eitaa logo
💕 مــُحــِبــّانــِ مــَهدے 💕
4.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
946 ویدیو
4 فایل
ارتباط با ما @r_nasir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 چه کسی سزاوارتر است؟! 🔰 من گفتم: خب بچه‌ها اجازه بدید از توضیح بیشتر دربارهٔ اتفاق‌های دوران اختفا بگذریم و کم‌‌کم وارد دورهٔ دوم زندگی حضرت بشیم که با شهادت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) آغاز شد؛ امام پس از مسموم شدن توسط خلیفهٔ عباسی، مدتی در بستر بیماری به سر می‌بردند. خلیفه، گروهی از سران دولتی و پزشکان رو به بهانهٔ عیادت و مداوای حضرت به منزل ایشون فرستاد تا علاوه‌بر تحت‌ تأثیر قرار دادن افکار عمومی، اوضاع رو از نزدیک بررسی و رفت و آمدها رو کنترل کنند و به محض مشاهدهٔ صحنهٔ مشکوک یا به‌دست آوردن سرنخ در مورد جانشین و امام بعدی به‌سرعت به اون گزارش بدن. 💠 یکی از بچه‌ها گفت: چه سیاست بی‌شرمانه‌ای! من سری به نشانهٔ تأیید تکان و ادامه دادم: امام حسن عسکری در هشتم ربیع‌الثانی سال ۲۶۰ هجری با شهادت از دنیا رفتند. پس از انجام امور غسل و کفن پیکر حضرت، خادمِ منزل به‌دنبال جعفر ‌بن‌ علی، برادر امام حسن رفت تا جعفر بر پیکر امام نماز بخونه. 🔻 سعید گفت: مگه خادم از وجود امام زمان آگاه نبود؟ 🔹 من پاسخ دادم: نمی‌شه به‌طور قطع اظهارِ نظر کرد. آخه مخفی بودنِ ولادت امام زمان سبب شده بود که جوّ خاصی حاکم بشه تا جایی که حتی عده‌ای جعفر رو جانشین امام حسن عسکری می‌دونستن. خب از بحث دور نشیم! جعفر در حال آماده شدن برای اقامه نماز بود که ناگهان کودکی گندمگون با موهای مجعد جلو آمد و به جعفر گفت: ای عمو! من برای نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم. 🔅 الیاس با خنده گفت: چه حالی شده بنده خدا! ⚪️ من گفتم: دقیقا. جعفر به اجبار با چهره‌ای متعجب و در عین حال عبوس و ناراحت، کنار رفت و امام زمان بر پیکر پدرشون نماز خوندند. ادامه دارد... ۹ ✅ واحد مهدویت مصاف http://eitaa.com/joinchat/51970052Cb206a5d5cf
روزی یک صفحه از صفحه ی " 199 " سوره ی توبه جزء دهم در ختم قرآن با ما همراه باشید❤️ http://eitaa.com/joinchat/51970052Cb206a5d5cf
Page199.mp3
699.4K
روزی یک صفحه از صفحه ی " 199 " سوره ی توبه جزء دهم در ختم قرآن با ما همراه باشید❤️ http://eitaa.com/joinchat/51970052Cb206a5d5cf
‌ 📌 بعد از پدر ◾️ بعد از شهادت امام حسن، حکومت با جدیّت بیشتری به جستجوی امام زمان پرداخت تا جایی که حتی نرجس خاتون رو برای تحقیق در مورد امام زمان دستگیر کردند. 🔰 علی پرسید: مگه با شهادت امام حسن عسکری غیبت صغری شروع نشده بود؟ _ چرا اما حاکم و سربازانش که این موضوع رو درک نمی‌کردند. اونها تصور می‌کردند امام زمان در همون خونه پنهان شدن. 🔎 این جستجوها همچنان ادامه داشت تا اینکه معتضد به حکومت رسید. معتضد در یکی از اقداماتش به سه نفر از نزدیکانش دستور داد تا مخفیانه به سامرا برن. مأموریت اونها این بود که وقتی خانهٔ امام را پیدا کردند، تمام اهل اون رو سَر بِبُرند. 🔹 خب یکی از این افراد بنام رشیق ماجرا رو اینطور تعریف کرده که: به خانهٔ موردنظر رفتیم. خادم سیاهی در راهرو نشسته بود. از اون پرسیدیم: «چه کسی در اتاق است؟» گفت: «خانه برای صاحبش است.» بعد می‌گه ما مطابق دستور اتاق رو محاصره کردیم و داخل شدیم. پردهٔ زیبایی در مقابل ما بود که انگار همین الان نصب شده، پرده رو بالا زدیم... 🔻 حرفم تموم نشده بود که آقای احمدی دبیر ریاضی در رو باز کرد و پرسید: کلاس شما هنوز تموم نشده؟ گفتم: شرمنده‌ام. متوجه خوردن زنگ نشدم. بفرمایید کلاس در اختیار شماست. بچه ها انگار باید برای شنیدن ادامه ماجرا تا جلسه دیگه صبر کنید. بچه ها با دلخوری مجبور به پذیرفتن این موضوع شدند و من کلاس رو به آقای احمدی سپردم. ادامه دارد... ۱۰ مصاف @mohebbanemahdi
📌 اگه به کسی بگی گردنت رو می‌زنم 🤲 کلاس رو با دعای سلامتی امام‌زمان شروع کردیم _ خب بچه‌ها جلسهٔ گذشته رو یادتون هست یا لازمه یادآوری کنم؟ کوروش گفت: اونجا بودیم که رشیق و رفقاش وارد خونه شدند که آقای احمدی دکمۀ استُپ رو زد. بقیۀ بچه‌ها زدند زیر خنده. 💠 گفتم: درسته! حالا ادامهٔ ماجرا؛ رشیق میگه: «پرده رو بالا زدیم. اتاق بزرگی بود که انگار دریایی در آن بود. در گوشۀ آن حصیری روی آب بود و روی اون مردی نماز می‌خوند و اصلاً توجهی به ما نداشت. 🔻 احمدبن‌عبدالله وارد اتاق شد اما در آب غرق شد. وحشت‌زده دستم را به طرفش دراز کردم و از آب خارجش کردم، اما بی‌هوش شد و مدتی بی‌هوش موند. همراه دیگرم وارد آب شد و همون بلا به سرش اومد.» 🔹 بعد رشیق میگه: «من حیران بودم و سر جای خودم ماندم. بعد به صاحب‌خانه گفتم: من از خدا و شما معذرت می‌خوام. توبه می‌کنم و به خدا پناه می‌برم و دیگه به اینجا نمیام و برگشتیم.» ❌ رشیق می‌گه: «شب برگشتیم و مستقیم به خدمت حاکم رسیدیم و جریان را کامل براش تعریف کردیم. معتضد پس از شنیدن ماجرا ما را تهدید کرد که اگه این خبر را برای کسی بگویید، گردنتان را می‌زنم.» ◀️ این سه نفر هم تا زمان زنده بودن معتضد جرئت بیان این ماجرا را نداشتند. ادامه دارد... ۱۱ (مهدیاران) http://eitaa.com/joinchat/51970052Cb206a5d5cf
روزی یک صفحه از صفحه ی " 200 " سوره ی توبه جزء دهم در ختم قرآن با ما همراه باشید❤️ http://eitaa.com/joinchat/51970052Cb206a5d5cf
Page200.mp3
753.9K
روزی یک صفحه از صفحه ی " 200 " سوره ی توبه جزء دهم در ختم قرآن با ما همراه باشید❤️ http://eitaa.com/joinchat/51970052Cb206a5d5cf