*شعله بیدار در خاکستر بیداد**
در دفاع از مردم مظلوم فلسطین
سلیمان نبی برخیز!
دیو انگشترت را برده با نام تو بر بیت المقدس حکم می راند!
حریم مسجد الاقصی چراگاه ددان و خیل خوکان است!
و جغد شوم استبداد بر ویرانه های "غزّه"و "صبرا" سرود فتح می خواند.
جهان بر کام دیوان است!
توای یعقوبِ خوبِ یوسفان پرور!
یهودا یوسـفت را در میان چاه افکنده است و در دستش همان پیراهن تزویر خون رنگ است!
پلنگی نیست ! گرگی نبست!دروغ است این،فریب و مکر و نیرنگ است!
ومرد صلح! -شارون-گوش بر آوای شوم بوش می دارد:
و آن اهریمنِ جادوگر شیاد می بوسد دو کتفش را،
به پاس پاسداری از حریم ظلم و استبداد
-فتنه و بیداد-
و می روید تفنگ جنگ بر دوشش
و مغز نوجوانان فلسطین را خوراک مارهای خشمناک خویش می سازد!
کجایی ای فریدون؟!
کاوه! ای آزادهء دلخون"!
علَم کن پیش بندِ ظلم سوزِ اهرمَن کُش را
فروزان کن هزاران شعلهء فریاد خامُش را
به بند افکن تمام" بیوَراسبانی" که با اسبِ ستم بر پیکر مظلوم و پاک قدس می تازند و
می رانند رود خون
میان کوچه و برزن
ز مرد و زن!
"شتیلا" زیر باران ستم گریان
و قلب "الخلیل" از آتش نمرود بریان است!
خلیل الله! کاری کن؛ تبر برگیر و بشکن قامت بت های بتگر را
ستم را بر زمین افکن
خروشی در،میان آسمانِ هفتمین افکن و در گوش همه بت ها
طنین "لا اُحبّ الافلین "افکن!
تو ای ایّوب ِخوب ، ای پاک، ای پیغمبر صابر"
دریده جامهء صبرِ تن ِ"صبرا"
و می سوزد تن" غزّه" میان بسترِ بیداد
بخوان ای پاک"ربّ مسّنی ضُرّا "
بزن بر خاک پایت را،
مگر جوشد دوباره چشمهء پاک شرابی و بشوید زخم های کهنهء بیت المقدس را!
کجایی آی موسی !
کودکان را در "جنین "کشته است این فرعون خون آشام و فریادش اَناالله است،انالحق است!
عصایت کو؟ عصا نه، اژدهایت کو؟
بیفکن اژدهای کاخ کوبِ کفر سوزِ خویش،
که تا جادو گران را خوار و رسوا و زبون سازد
و تخم تلخ طغیان را ز روی روشن گیتی براندازد!
شنیدم ، ای دریغا!
چرخ شد در زیر چرخِ تانک های غول پیکر
پیکر پاکی که جرمش گفتن الله اکبر بود
و در نارنجک قلبش
هزاران ساچمه از نفرت و کین ستمگر بود!
شنیدم، نه!
که با چشمان خود دیدم
و ای کاش آن زمان، من کور بودم و نمی دیدم:
چهرهء مظلوم مردی را
گرفته کودک معصوم خود را در پناه خویش
صدایش زیر رگبار مسلسل محو می شد
و با دستش امان می خواست از دشمن -ز اهریمن-
اشک در چشمان کودک موج می زد
تنش لرزان، دلش بریان، سحاب دیده اش گریان
امان می خواست اما
پاسخش رگبار آتش بود!
و...ناگه!
الامانش در گلو خشکید و جوشید از گلوی کودکش فواره ای از خون!
پسر آرام پرپر شد به پیش چشم های اشکبار او،کنار او!
مسلمانان! مسلمانان!
نشستن، خون دل خوردن، و مردن زیر آوارِ ستمکاران
حرام است ای مسلمانان!
من آن فریاد مجروحِ فلسطینم که از حلقوم تاریخ هزاران سالهء این سرزمینِ پاک می رویم
منم آن شعلهء بیدار در خاکسترِ بیداد
که اینک دست طوفان قیامم می برد در خرمن خشک ستمکاران!
هراسی نیست، باکی نیست!
چه باک ار دشمن دون آهنین چنگ است؟
درون دست های ِکوچکم سنگ است!
قسم بر تین و زیتون، طورِسینین،دیر یاسین، مسجدالاقصی، شتیلا
که من از پای ننشینم
اگر در،سینهء تنگم
هزاران تیر بنشیند!
🖤🌑🖤🌑
#توضیحات#
شارون : نخست وزیر سابق اسراییل که به آدمکشی معروف بود و با این حال به او لقب مرد صلح داده بودند
یهودا:برادر،بزرگ یوسف بود که نقشه در چاه انداختن یوسف را کشید
بیور اسب : لقب ضحاک پادشاه ستمگر اساطیر ایران است به معنای دارنده ده هزار اسب.
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra