📚 کتاب: دخترها بابایی اند
🖊به قلم: بهزاد دانشگر
روایتی پر احساس از خانواده شهید مدافع حرم جواد محمدی
محمدی از جوانان فعال فرهنگی و انقلابی در شهر درچه از توابع اصفهان بود. وی از همان دوره نوجوانی به فعالیت های انقلابی پایگاه های بسیج جذب شد و بعدها به دلیل همین علاقمندی ها وارد سپاه پاسداران شد.
این کتاب شرحی است از روابط پر احساس و پر عاطفه جواد محمدی و خانواده اش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش. روایتی جدید که هر راوی از منظری شخصی و تازه قهرمانش را روایت می کند. همه این روایت ها به گونه ای درهم آمیخته شده اند که ضمن تکمیل همدیگر استقلال خودشان را هم حفظ می کنند.
📌شما میتوانید این کتاب را از طاقچه دریافت کنید:
https://taaghche.com/book/80571
#معرفی_کتاب
#دوشنبه_ها_با_کتاب
#شهدا
@moheb_aliakbar
گزیده ای از کتاب دخترها بابایی اند:
روایتی از خاله شهید مدافع حرم جواد محمدی
" قاب عکس جواد را جایی گذاشته ام که هر جای خانه باشم، بتوانم ببینمش. توی آشپزخانه که می ایستم، یا پای تلویزیون که می نشینم، از همه جا اول جواد را می بینم.
پسرم می گوید مامان، حالا داری فیلم را می بینی یا جواد را، و من می گویم هردو را! هم خودم و هم آنها می دانند که هردو را نه، من فقط جواد را می بینم. وقت هایی که کسی در خانه نباشد، می نشینم پای عکسش و با هم حرف می زنیم. یادم به روزهایی می افتد که تا می خواستم سمتش بروم، از دستم فرار می کرد.
بهش میگفتم کجا می روی جواد؟ چرا فرار میکنی؟ میگفت تو من را می زنی. می گفتم نه خاله، من دوستت دارم!
می خواستم بوست کنم! راست میگفت. میگرفتمش و محکم می چلاندمش. اینقدر محکم بوسش میکردم که میگفت خاله، دردم می آید! می گفت طوری نیست."
#معرفی_کتاب
#دوشنبه_ها_با_کتاب
@moheb_aliakbar
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میتوانید «زنان عنکبوتی» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/71207
#معرفی_کتاب
#دوشنبه_ها_با_کتاب
@moheb_aliakbar
گفته شده است که عشق به سیدالشهدا در آیت الله بهجت نمود بارزی داشت. این امر در شخصیت این مرجع ایرانی در ۲ بُعد ظهور یافته بود؛ اول، سیره و روش و دوم، گفتار و بیان ایشان.
کتاب رحمت واسعه با تکیه بر همین ۲ بعد گردآوری شده است تا به لطف پروردگار، گامی در همان مسیری باشد که آغاز آن از انبیا و اوصیای الهی (ص) بوده است.
این کتاب ۳ بخش دارد: ۱- روایتی کوتاه از سیره و روش آن عالم ربانی، ۲- گزیدهای از بیانات آیتالله العظمی بهجت و ۳- پرسشها و پاسخها.
📌شما میتوانید این کتاب را از طاقچه دریافت کنید:
https://taaghche.com/book/24565
#معرفی_کتاب
#دوشنبه_ها_با_کتاب
📚نام کتاب: خط مقدم
🖊نویسنده: فائضه غفارحدادی
🗒پس از صدور فرمان تاریخ امام(ره) مبنی بر تشكیل نیروهای سهگانۀ سپاه پاسداران، شهید مقدم در سال 1364 به سِمت فرماندهی موشكی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. این کتاب روایتی از سالهای 1363-1365 را بدون رؤیاپردازی نویسنده شامل میشود. سردار حسن طهرانیمقدم تا روز آخر عمر نیز بهعنوان مسئول این سازمان در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیربنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود و در پادگان امیرالمومنین(ع) شهرستان ملارد درحالیکه برای آزمایش موشكی آماده میشد، بر اثر انفجار زاغۀ مهمات، به یاران شهیدش (احمد كاظمی، حسن شفیعزاده، حسن غازی، غلامرضا یزدانی و...) پیوست.
#معرفی_کتاب
#دوشنبه_ها_با_کتاب
برشی از متن کتاب خط مقدم:
" جلسه با محسن رضایی با حضور حسنآقا و حاجیزاده و سیدمجید و سیدمهدی و سیوندیان و چند نفر دیگر، فردای همان روز تشکیل شد. آقامحسن چند بار سؤال خود را تکرار کرد: «شما مطمئنین که خودتون میتونین موشکو پرتاب کنین؟» و هربار حسنآقا مطمئنتر از بار قبل پاسخ مثبت داد. بهنظر من که حتی اگه شما بتونین موشکها رو شلیک کنین بازم امید زیادی نیست. چراکه لیبیاییها با این روندی که دارن ادامه میدن بعیده که دیگه به ما موشک بدن. چند تا از قبلیها مونده؟» کمتر از ده تا.» آقامحسن باشوخی ادامه داد: «مقدم! این بچههایی که دور خودت جمع کردی از بهترین بچههای جنگن. من الان فرمانده گردان نیاز دارم. فرمانده تیپ نیاز دارم. اینا رو ولشون کن بیان!» حسنآقا خندهای کرد: «این چه حرفیه آقامحسن؟ یعنی الان از یه فرمانده گردان کمتر دارن به جنگ خدمت میکنن؟ نه؛ ما هرطور شده نمیذاریم کار موشکی بخوابه...»
#معرفی_کتاب
#دوشنبه_ها_با_کتاب