eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
294 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
📱 یه خواهش داشتم...😊 از آقایون👱‍♂ لطفا لطفا لطفا🙏 عکس خودتون رو پروفایلتون نزارید...❌ میدونید چرا...؟!🤔 شاید من و امثال من 😶 که تعدادمون هم محدوده🙄 با دیدن عکستون چیزی مون نشه و خیلی راحت عبورکنیم :) اما...😲 هستن دخترایی که واقعا دست خودشون نیست...🤔 یبار که میبینن عکستون رو میلرزه❤️ دست و پاشونو گم میکنن... ناخوداگاه تصویرتون رو سیو میکنن و وقت و بی وقت نگاه میکنن...😐 اینا دست خودشون نیستااااا☹️ همش تقصیر این شیطان الرجیمِ😞 شاید شما ازین موضوع خبری نداشته باشید👇 که نود و نه درصد مطمئنم خبر ندارین🙄 اما هر دوتون گناه میکنید😶 شما بدون اینکه بفهمید و دخترا ناخوداگاه...😰 اما گناه شما بیشتره🤔 چون نباید عکستو میزاشتی که دل دخترمردم برات بلرزه...😓 عکسی که میزاری خیلی قشنگه هاااا تسبیح تو دست📿 ریشات🧔 لباسای سادت👕 اما همینا هم باعث به هم ریختن روح و روان دخترا میشه😞 که تعدادشون خیلی بیشتراز ماهاست داری دل رو میشکنیاااااا💔 هست؟🥺 بیاید و همین الان تصویر پروفایلتون رو تغییر بدید🙏 که هم خودتون گناه نکنید🙇‍♂ هم دل دخترمردم نلرزه و اونم گناه نکنه🙇‍♀ هم آسید ازتون راضی باشه...😍 هرکس که پایست اینکارو انجام بده...👇 بلند بگه ...✋😊 و همین الان بره تغییر بده✌️ واقعا چه اشکالی داره شما که مذهبی ای عکس شهید بزاری پروفایلت؟😇 عکس مدافعان حرم؟🙃 عکس بین الحرمین؟😍 اینا خیلی قشنگنااااا😍😍😍 پس👇 ...✋🌹 ببخشید که زیاد حرف زدم و سرتونو درد آوردم حلال کنید...🙂🌱 🌿🌹
🌟جرم ما بزرگ ونابخشودنی ست. 🔸گناه ما این است:👇 🔸عادت کردیم به دنیای خالی از وجود نازنینت ! 🔸کم کم... عادت کردیم به ! 🔸عادت کردیم دور بیت الله الحرام را خلوت ببینیم از طواف ! 🕋 🔸عادت کردیم در و🕌 بسته شود ودستمان به ضریح حضرت دوست دخیل نبندد!😭 🔸 به عادت کردیم.😔 🔸 به خو گرفتیم.😭 ما عادت کردیم به 😭 که خنکای از یادمان رفت. ! به فریاد برس! ما را از این خلاص کن. 🔸بی حس شده ایم!😭 خون، در شریان های قلب ❤️ مان،از شدت ،لخته شده!😭 🔸همچون محتضری رو به موت،نفسهای گناه آلود آخر را می کشیم. 🔸به فریادمان برس ! @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
💐🕊🌴🌺🌴🕊💐 آره و رفتن ... ولی مونده ! هر روز تر از تر از .. ولی آخه و تنهایی ؟! یه بسم الله بگو تجدید کن بگو شما نکن ... خودم میشم سلامتی و تعجیل در فرج و سلامتی نائب بر حقش 💐🕊🌴🌺🌴🕊💐 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 در زندان عراقی های بعثی یه روحی دیگه هم داشتن که ما اسمشو گذاشته بودیم .. این چطور بود.. به این صورت که یه بود رو می بردن توی این روی می نشودن ، و می بستن ، یه پارچه ای مانند کیسه می کشیدن روی ک بالای این ، آهنی بود که قشنگ میومد روی ، دو رشته وصل می شد به . رو میکردن ، الکتریسیته ای که به واسطه این وارد می شد ، بدن شروع می کرد و رعشه گرفتن . در اثر این الکتریسیته تحت تاثیر قرار می گرفت و این ناخودآگاه تا چند ماه می شد تا این سلول های مغز خودشون رو بازیابی کنن طول میکشید . اوضاع و احوالی می شد . حال خیلی می شد . طوری که نمی شد براشون کرد . گاهی اوقات ، دست و پاشونو می بستیم یه گوشه ی بالا سرشون می نشستیم و زار زار می کردیم . حاج آقا می گفت قرار شد که همچین شکنجه ای به ما بدن:. دل تو دلم نبود ، خدایا چه میخاد به سرم بیاد . خیلی بودم . تا اینکه اومدن سراغم ، توی راهی که منو کشان کشان می بردن ، نه کردم ، نه زدم ، نه کردم ، نه زدم ، نه و نه ، چون می دونستم اونا همینو میخان ، نمیخاستم اونا دل بشن . تا اینکه منو بردن توی اون و نشوندن روی . دست و پام رو . دیدید وقتی انسان خیلی ازش اسمت چیه ، حتی اسمش هم دیگه یادش نمیاد ، گفت هیچی یادم نمیومد . هی به خودم می گفتم یه چیزی یادم بیاد بگم . از کسی کمک بخام . هر چی فشار آوردم به مغزم فقط یه چیز به یادم اومد ، اونم تو اون لحظات که خیلی ترسیده بودم و وحشت زده بودم ، شروع کردم دعای رو خوندن . بسم الله الرحمن الرحیم.. اللهم کل ولیک الحجت ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه .... به اینجای که رسیدم ، اونا رو وصل کردن ، بدنم شروع کرد به ، فکم به همدیگه می خورد . تمام توی دهانم جمع کردم که بتونم دعای رو به پایان ببرم . صلواتک علیه و علی آبائه ، فی هذه ساعه و فی کل ساعه . نمی دونم چقد طول کشید تا تونستم این رو تموم کنم ، اما تموم کردن من همانا و کردن بوسیله ی عراقی هم همانا ، بدنم یه لحظه آروم گرفت ، عراقی اومد رو از برداشت ، حالا منتظره که من بازی در بیارم ، بشم بشم ، اما من نشدم ، خیلی براشون آور بود ، چون ردخور نداشت که هر کسی این رو می دید می شد. با این وضع قرار شد ، دوباره این رو به من بدن ، این یکی عراقی به اون یکی اشاره کرد . کیسه رو کشیدن به سرم به فرق سرم ، برق رو روشن کردن و ولتاژ برق رو دو برابر کردن ، شدت برق آنقدر زیاد بود که من رو بلند می کردم و می کوبیدم به زمین . دیگه حالم دست خودم نبود ، دیگه زبان و دهانم کار نمی کرد فقط تو و من رو می خوندم و بار دیگه رو قطع کردن ، این بار داشتم می مردم ، کل داشت می شد ، دیگه با اون که داشتم فقط چشمام کمی باز بود . اومدن رو برداشتن ، دیدن نه ، مثل اینکه این روی این شخص نداره ، اومدن و حواله و می کردن . با و 'لگد منو بردن انداختن یه گوشه . می گفت اون لحظه من پاهای جمع کردم ، با اون بی حالی خودم . شروع کردم به کردن ، اما این ، ترس نبود ، نا امیدی نبود ، امید بود و تشکر از ، به می گفتم نمی دونم کجای عالم برای من کردی نمی دونم کجای برای من اون بالا آوردی ، برای من_دعا کردی ، به بهانه سالروز بازگشت 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌺💐🌸🍀🌸💐🌺 دیگر دلتنگی هایمان مخصوص نیست . روزبه روز و لحظه به لحظه آمدنت هستیم. تنها امید ادامه زندگیمان تپش های قلب شماست. گویی بی قراری دلهای ما از شوق دیدار شماست . بگو كه آمدنت نزدیك است! دیگر از نگو از بگو . از پایان بی تو بگو! بگو كه به زودی هدهد صبا خبر از آمدنتان را نوید می دهد . بگو كه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی . كه دیگر غریب نیستیم ، مولای من، بگو كه روزی با تو به زیارت خانه خدا می روم و تنها نیستم. بگو كه با هم به زیارت جدتان می رویم و یك دل سیر برای مظلومی می گرییم . بگو كه به دیدار مولایمان در كوفه می رویم و ایشان را نوید می دهیم كه دیگر جولان دهی ظالمان تمام شد . به دیدار خانوم می رویم و شما مزار غریب بی بی را نشانمان می دهی . ما هم یك دل سیر با مادرمان درد و دل می كنیم . خیلی كارها داریم كه بعد از آمدنت انجام دهیم . فقط به شوق دیدار شما، سختی ها را تحمل می كنیم . بگو كه میایی و اشك های شبانه و غریبانه ی ما را پایان می دهی . الهی به امید ظهور 💐 💐 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
! مانرده‌ های خیابان انقلاب نیستیم که با چند تکان بشکنیم... ما بچه های هستیم فرزندان دیگر شما ... یادگاران خمینی ... وارثان شهدا ...