eitaa logo
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
1.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
•°❥|خیلے حسیݧ زحمتـ‌ ماراڪشیده استـ|•°❥ •✿•مدیـــــࢪ ↯ ‌➣ ﴾؏﴿ حضࢪتـــــ اربابـــــ •✿•خادم کانال💌↯ بھ یادشھیداݩ؛ #حاج‌قاسم‌سلیمانے #مصطفےصدرزادھ •|تیتر خواهد شد بہ زودے بر جراید مـطلبے شیعیان مشغول احداث ضریح حسن اند|•
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - من جوونم اما نفس برام نمونده - حمید علیمی.mp3
2.93M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع) 🌴من جوونم اما نفس برام نمونده 🌴این زهر کینه قلب منو سوزونده #حمید_علیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*📹 کلیپ ماجرای #تسخیر_لانه_جاسوسی * *👤 علی اکبر رائفی پور* #سیزده_آبان
🔻جان داده زمین کاش زمان برگردد آرامش روز ِ بی‌ کران‌ برگردد آتش به ستاره‌های پرچم زده‌ایم تا نور به آسمان‌مان برگردد... #سیزده_آبان #مرگ_بر_آمریکا ✍️ محمدعلی دُرریز
#رهبرانہ😍✨❤️ معلـ👨🏫ـم پرسید: (چندتابمب بَراے نابودےداعِش واِسرائیل لازِمہـ؟) -دانش آموز:دوتا...😊🙂 همهـ خندیدند معَلّم:دوتا!!😳 چطورے؟! _(۱)فَرمانِ سِیِّدعلی😎👌 (۲)سربَندیازهرا❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌
مداحی آنلاین - یا زهرا بیا امشب سامرا - امیر عباسی.mp3
3.3M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع) 🌴یا زهرا بیا امشب سامرا 🌴داره کوچه هاش بوی کربلا 🎤 #امیرعباسی ⏯ #زمینه 👌بسیار زیبا
4_5972045698877621525.mp3
17.39M
🎵 #بشنوید #زمينه ( دم در خـــونه نامـــــرداى مدينه ) نوحه‌هاى‌ حضرت_زهرا( سلام‌الله‌عليها ) با مداحى #حاج_محمود_كريمى
یا رب مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج بغیر خود مگردان ما را . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود👌 ✅چرا باید به انقلاب اسلامی امیدوار باشیم؟؟ #حاج_حسین_یکتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️استاد_رائفی_پور چهل روز به خاطر آقا امام زمان(عج)💔😔 #تلنگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم دیدار آیت الله خامنه‌ای با گروگان‌های سفارت آمریکا پس از تسخیر لانه جاسوسی #سیزده_آبان #لانه_جاسوسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(جلسه ۱۱) خبر رحلت مادر، برای من بسیار دردناک بود بخصوص که زخم شعب ابی‌طالب هنوز التیام نیافته بود و اندوه تنهایی پدرم کاستی نپذیرفته بود. من وقتی به یکباره جای مادرم را در خانه، خالی یافتم سرآسیمه و آشفته موی به دامن پدر آویختم که: - مادرم کجاست؟! پدرم غم آلوده و مضطرب به من می‌نگریست و هیچ نمی‌گفت، شاید هیچ لحنی که بتواند آن خبر جانسوز را در آن بریزد نمی‌یافت. جبرئیل از پس این استیصال فرود آمد و به پدرم از جانب خدا پیام داد که: «سلام مرا به فاطمه‌ام برسان و بگو که مادر تو را در قصری از قصرهای بهشت جای دادیم که از طلا و یاقوت سرخ فراهم آمده است و او را با مریم دختر عمران و آسیه هم خانه ساختیم.» من به یمن این پیام خداوند، آرامش یافتم، خداوند، جل و علا را تقدیس و تنزیه کردم و گفتم که سلام‌ها و سلامتی‌ها همه از اوست و تحیت‌ها همه به او بازمی‌گردد. کلام خدا اگر چه تسلای دل من شد اما فقدان خدیجه در کوران حوادث، چیزی نبود که برای پیامبر و من تحمل کردنی و تاب آوردنی باشد. دلداری خدیجه نبود اما تیرهای تهمت و افترا و آسیب و ابتلای پیامبر همچنان به شدت و قوت خود باقی بود. یک روز دیوانه‌اش می‌خواندند، یک روز ساحرش لقب می‌دادند. یک روز دروغگو و لاف زن و عقب مانده‌اش می‌نامیدند و هر روز به وسیله‌ای دل مبارک او را می‌آزردند. البته اصل و ریشه پیامبر استوارتر و شاخه و برگش در آسمان گسترده‌تر از آن بود که عصیان‌ها و کفران‌ها و تهمت‌ها و اذیت‌ها بتواند خدشه و خللی در دعوت او پدید بیاورد یا ملول و خسته‌اش کند و از پایش درآورد. او تا بدانجا در دعوت به هدایت ثبات می‌ورزید و از دل و جان مایه می‌گذاشت که گاهی خدا به او فرمان توقف می‌داد و او را به مواظبت از جسم و جانش ملزم می‌نمود. آنچه دل پیامبر را می‌آزرد، نه آزار دشمنان که جهالتشان بود، پیامبر نه از آنان، که بر آنان غمگین می‌شد که چرا تا بدان پایه بر جهالت خویش، پای می‌فشرند، و پا از حصار کفر و شرک بیرون نمی‌گذارند، چرا در فضای حیات بخش توحید تنفس نمی‌کنند، چرا حلاوت و شیرینی عبودیت را نمی‌چشند. ان شاءالله ... اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
(جلسه ۱۲) در این غمخواری، مشارکتی که ابوطالب موحد و خدیجه‌ی مهربان با او می‌کردند از دست و دل هیچ ایثارگری جز همین دوخ بر نمی‌آمد. وقتی ابوطالب و خدیجه رفتند، وقتی ابوطالب و خدیجه، هر دو در یکسال با پیامبر وداع کردند، پیامبر بسیار بیش از آنچه تصور می‌کرد، تنها شد. و من اگر می‌خواستم فقط دختر او باشم، باری از دوش تنهایی از برنمی‌داشتم. پدرم با آنهمه مصیبت و سختی، نیاز به مادر داشت، مادری که پروانه‌وار گرد شمع وجود او بگردد و با بالهای محبت و ایثار، اشکهایش را بسترد و من تلاش کردم که برای پدرم- محبوب‌ترین خلق جهان- مادری کنم و موفق شدم. پدرم مرد به مادری قبول کرد و به لقب «اُمّ اَبیها» مفتخرم ساخت. و این شاید یکی از شیرین‌ترین لقب‌هایی بود که خدا و پیامبرش به من داده بودند. این لقب البته آسان به دست نیامد. پشت این لقب، خون دلها خفته بود و تیمارها نهفته. هیچ کس نمی‌تواند عمق جراحت دل مرا بفهمد آنزمانی که من پدرم را پریشان حال و آشفته موی بر در گاه خانه می‌یافتم یا آزرده پای و آلوده لباس در آغوشش می‌فشردم، یا مجروح و زخم خورده، تیمارش می‌داشتم. هر سنگ نه بر پای او که بر چشم من فرود می‌آمد و هر زخم نه بر اندام او که بر جگر من می‌نشست. با این تفاوت عمیق که دل او، دل پیامبر بود، عظیم و استوار و نلرزیدنی ودل من دل فاطمه بود، نازک و لطیف و شکستنی. شرایط آنقدر سخت و سخت‌تر شد که خداوند پیامبرش را دستور هجرت داد. مردمی که به خورشید با نفرت می‌نگرند، شایسته شب‌اند. مردمی که به سوی آفتاب، کلوخ پرتاب می‌کنند، لایق ظلمت‌اند. خورشید، طلوع کردنی است. ابرهای سیاه حتی اگر در آغاز مشرق کمین کنند، خورشید، متین و بزرگوار از کنارشان خواهد گذشت و روشنی‌اش را به ارمغان جهانیان خواهد برد. ان شاءالله ... اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
آنـــچـــه خــــوبــان هــمــه دارن تــو تــنــهــا داری!.. ♥️🌿🍃♥️ #زینبیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#روزتون_مهدوی 💚 #اللهـم_عجل_لولیڪ_الفرج
4_5902035056188196700.mp3
4.18M
#حتما_گوش_کنید👆 ✅ ماجرای زیبای سید و امام زمان (عج) 🔹دلم هوای تو دارد آقا 🎤 #حاج_اقا_محرابیان 🔹 #نشر_دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : چه کسانی آرزوی بازگشت دوباره به دنیا را دارند؟ 👤 #حجت_الاسلام_بهشتی
#ارسالی باید به پاے اسم قشنگت بلند شد شوخی ڪہ نیست... صحبت سلطان عالم است ❖✨ السَّلامُ عَلَیڪََ یا قائِمَ آلِ مُحَمَّد #سلام_امام_زمانم
مداحی آنلاین - یه دل تو سامرا یه دل تو کربلا - حمید علیمی.mp3
11.17M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع) 🌴یه دل تو سامرا 🌴یه دل تو کربلا 🎤 #حمیدعلیمی ⏯ #واحد
#پروفایل #شهدایی
#پروفایل #شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 چرا در آموزش و پرورش، مثل بنی‌امیه دین را آموزش می‌دهیم؟! 🔻به مناسبت تسخیر #لانه_جاسوسی آمریکا
5d6817af9c71e47af6390b35_-693595217504019073.mp3
7.44M
🎧 #زمینه بسیار زیبا و دلنشین🖤 🎼 ای کاش غریب نمی موندی ... 🎤 #سیدمجید_بنی_فاطمه 🌙 #شهادت_امام_حسن_عسکری
مداحی آنلاین - گل دردلره ایله دوا - مهدی رسولی.mp3
2.59M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع) پگل دردلره ایله دوا وار قلبیده سوز و نوا 🎤 #مهدی_رسولی ⏯ #شور #ترکی 👌فوق زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR - shoor1 - seyed reza narimani aban1397.mp3
4.29M
◾️ #شور_احساسی 🌴ای خوانده حسن خدای حُسنت 🌴جان دو جهان فدای حُسنت 🎤 کربلایی سیدرضانریمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(جلسه ۱۳) پیامبر شبانه می‌بایست از مکه هجرت می‌کرد، در آن زمان که چهل کافر قداره بند دور تا دور خانه‌ی او را در محاصره داشتند و چهل شمشیر خون آشام لحظه می‌شمردند تا خون او را به تساوی میان خویش، تقسیم کنند. پیامبر، ایثارگری می‌طلبید تا در جای خویش بخواباند و کفار را ناکام بگذارد. آن ایثار منش هیچکس جز پدر شما، علی بن ابیطالب نمی‌تواسنت باشد، وقتی پیامبر به او اشارت فرمود و از او نظر خواست. او نپرسید: من چه می‌شوم؟ عرضه داشت: - شما به سلامت می‌مانید؟ پیامبر فرمود: آری، پسر عموی گرامی‌ام. و وقتی دل ما، از هول و اضطراب، قرار نداشت، علی شیرین‌ترین خواب عمرش را آنشب به رختخواب پیامبر، هدیه کرد و شان نزول آیتی دیگر از قرآن را بر افتخارات خویش افزود. ملائکه حیرت کردند و خدا مباهات ورزید: ✨و منَ النّاس مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاء مَرْضاتِ اللَّه، وَاللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعباد (سوره بقره/207) و میان مردم کسی هست که جانش را با رضای خدا، تاخت می‌زند و خدا دوستدار (اینگونه) بندگان است. پیامبر بر دوش سلمان از میان کفار چشم و دل کور عبور کرد و آنان نفهمیدند. پرسیدند: چیست بر دوش تو؟ سلمان راستگو گفت: پیامبر. آنان خندیدند و نفهمیدند و به بستر پیامبر هجوم بردند. آنچه می‌خواستند در رختخواب بود اما نمی‌دانستند. آنان جان پیامبر را می‌خواستند و علی، جان پیامبر بود. 👌علی آینه‌ی تمام نمای پیامبر بود، «انفسنا و انفسکم» در آن مباهله‌ی تاریخ ساز، شان علی بود اما آنها که درکشان بدین پایه نمی‌رسید و فقط جسم پیامبر را می‌شناختند، خود را ناکام یافتند و خشمگین و زخم خورده بازگشتند، صدای سایش دندان‌ های کینه‌ جویشان در گوش شب طنین می‌افکند اما دستشان از جهان کوتاه بود که جهان در غار ثور، رحل اقامتی سه روزه افکنده بود. دل مسلمانان از خلاصی پیامبر قرار و آرام یافت اما جسم و جان و خانمانشان نه. کفار و مشرکینی که پیامبر را دور از دسترس می‌یافتند زهر خود را به جان مومنان و بستگان او می‌ریختند. ان شاء الله ... اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 مهدی شجاعی
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 ا🍃🌺🍂 ا🌿🍂 ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️ (جلسه ۱۴) پیامبر صلی الله علیه واله به مدینه وارد نشد. در قباء استقرار یافت و هر چه مومنین مدینه پای فشردند، یک کلام فرمود: من به مدینه وارد نمی‌شوم مگر به همراه دو عزیزم علی و فاطمه. و از آنجا به علی بن ابیطالب پیام داد که به همراهی فاطمه‌ها به مدینه بیا، من همچنان چشم انتظار و استقبال، گشوده‌ی شما می‌دارم. علی بن ابیطالب بلافاصله از ما، سه فاطمه، من، فاطمه‌ی بنت اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و تنی چند از زنان و ضعیفان کاروانی ساخت پس از اعلامی عمومی به سوی مدینه حرکت کرد. شب‌ها را در منازل بین راه به نماز و تهجد و عبادت می‌پرداختیم و روزها را راه می‌رفتیم. کفار و مشرکین که ازکف دادن پیامبر برایشان سنگین و گران تمام شده بود، بدشان نمی‌آمد که از میانه‌ی راه بازمان گردانند و به گروگانمان بگیرند. هنوز تا مدینه بسیار مانده بود که اسوه غلام ابوسفیان راه را بر ما گرفت و گفت: - من فرستاده‌ی ابوسفیانم و مامورم که راه را بر شماببندم تا او خود، سر رسد. بدنهای زنان کاروان چون بید می‌لرزید و نگرانی و اضطراب بر دلهایشان چنگ می‌انداخت، اما دل من به علی و خدای علی محکم بود. علی مرتضی به صلابت کوه ایستاد و فریاد کشید: - ما باید به مدینه برویم، در راه رفتن به مدینه، من هر مانعی را از سر راه بر خواهم داشت، حتی اگر این مانع، اسود، غلام ابوسفیان باشد، جان خود را بردار و راه خود را پیش گیر. اسود تمکین نکرد، علی مرتضی دوباره هشدار داد، موثر نیفتاد، سه باره او را بر جان خویش ترساند، سخت سری کرد. حضرت، شمشیر از نیام برکشید.- در پی جنگی سخت- جسد او را بر جای گذاشت و کاروان را دوباره حرکت داد. هنوز راه چندانی نپیموده بودیم که ابوسفیان، بر سر راه سبز شد. جسد اسود را در میان راه دیده بود و چون ماری زخم خورده به خود می‌پیچید، نعره زد: - ای علی! که غلام مرا کشته‌ای! به چه اجازه‌ای زنان خویشاوند مرا به مدینه می‌بری؟ علی مرتضی، خونسرد، متین و استوار پاسخ فرمود: - با اجازه آنکس که اجازه‌ی من به دست اوست. تو هم از سرنوشت غلامت عبرت بگیر و جانت را بردار و بگریز. ابوسفیان شمشیر کشید و علی مرتضی آنقدر با او شمشیر زد که او حیاتش را در مخاطره دید، مغموم و شکست خورده جانش را برداشت و گریخت. ✨لاسَیْفَ إلّا ذَوالفَقار وَلافَتی إلّا عَلی 👌مردی به مردانگی علی آفریده نشده است و شمشیری به کارسازی شمشیر او. خدا فقط می‌داند که در خلقت او چه کرده است. ان شاءالله ... اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی