فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ زیبای «نجوا با #امام_زمان (عج)» با نوای حاج میثم مطیعی
تو منتظر لحظه برگشتن مایی...
Clip-Panahian-RisheHayeAshoora.mp3
2.06M
🎵اگر ریشههای عاشورا را بررسی نکنیم ...
🔻ماجرای شیعیانی که نمیتوانند امام زمان را تحمل کنند!
#کلیپ_صوتی
#استاد_پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 چرا برای #امام_زمان (عج) دعا میکنیم، در حالی که به دعای ما احتیاجی ندارند؟
#تصویری
#استاد_پناهیان
مداحی آنلاین - سالروز ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر اکرم.mp3
1.6M
سالروز
#ازدواج_پیامبر_اکرم_حضرت_خدیجه
💐بر همه عالم تهنیت بادا
💐جشن پیوندت یا رسول الله
🌷سالروز پاکترین، زلالترین، شادترین و مقدس ترین پیوند هستی مبارکباد .
💐بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بود
💐جبریل مامورست و فکر مجلس آرایی بود
💐میکائیل از عرش آمده گرم پذیرایی بود
💐چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود
🌷دهم ربیع الاول #سالروز_ازدواج_پیامبر_اکرم_حضرت_خدیجه سلام الله علیها مبارک باد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیمان می بندیم ...
#استاد_رائفی_پور
#استاد_پناهیان
#استاد_شجاعی
بعضی دینداریها
دینداری بنیاسرائیلی اند❗️
دم از #امام_زمان زدن، یک حرف است
#امام_زمانی بودن، یک حرف دیگر
بیاییم در این #عید_بیعت پیمان ببندیم...
حتما ببینید و نشر دهید
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصه مستند ابوزینب، عشق بدون مرز
روایتی از عشق و دلدادگی یک مجاهد عراقی به امام خمینی و انقلاب اسلامی
عشقی که او را واداشت تا برای شنیدن صحبتهای امام، زبان فارسی را یاد بگیرد...
#پیشنهاد_دانلود 👌
عمار حلب- شهید محمدحسین محمد خانی.mp3
11.97M
آهنگ زیبای "عمار حلب" به مناسبت سالگرد شهادت شهید محمدحسین محمدخانی
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۱۹)
از شدت حجب، سر را بیشتر در خویش فرود بردم و آهسته ادامه دادم:
- من امروز به خواستگاری دختر گرانقدرت فاطمه آمدهام، میان این خواهش و اجابت چقدر فاصله است؟
چهرهی پیامبر بازو و بازتر شد و تبسمی شیرین بر لبان او نشست و این کلمات دوست داشتنی از میان لبهای مبارک او تراوش کرد:
- بشارت باد بر تو ای ابوالحسن که پیش پای تو جبرئیل بر من فرود آمد و پیام آورد که پیوند تو و فاطمه را خداوند جل و علا، در آسمانها منعقد کرده است...
آنگاه از آمدن صرصائیل گفت و خطبه خواندن راهیل بر منبر عرش و... رازهای بسیار دیگر و سپس با خندهای ملیح فرمود:
- خوب، چیزی هم با خود داری برای تشکیل زندگی
گفتم:
- پدر و مادرم به فدایت هیچ چیز من برتو پوشیده نیست، مرا شمشیری است و زره و شتری و غیر از اینها از مال دنیا هیچ ندارم.
پدرت فرمود:
- شمشیر، عصای دست توست، تو به داشتنش ناگزیری، که در راه خدا جهاد میکنی و دشمنان خدا را با آن به دیار عدم میفرستی.
شتر هم ابزار کار توست، با آن نخلستانهای خود و اهلت را آبیاری میکنی و بدان بار سفر میکشی.
همان زره را کابین فاطمه قرار بده، من به همان راضیم، اما تو، تو از من خشنود هستی؟⁉️
عجب سوالی!
گفتم: بله، پدر و مادرم به فدایت، تو مرا غرق در بشارت و سرور کردی. تو همیشه فرخنده فال و مبارک بال و کمالمند بودهای، سلام خدا بر تو.
پیامبر صلی الله علیه واله فرمود:
- بانی این پیوند آسمانی به گفتهی امین الملائکه، خداوند- جل و جلاست- و ما فقط مجری این عقد بر روی زمینیم، برو به سمت مسجد و مردم را در این شادی آسمانی سهیم کن.
من نیز به دنبال تو خواهم آمد و عقد را در پیش چشم خلایق جاری خواهم ساخت تا چشم تو بدان روشن شود و چشم دوست داران تو در دنیا و آخرت بدان روشنی گیرد.
تو بهتر میدانی که میان تو و پیامبر در این باره چه گذشت، امنا من با شعفی بینظیر از خانه درآمدم و روانه مسجد شدم.
شادیام آنچنان بود که اصحاب را به شگفتی وامیداشت. در پاسخ سوالشان از اینهمه شادی فقط میگفتم:
- خدا و پیامبر، مرا برای فاطمه برگزیدهاند.
پیامبر ماجرا را به شما خواهد فرمود.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۲۰)
وقتی پیامبر به مسجد درآمد، بلال را فراخواند و به او فرمود:
- مهاجرین و انصار را بگو که جمع شوند.
وقتی همگان گرد آمدند، پیامبر برفراز منبر رفت و فرمود:
- «حمد و سپاس خاص خداوندی است که به نعمتش ستایش میشود و به قدرتش پرستش.
در حاکمیتش اطاعت شونده است و در عقوبتش وحشتانگیز.
آنچه نزد اوست مطلوبست و فرمان او در زمین و آسمان نافذ.
او کسی است که خلایق را به قدرت خویش آفرید و به احکام خویش متمایز ساخت و به دین خویش عزتشان بخشید و به واسطه پیامبر خود محمد (ص) گرامیاشان داشت.
سپس خداوند تبارک و تعالی ازدواج را پیوندی دیگر قرار داد و فرمانی واجب.
به واسطه ازدواج، خویشاوندی را محکم، و خلایق را بدان ملزم ساخت.
فرمود خداوند مبارک نام و عالی مقام:
و اوست که از آب، بشری آفرید، سپس برای او تبار و پیوندی قرار داد، که پروردگارتو قادری بیهمتاست. ای خلایق! پیام همداکنون جبرئیل این بود که خدای من عزوجل- ملائکه را در بیت المعمور گرد آورد و همه را گواه گرفت که خدمتکار و امة خود و دخت پیامبرش فاطمه را به بندهی خود علی بن ابیطالب تزویج فرمود..
و مرا فرمان داد که ازدواج این دو را در زمین برپا سازم. شما را بدین امر گواه میگیرم».
سپس نشست و به من فرمود:
علی جان برخیز و خطبهات را بخوان.
من برخاستم و در محضر خدا و پیشگاه رسول و ملاء خلایق، خطبه خواندم.
وقتی از فراز منبر فرود آمدم، پدرت را شادمانتر از همیشه یافتم.
پدرت فرمود: علی جان! آن زره را بفروش تا هر چه زودتر تو و فاطمه را سر و سامان و سرانجام دهیم.
این را بارها شنیدهای که من رفتم و زره را به یکی از اصحاب فروختم، آن صحابی وقتی دریافت که من به چه نیت زره را در معرض فروش نهادهام، پول و زره، هر دو را به اصرار به من داد و گفت:
- تو اکنون بدین هر دو نیازمندتری تا من.
این زره هدیه من برای ازدواج تو.
وقتی ماجرا را با پدرت گفتم برایش دعا کرد، پول را به تنی چند از اصحاب داد و گفت:
- این را ببرید و آنچه یک زندگی بدان آغاز میشود تهیه کنید و بیاورید.
پول، شصت و سه درهم بود، یک پیراهن سفید، یک مقنعه، یک حوله، یک تختخواب، دو تشک، چهار بالش، یک قطعه حصیر، یک آسیای دستی، یک کاسهی مسی، یک مشک آب، یک طشت، یک کاسه گلی، یک ظرف آبخوری، یک پرده پشمی، یک ابریق، یک سبوی گلی، دو کوزه سفالین، یک پوست به عنوان فرش و یک عبا، همهی ابزار تو شد برای تشکیل یک زندگی.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #کلیپ_تصویری
🌷 استاد پناهیان: میزان #حُسنِ ظنِّ تان به #خدا را امتحان کنید!
👌این کلیپ عاااالیه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور
💢تکلیف کسی در دوران انتظار بمیرد چه میشود؟
🎤سخنرانی آخرالزمان و نقش منتظران
YEKNET.IR - shoor 3 - shahadat imam hasan askari 1398 - banifatemeh.mp3
3.44M
#درخواستی
#مداحی_شهدایی
🍃قلب من به شوق اسمتون تپیده
🍃کوچه کوچه قلبم بنام شهیده
🎤 #بنی #فاطمه
27[shia-leaders.com].mp3
7.06M
#درخواستی
#کربلایی_مهدی_رسولی🎤
#شهدا_مدافع_حرم⚘
#(شور حماسی برای شهدا)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چندوقتی است خوب می فهمد
شهر من ، غربت شهیدان را
زمزمه میکنند در گوشم
کوچه ی بی شهید ، بم بست است
#سیدرضانریمانی
4_6039541148588966549.mp3
5.52M
#کربلایی_حنیف_طاهری🎤
🔴 #مناجات زیبا باخدا(خجالتم نده...)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 آخرین آمادگی برای ظهور
👈🏻 تا این مسئله را درک نکنیم؛ لایق حکومت امام زمان(عج) نخواهیم شد ...
#تصویری
#استاد_پناهیان
مداحی آنلاین - در روى تو ميبينم مهر رخ سرمد را - محمود کریمی.mp3
5.88M
🌸 #میلاد_پیامبر_اکرم (ص)
در روی تو میبینم
مهر رُخ سرمد را
🎤 #محمودکریمی
👏 #سرود
👌فوق زیبا
4_5922406292231554427.mp3
5.18M
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه🎤
🌸 #سرودزیبا (ماه اومده...)
🌸ویژه #ولادت_پیامبراکرم
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۲۱)
وقتی اینها را پیش روی پدرت نهادند، اشک در چشمانش حلقه زد، دستهای مبارکش را به سوی آسمان بلند کرد و دعا فرمود:
- خدایا! به اهل بیت من برکت عنایت کن.
و این ازدواج را برای کسانی که اکثر ظرفهایشان گلی است مبارک گردان.
خداوند بر مقام تو در نزد خویش بیفزاید فاطمه جان که برترین زنان عالم بودی و به کمترین مایحتاج از زندگی، قناعت فرمودی.
من دنیا را پیش از ازدواج، طلاق گفته بودم و سختی دنیا در مذاقم عین حلاوت بود، اما تو، دختری که در سن جوانی، در سن آرزوهای شیرین، پا به خانه من مینهادی، چگونه آن همه سختی را بر جان خویش خریدی و لب جز به مهر و دهان جز به شکر نگشودی.
زیستن با کسی که به دنیا جز با دیدهی غضب نمینگرد ساده نیست. حتما کسی چون فاطمه، چون تو باید که زیستنی اینچنین سخت و طاقت سوز را بتواند.
یادم نمیرود آن روز را که پس از دو روز، تلاش و خستگی و گرسنگی به خانه آمدم، گفتم:
- فاطمه جان! چیزی برای خوردن در خانه هست؟
تو شرمسار و مهربان گفتی:
- دو روز است که هیچ چیز در خانه برای خوردن نبوده است و کودکان دو روز است که جز گرسنگی، هیچ طعام ندیدهاند.
گفتم که:
- چرا در این دو روز هیچ نگفتهای؟
گفتی:
- تو اگر میداشتی، حتم به خانه میآوردی، من شرم میکنم از تو چیزی بخواهم که در دست و توان تو نیست.
من شرمسار آن همه شکیبایی و مهربانی شدم و از خانه درآمدم تا حتی اگر شده با قرضی، چیزی فراهم کنم و به خانه آورم.
از همسایهای یک دینار وام گرفتم و به سمت بازار رفتم تا برایتان خوراکی تهیه کنم، در راه، مقدار را دیدم.
هوا عجیب گرم بود، از خورشید، آتش میبارید و از زمین شعلههای حرارت میجوشید. از سر و روی مقداد، عرق میریخت و پیدا بود که گرسنگی رمق راه رفتن را از او گرفته است.
گفتم:
- مقداد! در این گرما، به چه کار از خانه درآمدهاتی؟ گفت:
- از من بگذرید ای ابوالحسن و از حال من نپرسید.
گفتم:
- برادرم محال است که از حال تو بیخبر بمانم و بگذرم.
باز امتناع کرد و عاقبت در مقابل الحاح من تسلیم شد و گفت:
- صدای گریهی گرسنگی زن و فرزندانم را تاب نیاوردم و از خانه بیرون زدم بدین امید که شاید خدا فرجی کند و گشایشی مرحمت فرماید.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۲۲)
بغضی که در گلویم نشسته بود ترکید و اشک، پنهای صورتم را گرفت. آن یک دینار را به مقداد دادم و گفتم:
- تو از من نیازمندتری.
از شرم دستهای تهی به خانه بازنگشتم، به مسجد پناه بردم، نماز را به پیامبر اقتدا کردم. پس از فراغت از نماز پیامبر دستم را گرفت و به من فرمود:
علیجان! مرا به خانهات مهمان میکنی؟
چه میگفتم؟ پیامبر خود طالب تشرف بود و ما جز گرسنگی در خانه، هیچ نداشتیم.
سکوت، تنها یاور شرمساری من بود که در آن لحظه هیچ کلام به کار نمیآمد، پیامبر سئوال خویش را مکرر فرمود و اضافه کرد:
- یا بگو که بیایم، یا بگو که نیایم، چرا سکوت میکنی؟⁉️
دل را به دریای خلق محمدی زدم و گفتم:
شرمسارم ولی بیایید.
دست در دست پیامبر روانهی خانه شدیم و من تمام راه نه از گرما که از شدت شرم، عرق میریختم.
رفته بودم که برای سفره ی خالی طعام بیاورم و اکنون مهمان میآوردم.
وقتی به خانه آمدیم قامت تو در محراب، افراشته بود و از کاسهای در کنار سجادهی تو، بخار مطبوع طعام برمیخاست. طعامی که به یقین دنیایی نبود.
تو بر پدرت و من سلام کردی و به استقبال آمدی. پیامبر تو را در آغوش گرفت، دست بر سر و رویت کشید و گفت:
- چگونهای دخترم؟⁉️
تو دو روز تمام گرسنگی کشیده بودی و شاهد گرسنگی کودکانت بودی، رنگ رویت از ضعف زرد بود و در پاهایت توان ایستادن نبود...
اما گفتی:
- خوبم پدر. بسیار خوبم پدر.
وای که تو چه صبور و مهربان بودی.
من گفتم:
- این طعام از کجاست فاطمه جان.
به جای تو پدرت پاسخ فرمود:
- این بدل آن یک دینار توست که به مقداد بخشیدی، تازه این غذای بهشتی، جزای دنیای توست، باش تا پاداش آخرت.
سپس اشک در چشمان پدرت نشست و فرمود:
- شکر خدای را که تو را به منزلهی زکریا و فاطمهام را به منزلهی مریم ساخت که برایشان از بهشت طعام میآمد.
👌تو در خانهی من اینگونه صبوری کردی و دم برنیاوردی...
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی