#شب_چهارم_محرم
#واحد_سنگین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
کمن اما سپر میشن برای لشکر تو
حلالم کن از این بیشتر نداره خواهر تو
دوتاشونم میخوام باشن شبیه اکبر تو
نمی تونن ببینن که جدا میشه سر تو
حالا که مادر نداری غصه ت نباشه خواهر که داری
تو داغ تو من شریکم ، دلشوره هامو باور که داری
آرزوم اینه بچه هام برات فداشن
پیشمرگای امامشون تو کربلا شن
سایبون سرم به روی نیزه ها شن
حسین غریب مادر
__________________
میاریشون حرم اما توی خیمه می شینم
سپردم تا برن میدون که شرمت رو نبینم
پسر داشتم خداروشکر شهیدن هردوتاشون
شدم تنها از این لحظه ، من ام بی بنینم
دنیای زینب حسینه میخوام که بی تو دنیا نباشه
زندگی ارزش نداره وقتی قراره آقا نباشه
آخ بمیرم فهمیده دشمن لشکر نداری
داری میری گودال عزیزم یاور نداری
کاسه آبی بالا سرت نیست مادر نداری
حسین غریب مادر
شاعر:
#ناصر_دودانگه
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_پنجم_محرم
#واحد_سنگین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
ندارم سن ولی با سر به پای شاه دینم
نخواه عمه ، برم ساکت توی خیمه بشینم
بابام میگه بیا میدون عمو رو دوره کردن
نمی تونم که سینه ش رو زیر چکمه ببینم
دورشو لشکر گرفته می بینی نیزه ست که میره بالا
موهایی که شونه کردی تو پنجه شمر افتاده حالا
سپر ندارم ولی برا تو ، سپر میشم من
مثل علی اکبر برا تو ، پر پر میشم من
تو بغلت آخر عمو جون ، بی سر میشم من
عمو حسین مظلوم
_______________
بمیرم من عموجونم شده روزت مثه شب
تنت زیر لگدهاشون شده چه نامرتب
سنان اومد توی گودال به دستش نیزه داره
دعام اینه که الهی که نبینه عمه زینب
چیزی از پیکر نمونده این جسم پاره اسمش بدن نیست
یه جای سالم نداری جایی برای نیزه زدن نیست
چقدر غریبی گریه کن تو ، چشم ترم بود
جون می دی و چشمای بازت رو به حرم بود
روی لبای خشکت نوای وای مادرم بود
عمو حسین مظلوم
شاعر:
#ناصر_دودانگه
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_ششم_محرم
#واحد_سنگین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
حسن زاده ببین لشگر با پیکرت چه ها کرد
زمین خوردی چقد نیزه تو آغوش تو جا کرد
صدام کردی رسیدم حیف ، نشد کاری کنم من
خبرداری که رفتنت چطور قدم رو تا کرد
سنگ و تیر فرقی نداره
داغت شبیه داغ حسن شد
از تو آغوش من که رفتی ...
حالا ضریحت آغوش من شد
مثل موم عسل شدی تو چه قد کشیدی
پا نکش رو زمین عزیزم نفس بریدی
دیدی آخر به آرزوی خودت رسیدی
شاعر:
#ناصر_دودانگه
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_هشتم_محرم
#واحد_سنگین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
چه برگی از روی ساقه ت ، گل من چیده لشکر
به هم ریختی به هم ریختم ببین پاشیده لشکر
تو افتادی من افتادم به این افتادنامون
تو که نیستی نمی بینی بهم خندیده لشکر ...
ریخت و پاشی شد کنارت
برگشتی اما روی عبایی ...
دست به دست دارن میارن
جسمت رو واسم از هر کجایی
بدترین درد واسه یه بابا داغ جوونه ...
رفتی با پا برگشتی اما به روی شونه
مثل تسبیح پاشیدی از هم دونه به دونه
_____________________
باید امروز که افتادم تو دستامو بگیری
مثل شیشه شدی صدتا عصای روز پیری
ابالفضل نیست باباتم نیست حرم محرم نداره
توام نیستی تو روزی که میره عمه اسیری
پاشو ای پهلوشکسته
افتاده بابات یاد مدینه
پاشو عمه ت رو یه لشکر
تو ازدحام دورت نبینه
مگه از اون رعنایی تو مونده یه چیزی
اربا اربا، ریزی و ریزی اما عزیزی
از عبای بابات الهی رو خاک نریزی
شاعر:
#ناصر_دودانگه
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#فاطمیه_دوم
#زمینه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
تو خاموشی
یه حرفی باید بگم در گوشی
تو فردا این موقع ها کفن پوشی
تو خاموشی
قبل از اون جسارت ، اینقد خم نبودم
با تو قبل سیلی ، نامحرم نبودم ....
ضعف کردی
سنگینه برات یه لقمه نون
عصا نمیاد بهت جوون
آب شده تنت شبیه شمع
مونده ازت چندتا استخون
می فهمم
کبودیه زیر چادرو
چهل نفره زدن تورو
بخاطر من نه فاطمه
بخاطر بچه هات نرو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پریشونی
دلت میخواد پا بشی نمی تونی
می مونی؟ میری ؟ خودت نمی دونی
پریشونی
از تو سایه ای هست رو سر مستدامه
اون که دست بلند کرد رو تو یه غلامه
دلخوشیم
نفسی که می زنی شده
قدت دیگه منحنی شده
همه میگن قبرشو بکن
همسر تو رفتنی شده
توو عالم
کسی شبیه تو خسته نیست
نماز جوون نشسته نیست
به خدا که کاری سخت تر از
شستن پهلو شکسته نیست
شاعر:
#ناصر_دودانگه
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#میلاد_حضرت_علی_علیه_السلام
#شعر_خوانی
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
#امیرالمومنین
#مدح_مولا
عشق یعنی لحظه ای که زیر باران نجف
مدح مولا را بخوانی رو به ایوان نجف
خستگی راه را در کرده باشی در بهشت
دوستانت را ببینی در شبستان نجف
هرکسی دارد علی را بی نیاز از عالم است
شاه ما شد ،خوش به حال ما گدایان نجف
خوش به حال آن نمک گیری که از یکسال قبل
مانده در زیر زبانش مزه ی نان نجف
عاشقی که کفش هایش از سفر برگشته اند
مانده پاهایش کماکان در بیابان نجف
خاک پای مرتضی عرش است ما دوریم از آن
کاش باشیم اربعین از خاک بوسان نجف
شاعر: #ناصر_دودانگه
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1