#غزلی_از_سر_دلتنگی
رفتی و سوگت بهاری کرد باغ ژاله را
باز کردی تازه در من، داغ چندین ساله را
قطره قطره ریختم در خویش و بارانی شدم
آب دادم با گلاب اشک باغ لاله را
گفته بودم بی تو خواهد مرد در من زندگی
با غمت دادی به دستم آلت قتاله را
همچو جان بودی درون سینه پر درد من
گو چگونه کم کنم اندوه و آه و ناله را
داد پائیزت به دست باد مست پر غرور
در خزان آباد حسرت حاصل آلاله را
با غروبت رفت نور عشق و امید از دلم
در نگاهم کرد بنیان درد، باغ ژاله را
#محمد_رضا_کاکایی
#معدن_طبس
@mohammadrezakakaei