مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 📍قسمت هشتاد ✅ اوقات و حالات تاکید شده بر دعا برای حضرت صاحب الزمان اوقات و حالات
#مکیال_المکارم
🔴مطالعه ی کتاب شریف مکیال المکارم؛
کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...
✅یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ....
📍قسمت هشتاد و یکم
✅ تکالیف بندگان نسبت به آن حضرت علیه السلام
💠انتظار فرج و ظهور آن حضرت....
آنچه بر وجوب انتظار حضرت قائم علیه السلام بر همه افراد دلالت میکند ،روایتی است که شیخ صدوق در کتاب کمال الدین آورده به سند خود از عبدالعظیم حسنی: بر سرور و حضرت محمد بن علی بن موسی بن جعفر، وارد شدم و میخواستم که درباره حضرت قائم علیه السلام از آن حضرت سوال کنم که آیا همان مهدی است یا غیر او؟
پس خود آن حضرت سخن آغاز کرد و به من فرمودند :ای ابوالقاسم! به درستی که قائم از ماست و اوست مهدی که واجب است در زمان غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد او سومین از فرزندان من است.
💠معنی انتظاری که در این اخبار به آن امر گردیده است....
انتظار حالتی است نفسانی که آمادگی برای آنچه انتظارش را میکشیم می باشد و ضدّ آن یأس و ناامیدی است ،پس هر قدر که انتظار شدیدتر باشد، آمادگی و مهیّا شدن قوی تر خواهد بود. از جهت محبت نسبت به کسی که در انتظارش هستی، نیز مراتب متفاوتی دارد، پس هر چه محبت شدیدتر و دوستی بیشتر باشد، مهیّا شدن برای محبوب زیادتر میشود و فراقش دردناکتر میگردد، به طوری که منتظر، از تمام اموری که مربوط به حفظ خودش هست، غافل می ماند و دردهای بزرگ و محنت های شدید را احساس نمی کند.
بنابراین مومنی که منتظر آمدن مولایش می باشد ،هر قدر که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در آمادگی برای آن به وسیله پرهیز از گناه و کوشش در راه تهذیب نفس و پاکیزه کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خوی های پسندیده بیشتر میگردد.
📚منبع: مکیال المکارم
🌱وقتــی که در خانه تو باز شود
از برکت تو به خلق اعجاز شود
🌱شیرینی زندگی به ایـن است که صبح
با نام دلارای تو آغـاز شــود
📍با مرور کتاب مکیالالمکارم با ما همراهباشید.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کلاس_مهدویت
✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚💫
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
انسان شناسی ۶۷.mp3
10.96M
#انسان_شناسی ۶۷
#آیتالله_بهجت
#استاد_شجاعی
➖ چگونه ثابت میکنید، که خداوند فرزندی ندارد، و یا هرگز زاد و ولد نمیکند؟
➖ محل استقرار خدا کجاست؟
@mojaradan
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
12.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#کلیپ_تصویری
🌷 داستان تکان دهنده #جوان_طلا_ فروشی که میگفت، من گناه میکنم هیچ اتفاقی هم برام نمیفته
🌺 سخنران: حجت الاسلام مومنی
🌷 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷
@mojaradan
🔸صدور قرار مجرمیت برای ۲ دختر کلیپهای غیراخلاقی
معاون پلیس فتا:
🔹در بسیاری از این صفحات، کودکان تنها بازیگر بوده و نقشگردان اصلی و بازیگردان پشت صحنه، افراد دیگر یا خانواده این کودکان هستند.
🔹برای افراد دخیل در این موضوع، پرونده قضائی تشکیل شد اما چون در حوزه کودک و نوجوان برخورد میکنیم، نوع برخورد ما متفاوت است.
🔹دو دختر خانمی که در این کلیپها فعالیت داشتند، احضار شده، تفهیم اتهام شدند و توسط مرجع قضائی برای آن قرار مجرمیت صادر شد.
🔹اقدام قضائی پلیس فتا علیه فردی که صفحه اصلی اینستاگرامی در این پرونده در اختیار وی قرار داشت، در حال انجام شدن است و انشاءالله بهزودی نتیجه آن اعلام میشود.
💠 @mojaradan 💠
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان فـــَتـــٰـآح💖 قسمت بیستم ماشین را روشن می کند و من در صندلی عقب می نشینم.. خیابان ها خ
🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان فـــَتـــٰــآح 💗
قسمت بیست و یکم
داد میزند و صدایش درون گوشم اکو می شود :
_ گفتم برو بیرون...
با پاهایی سست درون حیاط کنار دیوار سر می خورم .
به پلیس گزارش می دهد و پلیس بعد از تمام کردن گزارش می رود .
کنارم با فاصله روی زمین می نشیند .
_ از یک ساعت پیش به یه جا زل زدین..نگران حالتون هستم
+ پلیس چی گفت ؟
_ احتمالا قتلی صورت گرفته و این خون آدمیزاد بوده اما ظاهرا در همین مکان نبوده ،
جایی دیگه درگیری بود ، بعد به خونه ی شما آوردن میخواستن اینطور نشون بدن که تو خونه ی شما بوده اما بعد نمیدونم به چه دلیلی نظرشون برگشته و جنازه رو بردن خونه هم به خاطر پیدا کردن پول و چیزهای با ارزش به هم ریخته شده .
سکوت کرده ام و درون ذهنم قفل گنده ایی افتاده توان فکر کردن به هیچ چیز را ندارم...
توان صحبت کردن ندارم
چیز با ارزش تو این خونه...
گلویم خشک شده
دستی به گلو می کشم می گویم :
+ تشنمه
از جا بر می خیزد
از داخل خانه پارچ آبی می آورد
و برایم آب می ریزد
و لیوان را به سمتم می گیرد...
_ بفرمایید.
آب را بی پروا یه سره سر می کشم
اب مثل شمشیری از بالای گلو زخم می کند و سرازیر می شود
_ سه ساعت بیشتر به نماز صبح نمونده
احتمالا الان ها دیگه مادرتون میرسه
می خواهید این شکلی ببینه شما رو؟
با بغض می گویم :
+ نه
خب پس یه کمی خودتونو جمع و جور کنید من میرم خونه رو تمیز می کنم ولی به کمکتون نیاز دارم .
+ نمیتونم وارد خونه بشم..
همش صحنه ی خونی جلوی چشمامه
_ میدونم اما باید محکم باشید
مومن غمش تو دلشه ، خنده اش به چهره اش
مادرتون تازه از شمال میاد بعد از کشته شدن برادرتون روحیه اش خوب شده
نمی خواهید که دوباره روحیه اش خراب بشه ؟
+ نه
_ خب پس یه یاعلی بگید
وضو بگیرید تا مادرتون نیومده کمک کنید خونه رو تمیز کنیم.
به داخل خانه می رود و مشغول تمیزی می شود .
روحم خسته است...سرم سراسر درد می کند
نمی دانم به خاطر بی خوابی است
یا به خاطر همان روح خسته ام...
اما باید محکم باشم
استراحت بماند برای بعداً
الان وقت زمین خوردن نیست
الان باید بندگی ام را برای خدا ثابت کنم .
الان باید به خاطر دل مادرم محکم باشم
وضو می گیرم قُربتً الی اللّه
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان فـــَتـــٰــآح💗
قسمت بیست و دوم
پلاستیک مشکی زباله را به دست گرفته
و در حیاط را باز می کند..
چشمم به آسمان می افتد...
هوا رو به روشن شدن است .
چشم بر هم زدنی هم نخوابیدم ..!
خانه از آن روزی که من و مادر رفته بودیم هم تمیزتر شد..قسمت های خونی را امیر ارشیاء تمیز کرد نمیدانم اگر امشب همراهم نبود چه باید می کردم ...
حکمتی داشت که او هم دراین شب سخت همراهم باشد .صدای اذان از گوشی امیر ارشیاء که روی طاقچه است بلند می شود...
الـــلّـــــه اکـــــبــــر
صدای بسته شدن در حیاط می آید زباله را بیرون گذاشته و دستش را با آب حوض می شوید ..
آستین اش را بالا می زند و مشغول وضوگرفتن می شود..
..
سجاده ی خودم را پهن می کنم و
سجاده ی سبز روی طاقچه را جلوتر از سجاده ی خودم برایش پهن می کنم
نگاهم روی سجاده میخکوب می شود
همان سجاده ایی که عطر پدر را دارد همیشه پدر روی این سجاده نماز می خواند و
بعد از نماز قرآنش را باز می کرد...
_ یا اللّه
با سر پایین وارد خانه می شود و در خانه را نمی بندد آستین هایش را پایین می دهد .
کنار سجاده ی پدر می رود و شروع به اذان و اقامه می کند...
به او قامت می بندم
به او که نمیدانم اگر دیشب نبود چه اتفاقاتی برای من برای مادر که با آن خانه بعد از خوب شدن روحیه اش می افتاد
به او که نمیدانم از کی حضورش را درون زندگی ام درک کردم .من که از هیچ مذکری بعد از پدرم خوشم نمی آمد.
اللّه اکبر نمازش تمام می شود.
سجده ی طولانی می رود دوست دارم بدانم به خدا چه می گوید عجب بنده ایی دارد خدا با وجود او ، من چقدر بنده هستم....خودم هم نمیدانم !!!
از سجده بلند می شود اشک هایش را پاک می کند و سجاده را می بندد
سوئیچ اش را بر می دارد خداحافظی میکند
کفش هایش را به پا می کند و میرود...
❤️فدایی بانو زینب جان ❤️
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲⃟🍯
غم های بی حساب مرا زود میبرد
نام گره گشای تو یا ایها الرئوف 🌸💌
#امامرضاجانم 🕊
#شبتون_رضایی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋⃟📸
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
﮼وَمعنیمحبتتویے…🍃
﮼آرامِجانِحسین♥️
[هَرڪهمَنظورِخوداَزغِیرِشُمآمیطَلَبَد
چونگِداییستڪهحآجَتزِگِدامیطَلَبَد•🦋•]
هرگزدلمزِڪویِتوجاییدِگرنرفت
صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟
#صحبتونحسینی
🦋|#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋⃟📸
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم
❣ #یا_امام_زمانم_العجل❣
کشتی نسازای نوح طوفان نخواهدآمد
در شوره زار دلها باران نخواهد آمد
رفتی کلاس اول این جمله را عوضکن
آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد
📸|↫ #اللهم_عجل_لولیک_فرج
🦋|#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan