سن💕
در فرهنگ ما این باور وجود دارد که مرد باید از لحاظ سنی از خانم بزرگتر باشد اما این اختلاف سنی چقدر باشد❓
در فرهنگ ها و قومیت های مختلف، متفاوت است. در بعضی از شهرستان ها تفاوت سنی ۱۰_۱۴ سال هم قابل قبول است اما به طور کلی آنچه که پیشنهاد میشود تفاوت سنی ۶سال است. عده ای از صاحب نظران هم معتقدند همسن بودن با تفاوت ۳سال؛ یعنی ۳سال بزرگتر یا ۳سال کوچکتر مانند همسن بودن است، اما آنچه اهمیت دارد توافق دوطرف در یک ازدواج است و انتخاب آنها قابل احترام و قابل پذیرش است. بنابراین نظر طرفین در این بین بسیار حائز اهمیت است البته نظر خانواده ها نیز می تواند تاثیرگذار باشد.
از لحاظ آکادمیک گفته میشود بهتر است خانم از لحاظ سنی از آقا کوچکتر باشد زیرا مساله بارداری و شیردهی از لحاظ ظاهری روی چهره خانم تاثیر می گذارد و همین مساله باعث شکسته شدن خانم ها و بیشتر نشان دادن سن آنها می شود. از سوی دیگر چون بلوغ عقلی خانم ها زودتر اتفاق می افتد بهتر است خانم از لحاظ سنی از آقا کوچکتر باشد تا در اشتراک نظر بتوانند به راحتی ایفای نقش کنند.
#قبل_از_ازدواج
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدئو با عنوان "فیلمی عجیب از تلاویو" در حال انتشار است
معترضین به نتانیاهو عکس امام خامنه ای را بالا گرفتند
روی تصویر نوشته: ما را از دست نتانیاهو نجات بده
پرچم بالاست🇮🇷✌️
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش کاربران فضای مجازی
برخورد پلیس آمریکا با دانشجویان
#ازادی_بیان
#پلیس_امریکا
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
65d4d8ac27255ad9c66700c4_-1751404708981713147.mp3
6.7M
🎙️سمینار ازدواج موفق💫
▫️قسمت: 25
▫️زمان: 44 دقیقه
▫️دکتر: شاهین فرهنگ
قسمت قبلی | قسمت بعدی
#پادکست
#شاهین_فرهنگ
#ازدواج_موفق
#مجردان_انقلابی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
بعضی از دخترا چیزهایی که پدرشون باچندین سال زحمت کشیدن به دست میارن رو یه شبه از پسری که اومده خواستگاری انتظار دارن داشته باشه😐🚶♀
#مجردان_انقلابی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
مجردان انقلابی
بعضی از دخترا چیزهایی که پدرشون باچندین سال زحمت کشیدن به دست میارن رو یه شبه از پسری که اومده خواست
#ارسالی_از_کاربران
سلام و عرض ادب
نوشتید بعضی دختران چیزهایی که پدرانشون یک عمر کار کردند و دارند را از خواستگارشون میخوان
در تکمیل فرمایش شما عرض کنم
بسیاری از مادران پسران همه آنچه خودشون و اطرافیان شان نداشتند را میخوان دختر داشته باشه زیبایی و کمالات خیالی دختر و جیب جادویی پدر دختر.
تو رو خدا نگید دختران انتظار نامعقول دارند، خانواده های پسردار فک میکنند منت سر ما میذارن و میان خواستگاری.
تمام کمبودهاشون را میخوان خانواده دختر جبران کنه و بذاریمشون روی سرمون و حلوا حلوا کنیم
❤️
سلام واقعا که این دوستمون،عالی حرف زدن دقیقا
مادر خواهر طرف میاد خودش اصلا قیافه نداره،آنوقت از دخترای مردم ایراد میگیرن
❤️
خب فقط گردن مادرا و خواهرا نندازین چون خیلی وقتا اینا میپسندن ولی خود پسره نمیپسنده آخرش بدتر از اون اولی گیرش میاد😂
حالا بخور نوش جونت😆
❤️
سلام وقت بخیر ببخشید چقدر با دل پر حرف میزنن ماشاالله به این دختر خانوما
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠فضای مجازی تهدیدی برای فرزندانمان
💬رعایت حدود شرعی در ارتباطات مجازی چقدر لازم است؟
🔹و وظیفه والدین در این زمینه چیست؟
🔹استفاده از فضای مجازی برای انجام کار حلال چه حکمی دارد؟
🔹آیا در فضای مجازی ورود به حریم خصوصی دیگران، غیبت،تهمت،نقل مطالب کذب و ..... اشکال شرعی دارد؟
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
مجردان انقلابی
💗رمان سجاده صبر💗قسمت60 شیدا لبخندی زد و گفت: -ما باید تعدیل نیرو داشته باشیم، اوضاع شرکت خیلی هم خ
💗رمان سجاده صبر💗قسمت61
بعد هم پوشش رو بست و روشو کرد به سمت شیدا و با لبخند حاکی از اعتماد به نفسی گفت:
- یک بار بهت گفتم، این
دفعه آخره که میگم. منو تو اینجا همکاریم پس پاتو از گلیمت درازتر نکن، والا بد میبینی.
شیدا هم لبخند تلخی زد و توی دلش گفت:
نچنان بدی بهت نشون بدم که حالشو ببری.
بعد هم با عصبانیت روشو برگردوند و به سمت ماشینش حرکت کرد و درهمون حال گفت:
+خبر داری زنت داره توی
کارگاهی کار میکنه که رئیسش مردیه که یه روز دیوانه وار عاشقش بوده
سهیل خشکش زد، چی داشت میگفت این؟! چطور جرات میکرد پشت سر فاطمه این حرفها رو بزنه، عصبانی گفت:
-دهنتو ببند، یک بار دیگه اسم زن منو بیاری تیکه بزرگت گوشته.
بعد هم به سمت دفتر کارش توی ساختمون رفت. هنوز روی صندلی ننشسته بود که پیامکی براش اومد، وقتی پیام
رو باز کرد نوشته بود:
ممحسن خانی یک روزی عاشق زنت بوده و زنت هم الان داره توی شرکت اون کار میکنه، این همه کارگاه چرا زن تو
باید بره اونجا؟ در ضمن دفعه آخرت باشه که با من اینجوری حرف میزنی چون دیگه داره صبرم تموم میشه.
سهیل زمزمه کرد:
-خفه شو بابا ...
***
تابلو فرش منظره غروب دیگه تقریبا تموم شده بود، فاطمه رج رج این تابلو رو با عشق بافته بود، به یاد روزهای
خوشی که با سهیل دو تایی مینشستن و از نیم ساعت قبل، تا نیم ساعت بعدش غروب خورشید رو تماشا میکردند.
چقدر توی دوران نامزدی میرفتن توی دشت و دمن و میگشتن واسه خودشون، هر هفته یک جا بودند، همه از
دستشون شاکی شده بودند...
دستی روی تابلوی تموم شده کشید و گفت:
+آخیش، چقدر دوران خوبی بود ...
نگاهی به علی و ریحانه کرد که توی اتاق کارش یک عالمه اسباب بازی آورده بودند و داشتند بازی میکردند و گفت:
+شما دو تا وروجک مگه خودتون اتاق ندارین؟
در همین زمان سهیل وارد اتاق شد و نگاهی به تابلو فرش فاطمه انداخت و همزمان گفت:
- از همون اول که من بهت
گفتم، باید اینا رو پرت کنیم بیرون خودمون صاحب اتاقشون بشیم
که جیغ و داد علی و ریحانه بلند شد و شروع کردند به اعتراض، فاطمه و سهیل هم میخندیدند. سهیل رو کرد به
فاطمه و گفت:
- میبینم که تابلوت تموم شده، خسته نباشی
+مرسی، آره تموم شد. خوشگل شده؟
-مگه میشه چیزی از زیر دست شما در بیاد و خوشگل نباشه.
بعد هم اومد و روی صندلی کنار فاطمه نشست و گفت:
-گفتی مسئول کارگاهتون کیه؟
+آقای خانی، گفته بودم قبال که.
-آره، گفتی برادر شوهر ساجده بوده
+اوهوم
سهیل همچنان که دستی به فرش میکشید بی هوا گفت:
-قبلا خواستگارت بوده؟
فاطمه که خشکش زده بود، نگاهی به چهره بی تفاوت سهیل کرد و گفت:
+تو از کجا میدونی؟
-چرا نخواستی من بدونم؟
+چون موضوع بی اهمیتی بود، آره خواستگاری کرد و جواب رد شنید.
سهیل روشو کرد به فاطمه و با لبخندی گفت:
-عاشقت بود؟
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´