🖤🍃🖤
🍃🖤
🖤
🖤دعاى روز چهارشنبه
🖤بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
🖤الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ لِبَاساً وَ النَّوْمَ سُبَاتاً وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُوراً
🖤لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِي مِنْ مَرْقَدِي وَ لَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَداً حَمْداً دَائِماً لاَ يَنْقَطِعُ أَبَداً وَ لاَ يُحْصِي لَهُ الْخَلاَئِقُ عَدَداً
🖤اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ وَ قَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ وَ أَمْرَضْتَ وَ شَفَيْتَ وَ عَافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ وَ عَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ
🖤أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ وَ انْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ وَ اقْتَرَبَ أَجَلُهُ وَ تَدَانَى فِي الدُّنْيَا أَمَلُهُ وَ اشْتَدَّتْ إِلَى رَحْمَتِكَ فَاقَتُهُ وَ عَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ وَ كَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَ عَثْرَتُهُ وَ خَلُصَتْ لِوَجْهِكَ تَوْبَتُهُ
🖤فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لاَ تَحْرِمْنِي صُحْبَتَهُ إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
🖤اللَّهُمَّ اقْضِ لِي فِي الْأَرْبَعَاءِ أَرْبَعاً اجْعَلْ قُوَّتِي فِي طَاعَتِكَ وَ نَشَاطِي فِي عِبَادَتِكَ وَ رَغْبَتِي فِي ثَوَابِكَ وَ زُهْدِي فِيمَا يُوجِبُ لِي أَلِيمَ عِقَابِكَ إِنَّكَ لَطِيفٌ لِمَا تَشَاءُ.
#دعا
#دعای_روز_چهارشنبه
🖤🍃🖤
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
سفر پر ماجرا 19.mp3
8.85M
#سفر_پرماجرا ۱۹
👈افکار تو،
👈رفتــار تو،
👈ارتباطات تو،
👈و انتخابهای تو،
✅در حال شکل دهی
به ساختار زندگی تو در برزخ هستند.
بیشتر مراقبشون باش
شرح بیانیه گام دوم، جلسه سوم، حجت الاسلام مهران شفیعی.mp3
3.82M
#شرح_بیانیه_گام_دوم
#جلسه_سوم
و اینک وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمّدنسازی شده است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.
ادامه دارد...
🎤 حجت الاسلام مهران شفیعی
لینک فایل قبلی
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra/22232
منبرکوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها 3.pdf
641.6K
🔖فیش منبر کوتاه🔖
#حضرت_معصومه سلام الله علیها
🔻۹ ویژگی وجود نازنین و پربرکت حضرت #فاطمه_معصومه سلام الله علیها
💠منبر کوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها
معرفت حضرت معصومه.pdf
731.2K
🔖فیش منبر🔖
#حضرت_معصومه سلام الله علیها
🔻معرفت حضرت #فاطمه_معصومه سلام الله علیها و آثار آن در زندگی
✍حضرت آیت الله جوادی آملی
💠منبر کوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها
#حضرت_فاطمه_معصومه سلام الله علیها
منبرکوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها 1.pdf
633.9K
🔖فیش منبر کوتاه🔖
#حضرت_معصومه سلام الله علیها
🔻مروری بر زندگانی پر نور حضرت #فاطمه_معصومه سلام الله علیها
💠منبر کوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها
منبرکوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها 2.pdf
618.3K
🔖فیش منبر کوتاه🔖
#حضرت_معصومه سلام الله علیها
🔻ویژگی ها و خصائص حضرت #فاطمه_معصومه سلام الله علیها
💠منبر کوتاه حضرت معصومه سلام الله علیها
#اسمتومصطفاست
قسمت_چهل_و_هفت
_ یکی از بچه های عراقی.
_ مگه پیش ایرانیا نیستی؟
_عراقیا هم هستن.
_مگه توی آشپزخونه نیستی؟
_چقدر سیم جیم می کنی سمیه؟
خدارا شکر کردم که صدای تیر و تفنگ نمی آمد، گرچه صدای ظرف و ظروف هم نمی آمد.
گفتی: ((مژده گونی چی می دی؟))
_ برای چی؟
_ آخر همین هفته میام.
به گریه افتادم.
_ ولی چون پول همراهم نیست یه عروسک بخر و کادو کن تا وقتی اومدم بدم فاطمه.
فردای آن روز رفتم عروسک را خریدم. از این عروسک ها که آب می خورند و می شود مویشان را کوتاه کرد.
یک چرخ خیاطی اسباب بازی هم خریدم.
دوروز بعد زنگ زدی که داخل هواپیمایی.
با عجله رفتم خرید.
برای خودم کفش خریدم، یک کفش اسپرت. آن قدر با عجله خرید کردم که وقتی کفش را پا کردم تا به استقبالت بیایم پایم را می زد.
با پدرم و فاطمه و برادر کوچکم آمدیم.
وقتی دیدمت نمی دانستم باید بخندم یا گریه کنم.
فاطمه را که بغل کردی گفت: ((بابا برام چی خریدی؟))
به من نگاه کردی و گفتی: ((ته ساکم گذاشتم، رسیدیم خونه بهت می دم بابایی.))
رسیدیم خانه. گفته بودم آن را کجا گذاشتم.
رفتی برداشتی و فاطمه راصدا زدی. وقتی کادویش را دادی خیلی ذوق کرد.
مامان کمکم کرد و شام را کشیدیم. هنوز لقمه اول را نخورده بودیم که دوستانت آمدند جلوی در و صدایت زدند و رفتی.
هر چه منتظر شدم نیامدی.
صدایت زدم، نیامدی و وقتی برگشتی که غذا از دهان افتاده بود، ولی چشمانت برق می زد
#اسمتومصطفاست
#قسمت_چهل_و_هشت
((سمیه نمیدونی چه شوقی توی وجود این بچه هاست! مطمئنم ماهم نباشیم اونا هستن و حرم بی دفاع نمیمونه!))
حالا که کنارم بودی راحت تر میشد از زیر زبانت کشید که آنجا چه میکردی؟
در زیر زمین حرم حضرت رقیه پخت و پر میکردیم. آمریکا که تهدید به حمله کرد مسئولان تصمیم گرفتن آشپزخانه رو تعطیل کنن تا اگه حمله شد کسی آسیب نبینه. از گروه خواستن همگی برگردن که من و دوستم پاسپورتامون رو برداشتیم و مخفی شدیم. بعد شنیدیم به گیت های بازرسی سوریه سپردن اگه کسانی رو بااین مشخصات دیدن دستگیر کنن و به اونا تحویل بدن. ما هم خودمون رو به رزمنده های عراقی رسوندیم. رزمنده هایی که 24ساعت توی خط بودن و 48ساعت استراحت میکردن. اونا عملیات شبانه نداشتن و فقط روزا عملیات میکردن.هوا که تاریک میشد تغییر قیافه میدادن، لباسا را عوض میکردن و دور هم می نشستن و قلیان و سیگار میکشیدن. گل میگفتن و گل میشنیدن!
مدتی پیش اونا موندیم، اما از ساعت ها لم دادن و ول گشتن اونا کفری شدیم و رفتیم بین بچه هایی که تو خط بودن.
آموزش نظامی دیدیم و یه شب که عراقیا خواب بودن بهشون خشم شب زدیم و حسابی گوشمالی شون دادیم. طوری که بعد از این زهر چشم، عملیات شبونه رو هم گذاشتن تو برنامه ها و ماهارو هم به عنوان رزمنده های شجاع معرفی کردن.
چشمانم را میبندم ...
و روزی را تصور میکنم که می آیی ...
همه جا پیوسته نور است؛
حتی تصور آمدنتـ❤️ـ هم زیباست
سلام ؛ موعود مهـ❤️ـربانم ....
#سلام
☑️ پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام)
✍🏻 حریم ملکوتی حضرت مولاتنا و سیدتنا فاطمة المعصومة (سلام الله علیها) در لسان نورانی ثقلین به «عُشّ آل محمد» مسمّی شده است.
«عُشّ» محل لجوء طائرین است؛ «عُشُّ الطّائر موضعه الذي يأوى إليه».
و طائر به آن وجودی اطلاق میشود که سیر ملکوتی دارد؛ چنانچه ملائکه و علما را از این گروه برشمردهاند؛ و «الطُّيُورُ... هَذَا جَبْرَئِيلُ وَ هَذِهِ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَة» و «الْمَلَائِكَةُ، الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ يَمْلِكُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ».
این سیر ملکوتی با تحصیل معرفت نورانی امام و حمل علم آل محمد که همان حقیقت تفقه در دین است، میسر میشود و «بِاسْمِهِمْ تُسَبِّحُ الْأَطْيَار».
از اینروست که آستان قدسی آن حضرت به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام)، محل لجوء عالمان و فقیهان دین گشته و انوار علم و انوار معارف اهلبیت از آنجا به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل شدهاست.
اینجا کلید علم وفقاهت ارادتست
خاک در حریم تو علامه پرورست
چشم امید عالِم و عاشق بسوی توست
اینجا چقدر چشمه جوشان کوثرست
༻⃘⃕❀༻⃘⃕❀
«السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ»
سلام بر شما ای گراندُخت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام
تاریخ بار دیگر تکرار میشود؛
بانویی از نسل کوثرِ حسین،
که رسالتِ سفرِ عشق بر شانه دارد...
فاطمه دیگری،
که شبانه زیر آسمان کبود،
از خاک تا ملکوت میرود...
از دیدهها غایب میشود،
آفتاب در حجاب میشود...
اما شب یلدای کویر را
پر از نور،
پر از مهتاب میکند...
و کویر ویرانه را،
به برکت حضورِ حسینی نسبش،
آباد میکند،
پناهگاه و بارگاه میکند...
و اینگونه عطر یاس مدینه،
عطر رازقی شام،
در قم میپیچد...
و این دشت؛
از مُلک شام تا مُلک قم،
یعنی از فاطمه تا فاطمه،
رشک هشت بهشت میشود ...
آباد گشت مسجد دین با کلام تو
آباد گشت قلب زمین زیر پای تو
یعنی تمام هستی دین مال فاطمه است
یعنی تمام ملک زمین مال فاطمه است
📓فرازی از زیارت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام
༻⃘⃕❀༻⃘⃕❀
༻⃘⃕❀༻⃘⃕❀
طاق در طاق،
ایوان در ایوان،
صحن در صحن،
همه جا بوی فاطمه میدهد...
وارد حرم میشوم بانو جان،
اجازه هم صحبتی میخواهم...
شنیدهام هر کس،
هوای زیارت مادر به سرش میافتد،
دوای دل سرگردانش،
فقط زیارت شماست...
شنیدهام برای پدر بزرگوارتان،
آنقدر عزیز بودید،
که میفرمودند:
«فداها ابوها»
شنیدهام برای دیدار امام زمانتان،
سختی راهی طولانی را به جان خریدید،
اما هنوز به لقاء ایشان نرسیده،
در اوج غربت و در جوانی،
از این عالم پَر کشیدید...
راستی چقدر معصومانههایتان،
شبیه مادرتان زهرا،
و عمه جانتان زینب،
و بنتِ حسین؛ رقیه جان است...
آن هم با یک وجه اشتراک؛
فدایی راه امام زمان شدن...
༻⃘⃕❀༻⃘⃕❀
༻⃘⃕❀༻⃘⃕❀
چون بدن شريفش را غسل دادند و كفن نمودند...
در اين وقت ميان «آل سعد» گفتگو شد كه چه كسى آن شفیعۀ روز جزا را بهخاک سپارد و داخل قبر او شود.
آخر الامر اتفاق نمودند كه پيرمردِ سالخوردۀ صالح و متقى آن گوهر پاک را بهخاک سپارد.
چون بهطلب آن مرد رفتند، ناگاه از دامن صحرا دو سوار نقابدار پيدا شدند؛
چون نزديک رسيدند، از مركب خود پياده شدند و بر جنازه حضرت، نماز گذاردند.
بهسرداب داخل شدند و جنازه را بگرفتند و در آنجا دفن نمودند.
سپس بيرون آمدند و سوار شدند و رفتند و كس ندانست كه ايشان چه كسانى بودند!
به «لَا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» سوگند
که جز امام نباشد کسی مفسّر تو
وقتی که معصومان معصومهات خوانند
در وصف تو لال است شعر و شعور ما
📓رياحين الشريعة، ج ۵، ص ۳۳
༻⃘⃕❀༻⃘⃕❀