eitaa logo
محتوای فرهنگی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه تهران
995 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
610 فایل
جهت ارتباط با ادمین به آیدی @Amin_barekat پیام دهید. https://eitaa.com/joinchat/2229469243C33062540d2
مشاهده در ایتا
دانلود
چايیِ روضه هميشه يه‌جوری خوبِ كه... انگار به آدم می‌گه: همه دردات به جونم! ...
قبل از خواب صد مرتبه ذکر الباعث به معنی زنده کننده مردگان است و کسیکه هنگام خواب این ذکر را صد مرتبه بگوید و دست به سینه اش بکشد خداوند باطنش را زنده گرداند و قلبش، را نورانی کند. مصباح کفعمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 امام سجاد علیه السلام: ▪️دنیا خواب است و آخرت بیداری و ما میان این دو، در خوابهای آشفته ایم. 📚 مجموعه ورام، ج 2، ص 24 📎 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه
یکم شهریور ماه، روز بزرگداشت ابوعلی سینا و روز پزشک گرامی باد
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽یارکوچکِ علیه السلام 🏴این قسمت: پرستار کربلا ┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅┅┄
🏴◾️◾️🏴 💢پرسش: 🔰در طول مسیر اسارت اهل‌بیت امام حسین(ع) در کدام یک از منازل از کاروان اهل‌بیت(ع) تکریم شد؟ ✍️پاسخ: ✅گزارش دقیقی از نحوه اقامت اهل‌بیت امام حسین(ع) در یکایک منازل بین کوفه و شام وجود ندارد، و جز چند گزارش، بیشتر آنچه از جزئیات مرتبط با توقف در منزل‌گاه‌ها نقل می‌شود، چندان مستند نبوده و تنها در کتب متأخر وجود دارد. در همین راستا، نمی‌توان با قطعیت گفت که اهل‌بیت امام حسین(ع) در تمام و یا بیشتر منزل‌گاه‌ها مورد اهانت اهالی آن مناطق قرار گرفته‌اند. ▪️ اما به هر حال، روایت امام سجاد(ع) حاکی از سخت بودن شرایط اسرای اهل‌بیت(ع) هنگام انتقال آنان به شام بود. امام سجاد(ع) فرمودند: «مرا بر شترى بدون جهاز سوار کردند و سر مبارک امام حسین(ع) هم بر فراز نیزه بود. زنان ما به دنبال ما بر قاطرهای بیمار سوار بودند. دشمنان با نیزه‏ها به دنبال و اطراف ما بودند. هر گاه چشم یکى از ما گریان می‌شد، با نیزه بر سر او می‌زدند...». ▫️اگرچه اهل‌بیت امام(ع) تمام این سختی‌ها را چیزی جز زیبایی نمی‌دانستند، با این حال در برخی از موارد، از این سختی‌ها و اهانت‌ها کاسته می‌شد. ◼️معبد راهب‏ یکی از منزل‌گاه‌هایی که گفته می‌شود برخورد بهتری با اهل‌بیت(ع) شد، بعد از منزل‌گاه‌ «قنسرین» بود، کاروان اسرا به معبدی رسیدند که راهبى در آن مشغول عبادت بود. راهب دید که نوری از میان سپاه به آسمان‏ می‏رود و با دیدن آن صحنه به سمت سپاه آمد و از ماجرا پرسید. آنها گفتند که ما سر حسین بن علی(ع) را به سمت شام می‌بریم. راهب ده هزار درهم به نگهبانان داد و سر مطهر امام(ع) را آن شب نزد خود در معبد نگهداشت و با مشک و کافور شست‌وشو داد و به برکت شگفتی‌ها و کراماتى که از سر مطهر امام(ع) دید، مسلمان شد. 👈گفته می‌شود این معبد، هم اکنون در مرز سوریه و لبنان و بر یک بلندى مشرف به جاده قرار دارد. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴
🌸🌸🌸 *🔷استرسِ کشنده🔷* *در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند.یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه‌ای به هوا انداختند و شیر یا خط کردند که کدامشان،اول سم رابخورد قرعه به نام همسایه دوم افتاد سپس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه‌اش داد تا بخورد.* *همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه‌اش رفت.قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پرنمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد.کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده‌اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.* *صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه‌اش رفت و گفت:من جان‌ِسالم به در بردم حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.* *او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!* *همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتندبرایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد.* *روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد،از ترس مرده بود‼️* *این داستان حکایت این روزهای بعضی از مردم است. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیهِ ما شاداب و سرزنده باشد،کشنده نیست. خیلیهامغلوب‌ِاسترس و نگرانی میشوند تا خودِ بیماری‼️لطفا خبرهای بد را نشر ندهیم و تلاشمان فقط آگاهی دادن در مورد پیشگیری و درمان باشد.* *یک عزم همگانی برای عبور از این بحران لازم است. بیایید خودمان به فکر باشیم و فقط اخبار و اطلاعات درست را نشر دهیم.* *برای شروع،همین متن را برای دیگرانی که دوستشان داریم بفرستیم.* 🌸🌸🌸 ‏