eitaa logo
مجردان انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mahfel_adm متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد .
🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...‌ ✅یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ..‌.. 📍قسمت چهل و چهارم ✅ ادامه ویژگیهای امام عصر ارواحنا فداه که موجب وجوب دعا بر ایشان است. 💠نور آن حضرت..... از مهمترین اموری که انگیزه دعا کردن برای آن حضرت می شود، نور است. دلیل بر آن عقل است به بیان اینکه: اگر در شب تاریکی در راه پر پیچ و خمی بودید و در آن راه خطراتی هم بود که دچار آنها شدی و خلاصی از آن جز به وسیله چراغی که راه را روشن کند، میسر نبود، آنگاه کسی برای شما چراغی آورد که بوسیله آن خلاص شدید و از گمراهی رهایی یافتید، عقل بلکه طبع و فطرت، شما را بر می انگیزد که برای او دعا کنید بدون توجه به اینکه او مرد بود یا زن، عالم بود یا جاهل....چون همین کار باعث نجات و رهایی شما شد و مسبب دعای شما گردید. ✨فصل اول: 💠معنی نور..... نور چیزی است که اشیاء بوسیله آن ظاهر می‌شود. 👈🏻حد اعلای نور ، ذات اقدس خداوند است که به خودی خود ظاهر است و غیر خودش را ظاهر کرده و از حد و مرز ممکنات خارج است و آفریننده تمام انوار است. " الله نور السموات والارض " خداوند نور آسمانها و زمین است. 👈🏻قسم دیگری از نور تحت عنوان "جوهر" واقع می شود که مصداق اعلای آن وجود مقدس پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله می باشد. که خداوند آن حضرت را مثل نور خود قرار داده است. وجود مقدس امام هم از همین قسم است. 👈🏻قسم دیگری از نور در عنوان عرض (با حرکت فتحه روی حرف ر) وارد است، مانند: نور برق و چراغ و امثال اینها. 📚منبع: مکیال المکارم ▫️باآمدنت بهارمان میچسبد آرامش بیشمارمان میچسبد ▫️بوسیدن خاک پایتان آقاجان مِن بعدازانتظارمان میچسبد 📍با مرور کتاب مکیال‌المکارم با ما همراه‌باشید. ✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚💫 @mojaradan ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
👤 انسان شناسی ۲۱ @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
4_5776059838580657076.mp3
11.38M
۲۱ بعضی آدمها، از نظر قرآن خاصّند! از بقیه بهتر از بقیه تیزتر از بقیه جلوتر و ....از بقیه برای خدا عزیزتر ❗️ این دسته از آدمهای خاص، فقـــط یک ویژگیِ خاص دارند، که از دیگران متمایزشان کرده است💥 @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
Shab29Ramazan1400[03].mp3
49.11M
🤲 دعای وداع زین العابدین (ع) با ماه مبارک رمضان (دعای ۴۵ صحیفه سجادیه) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صدای پای عید می‌آید و دل مومن بر سر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است🌸 🌸از آمدن آن یک دل شاد باشد یا از رفتن این یک محزون🌸 🌸🎊🌸 @mojaradan
مجردان انقلابی
*🍀﷽‌🍀 رمـان #نــگـــــاه‌خـــــــــــدا 👀🕋 #پارت۵۶ 📜 ساحره از خودش و محسن حرف میزد، ساحره و محسن
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۵۷ 📜 خیلی خوشحال بودم ،از کلاس که اومدم بیرون دیدم ۵ تماس بی پاسخ از عاطفه داشتم شمارشو گرفتم - الو عاطفه عاطفه: یعنی من از دست تو چیکار کنم هاااا ( خندم گرفت) چی شده مگه؟ عاطفه: خبر مرگت چرا گوشیتو بر نمیداری؟ - خوب کلاس بودم عاطفه: الان مگه کلاس داری؟ - اره دیگه ،گفته بودم کلاسامو عوض کردم عاطفه: واااای ساراا،میکشمت، آخر هفته کدوم خری کلاس بر میداره ، من به خاطر تو اومدم خونه - وااا این همه دانشجو هستن تو دانشگاه دیگه ،تازه تو به خاطر من اومدی یا آقا سید کلک عاطفه: الان کلاست کی تموم میشه - یه کلاس دیگه دارم ،ساعت۵ تمام میشه عاطفه: از سمت دانشگاه بیا دنبالم بریم بیرون - باشه عاطفه : فعلا کلاسم که تمام شد رفتم سمت ماشینم سوار شدم دیدم ،ساحره و شوهرش محسن ،با امیر طاها بیرون ایستادن رفتم جلو شیشه رو دادم پایین - ساحره جون جایی میخواین برین ،میرسونمت ساحره: نه عزیزم مزاحم نمیشیم خودمون ماشین میگیریم میریم - نه بابا چه مزاحمتی بیاین سوار شین ساحره: بچه ها سوار شیم امیر طاها : شما برین من یه جایی کار دارم - (نمیدونم چرا اینو گفت مگه میخواستم بخورمش ) ساحره و محسن سوار شدن و حرکت کردیم گوشیم زنگ خورد : اخ اخ عاطفه بود ،جواب ندادم ،دوباره زنگ زد ساحره: ساراجون چرا جواب نمیدی - دوستمه ،قراره باهم بریم خرید محسن : ببخشید خانم رضوی مزاحمتون شدیم ،اگع میشه بزنین بغل ما خودمون میریم - نه بابا این چه حرفیه ،خونش تو مسیرمونه میرم دنبالش با هم میریم اگه دیرتون نمیشه ساحره: نه عزیزم این چه حرفیه منم خوشحال میشم دوستت و ببینم (دوباره گوشیم زنگ خود) - جانم عاطفه( یعنی صدای جیغ و دادشو ساحره و محسن شنیدن هر دوتا خندشون گرفت) عاطی: معلوم هست کجایی تو ،یه ساعته لباس پوشیدم چوب خشک شدم من - شرمنده،دوسه دقیقه دیگه بیا دم در عاطی : اره جون عمه ات ،دوسه دقیقه تو دو سه ساعته (از خجالت قطع کردم ) - ببخشید ،دوستم یه کم شوخه ساحره : اره مشخصه رسیدیم دم در خونه عاطفه چند تا بوق زدم که عاطفه اومد پایین ساحره از ماشین پیاده شد به عاطفه سلام کردو عقب کنار محسن نشست (عاطفه صورتش سرخ شده بود ) - سلام بانو ،بیا سوار شو عاطفه سوار شد و با محسن و ساحره احوالپرسی کرد حرکت کردیم - عاطفه جان ، ساحره جون و شوهرش هم دانشگاهیم هستن عاطی: خیلی خوشبختم ساحره: همچنین عزیزم ساحره و محسن و رسوندیم خونشون بعد خودمون رفتیم بازار - خوب عاطی خانم کجا بریم عاطی: بریم مزون یکی از دوستام ،حراج زده بریم ببینیم - خوب ،کارت آقا سیدم اوردی عزیزم عاطی: نه خیر کارت آقا سید بعد عروسی میاد تو دستم فعلن که کارت حاجی رو دارم - وایی از دست تو ( رسیدیم به مزون دوست عاطفه ،لباسای قشنگی داشت ،چشمم به یه پیراهن بلند آجری با مروارید نباتی افتاد ،قیمتش هم تو حراج خیلی خوب بود واسه همین خریدم،یه روسری ابریشم خیلی قشنگ هم گرفتم که بدم به مریم ) - عاطفه اینا همه مال خودت گرفتی؟ عاطی: نه واسه عمه ام گرفتم - واییی به فکر قلب حاجی هم باش که الان پیامک میره براش😄 عاطی: لوووس عاطفه رو رسوندم خونشون بعد رفتم خونه ساعت ۹ شب بود در و باز کردم بابا و مریم رو مبل نشسته بودم سلام کردم بابا رضا: سلام بابا ،چقدر دیر کردی؟ - آخ ببخشید یادم رفت زنگ بزنم ،با عاطفه رفته بودیم خرید بابا رضا: اشکال نداره برو لباساتو عوض کن بیا شام بخوریم - چشم رفتم اتاقم لباسمو عوض کردم روسری مریم و گذاشتم داخل یه نایلکس بردم پایین رفتم تو آشپز خونه رفتم سمت مریم - مریم جون قابلتونو ندارن ،شرمنده سلیقه ام زیاد خوب نیست مریم : وایی سارا جان دستت درد نکنه ( بغلم کرد) خیلی ممنونم ( بابا رضا هم با دیدن این صحنه لبخند زد) موقع غذا خوردن بودم که یه دفعه بابا گفت امروز یکی اومد دفتر مریم : خوب ! کی بود؟* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب ادامـــــــه. دارد..... @mojaradan
دو نماز با فضیلت و بسیار مهم شب عید فطر☝☝☝☝ ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ @mojaradan