32.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠فیلم کوتاه موضوع: انشاء
🔸 کاری از گروه رسانۀ مجتمع بینالمللی بصیر
@mohebin_imam_zaman
#یلدا #مهربانی #همدلی
2.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طوری رفتار میکرد که کسی نمیتوانست بفهمد که او فرمانده پایگاه است. سربازها میتوانستند بیایند و با او درد دل کنند. برای این که از نزدیک بفهمد که سربازان در چه شرایطی هستند، بعضی وقتها میرفت و جایشان پاس میداد. سرباز هم میگفت به کسی نگویی که این کار را کردی
فرمانده بفهمد بدبختم.
#شهید_عباس_بابایی #شخصیت
#شهدا #فرمانده #مهربانی
@mohebin_imam_zaman
━━🌷🕊🌺🕊🌷━
#صمیمی_بودن
خیلی صمیمی و خودمانی بود🥰.
یک روز صبح با آقا از حرم بر می گشتم آقا نگاهم کرد عصایش را نشان داد و به شوخی 🙂گفت:
《 شما طاقت چوب خوردن دارید یا نه؟》
باخنده😄 گفتم:
《 شما بزنید، طاقتش با ما 》
آقا دست کرد توی جیبش یک دو تومانی در آورد و گفت:
《لطفاً یک نان سنگکی 🥖برای ما بگیرید 》با خوشحالی گفتم: «چشم» آقا رفت طرف منزل و من هم رفتم نانوایی همین نانوایی که بین حرم و پاساژ قدس است یک سنگک برشته خریدم. رفتم طرف خانه آقا🚪. در زدم آقا خودش در را باز کرد با لباس سفید و عرقچین بود. تعارفم کرد بروم تو صبحانه🫖 بخورم تعارف مُعارف را گذاشتم کنار و از خداخواسته رفتم داخل. آقا رفت توی آشپزخانه کمی بعد با یک سینی بزرگ آمد سینی از در اتاق رد نمیشد پا شدم و لنگه دوم در را باز کردم نشستیم پیش هم سنگک را با مربای به خوردیم مربایش خانگی بود و دستپخت حاج خانم خیلی چسبید😋
🏷#خاطرات_ایت_الله_بهجت
📗#کتاب_ب_مثل_باران_مثل_بهجت ص ۱
#اقای_بهجت #مهربانی #شوخی #خنده
🌐@mohebin_imam_zaman