eitaa logo
هیأت محبین الزهراء شهرستان انار
394 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
11 فایل
این جا خیمه ای بر پاست ... ارتباط با مسؤول هیأت: @M_jafarian59
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کوچه ی خدا
⭕️ ما مثل طایفه و گروهی هستیم که خود را نموده است و در بلایا، خود تصمیم جنگ و یا صلح را اتخاذ می‌کند. 🔺خودمان کرده‌ایم و اجازه نمی‌دهیم بیاید قضایا را حل کند، با این که می‌دانیم اگر بیاید می‌تواند را حل کند، ولی باز او را محبوس کرده‌ایم. ✅ بنابراین اگر میلیون‌ها نفر هم با او موافق باشند، او مثل شخص وحید و است که هیچ و معین و و یاوری ندارد ... ✔️زیرا ما در بیداری درست به خود عمل نمی‌کنیم ... 🍀 آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه 🍀 🌐ارتباط با ادمین: @M_jafarian59 @kucheh_ye_khoda
☘️ 🔰 میاندار شهید هیأت ما بمب و بود، بعضی‌ وقتا با خودم می‌گفتم اینهمه حوصله و انرژی رو از کجا میاره؟! بخدا توو زندگیش انواع رو داشت، اینطور نبود که آدم بی‌‌غمی باشه نَه، بچۀ بود. همه دوسِش داشتن، مخصوصاً نوجون‌ها، که محیط‌های و رو خیلی نمی‌پسندن. عاشق حامد بودن، چون توو کمتر از چند دقیقه جوری فضا رو رفاقتی می‌کرد که انگار بچه‌ها باهاش هم‌سن‌وسالن و سال‌هاست همدیگه رو می‌شناسن. یه سال دو تا اتوبوس رفتیم ، بچه‌هایی که اومده بودن واقعاً بودن. با اینکه یه در حد رو رد کرده بود؛ طوری که دست و پاش توو گچ بود و گونه‌ها و دندونا و بینی‌ش هم شکسته بودن. با این حال گفت میام، هر چی اصرار کردن آقا تو اوضاعت‌ اینه‌ گفته بود میام، با و چه گرفتاری‌هایی خلاصه اومد. تخصصش این بود؛ بچه‌های و تحویل می‌گرفت ؛ تحویل می‌داد. واقعاً بعضی از بچه‌ها رو حتی پدر و مادراشون گردن نمی‌گرفتن، ولی پناه‌شون داداش حامد بود. دقیقاً یادمه چند تا خودکار آورده بود می‌داد به بچه‌ها رو گچ‌های دست و پاش یادگاری می‌نوشتن، کُنج شده بود محل سرگرمی‌هایی که خودش طراحش بود، با اینکه واقعاً درد داشت ولی روحیه‌ش از همه بهتر بود، خیلی وقتا توو همین شلوغ‌کاریا‌ حرفاشو به طرف منتقل می‌کرد و به بچه‌ها رو نشون می‌داد. مدافع حرم ✍ روایت: حاج ابوذر بیوکافی 🌹 رو یاد کنیم با صلوات 🇮🇷 @mohebin18