#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال
#غزل
هیچ کس ازروی جسمش نیزه ها رابر نداشت
دور تا دورش نگاه انداخت ، یک یاور نداشت
خواهرش در آن شلوغی ها چطور آمد ندید
خواست برخیزد ز جا ، اما رَمَق دیگر نداشت
گرچه او را قبل گودال از نفس انداختند
شاه جانی در تنش بعد از علی اکبر نداشت
مادرش با چادرش او را در آغوشش گرفت
تا تنش عریان نماند چاره ای دیگر نداشت
روی نیزه هم نگاهش از حرم غافل نشد
آنچه را می دید با چشمان خود باور نداشت
خواهرش تا دید سر تا پا به غارت رفته گفت:
کاش دست کم عزیزم دستت انگشتر نداشت
پادشاهان تاجدارند، ای بمیرم شاه ما
تاج بر سر داشت؟ نه، حتی به پیکر سر نداشت
بر زمین خدالتریب افتاد جانِ بوتراب
لااقل ای کاش قاتل کینه ازخیبرنداشت
تا شنیدم از اسارت آرزو کردم به دل
کاش ،شاه کربلا در کربلا دختر نداشت...
🏴 آجرک الله یا صاحب الزّمان
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت ذوالجناح وز جولان
هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیزِ فاطمه از اسب، سرنگون گردید
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال، طاقت داشت
کشید پا ز رکاب آن خلاصۀ ایجاد
به رنگ پرتوِ خورشید، بر زمین افتاد
بلند مرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد.
📝 مقبل کاشانی
#شام_غریبان
بعد از تو شور شام غریبان برای من
بغض گلو و اشک یتیمان برای من
شمشیر و تیر و نیزه و خنجر برای تو
در قتلگاه پیکر بی جان برای من
قرآن بخوان به صوت دلارای هاشمی
خون گلوی قاری قرآن برای من
در قتلگاه خنده ی دشمن برای تو
در خیمگاه دیده ی گریان برای من
لب تشنه دست و پا زدی و دست و پا زدم
عریان شدی و این دل ویران برای من
وقتی که پشت هم به سرت نیزه میزدند
حال و هوای روضه ی هجران برای من
رگهای نا مرتب و درهم برای تو
جمع اسیر بی سرو سامان برای من
خورشید خیمه از دل مقتل نظاره کن
وقت غروب گریه ی پنهان برای من
با بوسه ای که سنگ جفا زد به صورتت
سوز و نوا و آه فراوان برای من
همراه شمر و خولی و نامحرمان شدم
ای وای ازین بلا غم دوران برای من
سیلی به روی غنچه ی باغ تو میزنند
روی کبود لاله و ریحان برای من
از آن زمان که اصغر شش ماهه جان سپرد
اشک رباب خسته و حیران برای من
تو روی خاک گرم بیابان مقطعه
در بین راه حسرت جانان برای من
#شام_غریبان
تو را به غارت و غوغا سپردم و رفتم
به اشک دیده ی زهرا سپردم و رفتم
برای بردن عمامه ی تو دعوا شد
تورا به آن همه دعوا سپردم و رفتم
هزار و نهصد و پنجاه زخم جسم تورا
به آه و زاری طاها سپردم و رفتم
گلوی خشک و لب تشنه سپاه تو را
به آه و حسرت دریا سپردم و رفتم
عزیز مادرم ازبس که قطعه قطعه شدی
تورا به سینه ی صحرا سپردم و رفتم
تو ماندی و تن خونی و پیکر درهم
تورا به اکبر و سقا سپردم و رفتم
کنار جسم تو جبریل بال و پر میزد
تو را به عالم بالا سپردم و رفتم
تو را که میوه قلب علی و فاطمه ای
غریب و بی کس و تنها سپردم و رفتم
پس ازتو اهل حرم بی قرار و مضطر شد
تو را به روضه و نجوا سپردم و رفتم
به زور سیلی و سرنیزه می روم اما
تو را به اشک و تمنا سپردم و رفتم
کنار شمر و سنان رفتم از کنار تنت
تو را به نیزه ی اعدا سپردم و رفتم
دلم کنار تو جا ماند و می روم تا شام
تو را به این دل شیدا سپردم و رفتم
تویی که خون خدایی خدا نگهدارت
تو را به خالق یکتا سپردم و رفتم
✔️چند حدیث از احادیث امام_سجاد علیه السلام
پنج اثر خوب صحبت کردن
امام سجاد علیه السلام روایتی در مورد گفتار نیکو نقل شده، که اثراتی برای آن ذکر شده است ..
1⃣ مال انسان را زیاد میکند؛
يُثْرِي الْمَالَ
2⃣ رزق و روزی انسان را زیاد میکند؛
وَ يُنْمِي الرِّزْقَ
3⃣ اجل را به تاخیر می اندازد؛
وَ يُنْسِي فِي الْأَجَلِ
4⃣ انسان را در میان اهل و خانواده خود محبوب میکند؛ وَ يُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ
5⃣ انسان را داخل بهشت می کند؛
وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ.
📚 الأمالي( للصدوق)؛ ص2
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
📝سه اثر دعای مومن
امام سجاد علیه السلام: المؤمنُ مِن دُعائهِ على ثلاثٍ: إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ، و إمّا أن يُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصِيبَهُ؛
دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست:
📌🔷🔹 يا برايش ذخيره مىگردد،
📌🔷🔹 يا در دنيا برآورده مىشود،
📌🔷🔹 يا بلايى كه مىخواهد به او برسد، دفع مىشود.
📚 تحف العقول، ص 280
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
امام سجاد علیه السلام می فرمایند :
انسان مومن پنج نشانه دارد:
🌺علَاماتُ المُؤمِن خَمسٌ: الوَرَعُ فِی الخَلوَةِ، والصَّدَقَةُ فِی القِلَّةِ، والصَّبرُ عِندَ المُصِیبَةِ، والحِلمُ عِندَ الغَضَبِ، والصِّدقُ
🔹پرهیز از گناه در خلوت،
🔹صدقه دادن در هنگام تنگدستی،
🔹شکیبایی در وقت مصیبت،
🔹بردباری در حال خشم
🔹 و راستگویی به هنگام ترس.
📚الخصال، جلد 1، صفحه 269
روزی که پیکرم را بر روی ناقه بستند در یک لحظه جدایی قلب مرا شکستند
آنجا غریب و تنها بودم میان اعدا دیدم که عمه ام را به تازیانه بستند
من اینچنین جدایی هرگز ندیده بودم همه نعش و عزدار هر دو به خون نشستند
امام سجاد طفل صغیر می دید گریه می کرد ، آب می آوردند وضو بگیرد گریه می کرد ، اگر اسیری می دید احترامش می کرد ، اگر می دید گوسفندی را ذبح می کنند گریه می کرد ، می فرمود : آبش دادید یا نه ؟ آری آقا ، ما مسلمانیم با گریه می فرمود :عده ای هم در کربلا می گفتند ما مسلمانیم ولی بابای من لب تشنه کشتند .
هر وقت یاد شهر شام می افتاد گریه می کرد . آقا چرا اینقدر گریه می کنی ؟ ( آقا شرح می داد ) می فرمود : اول صبح بود وارد شهر شام شدیم ما را عصر رساندند به مجلس یزید ، آقا خیلی راه نیست چرا اینطور ؟
فرمود : ما را سر هر کوچه و بازار نگ می داشتند تا این مردم ما را نظاره کنند ما را از محله یهودیان بردند آن ها به ما سنگ می زدند عزیزان پیغمبر را وارد مجلس نا محرم کردند ، ما را خرابه های شام جای دادند
تو این خرابه یکی از خواهران من آنقدر گریه کرد ، سراغ بابا را گرفت خواهر چشم انتظار من با لبان تشنه و شکم گرسنه جان داد .
لاله سرخ شهادت تن تب دار من است چشمه فیض خدا چشم گهر بار من است
حافظ خون و پیام شهدای ره دین لب گویای من و دیده خونبار من است
داغ یک دشت شهید و غم یک خیل اسیر این همه بار گران بر تن تب دار من است
دشمنم بسته به زنجیر و ولی غافل از آن که بر انداختن ریشه او کار من است
پای در سلسله و دست به دامان وصال دشمن از بی خردی در پی آزار من است
پرچم نهضت خونین شهیدان امروز گر چه بر دوش من و عمه افکار من است
صبر را بین که در این مرحله از وادی عشق سخت بیمارم وا و باز پرستار من است
خواهر کوچک من همچو گلی پرپر شد اشک طفلان ز غمش شمع شب تار من است
ازغم اکبر و اصغر جگرم می سوزد آه از این غم که خداوند خبر دار من است
203.mp3
زمان:
حجم:
14.18M
امربه معروف درنهضت عاشورا
شهیدمطهری
📌حقیقت بهشت
از موسى پسر بَکر نقل شده که، گفت: با جمعى محضر امام صادق علیه السلام بودیم، یکى از مجلس عرض کرد: از خداوند بهشت را میخواهم، حضرت فرمودند: شما در بهشت هستید، از خداوند بخواهید که شما را از آن بیرون نبرد، اهل مجلس گفتند: قربانت شویم ما در دنیا هستیم، حضرت فرمودند: مگر شما به امامت ما اعتراف ندارید؟ گفتند: بلى، حضرت فرمودند: این معناى بهشت است، که هر کس به آن اعتراف کند در بهشت میباشد، پس از خداوند بخواهید آن را از شما نگیرد.
عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، فَقَالَ رَجُلٌ فِی الْمَجْلِسِ: أَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنْتُمْ فِی الْجَنَّةِ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لا یُخْرِجَکُمْ مِنْهَا، فَقَالُوا: جُعِلْنَا فِدَاکَ نَحْنُ فِی الدُّنْیَا، فَقَالَ: أَلَسْتُمْ تُقِرُّونَ بِإِمَامَتِنَا؟ قَالُوا: نَعَمْ، فَقَالَ: هَذَا مَعْنَى الْجَنَّةِ، الَّذِی مَنْ أَقَرَّ بِهِ کَانَ فِی الْجَنَّةِ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لا یَسْلُبَکُمْ الجنةَ.
📚المحاسن 106، باب اسال الله الجنة، ح1؛
بحار الانوار68: 102، باب الصفح عن الشیعة، ح11.
♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️