eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
294 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت اعضای محترم عزاداری های شما مقبول درگاه حق ان شاءالله 🌺✨🍃 فرا رسیدن شهادت جانسوز سید الساجدین امام سجاد علیه السلام را خدمت شما بزرگواران تسلیت و تعزیت عرض مینماییم ان‌شاءلله از امروز قرار است رمان رو در کانال قرار بدیم 🌿 لطفا با ما همراه باشید 👇
‍ بسم_رب_الحسین رمان: ✨🌸 نویسنده: با بغض شروع کردم به نوشتن امروز: امروز هم مثل روز های قبل.امروز هم دوباره حسرت.همه در حال رفتن😔.فقط ده روز باقی مانده. همه عاشق هاهمه رفتند.فقط منم که هستم هنوز که هنوز است.فقط من💔...باید این من از میان برخیزد.این لباس عاریتی وجود باید به دور افکنده شود.و عاشق تنها او شود.آنقدر باید گریست و خون دل خورد و در کام بلا فرورفت تا دوست نگاه عنایتی بنماید و لطفی کند.آن قدر باید سر به دیوار این قفس کوفت،تا از نفس افتاد.تا مپنداری آسان است کار عاشقی!💖 دکمه های مانتوم رو دونه دونه بستم و روسری نیلی رنگم رو صاف کردم.چادر لبنانی ام رو انداختم رو دستم و کیف دستی و یک دونه سیب برداشتم و از آشپز خونه زدم بیرون.🚶‍♀ با مامان خداحافظی کردم و توی حیاطمون چادرم رو پوشیدم.حیاطمون مثل خونه های قدیمی بزرگه.یک حوض آبی رنگ وسط حیاطه که دوتا ماهی قرمز توش هستن.یک باغچه جمع و جور هم داریم که دیوارش پر شده از گل های یاس و برگ مو.🌺 به یاد بانو پهلو شکسته مثل هر روز مشام خودم رو پر می کنم از بوی یاس رازقی و از خونه میرم بیرون.تا سر کوچه قدم زنان میرم که زینب هم میبینم داره برام دست تکون میده👋.تند تر راه میرم میرسم بهش.خوش و بش می کنیم و راه می افتیم سمت دانشگاه.زینب دوست صمیمی منه که یک کوچه با هم فاصله داریم.هر دو ما داریم روانشناسی بالینی می خونیم.همین جوری که داریم قدم زنان میریم بهش یادآوری می کنم که ده روز مونده.چیزی نمیگه.معلومه بغض کرده.دست هاش رو می گیرم.یخ کرده. _زینب جان...😞 پايان قسمت اول بخش اول 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نـمـاهـنـگ دلتنگ امام رضا علیهالسلام 💽 منو صدا بزن که من هوائیم خدا را شکر منم امام رضائی ام 😭 🎤 حمید علیمی 👈درد و دل با حضرت سلطان ~~~~~~~~ ~~~~~~~~ 😭😭😭😭😭😭😭شبِ چهارشنبه 😔😔 بزرگواران دلتان شکست خادمان شهدا را هم از دعای خیرتان محروم نفرمائین که بسیار محتاج دعای خیر شما بزرگواران هستیم 🌹 التماس دعای فرج و شهادت 😭😔🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 یا امام رضا جانم دریاب دلم را نگاهم کن ! دلم یک خلوتِ جانانه میخواهد کبوتر وار آمد روی گنبد!‌ دانه میخواهد عطش دارم ! تو در جریانی و دیریست میدانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد گدا آدابِ درباری نمیداند فقط از تو سلامی مهربان و کاملا شاهانه میخواهد سر از دیوارِ گوهرشاد عمری برنمیدارم که غمهایِ وسیع و بیشمارم شانه میخواهد به گنبد عادتم دادی کنار صحنِ آزادی کبوتر بچه‌ات را رد نکن که لانه میخواهد به دعوتنامه محتاجم نگاهم خیره مانده‌ستُ... براتِ کربلا از دستِ صاحب خانه میخواهد 🌹 أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی بنِ موسی الرضا 🌹به حق امام رضا (ع)حاجتتون روا 🌹شبتون امام رضایی، التــــماس دعــــا
😍 اجر و ثواب عجیب پرداخت «کمک هزینه» سفر کربلا به دیگران😍 امام صادق(علیه‌السلام) 1⃣ - عوض هر درهمى 💵 که خرج می‌کنه، خدا به اندازه کوه اُحد⛰ براش حسنه می‌نویسه.😍 2⃣ - چندین برابر مبلغی که هزینه کرده رو توی همین دنیا بهش برمی‌گردونه!👌 3⃣ - بلاهایى که قرار بوده بهش برسه، ازش دور می‌کنه..😯😱 4⃣ - مالش حفظ می‌‌شه. 👨‍✈️ 📚 منبع :کامل الزیارت، ص123
2.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قیمت این لحظه چند؟؟؟ بازی فرزند ده ماهه با عکس پدر شهیدش😔 #شهیدمدافع_حرم #مهدی_موحد_نیا #شهادت_آبانماه۹۶ 🌿 🌾 🌸 🌱 🌷🌷🌷🌷🌷
زنده زنده سوخت.... اما آخ نگفت....‍ 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم. بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در می سوخت. فهمیدیم یک داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد! من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش! جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا و نمی زد! و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: ! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی! خدایا! الان سینه ام داره می سوزه! این سوزش به سوزش سینه ی حضرت نمی رسه! خدایا! الان دست هام سوخت! می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم! نمی خوام دست هام گناه کار باشه! خدایا! صورتم داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه! برای ولایته! اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت! آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله، خدایا! خودت باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم! آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟ ما ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ شد. بعد از شهدا ما چه کردیم؟ شهدا شرمنده ایم!