#طنز رفتم خواستگاری! بابای عروس گفت : من دخترم رو به کسی میدم که حداقل خونه و ماشین و کار داشته باشه یه نگاه به بابام کردم گفتم: به نظرم شرایطش به شما میخوره فقط😌😂😂😂 ‌ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی ⭐️ @mojaradan

🎥 قول و قرار استاد #شهاب_مرادی با آقايان و خانم ها در هيات 🔸با هم قرار گذاشتيم هرجا دعوت شدن برای ديدن #جهيزيه به اين جلسه نروند! 🔸اين دور از شان ماست که در اين جلسات حضور پيدا کنيم. 🌸 #ازدواج #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 🔴 @mojaradan

🌸 نکته ای که آقایون بايد بدانند! 👈 زنان نیازمند محبت زبانی هستند... 🔸شک نکنید گفتن جمله کوتاهی نظیر عزیزم دوست دارم میتوانید احساسات همسرتان را برانگیخته کنید. 🔸شاید برای شما تمسخر آمیز باشد اما زنان نیازمند ابراز علاقه زبانی هستند. #همسرداری #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 🔴 @mojaradan

#کنترل_ذهن #جلسه_پنجم ,فصل دوم #استاد_پناهیان #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 😍 @mojaradan

#کرونا شعر نو کرونایی😅 👏ماسکها را باید بست... 👐دستها را باید شست. 🤠جور دیگر باید زیست. 🤛دست اگر نتوان داد، اندوهی نیست. خانه دوست اگر نتوان رفت، یادش هست. میداند دوست... حال که تن را پای 👣رفتن نیست، خاطره را پر پرواز اما هست. 🤗دل به دریا باید داد با بال خیال حال که واکسن نیست، با ماسک باید زیست.😷 👀دیده را باید شست، دست را از دیده نهان باید کرد. جور دیگر باید زیست ...😷 کروناست دیگر.... 😇 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی ✅ @mojaradan

#کلیپ_تصویری 🎀 ابراز محبت مرد به زن 🎤 استاد پناهیان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#پایگاه_اجتمایی_مجردان_انقلابی ✼═══┅💖💖┅═══✼ 💞 @mojaradan

°💚° #عبرت_گیری در #غدیر کمر شیطان شکست ... پ.ن: در سقیفه کمر اسلام ... #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan 🌊

#تفاوت_زن_و_مرد شماره ۴ 💞زنان سعی دارند فرزندانشان، همواره راضی و راحت باشند. 💖 ولی مردان، فرزندانشان را برای استقلال، مقابله با خطر و سختی ها آماده می سازند. 💝خانم به همسرت نگو تو سنگ دل و خشن هستی و در مقابل آقا به خانمش بگوید تو دلسوزی الکی داری. 🍀یادمان باشد زن و مرد مکمل هم هستن.🍀 💖💝💞💕💖💞 📚تفاوت زنان و مردان ص۶ شعیبی #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan

#داستان_شب ⚜قسمت شصت و نهم ⚜ بهشتِ عمران 🌾 انگار لحظه ی آخری لال شده بودم یه لال مطلق! چی میخاستم بگم ؟ بگم میترسم؟ از همه، از عشق، از خودم و از تو؟ اما این دل کوفتی حالیش نمیشد گوشی و توی دستم جابه جا کردم و فقط یه نفس عمیق کشیدم دوباره صداش اومد :خودتی مطمعنم! چرا باهام حرف نمیزنی؟ مسخره ترین چیزی که توی اون لحظه به سرم زد این کلمه بود +فقط گشنمه! خنديد. بلند. دوباره مردم و زنده شدم این خنده ها عجیب به دلم حکومت میکردن لب هام بازشد به خنده بعد چند لحظه مکث گفت :گور بابای آدمای دنیا، همه شون و تهدید های مزخرف شون برن به درک، دارم میام دنبالت و قطع کرد انگاری از خواب پاشده بودم گوشیو و گذاشتم روی طاق پنجره و اشکم چکید چقدر ضعیف شده بودم در مقابل مردی که نمیدونم چطوری دوسش داشتم! در مقابل مردی که نمیدونم چرا دوسش داشتم! اما نه..! میدونم اون بین همه ی تنهایی هام پناهگاهم بود بدون هیچ منتی! تازه یادم اومد داره چی میشه دستمو گذاشتم روی لبم و جیغ خفه ایی زدم صدای پیامک گوشی بلند شد یعنی کار درستیه که نگا کنم؟ اگه سالار باشه چی؟ کاش بشه یه گوشی داشته باشم! دستم رفت سمتش و اسمش و دیدم هرچی مربوط به اونه به منم ربط داره حتی توی گوشی بقیه لبخند خبیثی زدم و پیام و باز کردم نوشته بود :توی راهم، تصور کن! با یه زیر شلواری و پیراهن معمولی، میخام بگم فرصت یه لحظه دیدنت و از دست نمیدم با زبون بی زبونی میگفت که فرصت و از دست ندم کیفمو و برداشتم و بدون هیچ وارسی از ظاهرم زدم بیرون توی حیاط سرخوش دویدم و بدون توجه به داد و فریاد اندیشه به سمت میعادگاه رفتم پری فقط داد میزد :احمق، احمق عاشق مزخرف و قهقهه میزد از خنده! آره زندگی من همینه! خلاصه شدن توی لحظات کوتاه‌ همین! #ادامه_دارد...‌‌ @mojaradan