eitaa logo
محتوای تبلیغی
3.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1هزار ویدیو
3.6هزار فایل
اداره کل تبلیغات اسلامی استان مازندران 🔸تولیدمحتوای‌تبلیغی 🔹نشر و ترویج محتواهای موجود 🔸منبرمکتوب،فیش‌منبر،صوت منبر اساتید 🔹مقتل،فیش روضه،شعرروضه 🔸سوژه سخن 🔹سوژه روایتگری،خاطرات شهدا 🔸مهمات کلاسداری و مربیگری مدیر کانال: @Omur_farhangi
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ سلام علیکم با استعانت از خدای متعال و کسب اجازه از امام زمان ارواحنا فداه مجموعه پژوهشی حکاکی اشک بسته محتوایی تولید شده ماه محرم و صفر را تقدیم حضور می‌کند. این محتوا در سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ تولید شده و ان شاءالله محتوای ویژه محرم امسال هم با مدد مولا در ایام محرم به صورت روزانه بارگذاری خواهد شد. این پیام را برای عزیزانی که گمان می کنید این محتواها برایشان قابل استفاده است، ارسال بفرمایید تا در ثواب معارف اهل بیت سهیم شوید. ممنونم و سپاسگزار🙏🌹 سیداحمدابوترابی 🔰 : حضرت علیه السلام 🔸 هجوم به خانه 📚 مطالعه 🔺 حمله دسته جمعی 📚 مطالعه 🔸 سردار شرمنده 📚 مطالعه 🔺شباهات ماجرای مسلم و کربلا 📚 مطالعه 🔸صوت:تو را می کشیم چون می ترسیم! 🎧 بشنوید 🔰 : ورود کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا 🔸 چرا کربلا؟ 📚 مطالعه 🔻 اینجا اسیر می شوید! 📚 مطالعه 🔸 در کوفه دختر دارم!📚 مطالعه 🔻 خستگی راه 📚 مطالعه 🔰 : بیان نکاتی از رنج‌ها و مصائب مخدرات حرم در اسارت 🔸 مرد شامی خجالت کشید! 📚 مطالعه 🔻 الدهر انزلنی! 📚 مطالعه 🔸 احساس ناامنی 📚 مطالعه 🔻 شتر بی جهاز 📚 مطالعه 🔸 خستگی راه 📚 مطالعه 🔻 در کوفه دختر دارم 📚 مطالعه 🔸 اینجا اسیر می‌شوید 📚 مطالعه 🔰 : بیان نکاتی از مقتل جناب حر 🔸 عطش امام و خانواده‌اش در کلام حر 📚 مطالعه 🔻 تیری که بر پیکر ننشست 📚 مطالعه 🔸 حق حر به گردن ما 📚 مطالعه 🔻 سید الاحرار نوحه خوان حر 📚 مطالعه 🔸 دلجویی از حر 📚 مطالعه 🔰 : بیان نکاتی از مقتل جناب علیهما السلام 🔸 قاتلان عبدالله با امام چه کردند؟ 📚 مطالعه 🔻 بدن پايمال سُم ستوران 📚 مطالعه 🔸 چشمان نیمه باز 📚 مطالعه 🔻 کوچکترین مدافع حرم 📚 مطالعه 🔸 غیرت حسنی 📚 مطالعه 🔻 برایشان پدر باش! 📚 مطالعه 🔸 حروف مقطعه! 📚 مطالعه 🔰: بیان نکاتی از مقتل جناب علیهما السلام 🔸 زخم سطحی 📚 مطالعه 🔻 دو قمر بنی‌هاشم 📚 مطالعه 🔸 شبیه_مادر 📚 مطالعه 🔻 نکاتی از شهادت قاسم بن الحسن علیه‌السلام 📚 مطالعه 🔰 : بیان نکاتی از مقتل جناب حضرت علی اصغر علیه السلام 🔸 حضرت رباب 📚 مطالعه 🔻 دستان خونی 📚 مطالعه 🔸 مثل زهرا سلام الله علیها 📚 مطالعه 🔻 زینب محیی امامت 📚 مطالعه 🔸 حروف مقطعه! 📚 مطالعه 🔻 نزدیک خیام بودند 📚 مطالعه 🔰: بیان نکاتی از مقتل جناب حضرت علی اکبر علیه السلام 🔸رد امان نامه 📚 مطالعه 🔻اربا اربا(1402) 📚 مطالعه 🔸خورشید تابان 📚 مطالعه 🔻نجات جان امام 📚 مطالعه 🔸داغ علی اکبر 📚 مطالعه 🔻تشییع پیکر 📚 مطالعه 🔸مقام حضرت علی اکبر علیه السلام 📚 مطالعه 🔻اذن شهادت 📚 مطالعه 🔸اربااربا(1401) 📚 مطالعه 🔻 وداع 📚 مطالعه 🔰: 🔸چه بر بدن عباس آمد؟ 📚 مطالعه 🔻چه بر "سر" اباالفضل آمد؟ 📚 مطالعه 🔸آرام می رفت. 📚 مطالعه 🔻 ارکب بنفسی انت 📚 مطالعه 🔸 دیر رسیدم من 📚 مطالعه 🔻 نکاتی از مقتل📚 مطالعه 🔰 : 🔸نکاتی از مقتل سیدالشهدا علیه السلام 📚 مطالعه 🔰 🔸ورود اهل بیت به کوفه: 📚 مطالعه 🔻 ای اهل کوفه- هشت ویژگی کوفیان در کلام حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 📚 مطالعه 🔸 کار خدا بود؟! 📚 مطالعه 🔻من نگفتم بکشد 📚 مطالعه 🔰 🔸 با آنها مدارا کن! 📚 مطالعه 🔰 🔻 زیارت مخصوص 📚 مطالعه
🩸چگونه و با چه حالی حرّ به محضر سیدالشهداء علیه‌السلام رسید؟! | وقتی که قلب حرّ با ندای غربت سیدالشهداء علیه‌السلام به لرزه می‌افتد … در نقل‌ها آمده است: 🥀 در روز عاشورا امام حسین علیه‌السلام رو به لشکر عمر سعد کردند و فریاد زدند: 🔘 أَمَا مِن مُغيثٍ يُغيثُنا لِوَجهِ اللّهِ تَعالىٰ؟ أَمَا مِن ذابٍّ يَذُبُّ عَن حَرَمِ رسولِ اللّهِ؟ ▪️ آیا کسی هست که ما را به خاطر خدا یاری کند؟ آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ 🔘 فَلَمّا سَمِعَ الْحُرُّ بنُ يَزيدِ هٰذا الْكلامَ، اِضْطَرَبَ قَلبُهُ، و دَمَعَتْ عَيْناهُ ▪️ پس وقتی که حر بن یزید ریاحی این کلام امام را شنید قلبش به لرزه افتاد و اشک از چشمانش جاری شد. در كنارى از لشكر ايستاد و اندک اندک از آنها فاصله گرفت. مهاجر بن اوس (كه در لشكر عمر سعد بود) به او گفت: اى حر! چه مى‌خواهى بكنى؟ آيا مى‌خواهى حمله كنى؟ پاسخش را نداد و لرزه اندامش را گرفت. 🥀 مهاجر گفت: «به خدا كار تو ما را به شك انداخته است. به خدا من در هيچ جنگى تو را هرگز به اين حال نديده بودم و اگر به من مى‌گفتند: دليرترين مردم كوفه كيست؟ من از تو نمى‌گذشتم. پس اين چه حالى است كه در تو مشاهده مى‌كنم؟! 🥀 حر گفت: من به خدا سوگند، خود را ميان بهشت و جهنم مخیر مى بينم و سوگند به خدا هيچ چيز را بر بهشت اختيار نمی‌كنم؛ اگرچه پاره‌پاره شوم و مرا بسوزانند. 🥀 پس از او فاصله گرفت و رو به فرزندش کرد و گفت: پسرم من طاقت آتش و غضب خدا را ندارم و طاقت ندارم اینکه روز قیامت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دشمنم باشد. 🥀 آیا نمی‌بینی که حسین علیه‌السلام یاری می‌طلبد و کسی او را یاری نمی‌کند؟ ای پسرم! همراه من بیا تا در جلوی چشم حسین علیه‌السلام با این لشکر بجنگیم تا باشد که به واسطه شهادت در رکاب او سعادتمند شویم. 🥀 پسرش گفت: چه خوب کرامتی است این! سپس آن دو از لشکر ابن زیاد فاصله گرفتند و گویی نشان دادند که قصد حمله بر لشکر امام حسین علیه‌السلام را دارند و همین‌گونه به سیدالشهدا علیه‌السلام نزدیک شدند. و وقتی که به محضر امام علیه‌السلام رسیدند، 🔘 فنَزَلَ الْحُرُّ رَحِمَهُ اللّهُ عَن ظَهرِ جَوادِه، و طَأطَأ رَأسَه، و جَعَلَ يُقبِّل يدَ الْحسينِ عَلَيهِ.السَّلامِ و رِجْلَيْهِ، و هو يَبكي بكاءً شديداً. ▪️پس حر، از اسب پیاده شد و سرش را پایین انداخت و به دست و پای امام علیه‌السلام افتاد و می بوسید و شدیداً گریه میکرد. 🥀 او به سیدالشهداء علیه‌السلام عرضه داشت: من همان كس هستم كه تو را از بازگشت (به وطن خود) جلوگيرى كردم و همراهت بيامدم تا به ناچار تو را در اين زمين فرود آوردم، و من گمان نمى‌كردم پيشنهاد تو را نپذيرند و به اين سرنوشت دچارت كنند. به خدا اگر مى‌دانستم كار به اين جا مى‌كشد، هرگز به چنين كارى دست نمى‌زدم. ((((❇️‌ در نقلی آمده است: 🔘 اِنَّ الْحُرَّ لَمّا دَنَیٰ نَحوَ الْحسینِ، نَزَلَ عَن جَوادهِ و قَبَّلَ رِکابَه ثُمَّ وَضَعَ وَجْهَهُ عَلیٰ سُنْبُکِ فَرَسِهِ فَبَکیٰ و جَزَعَ ▪️وقتی که حرّ نزدیک امام حسین علیه‌السلام رسید از اسب پیاده شد و رکاب آن حضرت را بوسید و صورت به سُم اسب آن حضرت گذاشت و شروع کرد به گریه و بی‌تابی. 🥀 سپس عرض کرد: یابن رسول الله، برایم تمرّد و طغیان و عصیان لشکر شیطان روشن شد. 🔘 اَتَیتُکَ نادِماً و أنتَ مَعدَنُ الْجُودِ وَ الْاِحْسانِ، فَاقْبَلْ عُذرِی وَ تَجاوَزْ ع‍‌‍َنِ الَّذِی صَنَعتُ بِکَ. اَلْاَمان بِما صَدرَ عَنِّی اِلَیکَ مِنَ الرُّجُوعِ مِن هٰذَا الْمَکانِ ▪️حال پشیمان آمده‌ام و شما معدن جود و احسان هستید. عذر مرا بپذیر و از کاری که انجام داده‌ام درگذر. امانم بده از کاری که از من سر زد و نگذاشتم از اینجا بروید. 📚 مقتل الحسين علیه‌السلام و مصرع اهل بیته، ص٨٢ 📚 بحرالمصائب ج۴ ص۴٧ ❇️)))) 🔘 أفَتَرىٰ ذلكَ لِي تَوبَةً؟ قالَ: نَعَم، يَتُوبُ اللّهُ عَليكَ، و يَغفِرُ لَكَ؛ مَا اسْمُكَ؟ قال: أناْ الْحُرُّ بنُ يَزيد ▪️سپس حر گفت: آیا الان توبه و بازگشتی برای من است؟ امام علیه السلام فرمودند: بله خدا توبه تو را می‌پذیرد و گناهانت را می‌آمرزد. 🥀 سپس سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: 🔘 أنتَ الْحُرُّ كَما سَمَّتْكَ اُمُّكَ، أنتَ الْحُرُّ إنْ شاء اللّهُ في الدّنيا و الآخرةِ. ▪️اسمت چیست؟ گفت:حر بن یزید. امام فرمودند: به درستی که تو حرّی همان‌گونه که مادرت تو را نام نهاد. ان‌شاالله در دنیا آخرت نیز حرّ می‌مانی. 🔘 فقالَ لَهُ الْحسينُ عَليهِ‌السَّلام: اِرْفَعْ رَأسَكَ يا شَيخ. ▪️پس امام علیه السلام به او فرمودند: سرت را بالا بیاور ای مرد‌بزرگ. برگرفته از: 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، خوارزمی،ج۲ ص۱۰ 📚مقتل ابو مخنف ص۷۴ 📚اسرار الشهادة ص۲۸۹ ┈┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🏴 📚 📝 🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی 🌐 @mohtavayetabligh