eitaa logo
متن اشعار کربلایی محسن محمدی پناه
553 دنبال‌کننده
1 عکس
2 ویدیو
7 فایل
در این کانال متن اشعار کربلایی محسن محمدی پناه قرار میگرد. اینستاگرام: http://instagram.com/mohse.mohammadipanah.1 صفحه ویراستی: https://virasty.com/Moheb110 ایتا: @Mmohamadipanah متن اشعار: @mohsenmohammadipanah1 کانال عکس: @pic_mohammadipanah
مشاهده در ایتا
دانلود
یک زن تنها م چجور /شمر رو ازت جدا کنم پاشو اذان مغربه/ من به کی اقتدا کنم نزار جلو نامحرما/ترو بلند صدا کنم پاشو اذان مغربه/ من به کی اقتدا کنم (وای حسین) شاعر https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
« آن قدَر زير نعلها پا خورد مثل پيراهنش تنش "تا" خورد تشنه بود آب خواست، اما شمر آب را پیش چشم آقا خورد روزه اش را سنان شکست آخر نیزه ای را به جای خرما خورد » تک و تنها ؛ نیزه خوردی پیش زنها ؛ نیزه خوردی روزه بودی ؛ وقت افطار جای خرما ؛ نیزه خوردی سیاه شده روزِگارم حسین تشنه ترین روزه دارم حسین تشنته من آب ندارم حسین تشنه ترین روزه دارم حسین حسین ای وای ای وای _______________ پیش چشمان نیمه بازش آه چشم نامحرمی به زن ها خورد چقَدَر هتک حرمتش کردند غارت پیکرش بفرما خورد در نمی آمد از تنش، بسکه پنجه بر دستباف زهرا خورد توی غربت ؛ تو رو کشتن سر فرصت ؛ تو رو کشتن پیرهنو بردن و بعد از هتک حرمت ؛ تو رو کشتن تو دستای شمره پیراهنت چادرمو می کشم رو تنت جلو چش مادرم کشتنت چادرمو می کشم رو تنت حسین ای وای ای وای شاعران: https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
قربون صدا زدنت خیلی بی هوا زدنت حالا روی چادرمه خاک دست و پا زدنت من سر قرار اومدم، توی نیزه‌زار اومدم از تو دل نکندم حسین با خودم کنار اومدم تا چشمم کار می‌کنه نیزه نیزه نیزه نیزه می‌بینم داره با تو چیکار می‌کنه نیزه نیزه نیزه نیزه می‌بینم گریه چشمامو تار می‌کنه نیزه نیزه نیزه نیزه می‌بینم سیدی ماکو مثلک الغریب ______________ کی دلش اومد بزنه کی اومد لگد بزنه یه نفر یه حرفی به این شمر نابلد بزنه زندگی همینه حسین، رسم دنیا اینه حسین کاشکی حال و روز تورو مادرت نبینه حسین رو خاک داغ کربلا کشته کشته کشته کشته می‌بینم مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى کشته کشته کشته می‌بینم حتی بالای نیزه‌ها کشته کشته کشته کشته می‌بینم سیدی ماکو مثلک الغریب ______________ با قد کمون اومدم، عشق من بمون اومدم من فقط به عشق خودت ، بین خاک و خون اومدم من برم کجا چه کنم بعد کربلا چه کنم پیکر تو جا بمونه، زیر نیزه‌ها چه کنم از تشنگی دور و بَرو تیره تیره تیره تیره می‌بینم این ساعت‌های آخرو تیره تیره تیره تیره می‌بینم توی مقتل برادرو تیره تیره تیره تیره می‌بینم سیدی ماکو مثلک الغریب شاعر : http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
کشته های خودشون و خاک کردن زینب هلاک کردن تشنه های خودشون اب دادن زینب و عذاب دادن صد رحمت به گرگ بیابون صد رحمت به شیر درنده بین این همه نامسلمون فریادم بلنده خدا نگذره از شمر که از کهنه لباست نگذشت خدا نگذره از شمر که با  نیزه به مقتل برگشت حسین جانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به تن بی سر تو نگاه کردم رو به قتلگاه کردم از غمت نمردم اشتباه کردم رو به قتلگاه کردم نیزه دست و بالت ؛ رو بسته خاکِ غم رو چهرت نشسته  مثل مادر زخمی پهلوت ای پهلو شکسته تنت زخم و سرت زخم کدوم زخم تو رو باید بست ؟ سر و تشنه بریدن نگفتن که حسینم زندست حسین جانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نیزه های آخر و سنان میزد اگه بی  امان میزد یه صدای خنده ی بلند اومد نفس تو بند اومد تا دنیا ؛ دنیائه عزیزم قتلگاهو یادم نمیره عریانت کردن زنده زنده آی زینب بمیره هوا رو به غروبه غروبا دل آدم تنگه چه غوغاییه گودال سره کهنه لباست جنگه حسین جانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین شاعر: http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1