⚜️✨⚜️✨⚜️
#قرآن_الفجر
#اسامی_القاب_مبارک_حضرت_ولی_عصر_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#المجازي_بالأعمال
ا❁﷽❁ا
✨«إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ»
(سوره مبارکه یونس آيه ۴)
ا┅═✧❁ 🕋 ❁✧═┅ا
🔰از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) «المجازی بالاعمال» به معنای پاداش دهنده اعمال است (۱). با ظهور نورانی حضرتشان، مؤمنانی که در ولایتشان صادق بوده اند، پاداشی برتر از آنچه کرده اند، داده میشوند و منافقان و کافران به جزای اعمالشان می رسند. در فرازی از زیارت خاصه آن حضرت در سرداب غیبت اینگونه وارد شده است:
▫️«فَمَنْ جآءَ بِوِلايَتِكَ وَاعْتَرَفَ بِاِمامَتِكَ، قُبِلَتْ اَعْمالُهُ وَصُدِّقَتْ اَقْوالُهُ وَتَضاعَفَتْ حَسَناتُهُ وَمُحِيَتْ سَيِّئاتُهُ، وَمَنْ عَدَلَ عَنْ وِلايَتِكَ وَجَهِلَ مَعْرِفَتَكَ وَاسْتَبْدَلَ بِكَ غَيْرَكَ، اَكَبَّهُ اللهُ عَلي مَنْخَرِهِ فِي النّارِ وَلَمْ يَقْبَلِ اللهُ لَهُ عَمَلاً، وَلَمْ يُقِمْ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً» (۲)
«پس هركه ولايتت را آورد و به امامتت اعتراف نمود، اعمالش پذيرفته شود و گفته هايش مورد تصديق قرار گيرد و خوبي هايش چند برابر گردد و بدي هايش محو شود، و هركه از ولايتت منحرف شد و به شناختت جهل ورزيد و تو را با ديگري عوض كرد، خدا او را با صورت به آتش دراندازد و عملي را از او نپذيرد و براي او در قيامت ميزان سنجشي بر پا نكند.
ا┅═✧❁ منابع ❁✧═┅ا
(۱). النجم الثاقب في أحوال الإمام الحجّة الغائب ج۱ ص ۲۳۹
(۲). المزار الکبير ج ۱، ص ۵۸۶؛ بحار الأنوار ج ۹۹، ص ۱۱۶
⚜️✨⚜️✨⚜️
کانال محتوای تبلیغی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی جامعه الزهرا سلام الله علیها
🌷🌷قسمت سوم🌷🌷 #اسم تومصطفاست باد خبر را به گوش مادر بزرگ و پدر بزرگم رساند. آن ها که خانه شان چند ک
🌷🌷قسمت چهارم🌷🌷
#اسمتومصطفاست
باز خانه مادربزرگ بود و مرغ و خروس و اردک و تخم مرغ دو زرده و نان های دوبار تنور و بازی با غازها و اردک ها و خواندن کتاب و نشستن کنار درگاهیِ پنجره و تماشای بارانی که گرده افشانی می کرد و عطری غریب به سینه مان می پاشید.
((خونه ی مادر بزرگه، هزار تا قصه داره!))
خانه ای که فوقش هفتاد متر بود و حیاطش به زور دوازده متر، اما برای ما باغ بهشت بود. تابی فلزی گوشه حیاط بود که وقتی سوارش می شدیم، ما را با خود تا دل ابرها می برد.
بازی ما بچه ها، هفت سنگ و قایم با شک و گرگم به هوا بود .
عصرها زن ها روی ایوان خانه ها می نشستند و بساط چای به پا می کردند.
مادربزرگ هم گاه خانه ی یکی از آنها می رفت یا دعوتشان می کرد که بیایند.
در این دورهمی های زنانه روی چراغ خوراک پزی، شیرینی گوش فیل و خاتون پنجره و نان نخودچی می پختند.
خانه مادربزرگ همیشه از تمیزی برق می زد. این تمیزی از او به مادرم هم ارث رسیده و حالا من هم سعی می کنم این مورثه را حفظ کنم. مادربزرگ برای نماز صبح که بلند می شد دیگر نمی خوابید.
حیاط را آب و جارو می کرد، سفره صبحانه را می انداخت و با چای و نان و پنیر خانگی و گردو و حلوا ارده مغز دار، از همه پذیرایی می کرد. بعد موهایم را آب و شانه می زد. انگار با بافتنشان آرام و قرار می گرفت. این عادتش بود.
مادر بزرگ سفره باز بود و مهربان. روزی نبود که خانه کوچکش رنگ مهمان را نبیند. شاید هم برای اخلاق و رفتار پدربزرگ بود. هر که از روستا برای کار و خرید می آمد، خانه سید ابراهیم ایستگاه استراحتش می شد.
پدربزرگ اهل شعر و شاعری هم بود و مادربزرگ هم دل و دماغ شنیدن داشت. بعد ها هم که تو او را شناختی، بابابزرگم را می گویم، مریدش شدی . می رفتی شمال تا از او برنج بخری و برای فروش بیاوری تهران. به قول خودت شده بود مرادت. چقدر از رفتار و کردارش تعریف می کردی! از اینکه چطور کباب چنجه درست می کند، چطور گوشت ها را در اناردان می خوابانَد، چقدر ضرب المثل بلد است و دکانش چه دود و دمی دارد! آن قدر مریدش شدی که بعدها اسم جهادی ات را گذاشتی سید ابراهیم.
اولین بار که از زبانت شنیدم وقتی بود که از سوریه آمده بودی.
گفتم:((توکه اسم بابابزرگ من رو روی خودت گذاشتی، حداقل فامیلی اش رو هم می گذاشتی! چرا گذاشتی سید ابراهیم احمدی؟
خب می گذاشتی سید ابراهیم نبوی!))
خندیدی، از همان خنده های معصومانه ای که حالم را خوب می کرد:
((مارو بگو که گفتیم زنمون رو خوشحال کردیم. باشه،رفتم اونجا فامیلی ام رو عوض می کنم و می ذارم نبوی تا خوشحال تر بشی.))
ادامه دارد...✅🌹
💔سلام آقا جانم
🥀شرمنده بابت تاخیر
🥀شرمنده بابت گرفتاری های روزانه ام
🥀شرمنده بابت گریه هایتان برایم
🥀شرمنده بابت تمام گناهانم
🥀 شرمنده بابت دوری ام
🥀شرمنده بابت کل زندگی ام...
#سلام
◼️امام باقر علیه السلام فرمودند:
◾️انَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ لَيَتَعاهـَدُ المُؤْمِـنَ بِالبـَلاءِ كَما يَتَعاهَدُ الرَّجُلُ أهْلَهُ بِالهَدِيَّةِ مِنَ الغَيبَةِ وَ يَحْميهِ الدُّنيا كَما يَحْمِى الطَّبيبُ المَريضَ.
▪️امام باقر عليه السلام فرمود: براستى خداى متعال گاهى با فرستادن بلا با مؤمن تجديد خاطره مى كند و او را مى نوازد، همانطور كه شخصى كه به سفر رفته با هديّه خانواده اش را مى نوازد و همان طور كه پزشك بيمار را از چيزهايى پرهيز مى دهد، خداوند هم مؤمن را از دنيا برحذر مى دارد.
📚اصول كافى، ج 3، ص 354
سکینه خاتون که بود؟؟
حضرت سکینه، دختر ابى عبدالله الحسین (ع) و رباب، دختر امرء القیس است. نام اصلى وى، " آمنه" یا " امیمه" بود و مادرش رباب او را به " سکینه" ملقّب ساخت.(۱)
این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین (ع) و مادر گرانمایهاش حضرت رباب (س)و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبرى(س) پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین(ع)، معروف به زین العابدین در ایّام امامت آن بزرگوار، بهره هاى وافر یافت.
وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهره مندى کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.(۲)
درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست. امّا وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود.
برخى از مورخان، وى را در واقعه کربلا، بین ده تا سیزده ساله خواندهاند. بنابراین تولدش باید میان سالهاى ۴۷ تا۵۰ قمرى باشد. او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى (ع) دیده به جهان گشود.(۳)
امام حسین (ع)به تمامى فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و کمالات نفسانى، بسیار دوست مى داشت.
روایت شد، که آن حضرت درباره سکینه و مادرش رباب و خانه اى که آن دو در آن زندگى مى کردند شعرى عاطفى سرود که ترجمه اش چنین است:
به جانت سوگند ! من به راستى خانه اى که سکینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى ام را نثار مى کنم و هیچ ملامتگرى نمى تواند مرا در این کار سرزنش کند.(۴)
این بانوى مکرمه، بین ۶۷ تا ۷۰ سال زندگى کرد و سرانجام در کمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت.
درباره در گذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملک و در حاکمیت خالد بن عبدالملک بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر مى گوید که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکه معظمه وفات یافت .(۵)
به هر روى، در گذشت وى در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالى که حضرت سکینه (ع) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین (ع) نیز در مدینه بدرود حیات گفت. (۶)
پانوشت ها:
۱- منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۲ و وفیات الاعیان، ج۱، ص ۳۷۹
۲- اعلام النّساء، ج ۲،ص ۲۰۲
۳- شام، سرزمین خاطرهها، ص ۱۰۴
۴- منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۳
۵- شام، سرزمین خاطرهها، ص ۱۰۷؛اعلام النسّاء، ج ۲، ص ۲۲۴؛ وفیات الاعیان، ج ۱، ص ۳۷۸
۶- وقایع الایام، ص ۲۰۶ و منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۳.
🍀امام باقر عليهالسلام:
☘️مَن صَبَرَ عَلى مُصيبَةٍ زادَهُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ عِزّا عَلى عِزِّه ، و أدخَلَهُ جَنَّتَهُ مَعَ مُحَمَّدٍ و أهلِ بَيتِهِ صلى الله عليه و آله
🌱هركه در برابر مصيبتى شكيبايى ورزد، خداوند عزّوجلّ بر عزّتش بيفزايد و او را در بهشتِ خود، با محمّد و خاندان او عليهم السلام در آورد.
📚 بحار الأنوار، ج٨٢، ص١٢٨، ح٣
عوامل هلاکت انسان از منظر امام حسن عسکری علیهالسلام.pdf
277.4K
🔖فیش منبر 🔖
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
🖇متن منبر امام حسن عسکری علیه السلام
💠عوامل هلاکت انسان از منظر امام حسن عسکری علیه السلام از شیعیان 💠
❇️ #امام_عسکری علیه السلام
جاذبه های خیالی - امام حسن عسکری.pdf
481.2K
🔖فیش منبر 🔖
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
🖇متن منبر امام حسن عسکری علیه السلام
💠جاذبه های خیالی 💠
❇️ #امام_عسکری علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 فرارسیدن هفته #دفاع_مقدس گرامی باد
#شهیدانه 🕊🕊
🖼 #اینفوگرافیک | ابعادی از عظمت #دفاع_مقدس...
✅ ما تا کنون نتوانستیم جزئیّات این تابلوی عظیم و پُر نقـــش و نگــــار را بشــــناسیم و بشناسانیم..
#دفاع_مقدس
#مطاعن_في_القرآن
ا❁﷽❁ا
✨《وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمينَ مِنْ نَصيرٍ》
(سوره مبارکه فاطر آیه۳۷)
☑️حضرت رسول الله الاکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در تفسیر فرمودند:
دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) چون داخل جهنم شوند، گویند "خدایا ما را خارج کن تا در ولایت علی (علیه السلام) عمل صالح انجامدهیم، غیر از آنچه در دشمنی با او انجام داده ایم". در جواب گفته میشود " آيا شما را بهاندازهاى كه هر اهل تذكری در آن متذكر شود، عمر نداديم؟! و انذاركننده ای که مقصود رسول الله(صلی الله علیه وآله) است، به سراغ شما نيامد ؟! اكنون بچشيد كه براى ظالمان آل محمّد (علیهم السلام) یاوری نیست که موجب نجات و خلاصی شان شود»
📓البرهان فی تفسیر القرآن ج۴ ص۵۵۴، بحار الأنوارج۲۳ ص۳۶۱، مسائل علی بن جعفر ص۳۲۷
🍃چگونه حضرت که در یک مکان است ناظر بر همه جا میباشد؟
🔸 حاضر و ناظر دانستن امام به این معنا نیست که امام با چشم سر افراد را نگاه میکندمانندشاهد بودن خدا که دیدن مادی نیست ،
بلکه امام دارای حقیقت وجودی بسیار بلندی است که مربوط به گستره این عالم مادی نیست .
🔸در روایتی نقل شده ؛ "نخستین چیزی که خدای متعال آفرید، نور پیامبر اکرم -صلی الله علیه وآله-و امامان- علیهم السلام -بود "(بحارالانوار، ج ۲۵ ص ۲۲).
در روایتی دیگر بیان شده است "خداوند از نور عظمت خویش آنان را آفرید"
🔸 آفرینش از نور خدا چندان برای ما روشن نیست ولی میتوان گفت غیر مادی و مقامی بس بلند است.
این مقام نورانیت چون محیط و دربردارنده زمانها و مکانهاست وبر همه چیز احاطه وجودی دارد ،نمونه و مثلی است برای علم الهی،
🔸 یعنی همان گونه که خدای متعال بر همه ماسوای خویش احاطه حضوری دارد ،آنها نیز که مظهر اسمای الهی اندبه موجودات احاطه حضوری دارند.
🔸 بر این اساس استقرار حضرت در مکانی از مکانهای این کره خاکی با شاهد و ناظر بودن او منافاتی ندارد زیرا استقرار مربوط به بدن مادی است و شاهد و ناظر بودن مربوط به مقام نورانیت روح مطهر آنان که وسعت وجودی دارد ،میباشد (معارف قرآن بحث انسان شناسی ،ص ۴۱۱ و ۴۱۲)
📒آفتاب مهر،دفتر اول،ص۵۵و۵۶،جمعی از محققین مرکزتخصصی مهدویت
🌿🌿کاری از کمیته تولید محتوای مهدویت اداره کل تبلیغ
🍂🍃🍂🍃🍂
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
🍃🍂🍃🍂
کانال محتوای تبلیغی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی جامعه الزهرا سلام الله علیها
🌷🌷قسمت چهارم🌷🌷 #اسمتومصطفاست باز خانه مادربزرگ بود و مرغ و خروس و اردک و تخم مرغ دو زرده و نان ه
🌷🌷قسمت پنجم🌷🌷
#اسمتومصطفاست
می گویند کسانی که درحال احتضارند، همه زندگیشان به سرعت برق و باد از جلوی چشمانشان می گذرد.من آمده ام تا از دیدار تو جان بگیرم، اما به همان سرعت، گذشته از جلوی چشمانم می گذرد.
بیان این همه خاطره باعث نشده آن گُل آفتاب روی صورتت جا به جا شود. پس این دلیلی است بر سرعت عبور همه این یاداوری ها در حافظه ای که بعد از رفتن تو کمی گیج می زند.
سال ۱۳۷۴ بود که از تهران رفتیم کهنز، شهرکی نزدیک شهریار و شدیم یکی از ساکنان آنجا. کم کم در همین شهرک قد کشیدم.
آن روزها دو کانکس در محله مان زیر نور آفتاب برق می زد :یکی ۲۴ متری و دیگری ۳۶ متری.
این دو کانکس چسبیده به هم بود و حسینیه ای را تشکیل می داد. یکی از این کانکس هارا داده بودند به خواهر ها و شده بود پایگاه و یکی را هم داده بودند به برادرها.
یک کانکس دیگر هم بود که شده بود آشپزخانه.
آن روزها من هم پایم باز شده بود به پایگاه خواهران، اما چون سنم کم بود اجازه نمی دادند عضو بسیج شوم. من و دوستم زهرا هم وقتی دیدیم عضومان نمی کنند،شدیم مسئول خرید پایگاه.
مثلا اگر شیرینی می خواستند ،چون کهنز شیرینی فروشی نداشت، باهم میرفتیم شهریار،شیرینی می خریدیم و می آمدیم.
از کهنز تا شهریار پنج شش کیلومتر راه بود که یا با آژانس می رفتیم یا با سواری.
ایام فاطمیه هم می رفتیم داخل گروه سرود و در سوگ خانم فاطمـه زهرا سلام الله علیها مرثیه و سرود می خواندیم.
پانزده ساله که شدم فعالیتم بیشتر شد.
حالا دیگر مسئول پایگاه خواهران حاضر شده بود مسئولیت های جدی تری به من بدهد.
سال اول دبیرستان بودم که با یکی از فرماندهان بسیج، خانمی که همسر شهید بود، به جنوب کشور رفتیم، فکر کن آقامصطفی! رفته بودم جاهایی را می دیدم که پدرم سال ها آنجاها جنگیده بود و مجروح شده بود، اما برای ما جز مهربانی سوغاتی از جبهه نیاورده بود. همان جا عشقم به شهدا، به همه آنهایی که به دنبال مهتاب می دویدند و خودشان می شدند ماه، بیشتر شد.
فکر کن شـب کـه بـه چشم انداز نگاه می کردی، اگر خـوب نگاه می کردی، می دیدی چقدر ماه شب چهارده روی زمین است! وقتی برگشتم انگار چند سال بزرگ تر شده بودم.
بالاخره این یک گل آفتاب از وسط ابروانت رفت و اخم تو باز شد..
روی سنگ سرد جابه جا می شوم و با دور تندتری گذشته را مرور می کنم...
ادامه دارد ...✅🌹
🌱صفای خانهی قدیمی ها
🌘میان تاریکی این روزها
☀️یادم میاندازد باید برگردی تا خیلی چیز ها برگردد...
🌻سلام رفیق قدیمی...
#سلام