eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
139 دنبال‌کننده
880 عکس
544 ویدیو
101 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی که پیکرم را بر روی ناقه بستند در یک لحظه جدایی قلب مرا شکستند آنجا غریب و تنها بودم میان اعدا دیدم که عمه ام را به تازیانه بستند من اینچنین جدایی هرگز ندیده بودم همه نعش و عزدار هر دو به خون نشستند امام سجاد طفل صغیر می دید گریه می کرد ، آب می آوردند وضو بگیرد گریه می کرد ، اگر اسیری می دید احترامش می کرد ، اگر می دید گوسفندی را ذبح می کنند گریه می کرد ، می فرمود : آبش دادید یا نه ؟ آری آقا ، ما مسلمانیم با گریه می فرمود :عده ای هم در کربلا می گفتند ما مسلمانیم ولی بابای من لب تشنه کشتند . هر وقت یاد شهر شام می افتاد گریه می کرد . آقا چرا اینقدر گریه می کنی ؟ ( آقا شرح می داد ) می فرمود : اول صبح بود وارد شهر شام شدیم ما را عصر رساندند به مجلس یزید ، آقا خیلی راه نیست چرا اینطور ؟ فرمود : ما را سر هر کوچه و بازار نگ می داشتند تا این مردم ما را نظاره کنند ما را از محله یهودیان بردند آن ها به ما سنگ می زدند عزیزان پیغمبر را وارد مجلس نا محرم کردند ، ما را خرابه های شام جای دادند تو این خرابه یکی از خواهران من آنقدر گریه کرد ، سراغ بابا را گرفت خواهر چشم انتظار من با لبان تشنه و شکم گرسنه جان داد . لاله سرخ شهادت تن تب دار من است چشمه فیض خدا چشم گهر بار من است حافظ خون و پیام شهدای ره دین لب گویای من و دیده خونبار من است داغ یک دشت شهید و غم یک خیل اسیر این همه بار گران بر تن تب دار من است دشمنم بسته به زنجیر و ولی غافل از آن که بر انداختن ریشه او کار من است پای در سلسله و دست به دامان وصال دشمن از بی خردی در پی آزار من است پرچم نهضت خونین شهیدان امروز گر چه بر دوش من و عمه افکار من است صبر را بین که در این مرحله از وادی عشق سخت بیمارم وا و باز پرستار من است خواهر کوچک من همچو گلی پرپر شد اشک طفلان ز غمش شمع شب تار من است ازغم اکبر و اصغر جگرم می سوزد آه از این غم که خداوند خبر دار من است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
203.mp3
زمان: حجم: 14.18M
امربه معروف درنهضت عاشورا شهیدمطهری
📌حقیقت بهشت از موسى پسر بَکر نقل شده که، گفت: با جمعى محضر امام صادق علیه السلام بودیم، یکى از مجلس عرض کرد: از خداوند بهشت را می‌خواهم، حضرت فرمودند: شما در بهشت هستید، از خداوند بخواهید که شما را از آن بیرون نبرد، اهل مجلس گفتند: قربانت شویم ما در دنیا هستیم، حضرت فرمودند: مگر شما به امامت ما اعتراف ندارید؟ گفتند: بلى، حضرت فرمودند: این معناى بهشت است، که هر کس به آن اعتراف کند در بهشت می‌باشد، پس از خداوند بخواهید آن را از شما نگیرد. عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، فَقَالَ رَجُلٌ فِی الْمَجْلِسِ: أَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنْتُمْ فِی الْجَنَّةِ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لا یُخْرِجَکُمْ مِنْهَا، فَقَالُوا: جُعِلْنَا فِدَاکَ نَحْنُ فِی الدُّنْیَا، فَقَالَ: أَلَسْتُمْ تُقِرُّونَ بِإِمَامَتِنَا؟ قَالُوا: نَعَمْ، فَقَالَ: هَذَا مَعْنَى الْجَنَّةِ، الَّذِی مَنْ أَقَرَّ بِهِ کَانَ فِی الْجَنَّةِ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لا یَسْلُبَکُمْ الجنةَ. 📚المحاسن 106، باب اسال الله الجنة، ح1؛ بحار الانوار68: 102، باب الصفح عن الشیعة، ح11. ♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️
204.mp3
زمان: حجم: 13.93M
امربه معروف درنهضت عاشورا شهیدمطهری
🔰 زائر حسین(ع) به درجاتی می‌رسد که شهید نمی‌رسد! ✅ کانال رسمی علیرضا پناهیان/ عضو شوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/653459456C219897ad4f @Panahian_ir
ایام صفر رامحضر اهل بیت به ویژه حضرت ولی عصر علیهم السلام تسلیت عرض می‌کنیم. صَلواتُ اللهِ و ملائکتِه و حَمَلةِ عَرشهِ و جَمیعِ خَلقه مِنْ أرضهِ و سَمائهِ عَلَی سِرِ الأسرارِ العَلیَّة و خَفیَّ الأرواحِ القُدسِیَّة، معراجِ العُقُول، مَوصِلِ الأصول، قطبِ رِحَی الوُجود، مرکزِ دایِرَةِ الشُّهود، کَمالِ النَّشأةِ و منشَأِ الکَمال، جمالِ الجَمیع و مَجمَع الجمال، الوُجودِ المَعلومِ و العلمِ الوجود، المائِلِ نَحوَهُ الثّابِتِ فی الوُلُود، المُحاذی لِلمرآتِ المُصطفَویّة، المُتَحَقِّقِ بِالأسرارِ المُرتضَویّة، المُتَرَشِّحِ بالأنوارِ الإلهیّة، المُربّی بالأستارِ الرُّبوبیَّة، فَیّاضِ الحَقائِقِ بِوُجُودِه، قَسّامِ الدّقایقِ بِشُهودِه، الإسمِ الأعظم الإلهی، الحاوی للنَّشآتِ الغَیرِ المُتناهی، غَوّاص الیَمِّ الرَّحمانیَّة، مُسلِکِ الآلاءِ الرَّحیمیَّة، طُورِ تَجلّی اللّاهوتیَّة، نارِ شَجَرَةِ النّاسوتیَّة، نامُوسِ اللهِ الأکبَر، غایةِ البَشَر، أبی الوَقت، مَولَی الزَّمان، الّذی هُوَ لِلحَقِّ أمان، ناظِمِ مَناظِمِ السِّرِ و العَلَن، أبی القاسمِ م‌ح‌م‌د بن الحَسَن، علیه الصلوة و السلام.
1_1142685713.apk
حجم: 27.74M
📲 نرم افزار اندروید👆: 📚کتابخانه آیت الله جوادی آملی (مجموعه آثار مکتوب) 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
جلسات اصحاب چهارشنبه وپیشنهاد احیای این سنت فاخر در حوزه و دانشگاه در میان اندیشمندان معاصر جلسات و گعده های علمی رایج بوده با عنایت به اثار وبرکات این گونه جلسات وبا توجه به گزارش دکتر محقق پیشنهاد می گردد این نوع جلسات توسط استادان محترم احیا گردد دکتر مهدی محقق: ديگر از جاهایی که مستمراً ديدار مرحوم شهيد مطهری دست می‌داد، در مجلس ناهاری بود که روزهای چهارشنبه در دفتر مرحوم احمد راد، مستوفی مدرسه سپهسالار در تالار زير ساعت تشکيل می‌شد. در اين مجلس، نخست شماری چند از همکاران فرهنگی راد همچون احمد آرام، علي­محمد عامری، حسن مبرهن، سيدمحمد فرزان، حبيب يغمایی، سيدمحمد محيط طباطبایی دور هم جمع می‌شدند و به تدريج افرادی هم مانند دکتر محمد معين، مجتبی مينوی، احمد مهدوی دامغانی،‌ سيدجعفر شهيدی، سيدعلی موسوی بهبهانی، غلامحسين يوسفی، محمد وحيد مازندرانی، ابراهيم تيموری و حسين خديو جم به آنان پيوستند. و چون اين مجمع در مدرسه سپهسالار بود، برخی از روحانيون که در آن مدرسه یا دانشکده معقول و منقول – که مجاور آن بود – درس می‌دادند، به جمع اضافه شدند. از جمله: مرحوم شهيد مطهری، شيخ محمدعلی حکيم و شيخ عبدالله نورانی، و برخی هم مانند مرحوم سيدمحمدکاظم عصار و شيخ حسينعلی راشد ساعتی را می‌ماندند و برای ناهار به منزل خود می‌رفتند. مرحوم مطهری از شرکت کنندگان مرتب و علاقه‌مند به اين مجلس بود؛ زيرا اطلاعات علمی و فرهنگی اين افراد و گزارش و اخباری که هر يک از کار و بار خود و آگاهی‌­هايی که از فرهنگ و دانشگاه می‌دادند، برای ايشان جالب و جاذب بود. من از سال 1337 تا 1357 در اين مجلس علمی که حاضران آن به عنوان «اصحاب چهارشنبه» خوانده می‌شدند، شرکت می‌کردم. پس از انقلاب چند ماهی هم به اصرار متولی جديد مدرسه، آيت­‌الله امامی کاشانی، اين مجلس در مدرسه سپهسالار تشکيل شد، که يک چهارشنبه هم مرحوم خديو جم مژده داد که امام جمعه تهران (مقام معظم رهبری) در جمع ما حضور خواهند يافت، که در آن مجلس مفاوضاتی ميان معظم ‌له و دکتر سيدجعفر شهيدی، استاد محيط طباطبایی و سايرین درباره پاره‌ای از مسائل علمی و تاريخی و ادبی رد و بدل شد. مرحوم مطهری پس از انقلاب فرصت شرکت مستمر را در آن مجلس نداشتند و آن مجلس هم پس از بيماری مرحوم احمد ‌راد چند بار در منزل اعضای گروه تشکيل شد و سپس متوقف گرديد. من که در طی آن ايام مسافرت‌های متعددی به کشورهای خارجی برای تدريس و شرکت در مجامع علمی داشتم، هميشه مورد پرسش مرحوم مطهری قرار می‌گرفتم. ايشان درباره وضع علمی آن کشور‌ها و استادان و دانشمندان آن ديار جويا می‌شدند و از من خواسته بودند که اگر برخی از آنان به ايران می‌آيند و يا از ايران می‌گذرند، ترتيب ديدار برای ايشان آماده سازم. تا آنجا که به خاطر دارم، پروفسور «پانيکار» فيلسوف بزرگ هندی و پروفسور «کليبانسکی» رئيس «مجمع بين‌المللی فلسفه در قرون وسطی» و پروفسور «ايزوتسو» فيلسوف و قرآن‌­شناس ژاپنی و پروفسور «لندلت» استاد تصوف اسلامی از سوئيس و پروفسور «معن‌ زياده» رئيس بخش فلسفه در دانشگاه لبنان، در جمع اصحاب چهارشنبه به تفاريق حاضر شدند و مرحوم مطهری با ترجمانی من با آنان گفت و شنودهای سازنده ‌و ارزنده‌­ای داشت. https://motahari.org/3527-2/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA/%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D9%81%D9%84-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C/ تاملات محمد جواد حیدری در جلسات اصحاب چهارشنبه
🔴گروه های حقیقی ومجازی به فکر فعالیت نیاز محور باشند وبه جای تولید ویا نشر انبوه مطالب سیگنال ها وبروز نشانه‌های فروپاشی در یکی از مهم‌ترین ارکان جامعه: خانواده!راببینند وبه فکر پیش گیری ودرمان باشند واقعا مغز انسان صوت می کشد وقتی مشاهده می کند: 🔹بر اساس داده‌های موجود در سایت سازمان ثبت احوال کشور نسبت «طلاق» به «ازدواج» در سه‌ماهه ابتدایی سال جاری به شدت افزایش یافته است: 79260 ازدواج در ازای 37701 طلاق یعنی نسبت طلاق به ازدواج به عدد 47.5 درصد رسانده است. 🔹در 12 استان کشور، از جمله و به ازای هر دو ازدواج، حداقل یک طلاق ثبت شد! 🔸رابطه «جامعه‌پردازی» و «خانواده» روشن است زیرا خانواده مهم‌ترین و بنیادی‌ترین رکن جامعه‌پردازی است. بی‌توجهی به «خانواده» و فروپاشی ان جامعه ونظام را در معرض فروپاشی قرار می دهد 🌹تاملات حیدری در موجبات جامعه سازی
🌹زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها🌹 بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُوَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِماصَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین
راز ورزیدن (۱) «استاد ذن، د.ت. سوزوکی در رساله‌ای فوق‌العاده درخشان، با مقایسه‌ی دو شعر، دو دیدگاه کاملاً متضاد را نسبت به زندگی شرح می‌دهد، اولی هایکویی از «باشو» متعلق به قرن هفدهم است که می‌گوید: «به دقت می‌نگرم شکفتنِ «نازوما» را می‌بینم بر پرچین!» دومی قطعه‌ای از تنیسون است که می‌گوید: «گُلِ دیوار پُرروزن تو را از شکاف‌ها بیرون می‌کشم: با رگ و ریشه‌ات، اینجا کف دست نگهت می‌دارم ولی ای گُل کوچک، اگر می‌دانستم سراپا، با این رگ و ریشه‌ها، چه هستی، خدا و انسان را نیز می‌شناختم» در هایکو، باشو فقط با دقت به نازوما (گیاهی پیشِ پا افتاده، بی‌زرق و برق و تقریباً قابل چشم‌پوشی) نگاه می‌کند که بر پرچین می‌شکفد. هایکو به بیان رابطه‌ای لطیف، بی‌آلایش، اسرار آمیز و موزون با طبیعت می‌پردازد (با اینکه سوزوکی به ما یادآوری می‌کند ظرافتش در ترجمه از دست رفته است). باشو آرام و ساکن است؛ احساسات فراوانی را تجربه می‌کند ولی به نرمی اجازه می‌دهد دو هجای آخر (که در ژاپنی «کانا» نامیده می‌شود و در انگلیسی علامت تعجب نقش آن را بر عهده می‌گیرد) احساسش را به بیان آوَرَد. تنیسون گویا و فعّال است. گل را از ریشه در می‌آوَرَد، از طبیعت می‌گسلاندش، «با رگ و ریشه» (که یعنی گیاه باید بمیرد) و از نزدیک نگاهش می‌کند (گویی کالبدشکافی‌اش می‌کند). تنیوسن می‌کوشد تجزیه و تحلیل کند و گل را بفهمد؛ او به شیوه‌ای علمی و عینی از آن دور می‌مانَد. از گل استفاده می‌کند تا به درک چیز دیگری نائل آید. او ملاقات با گل را به دانش و در نهایت، به قدرت بدل می‌کند. سوزوکی معتقد است این تضاد، نشان‌دهنده‌ی تضاد میان نگرش شرقی و نگرش غربی به طبیعت و در نتیجه به زندگی است. غربی کاونده و واقع‌بین است و برای درک طبیعت، می‌کوشد کالبدشکافی‌اش کند و سپس بر آن چیره شود و استثمارش کند. شرقی، ذهن‌گرا، وحدت‌خواه و یکی‌کننده‌ست و می‌کوشد به جای کاوش و مهار طبیعت، تجربه‌اش کند و خود را با آن هماهنگ سازد.» 🔹(روان‌درمانی اگزیستانسیال، اروین د. یالوم، ترجمه سپیده حبیب، ص ۶۴۵- ۶۴۷، نشر نی) «دانشمندان اتم‌ها را می‌شکنند، همانطور که یک کودک، شکم عروسکش را پاره می‌کند تا ببیند درون آن چیست. نویسنده، کودکی است که با شانه‌ای از جنس طلا، موهای عروسکش را شانه می‌زند. تفاوت میان علم و ادبیات، همان تفاوت میان تجاوز و عشقی ژرف است.» 🔹(ویرانه‌های آسمان، کریستین بوبن، ترجمه سید حبیب گوهریان و سعیده بوغیری، ص۴۰، نشر رادمهر) @sedigh_63