🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | خاطرات همسر شهید از زندگی مشترک خود با شهید
🍃🌹🍃
🔻همسر شهید غفاری با یادآوری خاطرات زندگی مشترکش میگوید: " محمد هر بار که ماموریت میرفت احساس میکردم وداع آخرمان باشد.
🔸گاهی پیش میآمد که حرف جدایی را پیش میکشید تا عکسالعمل من را بسنجد، اما باور از دست دادنش آن هم به این زودی خیلی برایم سخت بود.
🔹ساعت پنج و نیم صبح روز سه شنبه اول شهریورماه سال ۹۰ آخرین دیدار ما بود. بعد سحری و نماز عازم رفتن شد. طبق معمول میخواستم تا دم در او را مشایعت کنم که مانع شد. شاید میخواست چشم در چشم هم نباشیم در لحظات آخر.
🔺بعد از سفارشات همیشگی تو پله ها چندین بار برگشت و من را نگاه کرد. نگاهی که خیلی چیزها را میشد فهمید. هرگز فراموش نمیکنم نگاه معنی داری که نشان میداد ماموریت مهم و خطرناکی است و برگشتی در کار نیست.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #مدافعان_امنیت
🆔
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | شهیدی که از دبیرستان مبارزه با ظلم را آغاز کرده بود
🍃🌹🍃
🔻شهید مجید زینلی فتح آبادی در قسمتی از خاطراتش میگوید: " در رفسنجان هنوز کسی راهپیمائی نکرده بود برای اولین بار از افرادی که در دبیرستانم تحصیل میکردند حدود یکصد نفر از آنها با من و همکلاسیهایم همرایی کردند. شعارهایمان این بود که درود بر معلم مبارز درود بر خمینی برادر مسلمان بیدار شو و..."
🔸یکی از همرزمان شهید زینلی فتح آبادی تعریف میکند: " فرستاده بود دنبالم که بروم پيشش. مجید داشت گريه میکرد؛ چشمش که به من افتاد، گفت: فکر کنم امام از ما راضی نيستند که قطعنامه را قبول کردهاند، اگر ما توانسته بوديم دل امام را شاد کنيم، امام ناراحت نمیشدند. من برای ناراحتی امام گريه میکنم.
🔺آن شب آنقدر اشک ريخت تا خواب رفت."
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهید_دفاع_مقدس
🆔
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | راز شهادت، بوسه بر دست پدر و مادر
🍃🌹🍃
🔻به شهید احسان کربلایی پور بارها شغل های اداری با موقعیت خیلی خوب پیشنهاد شد که او در جواب می گفت: روحیات من برای کار اداری نیست، من برای انجام کارهای اداری و پشت میز نشینی وارد سپاه نشده ام. او سپاه را یک آرمان و مسئولیت می دانستند نه یک شغل.
🔺احسان کربلایی پور همیشه عادت داشت دست و پدر و مادر را ببوسد و گاهی که پای پدر و مادر درد می کرد پایشان را می بوسید. برایش فرقی نمی کرد که کسی ببیند که او پای پدر و مادر را می بوسد.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهید_مدافع_حرم
🆔
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | ماجرای شهادت فرمانده گردان یا زهرا
▪️◾️▪️
▪️محمدرضا تورجی زاده هم مداح بود و هم فرمانده، سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند، یازهرا(س).
▪️آنقدر رابطه اش با حضرت زهرا(س) قوی بود که مثل بی بی شهید شد، خمپاره خورد به سنگرش و بچه ها رفتند بالای سرش دیدند که خمپاره خورده پهلوی چپ و بازوی راستش.
▪️گردانی داشت به نام یا زهرا(س) که بیشتر نیروهایش از سادات بودند. داشت سوار تویوتا می شد که برود، رفتم جلو و گفتم: برادر تورجی می خواهم بیایم گردان یا زهرا (س)، گفت: شرمنده جا نداریم. گفتم: مگر می شود گردان مادرمان برای ما جا نداشته باشد؟ تا فهمید سیدم پیاده شد، خودش برگه ام را برد پرسنلی و اسمم را نوشت.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | شهیدی که مراقبت از مادران شهدا را وظیفه خود میدانست
🍃🌹🍃
🔻شهیده مريم فرهانیان نخست به عنوان امدادگر در بيمارستان مشغول فعاليت بود و سپس وارد بنياد شهيد شد، مريم روحی پويا داشت و سكون و يکجا ماندن را نمیتوانست تحمل كند و اگر میديد در جای ديگری میتواند خدمت كند خود را به آنجا میرساند.
🔺مریم فرهانیان پس از مدتی فعاليت در بيمارستان، به عنوان مددكار اجتماعی در بنياد شهيد مشغول شد و به مددكاری و مواظبت از مادران شهيدان میپرداخت و او اعتقاد داشت كه مراقبت از مادران شهدا چيزی كمتر از جنگيدن در جبههها نيست.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهید_دفاع_مقدس
🆔