#پژوهش
✔️#تلنگر
🔥 آتشی نمیسوزاند #ابراهیم را . . .
🌊 و دریایى غرق نمی کند #موسى را . . .
🔹مادری ،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان "نیل" می سپارد ، تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش
🔸دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند، سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد !
مکر زلیخا زندانیش می کند، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند
💠 از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ، و خدا نخواهد ؛ #نمیتوانند . . .
💞 او که یگانه تکیه گاه من و توست :)
#زارع
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
شاهکلید بندگی چیست؟⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️
آقای_عالی
چقدر حاضری پای خدا وایسی؟؟؟؟؟⁉️⁉️⁉️
#تلنگر
✍ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زبالهاش دنبال چیزی میگردد. گفت، خداروشکر فقیر نیستم. مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانهای با رفتار جنونآمیز در خیابان دید و گفت، خداروشکر دیوانه نیستم. آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل میکرد گفت، خداروشکر بیمار نیستم. مریضی در بیمارستان دید که جنازهای را به سرد خانه میبرند. گفت، خداروشکر زندهام. فقط یک مرده نمیتواند از خدا تشکر کند.
چرا همین الان از خدا تشکر نمیکنیم که روز و شبی دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم.
#زارع
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💐دختر کوچولو وارد بقالی
شد و کاغذ به طرف
بقال دراز کرد و گفت ؛
مامانم گفته چیزهایی که
در این لیست نوشته رو
بهم بدی ، اینم پولش ...
بقال کاغذ را گرفت و
لیست نوشته شده در
کاغذ را فراهم کرد و به
دست دختر بچه داد ، بعد
لبخندی زد و گفت ؛ چون
دختر خوبی هستی و به
حرف مادرت گوش میدی
میتونی یک مشت
شکلات به عنوان جایزه
برداری ...
ولی دختر کوچولو از
جای خودش تکان نخورد
مرد بقال که احساس
کرد دختر بچه برای
بر داشتن شکلات ها
خجالت میکشه گفت ؛
" دخترم ! خجالت نکش ، بیا
جلو خودت شکلاتها را
بردار " دخترک پاسخ داد ؛
" عمو ! نمی خوام خودم
شکلاتها را بردارم ،
نمیشه شما بهم بدین ؟"
بقال با تعجب پرسید؛
چرا دخترم ؟
مگه چه فرقی میکنه ؟
و دخترک با خنده ای
کودکانه گفت ؛ اخه مشت
شما از مشت من
بزرگتره !
خدایااااااااااااااااااااااا تو
مشتات بزرگتره
میشه از رحمت وجود و
کرمت به اندازه مشتای
خودت بهمون ببخشی
نه به اندازه مشتای کوچک ما
دعا میکنم ...
برای تو ...
برای خودم ...
برای همه مان ...
کسی چه میداند ...
شاید خدا دسته جمعی
نگاهمان کرد
دعا میکنم
برای دلهایمان ...
برای چشم هایمان ...
برای گریه ها و
خنده هایمان ...
دعا میکنم ...
مهربان خدای من !!!
میدانم که تا آسمان
راهی نیست ولی تا
آسمانی شدن راه بسیار
است ، این دستهای
خالی به سوی تو بلند
میشود ما بی سلیقه ایم
طلب آب و نان میکنیم تو
خود ای خزانه دار بخششها،
بهترین ها را
برایمان محقق کن
الهی آمین..🙏🌺
# کتابخوانی
# اخلاقی
#تلنگر
# مهندس عسگری
# همکار گرامی خانم پرخیال