eitaa logo
آیه های چشمانت
433 دنبال‌کننده
65 عکس
5 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی آثار و اشعار محمدرضا کاکایی(شِفای اصفهانی) ارتباط با ادمین: @Kakaeimohammadreza کانالهای مرتبط: @behesht_e_hashtom @sher_moaser
مشاهده در ایتا
دانلود
کردیم تر از گناه تو دامان را دادیم به کفر زلف تو ایمان را هستی چه زیان، اگر شبی بگذاریم از شوق به پیش پای عشقت جان را @mohammadrezakakaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیشب به سرم هوای لبهای تو بود امروز اگر لُپم گل انداخته است @mohammadrezakakaei
چادر که شب سیاه را پوشانده گیسوی تو روی ماه را پوشانده باغ گل لاله است داغ دل من زخمی که تمام راه را پوشانده @mohammadrezakakaei
آورده ای روی لب شیعه تبسم را مست از می ناب کرامت کرده ای خم را در آسمان دامنت پرورده ای از مهر خورشید شهر مشهد و مهبانوی قم را پاک است خاکت، آنقدر که می توان حس کرد از برکت آغوش مهرت بوی گندم را فرزند تو از بصره می آید به طوس، اما دارد خلیج فارس قلبی پر تلاطم را نام تو را موسی بن جعفر نجمه نامیده است تا پروری در دامنت خورشید هشتم را روشن تر از آب آمد آن نوری که باطل کرد با اذن حق در باور مردم تیمم را شمس الشموسی که طلوع پرتو مهرش از ورطه ظلمت رهائی داد مردم را @mohammadrezakakaei
بس است گُرده چوبین نردبان بودن مسیر فرصت شیرین این و آن بودن @mohammadrezakakaei
بس است گُرده چوبین نردبان بودن مسیر فرصت شیرین این و آن بودن در این زمانه که کس دادخواه کس نشود چو شمع، روشنی بزم ناکسان بودن تمام عمر گران را به پای خس دادن پی بهار در اندیشه خزان بودن برای آنچه که با نیت رضای خداست پی سپاس شیاطین انس و جان بودن به جای حضرت معبود بی نیاز عمری نیازمند به دستان ناتوان بودن به آنچه فانی و ناماندنی است دل بستن به فکر ماندن و غافل ز کاروان بودن بیا بیا و به آنچه تو راست، راضی شو که خویش هستی خود، به که دیگران بودن به فکر توشه راهی برای پیری باش که شام تا سحری است فرصت جوان بودن @mohammadrezakakaei
تا از آن چشمه گل جوش لبی تر دارم از می لعل لب مست تو ساغر دارم باغ نور است رواق آینه چشمانت لحظه ای از تو محال است نظر بردارم هر شب از شوق خیال تو در آغوش غزل از گل اشک، خط آیه به دفتر دارم قفسی ساخته غم از شب تنهائی من در رگ آینه صد بغض کبوتر دارم رفتی و رفته به همراه تو جان از تن و نیست نیمه جانی که به سویت قدمی بر دارم گر چه گفتند که کفر است همه ایمانم من به پیغمبری چشم تو باور دارم @mohammadrezakakaei
ما ملت اراده و ایمان و خدمتیم دلهای پر گرفته به شوق شهادتیم ما راستان آمده در داستان عشق دستان شاهنامه ی فصل روایتیم در جبهه مقاومت و عرصه حضور فرمان پذیر و گوش به امر اطاعتیم بگذار روی شانه بریزند سیل داغ ما قله صبورترین کوه طاقتیم سر تا به پا اگر شده تقدیرمان گداز در پیچ و تاب حادثه شمع هدایتیم ما شیعه ایم و تا صف محشر به حکم عشق چون سیر ذره در پی نور ولایتیم سر خم نمی کنیم یزیدان ظلم را همچون حسین آینه این عبارتیم حتی اگر رود سر و تن دشت گل شود فریاد سرخ صبح ، سر شام ذلتیم @mohammadrezakakaei
قلمی کو، که نویسد خط پایانی را غزل هجرت آن یار خراسانی را صبح آن روز پر از درد به دلها چه گذشت که زمین تجربه کرد آن شب طوفانی را تا سحرگاه، سپاه مژه بر هم نرسید تا که آرد خبر بی سر و سامانی را؟ صبح آمد که به درد آورد آن تلخ خبر دل آزادگی و غیرت ایرانی را خبر این بود که در شعله پر و بالی سوخت شمع بارید و رقم زد شب بارانی را باز آموخت در آتش به جهان ابراهیم شیوه مردی مردان گلستانی را @mohammadrezakakaei
✔️با افتخار و احترام دعوتید... کانال رسمی اشعار و نوشته‌های @mohammadrezakakaei