eitaa logo
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
1.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
•°❥|خیلے حسیݧ زحمتـ‌ ماراڪشیده استـ|•°❥ •✿•مدیـــــࢪ ↯ ‌➣ ﴾؏﴿ حضࢪتـــــ اربابـــــ •✿•خادم کانال💌↯ بھ یادشھیداݩ؛ #حاج‌قاسم‌سلیمانے #مصطفےصدرزادھ •|تیتر خواهد شد بہ زودے بر جراید مـطلبے شیعیان مشغول احداث ضریح حسن اند|•
مشاهده در ایتا
دانلود
『  • • 』 پیامبر اسلام(ص): مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است. مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۴۶؛
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅معرفی کوتاه  پدر و مادر امام علی علیه السلام  ابوطالب علیه السلام  یکی از شخصیتهای نقش آفرین صدر اسلام، حضرت ابوطالب پدر علی(ع) است. وی در هنگامی که پدر عالیقدر اسلام از همه سو هدف تیرهای زهرآگین مشرکان مکه بود مردانه از آن حضرت حمایت کرد و بدین وسیله در گسترش اسلام و تقویت مسلمانان نقش مهمی ایفا نمود. متاسفانه این رادمرد الهی با همه فداکاریهایش از اسلام که بر دوست و دشمن پوشیده نیست سخت مظلوم واقع شده و تمام تلاشهای او درباره پیامبر اسلام(ص) نه تنها در تاریخ به فراموشی سپرده شده بلکه حتی نسبت کفر و شرک به این مسلمان با فضیلت داده اند. لذا در این بخش بر آنیم با این شخصیت بزرگ اسلام آشنا شویم تا از این رهگذر علاوه بر آشنایی به فضایل و کمالات علی(ع) از دیدگاه وراثت، پاسخ اتهاماتی که بویژه به ابوطالب پدر علی(ع) نسبت داده شده و او را به شرک و کفر متهم نموده اند، داده شود. همچنین شبهاتی که به ایمان و اسلام این مرد الهی و وارسته وارد کرده اند با دلیل و برهان برطرف شود و با این حدیث شریف که در زیارت وارث آمده، آشنا شویم: «اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخة و الارحام المطهرة لم تنجسک الجاهلیة بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمات ثیابها.» و بدانیم که ابوطالب و فاطمه بنت اسد، پدر و مادر علی هر دو از ابتدا موحد و خدا پرست و بر آیین توحیدی ابراهیم حنیف بوده اند. و پس از ظهور اسلام به پیامبر(ص) ایمان آوردند و با اعتقاد به دین و آیین محمد(ص) از دینا رفتند.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅نام و نسب ابوطالب نام ابوطالب، «عمران » است و بعضی او را «عبدمناف » نامیده اند. چون فرزند بزرگش «طالب » بود، او را ابوطالب خواندند. وی 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام(ص) در مکه معظمه در خانواده ای برجسته و خدا شناس دیده به جهان گشود. او با عبدالله پدر پیامبر(ص) برادر بود. پدرش «عبدالمطلب » جد پیامبر اسلام است که همه قبایل عرب وی را به عظمت و بزرگواری می شناختند و از او به عنوان مردی با کفایت و مبلغ آیین توحید ابراهیم یاد می کردند. عبدالمطلب، چنان مورد توجه دنیای آن روز بود که او را با لقب «سید البطحاء» آقای سرزمین مکه و حومه آن و «ساقی الحجیج » آب دهنده حاجیان خانه خدا و «ابوالساده » پدر بزرگواریها و «حافر الزمزم » ایجاد کننده چاه زمزم می خواندند. عبدالمطلب در حفظ و حراست وجود مبارک حضرت محمد(ص) بسیار کوشا بود. شیعه و اهل سنت بر این حقیقت معترف اند. ابوطالب از چنین پدری به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او عقیل و سومین آنها جعفر معروف به جعفر طیار و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی(ع) است. دو دخترش یکی فاخته نام داشت که او را «ام هانی » می خواندند و دختر دیگرش «ریطه » یا «اسماء» است. فرزندان ابوطالب همه از فاطمه بنت اسداند.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅گوشه ای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب ابوطالب در خانواده ای خداپرست و موحد و در سایه پدری همچون عبدالمطلب که از کمالات روحی و امتیازات معنوی برخوردار بود، پرورش یافت. و همانند پدرش در مسیر آیین حنیف ابراهیمی قدم برمی داشت و منصب سقایت و آبرسانی به زایران خانه خدا و پاسداری از جان حضرت محمد(ص) را به نیکویی بر عهده گرفت. ابوطالب نه تنها تحت تاثیر شرک و بت پرستی مردم مکه قرار نگرفت، بلکه در مقابل شیوه های جاهلیت ایستادگی کرد و نوشیدن مشروبات را بر خود حرام ساخت و خود را از هرگونه فساد و آلودگی، برحذر داشت. او نخستین کسی است که «سوگند خوردن اولیای مقتول برای اثبات قتل » را در امر قضا، سنت قرار داد و بعدها اسلام نیز آن رابا نام «قسامه » تثبیت کرد. مورخان نوشته اند: «ابوطالب سه سال قبل از هجرت، بعد از آن که پیامبر(ص) و یارانش از «شعب » خارج شدند، در ماه شوال یا ذی القعده در سن 84 سالگی از دنیا رفت.»  و در حالی دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از ایمان به خدا و عشق به محمد(ص) بود. بدنش را در مکه معظمه در مقبره حجون معروف به «قبرستان ابوطالب » دفن کردند
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅بعد از وفات حضرت ابوطالب با مرگ او خیمه ای از حزن و اندوه بر پیامبر اسلام و مسلمانان آن روز که کمتر از پنجاه نفر بودند، سایه افکند زیرا آنان بهترین حامی، مدافع و فداکار در راه اسلام را از دست دادند. ابن کثیر و ابن اثیر نقل می کنند: «کفار قریش پس از وفات ابوطالب بر سر مبارک پیامبر(ص) خاک - و گاهی روده گوسفند - می ریختند. اندوه مسلمانان چند روز بعد با درگذشت حضرت خدیجه، رکن دیگر اسلام و حامی پیامبر خدا، دو چندان شد. درگذشت ابوطالب و خدیجه کبری مصیبت بزرگی برای رسولخدا بود. پیامبر(ص) می فرماید: «ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب » تا زمانی که ابوطالب زنده بود، قریش نمی توانست هیچ گونه ناخوشایندی برای من ایجاد کند.» ابوطالب پس از درگذشت عبدالمطلب، کفالت و سرپرستی محمد(ص) را که هشت ساله بود به عهده گرفت و تا هنگام وفاتش، 42 سال تمام پروانه وار به گرد شمع وجود او گشت. و در تمام حالات، در سفر و حضر ازاو حراست و حفاظت کامل نمود و در راه هدف مقدس پیامبر اسلام که نشر آیین یکتاپرستی و ریشه کن کردن شرک و بت پرستی بود از هیچ کوششی دریغ ننمود، حتی به مدت سه سال در کنار پیامبر(ص) و سایر بنی هاشم در «شعب ابی طالب » - که دره ای خشک و سوزان بود - به سر برد. وی همواره ایمان خود را کتمان می کرد تا بهتر از اسلام و حضرت محمد(ص) دفاع نماید. او در ضمن اشعاری این حقیقت را بازگو می کند. لیعلم خیار الناس ان محمدا نبی کموسی و المسیح بن مریم اتانا یهدی مثل ما اتیا به فکل بامر الله یهدی و یعصم و انکم تتلونه فی کتابکم بصدق حدیث لا حدیث المرجم شخصیت های فهمیده بدانند که محمد; مانند موسی و عیسی پیامبر است. همانطور که آن دو پیامبر هدایت آسمانی داشتند او نیز دارد; و تمام پیامبران به فرمان خدا مردم را راهنمایی و از گناه باز می دارند. و شماها اوصاف او را در کتابهای آسمانی به درستی می خوانید; و این گفتار صحیحی است و رجم به غیب نیست. 
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅ معرفی مادر امیرالمومنین فاطمه دختر اسد مادر امیرالمؤمنین(ع) ـ نخستین زنی بود که به همراه پیامبر(ص)، پای در مسیر دشوار هجرت نهاد و مهربان ترین مردم، به رسول خدا(ص) بود. او از پیامبر(ص) شنید که می فرمود: در صحرای محشر، تمامی مردم، همان گونه که متولد شده اند، برهنه محشور می شوند. با شنیدن این سخن، آهی از نهاد فاطمه برخاست. پیامبر(ص) به او فرمود: از خداوند می خواهم تو را برهنه محشور نسازد. هنگامی که فاطمه حکایت فشار قبر را از رسول خدا شنید، از ناتوانی خود، شکایت کرد و پیامبر(ص) به او فرمود: از خداوند می خواهم در سختیهای قبر، تو را یاری کند.»
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅ نسب فاطمه بنت اسد بانویی بود از تبار بنی هاشم، پدرش اسد فرزند هاشم، جد رسول خدا(ص) بود و مادرش فاطمه بنت رواحة با چند پشت، به درخت نبوت، پیوند می خورد. هاشم فرزندان بسیاری داشت که در آن میان اسد و عبدالمطلب، جایگاه ویژه ای داشتند. پس از آنکه مدتی از ازدواج اَسَد و فاطمه بنت رواحة گذشت، باغ زندگیشان، به گلِ زیبای فاطمه، آراسته شد. فاطمه با خود، طراوت و شادابی را به ارمغان آورد، و به یُمن وجودش سیل رحمت و برکت بر خانواده اَسَد، سرازیر شد. دیری نگذشت که شایستگیهای این دختر مقدس، در میان اقوام و دوستان زبانزد شد. هر چه بزرگتر می شد شکوفه های عقل و درایت، بیشتر در وجودش می شکفت. عفت و وقار از رفتارش می بارید و ابهتش تمامی زنان مکه را به شگفت آورده بود.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅شخصیت مادر امیرالمومنین فاطمه بنت اسد علیهاالسلام الگویی از زنان اهل بصیرت دینی، معرفت دینی و در عین حال، هجرت و جهاد در راه خدا و پایداری در راه اهداف توحیدی بود و در عین حال، اهل سبقت در ایمان نیز به شمار می رفت. پس علم و معرفت،تقوای الهی جهاد در راه خدا سبقت در اسلام و ایمان آوردن را، که از معیارهای فضیلت و برتری و مراحل تکامل علمی و عملی و سلوک معرفتی و معنوی است، دارا بود و بنا بر نصّ آیه قرآن، که در شأن حضرت علی علیه السلام و فواطم نازل شده است،اهل تفکر و تذکر و از جمله صاحبان لبّ و خردورزی بود. پس در حقیقت، وی تفسیر عینی و واقعی بر جمله «عقولُ النساءِ فی جمالهنّ و جمالُ الرجالِ فی عقولُهم»نیز به شمار می رفت. پس، از نبوغ فکری و فرهنگی، بینش سیاسی و اجتماعی، طهارت فکری و فعلی برخوردار بود؛ همچون حضرت خدیجه علیهاالسلام و سمیّه آل یاسر در راه تعالی ایمان و ترویج ارزش های اسلامی تلاش ها و مجاهدت های فراوانی داشتند و دوشادوش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیهماالسلام و مجاهدان و مهاجران در راه اسلام کوشش نمودند و در دوران غربت اسلام، از آن حمایت کردند. و این مقام معنوی بسیار ستودنی و مهم است.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅ شخصیت مادر امیرالمومنین فاطمه بنت اسد علیهاالسلام دارای فکری نورانی و روحی لطف و درونی پاک بود که خدای سبحان توفیق ایمان حقیقی و عمل صالح به او بخشید و او را همسر ابوطالب علیه السلام ، که مسلمانی فداکار، مجاهد و حامی همه جانبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود، قرار دادو باطن الهی توحیدی او را ظرف وجود و پرورش حضرت علی علیه السلام گرداند. پس او مصداق «بَلَدةً طیّبة» و «کلمةً طیّبة» : بود. این وجود مبارک آیت کبری الهی شد؛ یعنی ابوالائمّه علی علیه السلام را در دامان خویش پرورش داد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز او را به منزله مادر خویش خواند.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅ ولادت حضرت علے دختراسد بن هاشم، یعنی دختر عموی شوهر خود ابوطالب بود، و آنها نخستین  همسرانی بودند که به هاشم نسبت می رساندند. این بانوی بزرگزاده که افتخار پرستاری از پیغمبر خدا را داشت، در روز 13 رجب آن سال که درد زایمان بروی فشار وارد ساخت، آمد و در مقابل کعبه، خانه خدا ایستاد و گفت: پروردگار! تو را به عظمت این خانه و به مقام کسی که آن را بنا کرده است، سوگند می دهم درد زایمان را بر من آسان گردان! کسانی که ناظر بودند با کمال تعجب دیدند ناگهان ضلع بالای حجر الاسود شکست، و فاطمه همسرابوطالب به درون کعبه رفت و شکاف دیوار بهم آمد. موضوع بلافاصله دهن به دهن گشت و به گوش مرد و زن مکه رسید، و همه منتظر بودند ببینند سرانجام آن ماجرای شگفت انگیز چه خواهد بود. همسر ابوطالب سه روز در خانه کعبه به سر برد. روز چهارم کسانی که پیرامون کعبه گرد آمده بودند دیدند دیوار کعبه از همان جا بار دیگر شکاف برداشت و آن بانوی سرفراز در حالی که نوزاد خود را در آغوش داشت از درون خانه خدا بیرون آمد 📚: (الغدیر ج 6 ص 22) الذریعه الی تصانیف الشیعه ج 2 ص 352
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅ولادت حضرت علے همسر ابوطالب خطاب به حاضران گفت: ای مردم! خداوند مرا به خاطر نوزاد پاک سرشتم بر زنان دیگر برتری داد. زیرا هیچ زنی تا کنون اجازه نداشته است که در خانه خدا وضع حمل کند. ولی خداوند خانه اش را در اختیار من گذاشت تا فرزند خود را در آن جایگاه مقدس بزایم سپس به خانه آمد. پیغمبر آینده اسلام که از ماجرا اطلاع یافته بود، در خانه ابوطالب بود. نوزاد تا آن لحظه چشم باز نکرده بود. نخستین باری که چشم گشود، لحظه ای بود که پیغمبر ضمن تبریک به زن عمویش نوزاد را از آغوش او گرفت و اولین نگاه نوزاد هم به روی محمد (صلی الله علیه و آله) بود. پیغمبر صورت نوزاد را بوسید و نام او را «علی » گذارد، و به عمو و زن عمویش مژده داد که نوزاد، آینده ای بس درخشان دارد. 📚 : (الغدیر ج 6 ص 22) الذریعه الی تصانیف الشیعه ج 2 ص 352
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅ تولدامیرالمومنین در دیدگاه علما به دنیا آمدن امیرمؤمنان، علی علیه السلام در درون خانه خدا فضیلتی است که محدّثان شیعه و دانشمندان علم انساب آن را در کتابهای خود نقل کرده اند و در میان دانشمندان اهل تسنن گروه زیادی به این حقیقت، تصریح و آن را یک فضیلت بی نظیر خوانده اند که به نمونه هایی اشاره می شود: 1. محمد مالکی می گوید: «وُلِدَ بِمکَّةَ الْمُشَرّفَةَ داخِلَ بَیْتِ الْحَرامِ فی یَوْمِ الْجُمعَةِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِاللّه ِ رَجَبِ سَنَةِ ثَلاثینَ مِنْ عامِ الْفیلِ... وَلَمْ یُولَدْ فِی الْبَیْتِ الْحَرامِ قَبْلَهُ اَحَدٌ سِواهُ، وَهِیَ فَضیلَةٌ خَصَّهُ اللّه تَعالی بِها اِجْلالاً لَهُ وَاِعْلاءً لَمَرْتَبَتِهِ وَاِظْهارا لِکَرامَتِهِ؛ علی در داخل خانه خدا در مکه، روز جمعه سیزدهم ماه خدا، رجب سال سی از عام الفیل به دنیا آمد... قبل از او کسی در داخل خانه خدا به دنیا نیامده بود و این ولادت فضیلتی است که خدای بلند مرتبه علی علیه السلام را به آن اختصاص داده است، برای تجلیل او و بالا بردن مرتبه او و آشکار نمودن کرامت و بزرگواری او». 2. حاکم نیشابوری می گوید: «ولادت علی در داخل کعبه به طور تواتر به ما رسیده است.» تاکنون کسی به این فضیلت دست نیافته است.»
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅ درآغوش پیامبر(ص) علی(علیه السلام) در این دوره که دوره حساس شکل گیری شخصیت و دوره پذیرش تربیتی و روحی او بود، درخانه حضرت محمد(صلی االله علیه وآله) و تحت تربیت او به سر برد. مورخان اسلامی در این زمینه می نویسند: یـکسـال، قحطی بزرگی در مکه رخداد. درآن زمان ابوطالب عموي پیامبر، داراي عائله زیاد و هزینه سـنگینی بود.حضـرت محمد(صلی االله علیه وآله) به عمويدیگرخود «عباس»که از ثروتمندترین افراد بنی هاشم بود، پیشنهادکردکه هرکدام از ما یکی از فرزنـدان ابوطالب را به خانه خود ببریم تا فشار مالی ابوطالب کم شود، عباس موافقت کرد، و هر دو نزد ابوطالب رفتند و موضوع را با او در میان گذاشتند. ابوطـالب با این پیشـنهاد موافقت کرد. در نتیجه، عباس; «جعفر» وحضـرت محمـد(صـلی االله علیه وآله); «علی» را به خانه خود برد. علی(علیه السـلام) همچنان درخانه آنحضـرت بود تا آن که خداوند، او را به نبوت مبعوث فرمود و علی(علیه السلام) او را تصدیق کرد و از او پیروي نمود. پیامبر اسلام(صلی االله علیه وآله) پس ازگرفتن علی(علیه السلام) فرمود: همان را برگزیدم که خدا او را برای من برگزید. از آنجاکه حضـرت محمد(صلی االله علیه وآله) در سنین کودکی، پس از در گذشت عبدالمطلب، درخانه عمویش ابوطالب و تحت کفالت او بزرگ شده بود، می خواست با تربیت یکی از فرزندان او، زحمات وي و همسـرش فاطمه بنت اسدراجبران کندو از میان فرزندان او، نظر به علی(علیه السلام) داشت. علی(علیه السلام) در دوران خلافت خود، درخطبه «قاصعه» به اینددوره تربیتی خود اشاره نموده و میفرماید: «شـما (یارانن پیامبر) ازخویشاوندي نزدیک من با رسول خدا و موقعیت خاصـی که با آن حضـرت داشـتم، آگاهیدو می دانید مـوقعی که من خردسـال بـودم، پیـامبر مرا در آغـوش میگرفت و به سـینه خود می فشـرد و مرا در بسـترخود می خوابانیـد به طوريکه من بـدن او را لمس میکردم، بوي خوش آنرا میشـنیدم و او غـذا در دهان من میگـذارد. من همچون بچه ای که به دنبـال مادرش میرود، همه جا همراه او میرفتم، هر روز یکی از فضائل اخلاقی خود را به من تعلیم می کرد و دسـتور می دادکه از آن پیروی کنم. منابع📚: کتاب سیره پیشوایان
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅علی(علیه السلام)درغار حراء حضـرت محمـد(ص) پیش از آنکـه بـه رسـالت مبعـوث شـود،سـالی یـک مـاه درغـارحراء بـه عبـادت می پرداخت و در این مدت اگر تهی دستی نزد وي میرفت به اوطعام میداد و وقتی که ماه به پایان میرسـید ابتـداء به مسـجدالحرام میرفت و هفت بـار یا هر قـدرکه خـدا میخواست،خانه خـدا راطواف میکرد و سپس به منزل خود باز میگشت. قرائن نشان می دهـدکه حضـرت محمد(ص) با عنایت شدیدي که نسـبت به علی(علیه السـلام)داشت، او را در آن یک ماه همراه خود به حراء میبرد. وقتی که فرشـته وحی براي نخستین بار در همان غار برحضـرت محمد(ص) نازل شـدو او را به مقام رسالت مفتخرساخت، علی(علیه السـلام) درکنار آن حضـرت بود و آنروز از همان ماهی بود که حضرت محمد(ص) براي عبادت به کوه حراء ِ میرفت. علی(علیه السلام) درخطبه «قاصعه» در این باره میفرماید: حضرت به عبادت میپرداخت وجز من،کسـی او را نمیدیـد... هنگامیکه وحی بر آن حضـرت نازل شد «صداي ناله شـیطان راشنیدم; به رسول خدا عرض کردم: این ناله چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است و علت ناله اش این است که او از اینکه در روي زمین اطاعت شود، ناامیدگشـته است. آنچه را من می شـنوم تو نیز میشـنوي و آنچه را می بینم تو نیز میبینی جز اینکه تو پیامبر نیستی.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 دومین قسـمت از زندگانی علی(علیه السلام) را بخش از بعثت تا هجرت به مدینه تشکیل‌میدهدکه از نظر زمانی سیزده سال میشود. این بخش از زنـدگانی امام،شامل یک سلسـله خـدمات و مجاهدات درخشان و اقدامات بزرگ و برجسـته علی(علیه السلام) در راه پیشرفت اسلام می باشد،که در تاریخ اسلام، نصیب کسی جز او نشده است. نخستین افتخار علی(علیه السـلام) در این دوران، پیشـگام بودن وي در پذیرفتن اسـلام، و یا به عبارت صـحیح تر، ابراز و اظهار اسلام دیرینه خویش است، زیرا علی(علیه السلام)ازکوچکی یکتاپرست بود و هرگز آلوده به بت پرستی نبود تا اسلام او به معناي دست کشیدن از بت پرستی باشد(درحالیکه در موردسایر یاران پیامبر،چنین نبود). پیشـگام بودندر پذیرفتن اسـلام، ارزشـی است که قرآن مجیدروي آن تکیه کرده وصـریحا اعلام نموده است که کسانیکه درگرایش به اسـلام پیشـگام بوده اند، در پیشـگاه خدا ارزش والایی دارند، آنجاکه میفرماید: «و پیشـگامان پیشگام، آنان مقربانند». توجه خاص قرآن به موضوع«سـبقت درگروش به آیین اسـلام» به حـدي است که حتی کسانی راکه پیش از فتـح مکه ایمان آورده وجان و مال خود را در راه خـدا بذل نموده اند، از افرادي که پس از پیروزي مسـلمانان بر مکیان، ایمان آورده وجهاد کرده انـد، برترشـمرده است چه رسدبه کسانی که پیشاز هجرت و درسالهاي نخست ظهور اسـلام، مسـلمان شده اند، آنجاکه میفرماید: در راه خدا انفاق کردندوسـپس به جهاد پرداختند، باکسانیکه بعداز آن در راهخدا انفاق وجهادکردند، یکسان نیسـتند، بلکه آنان در پیشگاه خدا مقامی برتر دارندوخداوندبه هر دو، وعده نیک داده است...». علت برتري ایمـان مسـلمانان پیش از فتـح مکه (که درسـاله شـتم هجري صورت گرفت) ایناست که آنـان در موقعی ایمان آوردندکه اسلام در
『  • • 』 『  •     • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 جزیره العرب به اوج عظمت نرسـیده بود و هنوز پایگاه بت پرستان(یعنی شهر مکه) به صورت دژشکست ناپذیری باقی بود وخطرهایی از هرطرف جان و مال مسلمانان را تهدیدمیکرد. البته مسلمانان پس از مهاجرت به مدینه وگرایش اوس وخزرج و قبائل اطراف مـدینه به اسـلام، از پیشـرفت و ایمنی نسبی برخوردار بودنـدو دربسـیاري از درگیريهاي نظامی غالب و پیروزمی شدنـد، ولی خطر هنـوز به کلی برطرف نشـده بـود. بنـابراین درصورتی که گروش به اسـلام و بـذل مـال وجـان درچنین شرائطی، از ارزش خاصـی برخوردار باشـد، قطعـًا اظهـار ایمان و اسـلام در آغاز دعوت پیامبر،که قـدرتی جز قـدرت قریش و نیرویی جز نیروي بت پرسـتان درکار نبود، ارزش بالاتر و بیشتري خواهدداشت. از این نظرسـبقت در اسـلام در میان یاران پیامبر، از افتخارات مهم به شمار میرفت. با این توضیح میزان ارزش پیشگامی علی(علیه السلام) در اسلام به خوبی روشن می گردد.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅دلائل پیشگامی علی(علیهالسلام)در اسلام دلائل وشواهـدپیشـگامی علی(علیه السـلام) در متون اسـلامی، به قـدری فراوان است که بیان همه آنهاازحد گنجایش این مطلب بیرون است، ولی به عنوان نمونه تعدادي از آنها را می‌آوریم: 1⃣. پیش از همه،خود پیامبراسـلام(ص) به پی شقدم بودن علی(علیه السلام) تصریح کرده و در میان جمعی ازیاران خود فرمود: «نخستین کسـی که در روز رسـتاخیز بـا من درکنار حوض (کوثر)ملاقات میکنـدپیوشـقدم ترین شـما در اسـلام، علی بن ابی طالب است» 2⃣دانشمندان‌و محدثان نقل می کنند: حضـرت روز دوشـنبه به نبوت مبعوث شدو علی(علیه السـلام) فردای آنروز (سه شـنبه) با او نماز خواند. 3⃣. امام درخطبه «قاصعه» میفرماید: «آن روز، اسـلام جز به خانه پیامبر وخدیجه راه نیافته بود و من سومین نفر آنها بودم. نور وحی و رسالت را میدیدم، و بوی نبوت را میشنیدم». 4⃣. امام درجاي دیگر ازسبقت خود در اسلام چنین یاد میکند: «خـدایا من نخستین کسـی هسـتم که به سوي تو بـازگشت، و پیـام تو راشـنیدو به دعوت پیامبر پاسـخ گفت و پیش از من جز پیامبر اسلام کسی نماز نگزارد». 5⃣. علی(علیه السلام) میفرمود: «من بنده خدا و برادر پیامبر وصّدیق اکبرم، این سـخن را پس از من جز دروغگويان افتراءساز، نمیگوید، من هفت سال پیش از مردم، با رسول خدا نمازگزاردم» .
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 📝عفیف بن قیس کندی : من در زمـان جـاهلیت، بازرگـان عطر بودم. در یکی ازسـفرهاي تجـارتی وارد مکه شـدم و مهمـان عبـاس یکی از بازرگانـان بزرگ مکه شدم، دریکی از روزها در مسـجدالحرام درکنار عباس نشسته بودم، در این هنگام که خورشیدبه اوج رسیده بود، جوانی به مسـجددر آمدکه صورتش همچون قرص ماه نورانی بود، نگاهی به آسمان کرد وسپس رو به کعبه ایستاد وشروع به خواندن نمازکرد،چیزي نگذشت که نوجوانی خوش سـیما به وي پیوست و درسـمت راست او ایستاد.سپس زنی که خود را پوشانده بود، آمدو در پشت سر آن دو نفر قرارگرفت و هرسه با هم مشغول نماز و رکوع وسجودشدند. من از دیدن این منظره که در مرکز بت پرستان،سه نفر آیین دیگري غیر از مرام بت پرستی را برگزیده انددرشگفت ماندم، رو به عباس کرده وگفتـم:حـادثه بزرگی است! او نیز این جمله را تکرارکرد و افزود: آیـا این سه نفر را می شناسـی؟گفتم: نه.گفت: نخسـتین کسـی که واردشـدوجلوتر از هر دو نفر ایسـتاد، برادرزاده من محمدبن عبداالله(ص))، و دومین فرد، برادرزاده دیگر من علی بن ابیطالب(علیه السـلام)، وسومین شـخص همسر محمداست و او مدعی است که آیین وی ازطرف خداوند نازل شده است و اکنون در روی زمین،جز این سه نفرکسی از این دین پیروي نمی کند. این قضـییه به خوبی نشان می دهدکه در آغاز دعوت پیامبر اسـلام(ص) غیر از همسرش خدیجه، تنها علی(ع) آیین او را پذیرفته بوده است.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅دعوت عمومی پیامبر پیامبر اسـلام به مدت سه سال، از دعوت عمومی‌خودداري می ورزید و تنها در تماس هاي خصوصی با افرادي که زمینه پذیرش را در آنها احساس میکرد، آنها را به اسـلام دعوت میکرد. پس ازسه سال‌فرشـته وحی نازل شـدو فرمان خـدا را ابلاغ کردکه پیامبر، دعوت همگانی خود را ازطریق دعوت خویشان و بستگان آغاز نماید. فرمان خداچنین بود: «بسـتگان نزدیک خود را از عـذاب الهی بیم‌ده، و پر و بال مهر و مودت خود را براي مؤمنانی که از تو پیروي می کننـد، فروگستر، پس اگر با تواز در مخالفت واردشوند، بگو من ازکارهای(بد)شما بیزارم». علت اینکه دعوت خویشان براي نقطه شـروع دعوت همگانی انتخاب شد، این است که تا نزدیکان یک رهبر الهی و یا بشری به او ایمان نیاورندو از او پیروي نکنند، هرگز دعوت او درباره بیگانگان مؤثر واقع نمی شود، زیرا نزدیکان همواره از اسـرار و رازها و ملکات خوب و بـد وی کاملاواقف و مطلع هسـتند، از این‌رو ایمان آنان نشانه وارسـتگی مدعی رسالت به شـمار می رود،چنـانکه اعراض و رويگردانی اکثریت قریب به اتفـاق آنها نشانه دوري مـدعیان از خلوص وصـفا وصـدق در ادعاءاست. از این نظر پیامبر به علی(علیه السـلام)دسـتور دادکه چهل وپنـج نفر ازشخصـیت هاي بزرگ بنی هاشم‌را برای ضـیافت ناهار دعوت کندو غذایی ازگوشت همراه باشیر آماده سازد. مهمانان همگی‌در وقت معین به حضور پیامبر آمدند. پس ازصـرف غذا «ابولهب» عموی پیامبر، باسـخنان سبک خود مجلس را از آمادگی براي طرح سـخن و تعقیب هدف، انداخت و مجلس بدون اخذنتیجه به پایان رسیدو مهمانان‌پس ازصرف غذاوشیر،خانه رسول خدا را ترك‌کردند. پیامبر تصمیم گرفت که فرداي آنروز،ضـیافت دیگري ترتیب دهـد و همه آنـان‌راجز ابـولهب به خـانه خـود دعوت نمایـد. بـاز علی(علیه السـلام) به دستور پیامبر غذا وشیر آماده نمود وازشخصیت هاي برجسته وشناخته شده بنی هاشم‌براي صرف ناهار و استماع سخنان‌پیامبر، دعوت به عمل آورد. مهمانان همگی باز در موعد مقررحضور بهم رسانیدند.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 پیامبر(ص)پس ازصرف غذا سخنان خود راچنین آغازکرد: «هیـچکس از مردم براي کسـان خود چیزی بهتر از آنچه من براي شـما آورده ام، نیـاورده است. من خیر دنیـا وآخرت برای شما آورده ام.خدای من فرمان داده که شما را به توحیدو یگانگی وی و رسالت خویش، دعوت کنم.‌ چه کسی ازشما مرا در این راه کمک میکندتا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد؟» او این جمله راگفت و مقـداري مکث نمود تا ببینـدکـدام یک از آنان به ندای او پاسخ مثبت می دهد؟ در این موقع سـکوتی تلخی بر مجلسوحکومت میکرد و همگی سر به زیر افکنده و در فکرفرو رفته بودند. ناگهان علی(علیه السـلام)که سن او در آن روز ازچهارده سال تجاوزنمی‌ کرد‌،سکوت را درهم شکست و برخاست و رو به پیامبر کرد وگفت: «اي پیامبرخدا! من تو را در این راه یاري می کنم»،سـپس دست خود را به سوي پیامبر درازکرد تا دست او را به عنوان پیمان فـداکاري بفشـارد. دراین موقع پیـامبر دسـتور دادکه علی(علیه السـلام) بنشـیند. بار دیگر پیامبرگفتارخود را تکرار نمود، باز علی برخاست و آمادگی خود را اعلام کرد. این بار نیز پیامبر به وي دسـتور داد بنشـیند. در مرتبه سوم که ماننددفعات پیشـین،کسـی جز علی بر نخـاست و تنهـا او بودکه به پـاخـاست و پشتیبـانی خود را از هـدف مقـدس پیـامبر اعلام کرد، در این موقع پیامبر(ص) دست خود را بر دست علی زد وجمله تاریخی خود را در مجلس بزرگان بنی هاشم درباره علی بیان نمود فرمود: «هان اي خویشاوندان و بستگان من! علی برادر و وصی وخلیفه من‌در میان شما است».
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅فداڪارے بزرگ درسال سیزدهم بعثت، بہ دنبال انعقاد پیمان عقبہ دوم درشب سیزدهـم ذیحجه، میان پیامبر اسلام(ص) و یثربیان طی آن، مردم یثرب پیـامبر را بہ آن شـهـر دعوت نمودہ و قول حمـایت و دفـاع از آن حضـرت دادنـد، و از فردای آن شـب ڪه مسـلمانان مڪہ بہ تدریج بہ یثرب هـجرت ڪردند، سـران قریش دانسـتند پایگاہ تازہ اي برای نشـر دعوت اسـلام در یثرب آماده شـدہ است، از اینرو احساس خطرڪردند،چه میترسـیدند ڪہ پس از آن هـمہ آزار و اذیت ڪہ بہ پیامبر و پیروان او رسانده انـد، پیامبر درصـدد انتقام برآیـدو اگر هـم فرضًا قصـدجنگ نداشـتہ باشـد، ممڪناست راہ بازرگانی قریش به شام راڪہ ازڪنـار یـثرب عبـور میڪرد، مـورد تهـدیـدقرار دهــد. براي رویـارویی بـاچنیـن خطری، در آخر مـاه صــفر بعثـت درمڪه اجتماع ڪردندو به چارہ اندیشی پرداختند. «دارالّندوهـ» . در این شورا برخی ازحاضـران پیشنهـاد ڪردند ڪہ پیامبر تبعید یا زندانی شود، ولی این پیشنهـاد ردشد.سرانجام تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند. ّ اما ڪشـتن پیـامبرڪـار آسـانی نبـود، زیرا بنی هــاشم آرام نمی نشسـتندو به خونخـواهـی بر می خاسـتند. او را بہ قتـل‌برساننـد، اما سرانجام تصـمیم گرفتند ڪہ ازهـرقبیله جوانی‌‌ آماده شود تاشبانہ دسته جمعی برسر حضرت محمد(ص)بریزندو او را در بسـترخـواب قطعہ قطعه ڪننـد، در این صـورت قاتـل، یـڪ نفر نخواهــدبود و بنی‌هــاشم‌نمی‌تواننـدبه خونخواهـی برخیزنـد، زیراجنگ با هـمہ قبائل برايی آنان‌مقـدور نخواهــدبود و ناچار به گرفتن‌خون‌بهـا راضـی‌خواهـنـدشـدو ماجراخاتمه‌خواهــدیافت. قریش برای اجراي‌نقشه‌خودشب اول ربیع الأول را انتخاب ڪردند.خداوندبعدهـا هـرسہ نقشہ آنان‌را یادآوری نمودہ و فرمود: «بہ یادآور هـنگامی راڪه ڪافران نقشہ می ڪشـیدندڪہ تو را بہ زنـدان‌‌ بی فڪننـد، یا بہ قتل برساننـدو یاآنهــاچـارہ می اندیشـیدندو نیرنـگ می زدنـد وخداونـد‌ هـم تـدبیر می ڪرد وخـدا بهـترین چـارهـ جویان و تـدبیرڪننـدگان است».
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 بہ دنبال این تصمیم قریش، فرشتہ وحی، پیامبر را از نقشه شوم مشرڪان آگاهـ ساخت و دستور الهـی را ابلاغ ڪردڪہ پیامبرشهـرمڪه را بہ عزم یثرب ترك ڪند. در اینجا براي شـڪست نقشہ دشـمن لازم بود پیامبر(ص) ازشیوہ «ردگم ڪردن» استفاده ڪندتا بتواندازشهـر خارج شود. برای این منظورلازم بود شخص فـداڪاري شب در بستر پیامبر بخوابـدتاگروهـی ڪہ به خانہ او یورش میبرند، تصورڪننداو هـنوزخانہ را ترك نگفته است و در نتیجہ فڪر آنان فقط متوجه خانہ اوشود و ازڪنترل راہ هـا غفلت ڪنند.چنین فردی جز علی(علیہ السلام)ڪسی نبود. خودحضرت نیز درشورای شـش نفرہ ايڪہ بہ دستور عمر براي تعیین خلیفہ تشڪیل گردید، با این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج ڪرد وفرمـود:شـما را به خـداسوگنـدمیدهـم آیـاجز من چه ڪسـی در آن شب پرخطرڪہ پیـامبر عـازم غـار «ثور» بود، در بسـتر او خوابیدوخود راسپر بلانمود؟ هـمگی گفتند:ڪسی جز تو نبود. علی(علیہ السلام) در یڪی ازسخنانش، پس از بیان توطئہ قریش، از وضع خود در آن شب خطرناك چنین یاد می ڪند: پیامبر بہ من فرمود در بستر او بخوابم وجان‌خویش راسپر او قرار دهـم،بیدرنگ این مأموریت را پذیرفتم،خوشحال بودم ڪہ در راہ اوڪشـته شوم. پیـامبر رهـسـپارشـد و من در بستر اوخفتم، مردان مسـلح قریش با اطمینان بہ اینڪہ پیامبر راخواهـندڪشت، هـجوم آوردند، وقتی ڪہ بہ درون خانہ ای ڪہ من در آن بودم ریختند،شمشـیر بہ دست برخاستم و ازخود دفاع ڪردم، آنچنان‌ڪه خدا میداندو مردم نیز از آن آگاه شدند».
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅علی(ع)برادرپیامبر (ص) ّاخوت اسلامے و پیوندبرادری، از اصول اجتماعے آیین اسلام است. پیامبر اسلام بہ صورت هـاے مختلف و گوناگون در ایجادو اسـتوارسـاختن این پیونـد،ڪوشـش نمودہ است. از آن جملہ پس از ورود بہ مـدینہ تصـمیم گرفت میـان مسـلمانان مهـاجر وانصار،پیمان برادرے منعقد سازد، بہ این منظور روزے دراجتماع مسلمانان بہ پاخاست و فرمود: در راہ خدا، دوتا دوتا برادرشوید. آنگاہ مسـلمانان دو بدو دست یڪدیگر را بہ عنوان برادريوفشـردندو بدین ترتیب وحدت وهـمبستگی‌ بین‌آنان استوارترگردید. البتہ در این پیمان، نوعے هـماهـنگے و تناسب افراد با یڪـدیگر از نظر ایمان و فضـیلت وشخصـیت اسـلامے رعایت مے شد. این معنا با دقت در وضع وحال افرادے ڪہ باهـم برادر شدند بہ خوبے روشن میگردد. پس از آنڪہ براے هـریڪ ازحاضـران برادرے تعیین گردید، علی(علیہ السلام)ڪہ تنهـا ماندہ بود، باچشمان اشڪبار بہ حضورپیـامبر عرض ڪرد: بین من وڪسـے پیونـدبرادرے برقرار نساختی. پیامبر فرمود: تو برادر مندر دوجهـان هـستے و آن گاهـ بین خود و علی(علیہ السـلام) عقد برادرے خواند.این موضوع میزان عظمت و فضـیلت علی(علیہ السـلام)را بہ خوبے نشان‌مے دهـدو روشن میسازدڪہ وے تاچہ حّدبہ رسول خدا نزدیڪ بودہ است.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 زندگے علی(علیہ السلام) از هـجرت تا وفات پیامبر،شامل حوادث و رویدادهـاے فراوان بہ ویژہ فـداڪارے هــاے بزرگ آنڪحضـرت درجبهـہ هــاے جنـگ است. پیامبر اسـلام پس از هـجرت بہ مـدینهـ، بیست و هـفت «غزوهـ»با مشرڪان و یهـود وشورشیان داشت ڪہ علی(علیہ السلام)در بیست وشش غزوہ از این غزوات شرڪت داشت و فقط در غزوہ «تبوك» بہ علت حساسـیت شرائط ڪہ بیم آن میرفت منافقان در غیاب پیامبر درمرڪزحڪومت اسلامے دست بہ توطئہ بزننـد، بہ دسـتور پیامبر(ص)در مدینہ ماند.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅جنگ بدر جنـگ بـدر نخستین جنـگ تمام عیار میان مسـلمانان مشـرڪان بود و بہ هـمین دلیل نخستین آزمایش نظامے بین‌طرفین بہ شمار میرفت و از این نظر پیروزے هـریڪ ازطرفین در این جنگ بسیار مهـم بود. این جنگ درسال دوم هـجرت رخداد. پیامبر در این سال آگاهـے یافت ڪہ ڪاروان بازرگانے قریش بہ سرپرستے ابوسفیان، دشمن دیرینہ اسلام، از شام عازم بازگشت بہ مڪہ است وچون این ڪاروان از مسیرے نزدیڪ مدینہ مے گذست پیامبر اسـلام با 313 نفر از مهـاجران و انصار بہ منظورضـبط ڪاروان بہ سوے منطقہ بـدرڪہ مسـیر طبیعے ڪاروان بود،حرڪت ڪرد.هـدف پیامبر از این حرڪت، آن بودڪہ قریش بدانند‌ خط بازرگانے آنهـا در دسترس نیروهـاے اسلام قرار دارد و اگر آنهـا ازنشر و تبلیغ اسلام آزادے مسلمانان‌ جلوگیرے ڪنند،شریان حیات اقتصادے آنان بہ وسیلہ نیروهـاے اسلام قطع خواهـدشد.ازطرف دیگر ابوسفیان چون ازحرڪت مسلمانان آگاهـے یافت، با انتخاب یـڪ راہ انحرافے ازڪنـارہ هــاے دریـاے سـرخ،ڪـاروان را بہ سـرعت از منطقہ خطر دورڪرد و هـمزمان با این عمل، ازسـران قریش در مڪہ استمدادڪرد. بہ دنبال اسـتمداد ابوسـفیان، تعـداد نهـصد و پنجاہ تا هـزار نفر از مردان جنگے قریش بہ سوے مدینہ حرڪت ڪردند. در روز 17 رمضان، این گروہ با مسلمانان رو در رو قرارگرفتند، درحالیڪہ نیروے شرك سہ برابر نیروے اسلام بود.
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅جنگ بدر در آغاز نبرد،سہ تن از دلاوران قریش ڪہ تا دندان مسلح بودند،بہ نامهـای:«عتبہ »(پدر هـند،هـمسر ابو سفیان)برادر بزرگ او«شیبہ »و«ولید»(فرزند عتبهـ)فریاد ڪشان بہ وسط میدان جنگ آمدند و هـماورد خواستند.در این هـنگام سہ نفر از دلاوران انصار براے نبرد با آنان وارد میدان شدند و خود را معرفے ڪردند.قهـرمانان قریش از جنگ با آنان خوددارے نمودہ فریاد زدند:اے محمد! افرادے ڪہ از اقوام ما،هـمشان ما هـستند،براے جنگ با ما بفرست. در این هـنگام رسول خدا صلے اللہ علیہ و آلہ و سلم بہ «عبیدة بن حارث بن عبد المطلب »،«حمزة بن عبد المطلب »و«علے علیہ السلام »دستور داد بہ جنگ این سہ تن بروند،این سہ مجاهـد شجاع،روانہ رزمگاہ شدند و خود را معرفے ڪردند.آنان هـر سہ نفر را براے مبارزہ پذیرفتند و گفتند:هـمگے هـمشان ما هـستند.از این سہ تن «حمزہ »با،«شیبہ »،«عبیدہ »با«عتبہ »و«علے »ڪہ جوانترین آنهـا بود،با«ولید»،دایے معاویهـ،روبرو شدند و جنگ تن بہ تن آغاز گردید.«علے »و«حمزہ »هـر دو،هـماورد خود را بسرعت بہ قتل رساندند ولے ضربات متقابل میان «عبیدہ »و«عتبہ »هـنوز ادامہ داشت.و هـیچ ڪدام بر دیگرے غالب نمے شد،از این رو«علے »و«حمزہ »پس از ڪشتن رقیبان خود،بہ ڪمڪ «عبیدہ »شتافتند و عتبہ را نیز بہ هـلاڪت رساندند (1). علے علیہ السلام بعدهـا در یڪے از نامہ هـاے خود بہ معاویہ با اشارہ بہ این حادثہ نوشت: شمشیرے ڪہ آن را در یڪ جنگ بر جد تو(عتبهـ)و دایے تو(ولید)و برادرت حنظلہ فرود آوردم،هـم اڪنون نزد من است (2). پس از پیروزے سہ قهـرمان بزرگ اسلام بر دلاوران قریش ڪہ اثر خردڪنندہ اے در روحیہ فرماندهـان سپاہ شرڪ داشت،جنگ هـمگانے آغاز شد و منجر بہ شڪست فاحش ارتش شرڪ گردید،بہ طورے ڪہ هـفتاد نفر اسیر گشتند... در این جنگ بیش از نیمے از ڪشتہ شدگان با ضرب شمشیر علے علیہ السلام از پاے در آمدند.
『  • • 』 『  • ☝️• 』 آیا فرشتگان در جنگ بدر جنگیدند⁉️
『  • • 』 『  • • 』 『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』 ✅جنگ احد روحیہ قریش بر اثر شڪست در جنگ بدر سخت افسردہ شد،و براے گرفتن انتقام ڪشتہ شدگان خود و جبران این شڪست بزرگ تصمیم گرفتند با نیروے فراوان و مجهـز بہ مدینہ حملہ ڪنند. عوامل اطلاعاتے پیامبر اسلام صلے اللہ علیہ و آلہ و سلم تصمیم قریش را در این زمینہ بہ آن حضرت گزارش ڪردند.پیامبر براے مقابلہ با دشمن شوراے نظامے تشڪیل داد.گروهـے از مسلمانان نظر دادند ڪہ بهـتر است ارتش اسلام از مدینہ بیرون رود و در بیرون شهـر با دشمن بجنگد. پیامبر با هـزار نفر مدینہ را بہ سوے ڪوہ احد در سمت شمال شهـر ترڪ گفت.در بین راہ سیصد نفر از هـواداران عبد اللہ بن ابی، منافق مشهـور،بہ تحریڪ وے بہ مدینہ بازگشتند و تعداد نیروهـاے اسلام بہ هـفتصد نفر ڪاهـش یافت.بامداد روز هـفتم شوال از سال سوم هـجرت در دامنہ ڪوہ احد دو لشگر در برابر هـم صف آرایے ڪردند. پیامبر اسلام پیش از آغاز جنگ،با یڪ دید نظامی،میدان جنگ را مورد بررسے قرار داد و نظرش بہ نقطہ اے جلب شد ڪہ ممڪن بود دشمن در گرماگرم جنگ از آن نقطہ نفوذ ڪردہ از پشت سر بہ مسلمانان حملہ ڪند.از این نظر افسرے بنام «عبد اللہ بن جبیر»را با پنجاہ نفر تیرانداز روے تپہ اے مستقر ساخت تا از رخنہ احتمالے دشمن از آن نقطہ جلوگیرے ڪنند و دستور داد بہ هـیچ وجہ نباید آن نقطہ حساس را ترڪ ڪنند چہ مسلمانان پیروز شوند و چہ شڪست بخورند. از طرف دیگر در جنگهـاے آن زمان،پرچمدار،نقش بسیار بزرگے داشت وازینرو پرچم را هـمیشہ بہ دست افرادے دلیر و توانا مے سپردند.استقامت و پایدارے پرچمدار و اهـتزاز پرچم در رزمگاهـ،موجب دلگرمے جنگجویان بود،و بر عڪس،ڪشتہ شدن پرچمدار و سرنگونے پرچم مایہ تزلزل روحے آنان مے گردید،بہ هـمین جهـت پیش از آغاز جنگ بہ منظور جلوگیرے از شڪست روحے سربازان،چند نفر از شجاعترین رزمندگان بہ عنوان پرچمدار تعیین مے گردید.