته تا سرقت و سرهم بندی کردن مطالب از این و آن. 🔻برخی هم کژراهه های عجیب تر می روند و می کوشند از راه فحش دادن به این و آن شاعر و ادیب و مولف سرشناس، و هیاهو و هوچی گری، خود را "مولف" و متفکر جا بزنند، در حالی که عقده ها، حسادت ها، جاه طلبی ها و حقارت های شان راهنمای آنهاست و جز پوچی چیزی در چنته ندارند. 🔻اینها غافلند یا خود را به تغافل می زنند. اینها سرشان به سنگ می خورد و راهی به دهی نمی برند، چه، می دانیم "ذهن جامعه" اینها را دور می ریزد و مقام "مولف" را به آنها اعطا نمی کند. ✅ خلاصه بگویم. فضای مجازی، شبکه های اجتماعی، رسانه ها، ناشران و کتابفروش ها هر روز اقیانوسی از متن ها را درون جامعه سرازیر می کنند. 🔻 هزاران نام و نویسنده این متن ها را می نویسند. اما اندکی از این نام ها اقتدار و مرجعیت دارند و متن های شان خوانده و اثرگذار می شود. چرا؟ 🔻چرا هر کس بنویسد، "مولف" نمی شود و نیست؟ 🔻پاسخ دم دست این است که متن های فاخر، زیبا، خلاق، بدیع، جالب، خواندنی و اصیل هستند که خوانده می شوند و مابقی را "ذهن جامعه" غربال کرده و دور می ریزد. ✅ همین طور است، اما قصه به این سرراستی و سادگی نیست. "ذهن جامعه" متن هایی را زیبا، خواندنی، اصیل، جالب و ... می بیند و می پسندد که مولفانی با منش متمایز، شخصیتی ویژه، خاص بودگی و زندگی یکتا دارند، کسانی که به قول کاستیکا براداتان در کتاب "جان دادن در راه ایده ها"، برای خلق متن های شان زجرها کشیده و رنج ها برده اند. 🔻آنها که به قول زیتا هیتس در کتابش "لذت تفکر"،  "روحیه متفکرانه" دارند و می دانند "انسانیت ما وقتی بهتر خودش را نشان می دهد و لذتبخش است که با محدودیت های جدی رو به رو می شویم". 🔻"ذهن جامعه"، کسانی را که همرنگ جماعت اند، پس می زند، و کسانی را "مولف" می شناسد که متفاوت می اندیشند.  ✅ این متفاوت بودن و خاص بودگی را جدی بگیرید و بگیریم. از همرنگ جماعت بودن بپرهیزیم. ارنست دیمنه در شاهکارش، "هنر فکر کردن" نکته شگفتی را بیان می کند. می نویسد: "هنر فکر کردن عبارت است از هنر خود بودن". 🔻این سخن جا افتاده ای است که به "گفته ها نگاه کنید نه به گوینده". یعنی مهم نیست چه کسی می گوید، مهم این است که چه چیزی می گوید. 🔻ذهن جامعه می داند نیم این سخن درست است. بله، مهم است که چه گفته می شود، اما چه کسی می گوید هم مهم است. گوینده نباشد، گفته ها هم فاقد اقتدارند.  نیلون و. ژیرو در کتاب "جعبه ابزار نظریه" می نویسند "گوینده تضمین کننده اصالت و معنای نهفته در پس متن هاست". 🔻بله، خوانندگان هم معنای خودشان از متن ها را برساخت می کنند و "مولف"، تعیین کننده معنای نهایی متن نیست، اما هر نوشته ای خوانده نمی شود. متن ها برای آن که خوانده شوند نیازمند مولف و اقتدار او هستند. 🔻هر کس کتاب و مقاله و یادداشت بنویسد مولف نیست. این را حتی عامه مردم هم می دانند. اصلا اگر رولان بارت هم "نویسا" (writer) و "مولف" (author) را تفکیک نمی کرد، ما و عامه اهل فکر می دانستیم این دو، دو چیز متفاوت و حتی متضادند. 🔻کسانی که گزارش کار می نویسند، کتابچه های تبلیغاتی تهیه می کنند، دفترهای راهنمای توریستی یا از این قماش مطالب می نویسند، حتی اگر خلاقانه هم باشد، "مولف" نیستند. 🔻حتی بیشتر. آنها که مدام از طریق رسانه ها و مطبوعات و تلویزیون های رسمی، با القاب و عناوین بزرگ اندیشمند، شاعر، ادیب، نویسنده و متفکر خطاب و معرفی می شوند، ذهن جامعه اغلب آنها را غربال می کند و با بی اعتنایی و تمسخر، به زباله دان می ریزد. ذهن جامعه اینها را مولف نمی شناسد. ✅ پس چه چیزی مولف را می سازد؟ و چگونه کسی در مقام مولف جایگاهی در جامعه کسب می کند؟ 🔻می دانیم که حکیم فردوسی، علامه دهخدا، محمدعلی اسلامی ندوشن و محمد حسین پاپلی یزدی و محمود دولت آبادی، مثال هایی از میان هزاران مولف دیگر، مولف اند، اما نویسندگان هزاران مقاله علمی پژوهشی دانشگاهی مولف نیستند، مگر انگشت شماری از آنها. 🔻اینها مولف اند، زیرا روحیه و زندگی متفکرانه دارند، رنج کشیده اند، سخت کوش بوده اند و "خود بودن" را انتخاب کرده اند. ✅ با رابرت نیزبت کاملا همدلم. در کتاب جامعه شناسی به مثابه فرم هنری" وجوه اشتراک دانشمندان علوم اجتماعی و مولفان ادبی را دقیق بیان می کنند. مهمترین ویژگی مشترک شان این است که آنها مولف اند، چشم انداز و بینش دارند و سبک مند می نویسند. 🔻ذهن جامعه، مولف را از نامولف تشخیص می دهد. راه و روش مولف شدن را بیاموزیم تا مجبور نباشیم کژراهه های هوچی گری، سرقت ادبی، سرهم بندی کردن و بی راهه ها را برویم
پنج قلوهایی که نامشان مزین به نگاه رهبری شد - ایرنا https://www.irna.ir/news/85195773/%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D9%82%D9%84%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B2%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%AF ✳️همه ما در مقابل خطر پیری جمعیت مسیول هستیم خدایا به حق قلب داغدیده امام زین العابدین سلام الله علیه و عمه عظیم الشأن او زینب سلام الله علیها به زنان ما قدرت و توان بارداری بیشتر و صبر و شکیبایی توام با سلامتی و موفقیت و شادکامی عطا کن خدایا به زنان ما فهم عمیق از این خطری که متوجه ایران عزیز ماست خطر کاهش جمعیت جوانی عطا کن و زمینه ازدواج دختران این سرزمین که سالیان طولانی در انتظار شوهر هستند فراهم کن خدایا به جوانان و پسران ما جوانان این مرزو بوم قدرت و توان ازدواج و عزم راسخ و تصمیم جدی بر ازدواج عطا کن خودم خدا را شاکرم که با وجود فشار دوستان و اطرافیان بر جلوگیری از فرزند اسیر جو آن دروه نشدم به لطف خدا دارای شش فرزند هستم از خدا خواسته بودم به من دوازده فرزند عطا کند اکنون شاهد هستم کسانی که مرا به دلیل عقیده ام بر تن ندادن به طرح کنترل فرزند به بهانه های هزینه دانشگاه و مدرسه ملامت می کردند تو فردا چه خواهی کرد ؟!! به لطف الهی فرزندان من دارای تحصیلات عالیه دانشگاه و حوزه علمیه هستند الا یک نفر که مشکل هزینه نبود ولی یکی از دوستان که بیشتر از همه غصه مرا می خورد و اصرار داشت از فرزند چهارم و پنجم خودداری کنم که البته نکردم و خوشحال و شاکرم اما متاسفانه خودشان هرگز موفق را رساندن فرزندشان به دانشگاه نشد و ماجرای دیگر که طرح آن شایسته نیست همه ما در مقابل این خطر عظیم پیری که متوجه ایران عزیز ماست مسیول هستیم اگر خودمان زمینه زمینه لازم را نداریم ولی می توانیم چند کار انجام دهیم اول به جوانان خصوصا فرزندان خود توصیه کنیم زودتر ازدواج کنند و آنان را یاری کنیم دوم بانوان را تشویق کنیم به زایش فرزند بیشتر از سه و چهار سوم به بانوان توصیه کنیم به قانون اسلام در تعدد همسر برای مردان، احترام بگذارند البته برای همسرانی که امکانات مالی مناسب برای اراده دو خانواده یا سه خانواده را دارند بانوانی که شوهرشان توانایی مالی و فرهنگ و ادب چند همسری را دارد شوهر خود را تشویق کنند زنانی که به هر دلیل شوهر خود را از دست دادند و تامین زندگی مشکل دارند با آنان ازدواج کنند من بانوان محترمی می شناسم که خودشان قدم جلو گذاشتند از این طریق زن محترمی که سرپرست نداشت برای شوهر خود عقد کرده الان هر دو در یک ساختمان زندگی می کنند آن زن دوم پسری دارد دسته گل که کمک کار هر دو مادر است من همیشه این بانوی فرهیخته را با یک اقدام خداپسندانه دو کار مهم کرده دعا می کنم اول اینکه یک زن مومنه سیده بی سرپرست را از یله گی و افتادن در ورطه خطر گناه نجات داد و دختر پیامبر اکرم ص را یاری کرد هم اینکه با فرزند آوری او به طرح جوانی کمک کرد. آفرین به این بانو که درک الهی داشت و دارد انشاءالله زنان مومنه دیگر هم بررسی کنند در این راه چه قدمی می توانند بر دارند . سید کمال الدین عمادی 21/5/402
2️⃣ چرا دیگر نمی‌اندیشیم؟؟ ↪️ نمونه دیگر از استعمار کلان، روش ارجاع دادن به سبک جهانی است. حال کسی نمی‌داند که مثلاً چگونه می‌توان به کتاب بدیع و قافیه خزائلی و سادات ناصری ارجاع داد که نه ناشرش معلوم است و نه تاریخ نشرش، یا به کلیله و دمنه که معلوم نیست نویسنده‌اش ابن مقفع است یا نصرالله منشی یا مجتبی مینوی، و از این گذشته تاریخ هم ندارد. 😇 حال خطر این جهانی سازی چه می تواند باشد؟ تا اینجا که نمی شود به هیچ یک از این موارد اعتراض کرد. اشکال از جایی شروع می شود که این جهانی شدن در ما نهادینه بشود. یعنی بی آنکه بدانیم به استعمار از نوع کلانش گردن بگذاریم. همین نا آگاهی از تحمیلی بودن قواعد جهانی سبب می‌شود تا فقط کشورهای شمالی حق و فرصت اندیشیدن داشته باشند و کشورهای جنوبی فقط روی اندیشه آنها اندیشه کنند. جهان شدگی ناخودآگاه ما را به جایی می‌رساند که معنی اندیشیدن را فراموش کنیم. 👈 وقتی واژه اندیشیدن نامفهوم بشود؛ چطور می‌توانیم بپرسیم چرا نمی‌اندیشیم؟ حال پاسخش طلبمان. ❌ چامسکی این حق را به خودش می‌دهد که بعضی از کتاب‌هایش را بدون ارجاع به هیچ منبعی بنویسد که هیچ اشکالی ندارد خیلی هم عالی است. ولی زبانشناس ایرانی پیش از آنکه بداند فارغ از اندیشه‌های چامسکی هم می‌شود اندیشید خودش را از چنین حقی محروم می‌کند. به همین دلیل است که ما بیشتر «خبرنگار زبانشناسی» و در بهترین حالت «زبانشناسی دان» داریم تا «زبان شناس». به همین دلیل است که ما هنوز نتوانسته ایم بسیاری از مسائل زبانی مان را حل کنیم. ما هنوز حتی یک دستور زبان فارسی که مبتنی بر زبان شناسی باشد ننوشته ایم! در عوض همیشه کسانی بوده اند که از این دستور نانوشته هم ایراد بگیرند. 🚫 به این ترتیب، جهانی شدن ما را در مسیری انداخته که فکر نکردن برایمان نهادینه بشود و خیال کنیم این رفتار خود علم است؛ در حالی که علم و اندیشه جدا از مد پاچه شلوار است. 💤 دیدگاه‌های کسانی چون دریدا و بارت و فوکو که اساساً نظریه‌های زبانی هستند؛ بیرون از حیطه زبان شناسی مدتی چنان نقل همه محافل می‌شوند و درباره‌شان چنان بحث‌های داغی در می‌گیرد که من زبان شناس هم از آنها سر در نمی‌آورم. 💢 وقتی ادای عالم بودن جای خود را به فرهنگ علم بدهد؛ دیگر اندیشیدن مطرح نخواهد بود. آنقدر اطلاعات وارداتی به خورد دانشجو داده می‌شود که دیگر جایی برای اندیشیدن باقی نمی‌ماند. البته من نمی‌گویم که بدون داشتن اطلاعات کافی می‌توان اندیشید؛ اندیشه باید در کنار مطالعه باشد. در شرایطی که استعمار کلان یله می‌شود در محدودیت‌های اجتماعی و پس از نهادینه شدن، به زبان شناس هم نشت می‌کند فقط و فقط از یک راه می‌شود آن را کنار زد: از راه اندیشیدن در کنار مطالعه. ✍️ مرحوم کوروش صفوی عضو هیات علمی گروه زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه @hokmrani_masoulaneh
عَدی (پسر حاتم طائی معروف)، از محبين و مخلصين اميرالمؤمنين عليه السلام بود. او از سال دهم هجری كه مسلمان شد هميشه در خدمت امام عليه السلام بود و در جنگ جمل و صفين و نهروان ملازم ركاب حضرت بوده است و در جنگ جمل يك چشم او مجروح شد و نابينا گشت. به خاطر كاری وقتی به معاويه وارد شد، معاويه گفت: چرا پسران خود را نياوردي؟ عدی گفت: در ركاب اميرالمؤمنين عليه السلام كشته شدند، معاويه زبان دراز كرد و گفت: علی در حق تو انصاف نداد كه فرزندان تو را به كشتن داد و فرزندان خود را باقي گذاشت! عدي در جواب فرمود: من با علی عليه السلام انصاف ندادم كه او كشته شد و من زنده ماندم. ای معاويه هنوز خشم از تو، در سينه های ما وجود دارد. دانسته باش كه قطع حلقوم و سكرات مرگ بر ما آسان تر است از اينكه سخنی ناهموار در حق علی بشنويم. 📚الغارات 1/55 - داستانهائی از زندگی علی عليه السلام ص7
1.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 ســـلام 🍃به دلهای گرمتان 🌸سـلامی به 🍃قلب پاک و پر مهرتان 🌸آرزو میکنم امروزتون 🍃از شوق سر ریز باشید 🌸و لبخندی به بلندی آسمان 🍃رو لبهاتون نقش ببندد ســـ😍✋ـــلام 🌸صبح قشنگ یک شنبه تون گلباران