📖 #ماه_شب_چهارده
ابراهيم بن محمد نيشابورى میگويد: حاكم ستمگر نيشابور ، به نام عمر وبن عوف تصميم گرفت مرا به جرم دوستى خاندان رسالت و تشيع اعدام كند، هراسان شدم، با بستگانم وداع كردم و خود را به شهر سامرا، حضور امام حسن عسكرى علیه السلام رساندم ، و در آنجا قصد فرار و مخفى كردن خود داشتم ، وقتى به نزد آن حضرت ، شرفياب شدم ، ديدم پسرى كه چهره اش مانند ماه شب چهارده مى درخشيد ، در آنجا نشسته بود، از نور جمالش آن چنان حيران و شيفته شدم كه نزديك بود جريان خودم را فراموش كنم ، آن كودك نورانى به من فرمود: اى ابراهيم فرار نكن ، خداوند شر آن حاكم را از سر تو، دفع مى كند
حيرت من زيادتر شد ، به امام حسن عسكرى علیه السلام عرض كردم: اين آقازاده كيست كه از باطن من خبر داد؟ فرمود: هو ابنى و خليفتى من بعدى: پسرم و جانشين من است.
همان گونه كه آن حضرت خبر داد، خداوند مرا از شر عمرو حفظ كرد، زيرا معتمد عباسى ، برادرش را فرستاد تا عمرو بن عوف را بكشد
اثبات الرجعه فضل بنشاذان، مطابق نقل اثباه الهداه ، جلد۷ ، صفحه ۳۵۶
هیئت علمدارکربلاء
@mohebinhazratabbas