#رباعی
کردیم تر از گناه تو دامان را
دادیم به کفر زلف تو ایمان را
هستی چه زیان، اگر شبی بگذاریم
از شوق به پیش پای عشقت جان را
#محمد_رضا_کاکایی
#عاشقانه
@mohammadrezakakaei
#تک_بیت
دیشب به سرم هوای لبهای تو بود
امروز اگر لُپم گل انداخته است
#محمد_رضا_کاکایی
@mohammadrezakakaei
#رباعی
چادر که شب سیاه را پوشانده
گیسوی تو روی ماه را پوشانده
باغ گل لاله است داغ دل من
زخمی که تمام راه را پوشانده
#محمد_رضا_کاکایی
@mohammadrezakakaei
#غزل
آورده ای روی لب شیعه تبسم را
مست از می ناب کرامت کرده ای خم را
در آسمان دامنت پرورده ای از مهر
خورشید شهر مشهد و مهبانوی قم را
پاک است خاکت، آنقدر که می توان حس کرد
از برکت آغوش مهرت بوی گندم را
فرزند تو از بصره می آید به طوس، اما
دارد خلیج فارس قلبی پر تلاطم را
نام تو را موسی بن جعفر نجمه نامیده است
تا پروری در دامنت خورشید هشتم را
روشن تر از آب آمد آن نوری که باطل کرد
با اذن حق در باور مردم تیمم را
شمس الشموسی که طلوع پرتو مهرش
از ورطه ظلمت رهائی داد مردم را
#محمد_رضا_کاکایی
#نجمه_خاتون
#حضرت_مادر
@mohammadrezakakaei
May 11
#تک_بیت
بس است گُرده چوبین نردبان بودن
مسیر فرصت شیرین این و آن بودن
#محمد_رضا_کاکایی
@mohammadrezakakaei
#غزل
بس است گُرده چوبین نردبان بودن
مسیر فرصت شیرین این و آن بودن
در این زمانه که کس دادخواه کس نشود
چو شمع، روشنی بزم ناکسان بودن
تمام عمر گران را به پای خس دادن
پی بهار در اندیشه خزان بودن
برای آنچه که با نیت رضای خداست
پی سپاس شیاطین انس و جان بودن
به جای حضرت معبود بی نیاز عمری
نیازمند به دستان ناتوان بودن
به آنچه فانی و ناماندنی است دل بستن
به فکر ماندن و غافل ز کاروان بودن
بیا بیا و به آنچه تو راست، راضی شو
که خویش هستی خود، به که دیگران بودن
به فکر توشه راهی برای پیری باش
که شام تا سحری است فرصت جوان بودن
#محمد_رضا_کاکایی
@mohammadrezakakaei
#غزل
تا از آن چشمه گل جوش لبی تر دارم
از می لعل لب مست تو ساغر دارم
باغ نور است رواق آینه چشمانت
لحظه ای از تو محال است نظر بردارم
هر شب از شوق خیال تو در آغوش غزل
از گل اشک، خط آیه به دفتر دارم
قفسی ساخته غم از شب تنهائی من
در رگ آینه صد بغض کبوتر دارم
رفتی و رفته به همراه تو جان از تن و نیست
نیمه جانی که به سویت قدمی بر دارم
گر چه گفتند که کفر است همه ایمانم
من به پیغمبری چشم تو باور دارم
#محمد_رضا_کاکایی
#عاشقانه
@mohammadrezakakaei
#غزل
ما ملت اراده و ایمان و خدمتیم
دلهای پر گرفته به شوق شهادتیم
ما راستان آمده در داستان عشق
دستان شاهنامه ی فصل روایتیم
در جبهه مقاومت و عرصه حضور
فرمان پذیر و گوش به امر اطاعتیم
بگذار روی شانه بریزند سیل داغ
ما قله صبورترین کوه طاقتیم
سر تا به پا اگر شده تقدیرمان گداز
در پیچ و تاب حادثه شمع هدایتیم
ما شیعه ایم و تا صف محشر به حکم عشق
چون سیر ذره در پی نور ولایتیم
سر خم نمی کنیم یزیدان ظلم را
همچون حسین آینه این عبارتیم
حتی اگر رود سر و تن دشت گل شود
فریاد سرخ صبح ، سر شام ذلتیم
#محمد_رضا_کاکایی
@mohammadrezakakaei
#غزل
قلمی کو، که نویسد خط پایانی را
غزل هجرت آن یار خراسانی را
صبح آن روز پر از درد به دلها چه گذشت
که زمین تجربه کرد آن شب طوفانی را
تا سحرگاه، سپاه مژه بر هم نرسید
تا که آرد خبر بی سر و سامانی را؟
صبح آمد که به درد آورد آن تلخ خبر
دل آزادگی و غیرت ایرانی را
خبر این بود که در شعله پر و بالی سوخت
شمع بارید و رقم زد شب بارانی را
باز آموخت در آتش به جهان ابراهیم
شیوه مردی مردان گلستانی را
#محمد_رضا_کاکایی
@mohammadrezakakaei
هدایت شده از 🌹انجمن ادبی اهل قلم اصفهان🌹
✔️با افتخار و احترام دعوتید...
کانال رسمی اشعار و نوشتههای
#محمدرضا_کاکایی
@mohammadrezakakaei