eitaa logo
محتوای روضه و منبر
2.2هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*نرم افزار عراق برای اربعینی ها* اثر؛ 📝حجه الاسلام والمسلمین حاج سید احمد علوی لامردی(نویسنده کتاب "عراق"《راهنمای مصور سفر زیارتی عتبات عالیات 》) پیرامون اماکن عتبات https://chat.whatsapp.com/DIKKcsVvGo78IjOazG8aKy
سلام بر حسین علیه السلام ای شهید ره دین یا حسین بن علی کشته ی راه یقین یا حسین بن علی بوی تو بوی جنان روی تو نقش زمان سوی تو چشم زمین یا حسین بن علی نور تو نور فلق چشم تو چشمه ی حق خون تو نقش جبین یا حسین بن علی با تو مهتاب نشان با تو خورشید عیان با تو آئينه قرین یا حسین بن علی ای شه کرب و بلا از تو دارد همه جا خاتم عشق نگین یا حسین بن علی خون تو خون خدا جاری آب بقا حنجرت تشنه ترین یا حسین بن علی ای خدا یاور تو جلوه ی باور تو همه چون نور مُبین یا حسین بن علی مرد آزاده ی حق نور دلداده ی حق نهضتت غرق طنین یا حسین بن علی ای عیان غربت تو آید از تربت تو عطر فردوس برین یا حسین بن علی دیده از داغ تو خون سینه لبریز جنون دل ز داغ تو غمین یا حسین بن علی ای که در وادی غم در خزان خیز ستم مانده بی یار و معین یا حسین بن علی عاشق خونجگرت در غم شعله ورت دارد آوای حزین یا حسین بن علی «یاسر» از داغ حرم غرق در گریه ی غم اشک او را تو ببین یا حسین بن علی ** محمود تاری «یاسر» کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
این نامه‌اي کـه از تـو بـه دستم رسیده اسـت آتش بـه بند بند وجودم کشیده اسـت پرسید همسرم چـه شده منقلب شدي؟ آقا مگر چـه گفته کـه رنگت پریده اسـت   در نامه ات چـه آه بلندی کشیده‌اي تیر مـن الغریب امانم بریده اسـت مـن کـه نمرده‌ام دم از این بی کسی مزن این تیغ گرچه کهنه ولی آبدیده اسـت   گر شد قدم کمان نه برای کهولت اسـت آقا بـه احترام تـو پشتم خمیده اسـت می خواست جز تـو وا نشود دیده اش بـه غیر   این پیر اگر کـه ابروی خودرا نچیده اسـت اي مسلم ابن عوسجه فکر حنا مباش مولا نوشته بار حنایم رسیده اسـت کانال کلبه معنویت کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
عزیز فاطمه جان جهان به قربانت سلام بر لب عطشان و چشم گریانت سلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت سلام بر سر خونین و جسم عریانت سلام بر جگر خون و داغ های دلت سلام بر شرف و غیرت جوانانت سلام بر دُرّ دندان و غنچۀ دهنت سلام بر لب خونین و صوت قرآنت سلام بر علی اضغر که وقت دادن جان به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانت سلام بر لحظات وداع اکبر تو که وقت رفتن او رفت از بدن جانت سلام باد به اشک خجالت عبّاس که شد ز دیده روان بر گلوی عطشانت سلام بر دل زینب که پیش دیدۀ او عدو ز چار طرف کرد سنگبارانت سلام باد به شیری که سایه بانت شد برون کشید به دندان ز سینه پیکانت سرت بریده شد امّا هنوز جاری بود به چهره اشک روان از دو چشم گریانت عجب نه گر که کنی خصم خویش را سیراب سجیّه ات کرم و عادت است احسانت الا خدات ثنا خوان کرامتت نازم که گشته «میثم» آلوده مرثیت خوانت کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
ما منتظر منتقـم فاطمـه هستیم... ▫️ سر بر تن مردان خدا بارِ گران است دلچسب تر از طعم عسل، دادنِ جان است ▪️ در راه خدا هرچه که دادیم، نگیریم این مسلک آن شیر زن باغ جنان است ▫️ این رسم پذیرایی مهمان نشد آخر بر خوان لئیمان خبر از تیر و کمان است ▪️ این سو دل زینب که پر از آه و فغان بود آن سو لب خشکی که به دریا نگران است ▫️ این سو سر ارباب که مهمان ددان شد آن سو تن یک باغ که درگیر خزان است ▪️ این سو غزلی اشک شد و خون شد و بارید آن سو قمری با علمش رقص کنان است ▫️ انگار که با یک نظرش حرمله فهمید از نور علی در رخ آن طفل عیان است ▪️ از داغ دل زخمی لیلا ننوشتم آن چیز که پیداست چه حاجت به بیان است... ▫️ یک لحظه دگر قطع کنم مرثیه ام را گفتند که در ظهر عطش وقت اذان است ▪️ ما منتظر منتقـم فاطمه هستیم او مرهم داغ همه عالمیان است ▫️ دلتنگ عراقیم و دگر تاب نداریم زیر علمش امن‌ترین جای جهان است کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
مهر تو را به عالم امکان نمى دهم این گنج پر بهاست که من ارزان نمى دهم نام تو را نزد اجانب نمى برم چون اسم اعظم است به دیوان نمى دهم گر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوى تو را به جنت و رضوان نمى دهم جان مى دهم به شوق وصال تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهى جان نمى دهم اى خاک کربلاى تو مهر نماز من این مهر را به مهر سلیمان نمى دهم من را غلامى تو بود تاج افتخار این تاج را به افسر شاهان نمى دهم کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
دلتنگ حرم اربابم: السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب می میرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم چگونه با که بگویم غروب غمگین است غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است من اشکِ بی کسیِ خیمه گاه را دیدم میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند تمام نیزه به دوشان پِیِ سرش بودند به یک طرف به جگر شعله خواهرش می زد به یک طرف به سر و سینه مادرش می زد چگونه با که بگویم غروب را دیدم به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم صدای هلهله ها تا به گوش ما آمد صدای حرمله از پشت خیمه ها آمد به پشتِ خیمه نوکِ نیزه ای زمین می خورد کسی به خنده سرِ کوچکی به نِی می بُرد حرامیان نه فقط گاهواره می بُردند لباس را زِ تَنی پاره پاره می بُردند به رویِ دوش همه تازیانه می آمد زِ گوشهای همه گوشواره می بُردند درونِ خیمه زمین گیر بودم اما سوخت تمامِ بستر من با خیام یکجا سوخت زِ داغ تاول آتش صدای ما می سوخت میان شعله سر و دست و پایِ ما می سوخت *** چگونه با که بگویم حکایتِ سر را حکایت عطش و خیزران و پیکر را زمانِ غارت ما بود و خنده ی دشمن که دید چشم غریبم دو چشمِ خواهر را نمیرود زِ خیالم دَمی که می دیدم به سمت نیزه ی بابا نگاهِ دختر را دوید کودکی و یک نفر به دنبالش گرفت پنجه به زلف و کشید معجر را کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
می چکید از دو لبِ اهلِ حرم آه...ولی... مادری زمزمه می کرد فقط آه علی دور تا دورِ لبِ غنچه ی او بود سفید وَ تَرَک خورده لبِ گُل پسرِ شاه علی منتظر بود که مَشکی برسد از میدان وَ شنید از لبِ مادر خبرِ ماه علی خبر آمد که زمین خورده اُمیدِ حرم وُ... آرزویِ همه اُفتاده سرِ راه علی هِقْ هِقی کرد وُ حرم ریخت به هم با گریه مثلِ آن روز که در روضه یِ زهرا می کرد سرِ خود را زِ غمِ فاطمه در چاه علی نوه یِ فاطمه میدان می رفت وَ علی در بغلِ شاهِ شهیدان می رفت مادری بود ولی از بدنش جان می رفت ماجرا زودتر از گفتنِ یک آه گذشت گِلِه ی قافله وُ وَعد وُ وَعیدِ صِله وُ... خنده یِ حرمله وُ...تیر که با یک زوزه... به سویِ حنجَرِ خشکیده وُ عطشان می رفت گوش تا گوش بُریده شده نَه پاره شده چاره سازِ همه بیچاره شده دلخوشیِ جگرِ سوخته گهواره شده پَرِ قُنداقه یِ نوزادِ حرم خونین است مادری غمگین است پدری بَر سَرِ قبرِ پسری می خواند دَمِ بابا این است گُلِ پرپر لالا علی اصغر لالا ندبه خواندن وسطِ روضه ی او شیرین است کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی زآب غم بسرشنتد، گوییا گِل زینب فغان وآه از آن دم، که خصم دون به لب شط برید سر زقفای حسین، مقابل زینب فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر قرار و صبر و تحمل، برون شد از دل زینب میان لشگر اعدا به راه شام نبودی به غیر معجر نیلی، به چهره، حایل زینب به گرد ناقه ی او، کوفیان ب هعشرت واما سر حسین بسنان، پیش محمل زینب نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی چو گشت کنج خرابه مقام و منزل زینب چگونه شرح غمش را رقم کند، ید «جودی» که جز خدا نه کس آگه زد درد و مشکل زینب کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
كوچه به كوچه پايِ سرت سنگ خورده ام پاي سرت، به جايِ سرت سنگ خورده ام يحيايِ سر بريده ، شبيه سرِ علي آخر شكست كوفه سر از دخترِ علي آنان كه بي ملاحظه بر پيكرت زدند با كعب نيزه بر بدن خواهــرت زدند شرمنده از توأم كه به سينه نمي زنم بستند هر دو دست مَرا دورِ گَردنم دورم نشانده ام ، حرمي دل شكسته را اين بچّه هاي گوشه ي زندان نشسته را زندان كوفه بعد تو دارُ العَزاي ماست شلاّق ، قوت غالب اين روزهاي ماست از گريه هام ، كوفه تلاطم گرفته است زينب براي تو شب هفتم گرفته است اي تشنه لب ، برايِ تو آتش گرفته ام در مجلس عزايِ تو آتش گرفته ام پُر كرده كوفه را دَمِ واويلتاي من گفتم رباب روضه بخواند به جاي من تشديد كرده درد مرا ، حال انزواش از فرط گريه جوهره رفته ست از صداش جاي صدايِ او همگي ضجّه مي زنيم از ماجـــرايِ او همگي ضجّه مي زنيم يك جمله گفت و خواهرت از شرم آب شد با روضه اش دل همه ي ما كباب شد گفت از وداع هاي تو ، من سوختم حسين بيش از همه براي تو ، من سوختم حسين اندوه تشنه رفتن تو قاتل من است داغِ گُرسنه رفتن تو قاتل من است شاعر : محمد قاسمی کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
کــربلا کعبة دل‌هاست خـــدا مي‌داند ديـدنش آرزوي ماست خــــــدا مي‌‌داند کـربلا گلشن سر سبز علي و زهرا است تا چـه حد وقف تماشاست خــدا مي‌داند کـربلا را چه نياز است که تفسير کـنند عشق حرفي است که گوياست خدا مي‌داند ما عزادار حسينيـــم که اشک غــم او آبــروي همــة ماست خـــــدا مي‌داند اولـين مستمع مجلس پرفيض حسيــن مادرش حضرت زهرا است خــدا مي‌داند تا ابد از غـم او در دل ذرات وجــود کس نداند که چه غوغاست خـدا مي‌داند نگـــه آخر او سوي خيام است ولـي چـه در آن آئينه پيــداست خدا مــي‌داند يوسف فـاطمه افتاد به‌خـــاک و دردا چه خبـر در دل صحراست خـدا مي‌‌داند چـشمة چشم وفايي شده دريا از اشک قـدر آن ديده كه درياست خـدا مي‌داند کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
سفر کرب و بلا حاصلش رنج و بلاست خطبه خوان نهضتش دختر شیر خداست سیدی یا مظلوم یا ابا عبد الله در زمین کربلا شور و غوغا برپاست پیکر خون خدا زخمی تیغ بلاست عترت مولا را به اسارت بردند هستی خرگه را همه غارت بردند سیدی یا مظلوم یا ابا عبد الله در ره کوفه و شام دختری محزون است از جفای اشقیا قلب پاکش خون است دیدگانش تر غم پای او مجروح است جسم او زخمی کین خسته جان و روح است سفر کرب و بلا حاصلش رنج و بلاست خطبه خوان نهضتش دختر شیر خداست قبله گاه ما بود خال ابروی حسین مرکز دار الشفا خاک بین الحرمین سیدی یا مظلوم یا ابا عبد الله کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
این حسین کيست که درقلب همه جا دارد این  همه عاشق دیوانه  و شیدا دارد این حسین کيست که نام کرمش در دو سرا این چنین پیش خدا رتبهٔ اعلا دارد این حسین کيست که از کشتن او چشم خدا اشک خون از حرم عالم بالا دارد این حسین کيست که در قتلگه کربُبَلا رقص او در بر شمشیر تماشا دارد این حسین کيست همان زینت دامان نبی ازلب پاک نبی بوسهٔ زیبا دارد این حسین کيست که در سلسلهٔ عرش خدا این همه از غم این داغ مُعَزّا دارد‌‌. کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
ای حر تو از این پیش‌تر بودی حسینی حتـی تـو در صلب پدر بودی حسینی دیشب دعـا کـردم کـه پیش ما بیایی آخـر تـو نـه حـر یزیــدی حـر مـایی پیش از ولادت مـا دلت را برده بودیم بر تـو بشـارت از بهـشت آورده بودیم در کوثر رحمت شنـاور گشتی ای حر زهرا دعایت کـرد تـا برگشتی ای حر ما بـر گنه‌کـاران در رحـمت گشودیم روزی که تو با ما نبودی، بـا تـو بودیم با دست عفو خود به پایت گل فشاندیم تو دوستی، ما دشمـن خود را نراندیم با ما شدی دیگر ز خود، خود را رها کن خـون گلـویت را نثـار خـاک مـا کن هرچند بـد کردی، خریدارت منم من در این جهان و آن جهان یارت منم من تو خار، نه! تو شاخـۀ یـاس من استی تو حـر عاصـی نه! تو عباس من استی تـو جـان‌نثـار عتـرت پیغمبــر استی در چشم مـن دیگـر علـیِِِِِِِِِِِّ اکبر استی امروز، دیگر مـا تـو هستیم و تـو مایی تنهـا نـه در مایـی در آغـوش خدایی گفتم: بـرو! مادر بگریــد در عــزایت مـادر نه! من می‌گریم امـروز از برایت وصف تـو را بایـد کنـار پیکـرت گفت آری تو حری همچنان که مادرت گفت کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
شعر ورود کاروان اسرا به شام بلا دلم گرفته و جانم ز زندگی سیر است هوای شام چرا اینقدر نفس گیراست لباس عید به تن کرده اند مردم شام فضای شهر چراغان و غرق تزویر است نوای هلهلۀ مردمان همانندِ صدای نیزه و تیر و صدای شمشیر است ز بام ها ز چه باران سنگ می بارد به سوی ما همه جا سیل غم سرازیر است ز دست و پای گلی روی ناقه خون ریزد حدیث غُربت او ناله های زنجیر است چه غافلند که بر اشک و آه ما خندند که در کمان دل خستگان همین تیر است قسم به آیۀ ناب"لیِذهِبَ عَنکُم" به روی نیزه سری از تبار تطهیر است پی هدایت مردم ز روی نی آید نوای قاری قرآن که غرق تفسیر است به عرش دوست زده تکیه قدر ما، امّا هنوز دشمن بیدادگر زمین گیر است مس وجود «وفایی» اگر که آوردی غبار درگه این آستانه اکسیر است سید هاشم وفایی کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
یاصاحب الزمان ادرکنی: السلام علیک ایهاالغریب سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا این دل بیمارکجا کاش در نافله ات نام مراهم ببری که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَـــرَج صبحتــون مهـدوے کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
🏴 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام پلکی به هم زدیم و محرم تمام شد صد زخم دارد این دل و مرحم تمام شد نذر و نیاز و خدمت و عرض ارادتم آقا اگر زیاد و اگر کم تمام شد باور نمیکنم که محرم به سر رسید من که هنوز گریه نکردم , تمام شد  «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» کانال محتوای روضه و منبر 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh
فیش جامع صفر.apk
10.58M
📕فیش جامع صَفَر 📕 برنامه کاربردی متناسب با ماه صفر 🔺فیش منبر 🔺فیش مرثیه 🔺فیش منبرهای کوتاه 🔺صوت سخنرانان کشوری 🔺متن منبر سخنرانان مشهور 🏴با محوریت مناسبتهای 👇 🔶اربعین حسینی 🔶شهادت پیامبر اکرم علیه السلام 🔶شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام 🔶شهادت امام رضا علیه السلام 💠 دانلود از ایتا 👇 https://eitaa.com/mohtavayerozeh 📱 دانلود مستقیم 👇 http://talabeyar.ir/1398/06/safar/ 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده من بمیرم، به روی خار دویدن سخت است چقدر جسم شما آب شده بی بی جان غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است چشم تار تو شده علت افتادن ها نیمه شب باشد و تاریک، ندیدن سخت است تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی مثل زهرا، چقدر زود خمیدن سخت است چقدر پشت سر قافله ها جا ماندی این همه درد کشیدن، نرسیدن سخت است به نوک نیزه نظر می کنی و می گویی: دل از این ماه دل آرام بریدن سخت است *دشتی* ندارد غم هر آن کس دل ندارد که غم جز دل دگر منزل ندارد دلم از غصه عمه غرق خون شد مگر دریای غم ساحل ندارد تو گفتی صبر و کن بابا می آید چرا این صبر من حاصل ندارد 🏴 دختری را که پدر در سفر است روز و شب دیده حسرت به در است هر صدایی که ز در می آید به گمانش که پدر می آید باز چون دیده ز در بر گیرد گرید و دامان مادر گیرد همه کوشند ز بیگانه و خویش بهر دلجویی او بیش از پیش گاه گویند پدرت در راه است غم مخور عمر سفر کوتاه است تا که دوران سفر طی گردد رفع افسردگی وی گردد 🏴 *دشتی* بتاب ای مه که من بابا ندارم به جز قرب پدر ماوا ندارم بتاب ای مه که طفلی بی گناهم در این ویران سرا من بی پناهم 🏴 عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده پدر فدای سر نورانی ات سنگ جفا که زد به پیشانی ات عمه ببین تاج سرم آمده چشم تو روشن پدرم آمده 🏴 دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود گوشه ی ویرانه جای بلبل زهرا نبود . جان بابا ! خوب شد بر ما یتیمان سر زدی هیچ کس در گوشه ی ویران به یاد ما نبود . دخترم ! روزی که من در خیمه بوسیدم تو را ابر سیلی روی خورشید رخت پیدا نبود . جان بابا ! هر کجا نام تو را بردم به لب پاسخم جز کعب نی ، جز سیلی اعدا نبود . دخترم ! وقتی که دشمن زد تو را زینب چه گفت ؟ عمّه آیا در کنارت بود بابا یا نبود . جان بابا ! هم مرا ، هم عمّه ام را می زدند ذرّه ای رحم و مروّت در دل آن ها نبود . دخترم ! وقتی عدو می زد تو را بر گو مگو سیّد سجّاد زین العابدین آن جا نبود ؟ . جان بابا ! بود امّا دست هایش بسته بود کس به جز زنجیر خونین یار آن مولا نبود . دخترم ! آن شب که تنها اوفتادی از نفس مادرم زهرا مگر با تو در آن صحرا نبود ؟ . جان بابا ! من دویدم زجر هم می زد مرا آن ستمگر شرمش از پیغمبر و زهرا نبود . دخترم ! من از فراز نی نگاهم بر تو بود تو چرا چشمت به نوک نیزه ی اعدا نبود ؟ . جان بابا ! ابر سیلی دیده ام را بسته بود ورنه یک لحظه دل من غافل از بابا نبود . دخترم ! ماشورها بر شعر ” میثم ” داده ایم ورنه در آوای او فریاد عاشورا نبود . جان بابا ! دست آن افتاده را خواهم گرفت زآن که او جز مادح و مرثیه خوان ما نبود . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*مرحوم آیه الله احمد سیبویه ۲۰ سال امام جماعت حرم حضرت ابوالفضل (ع)بود حالات وخصائص عجیبی داشت در ۱۰۰ سالگی مثل یک نوجوان روضه میخوند وگریه میکرد!موقع روضه می آمد لابلای جمعیت میگشت گریه کن.یعنی میرفت زانو به زانو گریه کنهامینشست براشون روضه میخوند بدون میکروفن صدای رسایی داشت* یه روزتوی قم بود اومد توی محراب زانوبه زانوی آیه الله بهجت شد (هردو جثه کوچک داشتند)وسط روضه یاد جوانی کرد گفت شیخ محمد تقی!یادته جوانی شبهای محرم بین الحرمین تا صبح دوتایی میخوندیم وسینه میزدیم!!!!از این عالم فرزانه این حکایت رو شنیده اید که:*شیخ حسین سامرایی به من گفت شبی در سرداب سامرا تنهایی گرم اشک وروضه زینب کبری (سلام الله علیها)بودم ناگهان متوجه شدم آقایی پشت سرم نشسته که از هیبتش توان برگشتن ندارم!اوبا زمزمه های من سخت گریه میکردمقداری بعداز روضه که گذشت فرمود شیخ حسین به شیعیانم بگوئید خدارابه عمه جانم زینب(سلام الله علیها) قسم بدهند وبرای فرجم دعا کنند.سپس من توانی در خودم احساس کردم برگشتم ولی دیگر کسی را ندیدم.روحشان شاد حشرشان با سالار زینب(سلام الله علیها)*.
*روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها* سلام بابا تو آسمونا دنبالت بودم اما توی خرابه اومدی کنارِ ما صفا آوردی قدمت رو چشم، بابا بابا جونم یه دنیا حرف دارم باهات اما میخوام فقط بگم دوست دارم حالا بگم بابا حسین، بگی جونم بابا بازم بهم بگو دوستم داری خیلی وقته که نگفتی بهم بگو که تنهام نمیزاری خیلی وقته که نگفتی یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِه... * سر رو آوُردن مقابلِ دخترش، آخه بهانه گرفته بود، صدا به گوشِ اون ملعون رسید، گفت: چه خبره؟ گفتن: بهانه ی باباش رو گرفته، گفت: سرِ باباش رو براش ببرید، سر رو آوُردن مقابلش گذاشتن، پارچه رو از رویِ طبق کنار زد، با یه بُهتی سئوال کرد: "هذا رأسُ مَن… ؟!" این سَرِ بهم ریخته از کیه؟ گفتن: "رَأسُ ابیکَ الحُسَین" سَرِ باباته، مگه بابات رو نمیخواستی؟ دستاش کوچیک بود" فَرَفَعَتْهُ مِنَ الطَّشت حاضَنَة له" با این دستایِ کوچیکش سر رو برداشت" حاضَنَة له" مواظب بود این سر از بین دستاش نیوفته، سر رو به سینه چسبانید، شروع کرد حرف زدن: “یا اَبَتاه ! مَن ذَالّذی خَضَّبَکَ بِدِمائِک" بابا چه کسی محاسنت رو به خونِ سرت خضاب کرد؟ بابا!" مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَرِيدَيْكَ! " کی رگهای گردنت رو برید؟ بعد یادِ خودش افتاد، گفت: بابا!" مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي! " کی من رو در این بچگی یتیم کرد؟ بابا!" مَنْ لِلنّساءِ الحاسرات" این زنهای بی پناه چه کسی رو دارن؟" مَنْ لِلْيَتيمة حتّي تَكْبُر" دخترِ یتیم اگه بخواد بزرگ بشه چه کسی رو داره؟...* چشات بسته است خوبه نمي بيني بال و پرم سوخته خوبه نمي بيني كه معجرم سوخته خوبه نمي بيني موي سرم سوخته چشات بسته است نمي بيني نگاهشون چه سنگينه هر چشمِ ناپاكي ماها رو مي بينه سيلي و تازيونه بهتر از اينه بابا ازت من يه سوال دارم ميدوني كنيزي يعني چي…؟ كسي بهم نميگه معنيشو ميدوني كنيزي يعني چي…‌؟ *بابا یه مجلسی بودیم، همه جمع بودن، ما عزادار بودیم، ما گریه می کردیم، یه پادشاهی بود، دور و برش شلوغ بود، یه تشتی مقابلش بود، ما داخلِ تشت رو نمی دیدیم، این پادشاه هی چوبش رو بلند می کرد، چوبش رو که پایین می آوُرد، عمه ی من می گفت: آه...یه وقت عمه ی ما صدا زد: دست نگهدار"مُنْتَحِياً عَلي ثَنايا اَبي عَبْدِاللَّهِ" اینقدر با چوب خیزران به این لب و دندان نزن... بابا! دور و بری هایِ این پادشاه مارو نگاه می کردن، یه وقت یکیشون بلند شد، خواهرم رو با دست نشون داد، صدا زد: یا عزیز!" هَبْ لِی هَذِهِ الْجَارِیَةَ" این کنیزک رو به من ببخش... حسین... * ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ. مرسوم است شب سوم محرم را البته این ها حدیث و آیه ندارد همین طور رسم است بین اهل منبر از نازدانه ی اباعبدالله حضرت رقیه بنت الحسین ذکر مصیبت می کنیم ما سال گذشته روز پنجم صفر سوریه منبر رفتیم برای این نازدانه ی اباعبدالله بلکه ان شاءالله توفیق شود امسال هم آن جا عرض ارادت کنیم.مرحوم شیخ مفید شش اولاد برای امام حسین نوشته است.چهار تا پسر و دو دختر سه پسر که معلوم است علی اکبر و علی ابن الحسین و علی اصغر که عبدالله هم به او می گویند.یک پسر هم به نام جعفر نوشته جعفر ابن الحسین دوتا دختر هم نوشته فاطمه و سکینه که هر دوی این ها هم حدود چهارده سالشان است بچه ی کوچک نیستند حضرت سکینه نزدیک چهارده پانزده سالشان است عمر طولانی هم کرده حدود هفتاد سال عمر کردند چون سال صدو هفده از دنیا رفت نزدیک پنجاه سال بعد از کربلا.فاطمه بنت الحسین هم که همسر پسر عمویش است حسن مثنّی که با شوهرش در کربلا مجروح شد منتها شهید نشده ایشان هم بزرگ تر از حضرت سکینه است حدود شاید شانزده هفده سالش است ایشان می گوید:اولاد امام حسین این شش تا بودند چهارتا پسر و دو دختر اما مرحوم صاحب کشف الامّه می گوید:هشت بچه دو دختر دیگر اضافه کرد یکی حضرت رقیّه بنت الحسین است و یکی هم یک دختر دیگر که حالا ام کلثوم یا چیز دیگر ایشان هست تا ذکر کرده بعضی منابع دیگر هم چهار پسر و چهار دختر برای ابی عبدالله ذکر کردند از منابع هم استفاده می شود مثلاً اینی که خود حضرت زینب می گوید: دیدم بچه ای در بیابان ها است و یا موقعی که سر امام حسین روی نیزه بود رو کرد به سر برادر با این دختر کوچکت حرف بزن معلوم می شود غیر از فاطمه بنت الحسین و سکینه که این ها بزرگ بودند امام حسین فرزند کوچک دیگری هم داشته که حالا به نام رقیه یا فاطمه صغری این بچه در کاروان ابی عبدالله بود متاسفانه تاریخ چندان راجع به ایشان چیزی ننوشته یک چهار پنج خط مرحوم عمادالدین طبری در کامل بهایی نوشته و مرحوم شیخ عباس قمی هم یک قدری مفصّل تر حدود یک صفحه دیگر بقیّه اش زبان حال است و شعر است عیبی هم ندارد پردازش یک جریان یک دقیقه ای در تصادف سی ثانیه صورت می گیرد صد صفحه برایش پرونده می نویسند اشکالی ندارد یک جریانی را پرورشش دهند شعر برایش بگویند و زبان حال بگویند اما کلّ داستانی که کامل بهایی دارد همین است که للحسین بنتُ اباعبدالله دختری داشت عمادالدین طبری می گوید:چهارسال که سراغ پدر را در شام گرفت وقتی سراغ پدر را گرفت چه شد که خبر به دستگاه رسید مامورها خبر بردند نمی دانم یا صدای گریه رسید یزید هم به هر حال برای این که بیشتر این ها را آزار دهد ببینید این ها هیچ استبعادی ندارد شما کارهایی که این داعشی ها دیدید جلوی بچه پدر را سر می برند این ها چیزهایی است که هیچ استبعادی ندارد سر مقدس اباعبدالله را برای این نازدانه فرستاد.السلام علیک یا بنت الحسین شهید دل های خود را روانه کنیم شام کنار مضجع نازدانه ابی عبدالله که ان شاءالله مقدّماتش دارد فراهم می شود راه باز شود از نزدیک برویم آن جا عرض ارادت کنیم چقدر حاجت گرفتند مردم چقدر فرزند دار شدند کنار حرم نازدانه ی ابی عبدالله علیه السلام وارد حرم که می شوید دیگر روضه خوان هم نمی خواهد یک حرم کوچک و یک صحن کوچک خودبه خود انسان یاد این مصائب می افتد خب این نازدانه جقدر مگر طاقت دارد من دیدم بچه شهید عکس پدرش از بغلش نمی شود گرفت دیدم بچه شهید با عکس بابا از هوش رفته شما توقع دارید یک سر چوب خیزران خورده یک سر پیشانی شکسته یک سری که چند خون محاسنش است خون علی اکبر خون علی اصغر خون عباس خون حبیب خب روی صورت روی صورت این ها گذاشته این خون ها جمع شده خب امام حسین اگر خضاب کرده با چی خضاب کرده روز عاشورا؟مگر امام زمان نمی گوید:علی الشیب الخضیب.با خون علی اکبر خضاب کرده با خون علی اصغر این خون ها به چهره چکیده از همه مهم تر خون سر خود ابی عبدالله چوب خیزران به لب و دندان خورده ببینید یک وقتی جنازه ی سالم یک پدر را نشان یک بچه می دهید یک جور است اما شما یک سر بریده ی جدا شده غرق به خون در اختیار یک بچه می گذارید چه نوشته باشند و چه ننوشته باشند چه زبان حال باشد و چه زبان قال جا دارد بگوید:چه کسی رگ های حلقومت را بُرید؟بابا چه کسی چوب خیزران به لب و دندانت زد؟بابا چه کسی در کودکی مرا یتیم کرد؟من اعتقادم این است که این زبان حال است به این جاها نکشیده وقتی که سر را برداشت جان داد.فلمّا حرّکوها , فإذا بها قد فارقت روحها الدُنیا.آخر دیدید بعضی