eitaa logo
مجردان انقلابی
14.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙 ✈️ #قسمت۳۴ ✈️ #آدم_و_حوا دلم براش سوخت . با اون پایی که مطمئن بودم باید درد داشته ب
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙 ✈️ ✈️ دوباره با حرص گفتم . من – هی داداش . اولاً که داشتم می خوردم زمین . دوماً نمی خواد هی چشمات رو سیصد و شصت درجه بچرخونی . می گن یه نظر حلاله . سکوت تنها جوابم بود . یا حرفی نداشت در جوابم بزنه یا نمی خواست چیزي بگه . بعد از چند ثانیه اي رو کرد بهم . - اگر حالتون بهتره برگردیم به کارمون برسیم . ابرویی انداختم بالا . به کارمون برسیم ؟ پشت چشمی نازك کزدم . من – یادم نمیاد قرار همکاري گذاشته باشیم ! خیلی خونسرد جواب داد . - منم نگفتم می خوایم همکاري کنیم . هر کدوم به کارمون می رسیم . من – فکر نمی کنم اونجا کاري داشته باشم . ترجیح می دم برم بیرون . اخمی کرد . - به جاي اینکه اینجا با من یکی به دو کنین بیاین کمک کنین ببینیم کی زنده ست . من که نمی تونم به اون خانوما دست بزنم ! اُه اُه.. همینم مونده بود برم دست یه مشت مرده رو بگیرم تو دستم ببینم واقعاً مردن یا نه . تازه بازم داشت حرف از محرم و نا محرم می زد . تصور اینکه باز برم و اون صحنه هاي مشمئز کننده رو ببینم و اون بوي زندده رو استنشاق کنم ؛ حالم رو بد کرد .رو بهش توپیدم . من – توقع که نداري بیام به اون مرده ها دست بزنم ببینم واقعاً مردن یا دارن نقش بازي می کنن تا ما بترسیم! خودت برو دست بزن . اگرم اون دنیا خدا گفت چرا دست زدي من رو بهش نشون بده بگو تقصیر این بود . خودم شهادت می دم بی تقصیر بودي . - خانوم محترم . به جاي این حرفا بیاین کمک این بنده خدا 💙 💙 به قلم گیسو پاییز .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙 ✈️ ✈️ با پر رویی گفتم: من – مارال هستم . مارال صداقت پیشه . همونجور که جاي دیگه اي رو نگاه می کرد نفس عمیقی کشید و بعد با لحن آرومی گفت . - می شه بیاین کمک خانوم صداقت پیشه ؟ از لحن آرومش خوشم اومد . دلم نیومد دست تنها بذارمش . تعداد اون آدما زیاد بود و شاید به تنهایی نمی تونست همه رو چک کنه . در حالی که سعی می کردم با اون پاشنه هاي بلند تعادلم رو، روی سطح کج زمین هواپیما حفظ کنم به طرفش رفتم و با لحن نرمی گفتم . من – اگر حالم بد شد ادامه نمی دما ! سري تکون داد و جلوتر از من راه افتاد . هنوز کمی بد راه می رفت . معلوم بود زخم پاش اذیتش می کنه . با دلسوزي گفتم: من – پاتون هنوز درد می کنه ؟ سرش رو به طرفم چرخوند ولی هنوز جاي دیگه اي رو نگاه می کرد . - خوب می شه . فعلاً اینا واجب ترن . و با دست به آدمایی که هر کدوم یه طرف افتاده بودن اشاره کرد . از اول هواپیما شروع کردیم . وارد کابین خلبان شد . منتظرش یه گوشه ایستادم . وضع نا بسامانی بود . همه چی تو هم قاطی شده بود . کمی بعد اومد بیرون و با تأسف سري تکون داد . - کسی زنده نیست . دستی به صورتش کشید و با دست اشاره کرد بریم سراغ مسافرا و بقیه ي کادر پرواز . اولین زنی که دیدم رفتم به طرفش . با دیدن صورت پر از خونش حالم کمی بد شد . ولی سعی کردم کمی خوددار باشم . با شالم که کمی گوشه ش پاره شده بود جلوي بینیم رو پوشوندم تا بوي خون آزارم نده . 💙 💙 به قلم گیسو پاییز .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙 ✈️ ✈️ دست بردم سمت گردن زن و روي رگش قرار دادم . هیچی حس نمی کردم . نا امید دستم رو به طرف قفسه ي سینه ش بردم .نمیزد . با دلسوزي نگاهش کردم . جوون بود . شاید حقش نبود به این زودي بره .حتماً کسایی چشم انتظارش بودن . سري به حالت تأسف تکون دادم و با ناراحتی در حالی که هنوز نگاهم بهش بود مرد جوون رو مخاطب قرار دادم . من – زنده نیست . بیچاره ! صداش رو از پشت سرم شنیدم . - بهتره تو سکوت کار انجام بدیم که اگر صدایی اومد بشنویم . فقط هر کدوم که زنده بودن بگین که ببریمش یه گوشه . با تعجب گفتم . من – صدا ؟ چه صدایی ؟ - توقع که ندارین تو این کوه چیزي وجود نداشته باشه .حتماً حیوون وحشی داره دیگه . با ترس برگشتم به سمتش . من – وحشی . یعنی گرگ و خرس . سري تکون داد و در همون حال دیدم یه کلت تو دستاشه . خیره به کلت گفتم: من – این چیه ؟ با دست به مردي که جلو پاش رو زمین بود اشاره کرد: - مأمور امنیت پرواز بود . خدا رحمتش کنه . این کلتش به دردمون می خوره . من – مگه قراره چقدر اینجا بمونیم . خوب میان دنبالمون دیگه ! - معلوم نیست چی می شه . اگر بدونن کجا سقوط کردیم ممکنه زود بهمون برسن . اگر نه که باید این منطقه رو کامل بگردن که اونم وقت می بره . خدا . این دیگه چه مصیبتی بود ؟ این وسط بر و بیابون سقوط کردنمون دیگه چی بود .مستآصل گفتم: من – اگه ندونن چی ؟ نگاهی به پنجره ي شکسته ي هواپیما کرد. 💙 💙 به قلم گیسو پاییز .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
750_44649661557328.mp3
16.11M
قسمت سیزدهم : بهترین تمرین افزایش اعتماد به نفس که خیلی‌ ها دوست ندارند شما بدانید .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
. فڪرشوبڪن... روبہ‌گنبدش‌نشستۍ؛ بہش‌نگاه‌میڪنۍ! دست‌خودت‌نیست‌ یہو‌بغض‌میڪنۍ... میبارۍ! هق‌هق‌میڪنۍ:)! یھو‌این‌وسط‌میخندۍ؛ حرف‌میزنۍ بازگریت‌میگیره... اشڪات‌میشن‌یادگاریت ‌بہ‌سنگ‌فرشا؎‌حرم... قشنگہ ‌نہ!؟ همچین‌صحنہ‌اۍ‌نصیبمون'ان‌شاءالله'【🙏🏻 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|💚🦋|•• ♥️ اے قیام ڪنندهٔ بـہ حق جہــاڹ انتظار قدومٺ را مي‌ڪشد چشمماڹ را بہ دیده وصاڸ روشڹ ڪڹ 🌱 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
❇️ تفاهم های قبل از ازدواج 1⃣ تفاهم در دینداری زن و شوهر 🔹پایبندی به آیین اسلام یکی از عوامل خوشبختی خانواده است دختری و پسری که دیندار باشند از انجام بسیاری از اعمال نادرست که خیانت به همسر محسوب می‌شود خودداری می‌کنند و پایبندی به دین آنان را از انجام اعمال حرام و خلاف باز می‌دارد 🔹دین عاملی درونی است و افراد دین دار را از ارتکاب اعمال خلاف انسانی باز می دارد در حالی که قانون یک عامل بیرونی است و طبعاً تاثیرات عامل بیرونی در حد ایمان نیست 🔹 اشخاص دیندار غالباً اخلاق خوبی دارند و به خاطر رضایت خداوند خوشرو و خوش اخلاقی باشند و به خاطر خود را روز به روز محبت و عشق و علاقه را در زندگی شان بیشتر می کنند ادامه دارد..... کتاب نویسنده: مسلم داودی نژاد .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´