🔹پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
يا فاطِمَةُ! كُلُّ عَينٍ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَينِ؛
اى فاطمه! همه چشمها در روز قيامت گريان است جز چشمى كه بر مصيبتهاى حسين بگريد.
کانال مهندسی شخصیت و توسعه
https://eitaa.com/mohammadjavadheidari
💢وداع جانسوز امام حسین (ع) و امام سجاد (ع) / امام حسین(ع) لحظات آخر چه پیام مهمی برای شیعیان فرستاد؟
در روايتى آمده است:هنگامى كه امام حسين(ع) تنها شد به خيمه هاى برادرانش سر كشيد، آنجا را خالى ديد. آنگاه به خيمه هاى فرزندان عقيل نگاهى انداخت، كسى را در آنجا نيز نديد؛ سپس به خيمه هاى يارانش نگريست كسى را نديد، امام در آن حال ذكر «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ» را فراوان بر زبان جارى مى ساخت.
آنگاه به خيمه هاى زنان روانه شد و به خيمه فرزندش امام زين العابدين(عليه السلام) رفت. او را ديد كه بر روى پوست خشنى خوابيده و عمّه اش زينب(س) از او پرستارى مى كند. چون حضرت على بن الحسين(عليه السلام) نگاهش به پدر افتاد خواست از جا برخيزد، ولى از شدّت بيمارى نتوانست، پس به عمّه اش زينب گفت: «كمكم كن تا بنشينم چرا كه پسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده است» زينب(عليها السلام) وى را به سينه اش تكيه داد و امام حسين(عليه السلام) از حال فرزندش پرسيد: او حمد الهى را بجا آورد و گفت:
«يا أبَتاهُ ما صَنَعْتَ الْيَوْمَ مَعَ هؤُلاءِ الْمُنافِقِينَ»؛ (پدر جان! امروز با اين گروه منافق چه كرده اى؟).
امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود:
«يا وَلَدِي قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَاَنْساهُمْ ذِكْرَ اللّهِ، وَ قَدْ شُبَّ الْقِتالُ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ، لَعَنَهُمُ اللّهُ حَتّى فاضَتِ الاَْرْضُ بِالدَّمِ مِنّا وَ مِنْهُمْ»؛ (فرزندم! شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است و جنگ بين ما و آنان چنان شعله ور شد كه زمين از خون ما و آنان رنگين شده است!).
حضرت سجّاد(عليه السلام) عرض كرد: «يا أبَتاهُ أَيْنَ عَمِّىَ الْعَبّاسُ»؛ (پدر جان! عمويم عبّاس كجاست؟). در اين هنگام اشك بر چشمان زينب حلقه زد و به برادرش نگريست كه چگونه پاسخ مى دهد ـ چرا كه امام(ع) خبر شهادت عبّاس را به وى نداده بود زيرا كه مى ترسيد بيمارى وى شدّت پيدا كند! ـ
امام(عليه السلام) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِنَّ عَمَّكَ قَدْ قُتِلَ، وَ قَطَعُوا يَدَيْهِ عَلى شاطِىءِ الْفُراتِ»؛ (پسر جان! عمويت كشته شد و دستانش كنار فرات از پيكر جدا شد!).
على بن الحسين(ع) آن چنان گريست كه بى هوش شد. چون به هوش آمد از ديگر عموهايش پرسيد و امام پاسخ مى داد: «همه شهيد شدند».
آنگاه پرسيد: «وَ أَيْنَ أَخي عَلِيٌّ، وَ حَبيبُ بْنُ مَظاهِرَ، وَ مُسْلِمُ بْنُ عَوْسَجَةَ، وَ زُهَيْرُ بْنُ الْقَيْنِ»؛ (برادرم على اكبر، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهير بن قين كجايند؟).
امام(ع) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ، وَ أَمّا هؤُلاءِ الَّذِينَ تَسْأَلُ عَنْهُمْ فَكُلُّهُمْ صَرْعى عَلى وَجْهِ الثَّرى»؛ (فرزندم! همين قدر بدان كه در اين خيمه ها مردى جز من و تو نمانده است، همه آنان به خاك افتاده و شهيد شده اند).
پس على بن الحسين(ع) سخت گريست. آنگاه به عمّه اش زينب(س) گفت:
«يا عَمَّتاهُ عَلَىَّ بِالسَّيْفِ وَ الْعَصا»؛ (عمّه جان! شمشير و عصايم را حاضر كن).
پدرش فرمود: «وَ ما تَصْنَعُ بِهِما»؛ (مى خواهى چه كنى؟).
عرض كرد: «أمَّا الْعَصا فَأَتَوَكَّأُ عَلَيْها، وَ أَمَّا السَّيْفُ فَأَذُبُّ بِهِ بَيْنَ يَدَىْ إِبْنِ رَسُولِ اللهِ(ص) فَإِنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْحَياةِ بَعْدَهُ»؛ (بر عصا تكيه كنم و با شمشيرم از فرزند رسول خدا(ص) دفاع نمايم، چرا كه زندگانى پس از او ارزش ندارد).
امام حسين(ع) او را باز داشت و به سينه چسباند و فرمود:(فرزندم! تو پاك ترين ذريّه و برترين عترت منى و تو جانشين من بر اين بانوان و كودكانى. آنان غريب و بى كس اند كه تنهايى و يتيمى و سرزنش دشمنان و سختى هاى دوران آنان را فرا گرفته است. هر گاه كه ناله سر دادند آنان را آرام كن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نيكو، خاطرشان را تسلّى بخش.
چرا كه كسى از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غم هايشان را به وى باز گويند. بگذار آنان تو را ببويند و تو آنان را ببويى و آنان بر تو گريه كنند و تو بر آنان
آنگاه امام(ع) دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود:
اى زينب! اى امّ كلثوم! اى سكينه! اى رقيّه! و اى فاطمه! سخنم را بشنويد و بدانيد كه اين فرزندم جانشين من بر شماست و او امامى است كه پيروى از او واجب است
سپس به فرزندش فرمود: «يا وَلَدي بَلِّغْ شيعَتي عَنِّيَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ»؛ فرزندم! سلامم را به شيعيانم برسان و به آنان بگو: پدرم غريبانه به شهادت رسید پس بر او اشك بريزيد.
منبع: معالى السبطين، ج 2، ص 20 - 21.
کانال مهندسی شخصیت و توسعه
هدایت شده از محمد جواد حیدری
سخنرانی امروز در مسجد امام حسین علیه السلام در خیابان فردوسی
نگاه نگران نسل های آینده را
با مصرف بهینه آب به آرامش تبدیل کنیم.
تاکنون به نبودن آب فکر کرده اید تصور کرده اید زندگی بدون آب چگونه خواهد بود؟ مگر نمی گویند آب مایه حیات است، مگر می شود بدون مایه ی حیات زنده بود
آب ، نعمت بی نظیر خداوند ، جلوه ی زیبایی و طراوت و مظهر پاکی و زلالی و دلیل اصلی ادامه ی هستی است.
صرفه جویی در مصرف آب و اسراف نکردن آن ، بهترین راه برای سپاس از خالق یکتاست
صرفه جویی در مصرف آب به کاهش هزینهها و حفظ منابع طبیعی کمک میکند.
برای کاهش هدر رفت آب و صرفه جویی در مصرف آن، تنها کافیست در طول روز هوشیارانه به مقدار آب غیر ضروری مصرفی خود دقت کنیم.
بی شک، آب مهم ترین عامل در طهارت روحی و جسمی انسان هاست
با توجه به افزایش قابلتوجه دمای هوا در تابستان جاری و بهتبع آن افزایش مصرف آب از ساکنین محترم درخواست میشود در مصرف آب صرفهجویی کنند.
کانال مهندسی شخصیت و توسعه
https://eitaa.com/mohammadjavadheidari
هدایت شده از محمد جواد حیدری
قاعده لاضرر وفقه فرایندی در حقوق روانشناسی ومحیط زیست
کانال مهندسی شخصیت و توسعه
https://eitaa.com/mohammadjavadheidari
نشانه ایمان قوی،
رضایت از خدا در برابر سختیها و مشکلات است.
📜 امام سجاد (ع):
الرِّضَا بِمَكْرُوهِ الْقَضَاءِ مِنْ أَعْلَى دَرَجَاتِ الْيَقِين
📖 ترجمه:
رضایت داشتن به قضای ناخوشایند الهی، از بالاترین درجات یقین است.
📘مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۱۳
کانال مهندسی شخصیت و توسعه
https://eitaa.com/mohammadjavadheidari
📚 سرایت نجاست به وسطه رطوبت
💠 سؤال: اگر تمام بدن خیس باشد، در صورتی که قسمتی از یکی از اعضای بدن نجس شود؛ آیا شستن همه بدن لازم است؟
✅ جواب: شستن همان قسمتی که نجس شده، کافی است.
#احکام_طهارت
#سرایت_نجاست
#رطوبت_مسریه
🆔 @leader_ahkam
هدایت شده از محمد جواد حیدری
کشوری که به فکر توسعه ورشد وتعالی است نخست باید نخبگان واندیشمندانش به توسعه در اندیشه ورشد علمی وتعالی معنوی نائل گردند
واین مهم با محبت وعشق وخدمت به بندگان خدا امکان پذیر است
هدایت شده از محمد جواد حیدری
بار الها هزاران بار شکر وثنا وسپاست می گوییم
چقدر بزرگی که عبادت های ساده وعمیقی برای رسیدن ما به مقام قربت قرار دادی
پروردگار هزاران بار حمد وشکر واستغفار به درگاهت که حتی ترک حرام را عبادت قرار دادی وبرایش پاداش عظیم در نظر گرفتی
🕌عبادتهایی ساده، اما عمیق و اثرگذار
تا پیش از امروز، فکر میکردم راحتترین نوع عبادت، همان ذکرگفتن است؛ کاری بیزحمت، بیهزینه و همیشه در دسترس، اما وقتی پیامی از شیخ محمدلبیب حفظهالله به دستم رسید، نگاهم عوض شد. در این پیام، از سیزده نوع عبادت سخن گفته شده بود؛ عبادتهایی ساده، ولی پرمعنا، که نه نیاز به نیروی بدنی دارند و نه خرجی روی دستت میگذارند. اینها را با تو نیز در میان میگذارم، شاید دل تو هم روشن شود:
۱. عبادتِ رضا؛
راضی.بودن به آنچه خدا برایت مقدر کرده، حتی اگر معنایش را اکنون نفهمی، همین اعتماد، عبادت است.
۲. عبادتِ تسکین خاطر؛
گاهی تنها چند جملهٔ دلنشین میتواند دلی را آرام کند. این مهربانی کوچک، عبادت بزرگی است.
۳. عبادتِ گرهگشایی از کار دیگران؛
اگر کسی به کمک تو نیاز دارد و تو دستش را میگیری، بدانی یا نه، مشغول عبادتی.
۴. عبادتِ کلام نیکو؛
یک جملهٔ مهربانانه، یک واژهٔ آرامشبخش، میتواند در روز حساب به سود تو شهادت دهد؛
۵. عبادتِ خوشگمانی؛
باطن آدمها را به خدا بسپار. وظیفهٔ ما خوشگمانی است، نه داوری.
۶. عبادتِ زکات دانش؛
اگر دانشی داری و کسی از تو پرسید، آن را بیکموکاست در اختیارش بگذار. علم را باید بخشید، همچون امانتی الهی.
۷. عبادتِ امید به خدا؛
داشتن امید و نگاه خوشبینانه به آینده، نشانهٔ ایمان است. خدا فرموده: «من همانم که بندهام دربارهام میپندارد.»
۸. عبادتِ رها کردن آنچه به ما مربوط نیست؛
به آنچه به ما ربطی ندارد وارد نشویم؛ نه پرسوجو، نه قضاوت، نه تحلیل. «ای مؤمنان، از چیزهایی نپرسید که اگر بر شما آشکار شود، شما را اندوهگین میکند.»
۹. عبادتِ چشمپوشی از لغزش دیگران؛
زیادی سختگیر نباشیم. کسی که مدام ایراد میگیرد، دیر یا زود خودش به همان عیب دچار میشود.
۱۰. عبادتِ ایستادن جلوی شایعه:
اگر سخن بدی دربارهٔ کسی شنیدی، نگذار از تو عبور کند. آن را همانجا متوقف کن.
۱۱. عبادتِ لبخند؛
لبخند ساده است، اما میتواند حال دل کسی را خوب کند. «لبخند تو به روی برادرت، صدقه است.»
۱۲. عبادتِ شادکردن دل دیگران؛
با مهربانی، گذشت، لبخند، هدیه، یاری، سخن خوش یا حتی رساندن خبری خوش… دل کسی را شاد کن، که عبادت همین است.
۱۳. عبادتِ صلهٔ رحم؛
با دیدار، تماس یا پیام کوتاهی میتوان پیوند خویشاوندی را زنده نگه داشت. همین کار، نزد خدا بزرگ است.
🔰در این روزگار پرشتاب، چه بسا این عبادتهای ساده، بیش از بسیاری از اعمال سنگین، دل را به خدا نزدیکتر کنند. بیایید دل و دستمان را به مهربانی و خیر عادت دهیم؛ راهی کوتاهتر برای بندگی و آرامش
وعبادت ترک غیبت ودروغ ومردم ازاری وتوهین وتخریب و رذایل اخلاقی که در روایت می خوانیم از هزار رکعت نماز با فضیلت تر است