6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 خانهای خارج از ازدواج!!
📆 رهبر انقلاب در اسفندماه سال ۱۳۹۷، درباره پدیده همباشی (ازدواج سفید) فرمودند:
⚠️ "دشمن بشریت تصمیم گرفته خانواده را از بین ببرد. از صد سال پیش تصمیم گرفتند #خانواده را از بین ببرند؛ این ازدواجهای سخت و دیرهنگام و فرزندآوری کم، این ازدواج به تعبیر زشتشان سفید که سیاه و غلط است و از بین بردن حیا و عفت از برنامههای دشمن است. مقابله با اینها را وظیفه خود قرار دهید." | #ببینید
♥⃟⃡❄️ #کلیپ_تصویری
♥️➣ @mojaradan
📚 #مشاوره
#امتحانات
🌀 اگر تا کنون برنامه مناسبی برای درس خواندن نداشته اید و تا امروز آن طور که می خواستید موفق به مطالعه کتابهای درسی خود نشده اید و فکر می کنید همه درسهای شما روی هم انباشته شده اند و فرصتی برای جبران ندارید
باید بگویم
این بهترین فرصت و زمان برای جبران است
جهت برنامه ریزی برای امتحانات پایان ترم از همین امروز وهمین حالا شروع کنید.
🌀 ابتدا برنامه کلی در طول روز خود
را روی برگه ای بنویسید.
زمان خواب
بیداری
خوردن
نمازخواندن
استراحت
و مطالعه دروس
را به صورت کاملا مشخص و فرضی
و با مداد بنویسید.
🌀 و سپس در هنگام اجرای برنامه تغییراتی را که رخ می دهد در مقابل برنامه همان روز و داخل پرانتز و با مداد یادداشت کنید
در انتها تغییرات انجام شده را در برنامه
روز بعد لحاظ کنید.
و دوباره همان کار را تکرار نمایید.
این تغییرات آن قدر رخ می دهند تا ما به یک
برنامه مدون و قابل اجرا و مفید و کاربردی برسیم.
حتما این کار را از همین امروز والان آغاز کنید.
این روش خوبی برای یاد گرفتن
اصول برنامه ریزی درسی است.
بجنبید که وقت تنگ است!.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلابی
#خطبه_فدکیه (قسمت هفتم) ▫️ فراز پنجم ↻♥↻ 🔺 خطبتها علیهماالسلام بعد غصب الفدک ↯↯ 🔶 وَ الْاَمْرَ ب
#خطبه_فدکیه (قسمت هشتم)
▫️ فراز ششم
✨°•↻♥↻•°✨
🖇 خطبتها علیهماالسلام بعد غصب الفدک ↯↯
✿ حَتَّى تَفَرَّى اللَّيْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، و نَطَقَ زَعيمُالدّينِ، وَ خَرَسَتْ شَقاشِقُ الشَّياطينِ، وَ طاحَ وَ شيظُ النِّفاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْكُفْرِ وَ الشَّقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِكَلِمَةِ الْاِخْلاصِ في نَفَرٍ مِنَ الْبيضِ الْخِماصِ.
✿ وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِيءَ الْاَقْدامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ، اَذِلَّةً خاسِئينَ، تَخافُونَ اَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِكُمْ، فَاَنْقَذَكُمُ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالي بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَ الَّتي، وَ بَعْدَ اَنْ مُنِيَ بِبُهَمِ الرِّجالِ، وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْكِتابِ
↻♥↻
✿ كُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّيْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ، قَذَفَ اَخاهُ في لَهَواتِها، فَلا يَنْكَفِيءُ حَتَّى يَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ يَخْمِدَ لَهَبَها بِسَيْفِهِ، مَكْدُوداً في ذاتِ اللَّهِ، مُجْتَهِداً في اَمْرِ اللَّهِ، قَريباً مِنْ رَسُولِاللَّهِ، سَيِّداً في اَوْلِياءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً كادِحاً، لا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لائِمٍ.
✿ وَ اَنْتُمَ في رَفاهِيَّةٍ مِنَ الْعَيْشِ، و ادِعُونَ فاكِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَكَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ تَنْكُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ.
✨°•↻♥↻•°✨
🖇 خطبه ی حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از غصب فدک ↯↯
✿ تا آنگاه كه صبح روشن از پرده شب برآمد، و حق نقاب از چهره بركشيد، زمامدار دين به سخن درآمد، و فرياد شيطانها خاموش گرديد، خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گره هاى كفر و تفرقه از هم گشوده گرديد، و دهان هاى شما به كلمه اخلاص باز شد، در ميان گروهى كه سپيدرو و شكم به پشت چسبيده بودند.
✿ و شما بر كناره پرتگاهى از آتش قرار داشته، و مانند جرعه اى آب بوده و در معرض طمع طمّاعان قرار داشتيد، همچون آتشزن هایى بوديد كه بلافاصله خاموش مى گرديد، لگدكوب روندگان بوديد، از آبى مى نوشيديد كه شتران آن را آلوده كرده بودند، و از پوست درختان به عنوان غذا استفاده مى كرديد، خوار و مطرود بوديد، مى ترسيدند كه مردمانى كه در اطراف شما بودند شما را بربايند، تا خداى تعالى بعد از چنين حالاتى شما را بدست آن حضرت نجات داد، بعد از آنكه از دست قدرتمندان و گرگهاى عرب و سركشان اهل كتاب ناراحتيها كشيديد.
↻♥↻
✿ هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، يا هر هنگام كه شيطان سر برآورد يا اژده هائى از مشركين دهان بازكرد، پيامبر برادرش را در كام آن افكند، و او تا زمانى كه سرآنان را به زمين نمى كوفت و آتش آنها را به آب شمشيرش خاموش نمى كرد، باز نمى گشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، كوشيده در امر او، نزديك به پيامبر خدا، سرورى از اولياء الهى، دامن به كمر بسته، نصيحتگر، تلاشگر، و كوشش كننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامت كننده نمى هراسيد.
✿ و اين در هنگامه اى بود كه شما در آسايش زندگى مى كرديد، در مهد امن متنعّم بوديد، و در انتظار بسر مى برديد تا ناراحتى ها ما را در بر گيرد، و گوش به زنگ اخبار بوديد، و هنگام كارزار عقبگرد مى كرديد، و به هنگام نبرد فرار مى نموديد.
✨°•↻♥↻•°✨
■ منابع ↯↯
📚 ابوالفضل احمد بن ابی طاهر مروزی، بلاغات النساء.
📚 سیدجعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا علیهالسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲.
📚 محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، چاپ کمپانی.
📚 حجتالاسلام رحمانی همدانی با ترجمه دکتر افتخارزاده، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی .تهرانی، مجتبی رحمة الله علیه، ۱۳۱۶هـ. ش.
📚 خطبهٔ فدک؛ تهران: مؤسسه فرهنگی و پژوهشی مصابیح الهدی، ۱۳۹۱. صص ۹٬۱۹٬۲۰
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان تواب💗 #پارت۴ هادی شروع به اذان گفتن کرد و همه میگفتند به به چه صدای داره و از ای
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان تواب💗
#پارت۵
مادرام یکسال قبل فوت آقام
براثر سرطان از دست دادم....
شدم بی کس و تنها ؛ آواره و درمونده تو این جامعه ای که پر از گرگ ...
من رو بعد از فوت آقام به عموی معتادام سپردن اونم از من سو استفاده میکرد
برای منافع خودش حتی برای خرید مواد...
یه آدم معتاد تعادلی روی رفتارش نداره
عمو بیشتر اوقات سر هر مسئله ای من رو به باد کتک میگرفت.
درست زن عمو بدری همیشه سپر کتک های من میشد ولی عمو به زن و دختر خودش هم رحم نمیکرد.
.
گاهی اوقات فکر میکنم خدایی وجود نداره!
اگر خدایی وجود داشت این همه آدم بدبخت مثل من تو، این دنیا چرا وجود داره؟
اگر خدایی بود چرا تنها یاورم رو تو زندگی ازم گرفت؟
که مجبور بشم با عمو ام زندگی کنم؟
البته اگه بشه اسمش زندگی گذاشت.
دیگه بغض ام به گریه تبدیل شده بود.
به سمت صحن اصلی حرکت کردم و یه جای خلوت از حرم نشستم و شروع به زار زدن کردم.
نمیدونم اصلا چرا این ها رو دارم به تو میگم؟
مگه صدام رو میشنوی؟
واقعا خستم از این زندگی کوفتی ...
از خودم تعجب می کردم اصلا چرا اینجوری شدم؟
من که واسه یه چیزی دیگه اومدبودم!
سرم رو گذاشتم روی پاهام چشم هام رو آروم بستم تا کمی آرامش پیدا کنم.
بعد از چند ثانیه صدای یه آشنا به گوشم رسیدم که داشت دعا میخواند.
سر بلند کردم باور نمیشد پدرم رو میبینم.
صدا کردم
_بابا.....بابای خوبم!
برگشت به سمتم نگاهش به من افتاد
روش از من برگردوند انگار ازم ناراحت بودوبلند شد که بره...
سریع کفش هام رو پوشیدم
پشت سرش با کلی غم و غصه گفتم :
_بابا صبر کن ؛
صبر کن ببینمت ؛ بمون پیشم ؛ نرو بابا....
ولی به حرف من توجه نکرد و به راهش ادامه داد.
جمعیت زیادی که تو حرم بود باعث شد بابام رو گم کنم.
نا امید ایستادم و به جای خالیش نگاه می کردم.
همان لحظه یه نفر دست گذاشت رو شونم از خواب بیدار شدم.
#ادامه_دلرد..
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
1_1142182520.mp3
11.99M
#خانواده_آسمانی ۵
#استاد_شجاعی 🎤
#شهید_مطهری
🚫 تمام افسردگیها، اضطرابها، تنشها، غصهها و... همهی اسپندِ رویِ آتش شدنها ؛
نتیجهی زندانی کردنِ روح در یک قالب محدود است!
☜ تعریفِ ما از ریشهی خودمان، اگر به همین تَن و پدر و مادری که آنرا به دنیا آوردند؛ منحصر شود؛
تمام روابطمان در همین چهارچوب زندانی میشوند !
♨️ روح نامحدود، ارتباط محدود، ارضائش نمیکند!
※ پس چکار باید کرد؟
#من_و_خانواده_آسمانی
#خودشناسی
#اضطراب
@mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان تواب💗 #پارت۵ مادرام یکسال قبل فوت آقام براثر سرطان از دست دادم.... شدم بی کس و تن
#تواب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تواب💗
#پارت_۶
چند نفر با تعجب بهم نگاه میکردند که گفتم:
_ اتفاقی افتاد؟؟
پیرمردی که منواز خواب بیدار کرده.بود آرام کنار گوشم گفت:
_نه پسرم ؛ اتفاقی نیوفتاده.
لیوان آبی به طرفم گرفتو
گفت:
_بخور کمی حالت بهتر بشه!
همان طور که لیوان آبو از دستش می گرفتم گفتم :
_ پس چی شده؟
مثل این که خواب پدرتون رو می.دیدی؟
تو خواب حرف میزدی.
گفتم : درست نیست حرف هایی که تو خواب میزنی ما بفهمیم پس برای همین بیدارت کردم...
تازه فهمیدم موضوع از چه قراره پس این نگاه ها بی معنا نبود.
ببخشیدی گفتم و از جام بلند شدم.
یه ساعت از اذان مغرب گذشته بود نگاهی چرخوندم که همون مرد را دوباره دیدم
داشت از حرم خارج میشد
قدمهامو بلندبرداشتم تا باز گمش نکنم.
داخل صحن صدای جمعیتی که داشتند مداحی می کردند می اومد.
مداح مولودیه زیبایی روداشت میخوند.
درسته الان که دقت کردم صحن ها همه چراغانی شده ؛ حتما امشب شب میلاد یکی از امامانه و برای همینه حتماًصحن ها این همه شلوغ شده.
این مرده حتما میخواد از حرم بیرون بره...
( حرم به قدری شلوغ بود که) جای سوزن انداختن نبود!
اگر گمش کنم دیگه نمی تونم پیدایش کنم!
به خروجی حرم که رسیدم...
_لعنتی ...لعنتی.....
باز گُمش کردم...
#ادامه_دارد
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#تواب💗
#پارت۷
حال باید چیکار میکردم.....
اول رفتم چاقومو تحویل گرفتم.
دست کردم تو جیبم کارت هتلی که برا اتاق گرفته بودم در آوردم
"هتل مدینة الرضا "
خسته و کلافه رفتم یه ماشین بگیرم
مغزم دیگه کار نمی کرد.
نیاز به استراحت داشتم .
برای اولین تاکسی منتظر دست تکون دادم و بعد از سوارشدن اسم هتل رو بهش گفتم و حرکت کرد.
_آقا خیلی دور هتلش؟
راننده کمی سرشوچرخوندطرفم و با همان لهجه ی شیرین مشهدی گفت :
_نه تا حرم فاصله ای نداریم ولی الان میبینی که چه ترافیکی شده یکم طول میکشه.
گفتم :
_مردم به چی دلشون خوشه که این مراسم ها رو میگیرن؟
+ راننده پرسید:
_برادر مگه شیعه نیستی؟؟
آره شیعه ام...
ولی دیگه نه به امامی اعتقاد دارم نه به خدا.
راننده تاکسی با تعجبو دهنه بازنگام میکرد
پس تو حرم چیکار میکردی ؟
_نمیدونم!
تو الان داری مسافر کشی میکنی؟
خوب تو هم برو به جمع شون....
مگه میلاد امامت نیست ....
راننده گفت :
+من سنی ام
_خوب پس تو هم اعتقادی بهشون نداری؟
راننده باصدای بلندومتعجب سریع پرسید: کی بهت گفته که ما اعتقادی نداریم؟
سکوت کردم ...
ادامه داد امام رضا وتمام امامان شیعیان فرزندان پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله و سلمه...
چطور ممکنه پیامبر اکرم(ص) رو دوست داشته باشیم...
ولی فرزندانشو دوست نداشته باشیم؟
و به اونا اعتقادی نداشته باشیم...
قبور اونا هم برای ما مانند قبر نبی اکرم قابل احترامه، هرگونه بی احترامی به این قبور بی احترامی به شخص پیامبر میدونیم...
حالا تو مذهب شما روز میلاد این بزرگواران محترم هست و شیعیان این روزها رو جشن میگیرند،مذهب من در مورد این مسایل یه اعتقاد دیگه داره ...
درست ماها توسل به مردگانو جایز نمیدونیم
ولی این بزرگوارانو قبول داریم و قابل
احترام اند برای ما ، همینجوری که واسه شیعه قابل احترام اند..
#ادامه_دلرد
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸