eitaa logo
آیه های چشمانت
436 دنبال‌کننده
94 عکس
5 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی آثار و اشعار محمدرضا کاکایی(شِفای اصفهانی) ارتباط با ادمین: @Kakaeimohammadreza کانالهای مرتبط: @behesht_e_hashtom @sher_moaser
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ مهر ۱۴۰۳
آن روز که با تو آشنا شد دل من بدجور به عشق مبتلا شد دل من ای رفتن تو قفل غمی بر جانم با آمدنت چقدر وا شد دل من @mohammadrezakakaei
۲۲ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۲ مهر ۱۴۰۳
کی زبان قهر جنبد در دهان دوستی هر زبانی فرق دارد با زبان دوستی دوستی های زبانی جز ریا و مکر نیست بگذر از آنکس که وا کرده دکان دوستی دوستی مجموعه ای از تلخی و شیرینی است کی جدا گردند شهد و شوکران دوستی صحبت صاحب خرد جز احترام دوست نیست نیست جز نقل محبت در بیان دوستی هیزم آماده بزم سخن چینان مشو کین گداز آتش زند در استخوان دوستی تا ابد دارد شراب کهنه لطف دیگری نو که می آید مده از کف، عنان دوستی هر که خورد از این نمک، هرگز نمکدان نشکند جز نمک نشناسهای بزم نان دوستی @mohammadrezakakaei
۲۲ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ مهر ۱۴۰۳
هر چند که باری از گناه آوردم در پای تو موج اشک و آه آوردم امشب به امید بخششت آمده ام رحمی که به رحمتت پناه آوردم @mohammadrezakakaei
۲۳ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ آبان ۱۴۰۳
بعد از یک شب پر از استرس و نگرانی مهمانتان می کنم به این رباعی داغ داغ تنوری. نوش نگاهتان از چشم، دو آلوی حسابی داری از دل سر هر کوچه کبابی داری ای خانه ات آباد مگر زلزله ای دل لرزیدن، خانه خرابی داری؟ @mohammadrezakakaei
۲ آبان ۱۴۰۳
هر چند به دوش بار ننگی دارد لبریز صفاست، آب و رنگی دارد در دوره مکر و حیله و صد رنگی دیوانگی عالم قشنگی دارد @mohammadrezakakaei
۲ آبان ۱۴۰۳
به بهانه ۶ آبان ماه پایان ۵۲ سالگی و آغاز یک سال بیشتر پیر شدن... یک عمر کنارتان به صد شوق،خندیدم و طی راه کردم پنجاه و دوسال عمر خود را با دست خودم تباه کردم شعر آیه روح بخش جان شد،بزم شعرا حرای احساس پیغمبر دوستی گزیدم،افسوس که اشتباه کردم هر دست دراز دوستی شد،یک خنجر سخت آبدیده پهلوی دریده ام گواه است بر آنچه که اشک و آه کردم هر کس که عصای دست من شد،پایش ز جفای چاله پیچید از مکر برادران جان بود روزی که هوای چاه کردم........ هر چند گلایه ها زیادند، تکرار گلایه ناسپاسی است یاران که تمام بد نبودند، العفو که من گناه کردم @mohammadrezakakaei
۴ آبان ۱۴۰۳
گرچه نقل داستان غصه هایم بی سر است نیستم نومید چون یارم مُجیب المضطر... است در هوای سینه ام هر چند شوقی تازه نیست گرچه مرغ جان من عمریست بی بال و پر است روز از نو روزی از نو گر صدای قلب من باز می گوید که دردی تازه پشت این در است گر چه گاهی دل از آن خورشید غافل می شود روزهایم غرق در تاریکی شرم آور است تا صدایش می کنم آرام می گیرد دلم زندگی با او برایم شور و حالی دیگر است ذکر بسم الله او نقش نگین جان من دوستی با او برایم حلقه انگشتر است هر که جانش مُلک او شد پادشاهی می کند او سلیمان است و عشق او سلیمان پرور است @mohammadrezakakaei
۱۳ آبان ۱۴۰۳