eitaa logo
مجردان انقلابی
13هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🎥 اینکه معظّم فرمودند نه اینجا است و نه است اشاره به چه ماجرایی داشت؟ سخن رهبر درباره ۸۸ به روایت حسین شریعتمداری ⏳ 🔉 @mojaradan
4_6044178888634925106.mp3
زمان: حجم: 5.56M
❤️توصیه های حضرت آیت الله خامنه ای معظم اسلامی به زن و شوهر به یکدیگر کنند. ✼═══┅💖💖┅═══✼ 💞 @mojaradan
4_6044178888634925113.mp3
زمان: حجم: 5.26M
❤️ های حضرت آیت الله ای معظم اسلامی به با و هم بسازید ✼═══┅💖💖┅═══✼ 💞 @mojaradan
3.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☕️ 📖سوره یس 🐝١-در قرآن باطل راه ندارد و تمام آن محکم و استوار است. «وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ»🍯 🐝2- سوگند به قرآن آنهم از سوی خداوند،بیانگر عظمت و قداست آن است. «وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ»🍯 🐝3- در برابر هجوم تهمت ها و تضعیف های ناروا،حمایت های صحیح و همه جانبه ضرورت دارد. «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ»🍯 🐝4- مردان خدا در طول تاریخ تنها نیستند و در کنار سایر فرستادگان الهی هستند.«لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ»🍯 🐝5-راه پیامبر همان راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» إِنَّکَ ... عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (راه مستقیم،راه خدا و رسول اوست.)🍯 🐝6- برای موفقیّت سه چیز لازم است: الف:برنامه «قرآن حکیم» ب: و آگاه «لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» ج: . «صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»🍯 🐝7- اساس عقیده باید محکم باشد.(خدای حکیم،قرآن حکیم و پیامبر آموزگار حکمت). «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ»🍯 @mojaradan 🎀
صدباره‌ی فرزانه : ⭕️ رها کردن افتخار نیست... 👌 @mojaradan
3.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☕️ 📖سوره یس 🐝١-در قرآن باطل راه ندارد و تمام آن محکم و استوار است. «وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ»🍯 🐝2- سوگند به قرآن آنهم از سوی خداوند،بیانگر عظمت و قداست آن است. «وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ»🍯 🐝3- در برابر هجوم تهمت ها و تضعیف های ناروا،حمایت های صحیح و همه جانبه ضرورت دارد. «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ»🍯 🐝4- مردان خدا در طول تاریخ تنها نیستند و در کنار سایر فرستادگان الهی هستند.«لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ»🍯 🐝5-راه پیامبر همان راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» إِنَّکَ ... عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (راه مستقیم،راه خدا و رسول اوست.)🍯 🐝6- برای موفقیّت سه چیز لازم است: الف:برنامه «قرآن حکیم» ب: و آگاه «لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» ج: . «صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»🍯 🐝7- اساس عقیده باید محکم باشد.(خدای حکیم،قرآن حکیم و پیامبر آموزگار حکمت). «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ»🍯 @mojaradan
1.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشنهاد دانلود ❤ آمریکایی ها یه بارم به ایران حمله کردند ولی با شلوار خیس برگشتند😂😂 😍 سالروز مبارزه با استکبار جهانی مبارک✌🇮🇷 @mojaradan
4.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞⃟🍇 ✳️نماهنگ بسیار زیبای 🌹بخدا دنیا رو نمیخام بی اباالفضل..... 🎤آقای طاهری 💐فرا رسیدن روز رو به عزیزمون، جانبازان جنگ تحمیلی و مدافعان حرم عمهٔ سادات تبریک و تهنیت عرض میکنیم. @mojaradan
🍁 🚫 بدوݩ ذکرنام نویسنده حرام و حق‌الناس‌ است🚫 _وای اره راست میگیا خیلی عجیبه . به نظرت راست میگه؟ +نمیدونم ولی حس میکنم دلیلی هم نداره واسه دروغ گفتن .‌‌... _اخه اینکه دوتا بچه ی دبیرستانی کتاب بنویسن عجیبه سنشون کمه خب و اینکه شخصیت اصلی داستان که از قضا اسمش محمد هم هست خیلی اتفاقی شکل بابا در میاد یخورده بیشتر از خیلی عجیبه ...! +فقط شکل نیست ... میگه تاریخ شهادت و ماه تولد و اسم و شخصیت و حب هم از شباهتای شخصیت داستانش با محمده . _اره خوندم . +دیدی چی گفت؟ گفت اتفاقی عکسشو تو اینستاگرام دیدن ایام امتحانات ترم دوم . رفتن دنبالش چیزی پیدا نکردن... فقط شجاعت و شهامتی که بابا تو مصاحبه برنامه ی همیشه خونه گفت و پیدا کردن ... _اره خوندم . اینم عجیبه خب تو رو چجوری پیدا کردن؟ +نمیدونم اینجور که این میگه خودش خواهرزاده ی شهیده انگار اعصابش خورد بوده شروع کرده به گله کردن که چرا کارمون پیش نمیره و این حرفا که یهو کانال امیرعلیو پیدا میکنه از رو ایدیش بهش پیام میده _خب؟ +اره بعد برای امیرعلی جریانو تعریف میکنه ...و خلاصش اینکه امیرعلی ایدی منو بهش میده . _عه چه عجب اجازه دادین شما. + نظر تو چیه؟ _نمیدونم یکم عجیب و غیر واقعی به نظر میرسه ‌.. البته یه چیزی هم بگما .‌‌ با چیزایی که من از بابا دیدم این اصلا در مقابلشون عجیب نیست.‌‌... _نمیدونم حالا باید چیکار کرد ... یه سری اطلاعات از شهادتش میخوان که بگم براشون تو داستانشون اضافه کنن +خب بگو بهشون دیگه _حالا باید یکم فکر کنم +تو کشتی ما رو بخدا ... خندید و چیزی نگف _راستی اسمشون چی بود؟ +حلما و پرنیان _اها چه جالب.. طبق گفته ی استاد امروز امتحان مهمی داشتیم... تمام شب رو بیدار موندم تا نمره ی خوبی بگیرم از خواب شدید سرگیجه گرفته بودم منتظر بودیم استاد بیاد به اطرافم نگاه کردم محمد حسام هنوز نیومده بود استاد این درس با محمد حسام لج کرده بود و تهدیدش کرده بود که اگه یه بار دیگه نکته ای که میگه رو رعایت نکنه این ترم مشروطش میکنه... دیوونه کار دست خودش داده بود دقیقا با چه جرئتی امروز حاضر نشده بود خدا میدونست... دوتا از بچه هایی که پیش محمدحسام میشستن وارد کلاس شدن یکی از بچه هایی که نشسته بود گفت +ابتکار نیومد؟این استادی که من دیدم این ترم میندازتشا... حالا چه برسه که این امتحانو هم نده. یکی از بغل دستیای محمد حسام گفت: +اره خودشم میگفت دوباره باید این واحدو برداره... یکم ناخوش احوال بود نتونست بیاد.. به ساعتم نگاه کردم ده دقیقه از وقت شروع کلاس گذشته بود استادی که همیشه سر ساعت حاضر میشد ۱۰ دقیقه تاخیر داشت خیلی عجیب بود.. پنج دقیقه بعد یه خانمی با چندتا ورقه تو دستش اومد تو کلاس و توضیح داد که استاد امروز خودش نمیتونه سر جلسه حاضر شه ولی ورقه ی امتحان رو فرستاده و گفته که حتما امروز باید از ما این امتحان رو بگیرن.. خانمی که یکی از مسئولای دانشگاه بود بدون اعتنا به بچه ها که صداشون در اومده بود ورقه ها رو روی میزامون پخش کرد و گفت که ازهمون لحظه تا بیست دقیقه دیگه وقت داریم که جواب بدیم‌ ورقه رو که رو میزم گذاشت با عجله شروع کردم به نوشتن جوابای سوالا... هرچی که یادم میومد رو تو ورقه پیاده کردم‌.. با اینکه همش حواسم به محمد حسامی بود که قرار بود یه بار دیگه این واحد رو برداره از همه زودتر کارم تموم شده بود انقدر که حالم بد بود میخواستم ورقه رو بدم و یه سره برم خونه یه دور که سوالا رو چک کردم دیدم جای اسمم خالیه... خواستم اسم خودم رو بنویسم که انگار یه نیرویی مانع میشد... عقلم میگفت اسم خودتو بنویس ولی دل و وجدانم راضی نمیشد محمدحسام گناه داشت اون درسش خیلی خوب بود نامردی بود استاد به خاطر لجی که باهاش داشت این ترم بندازتش دلم براش خیلی میسوخت استاد جلوی بچه های کلاس چندین بار عقایدش رو مسخره کرده بود و متحجر خطابش کرده بود غرورشو پیش خیلیا خورد کرده بود دلم رضا نمیداد بی تفاوت باشم با خودکار آبی بیکی که تو دستام بود جلوی نام و نام خانوادگی نستعلیق نوشتم: "محمد حسام ابتکار" قطعا چیزی نمیشد چون استاد نبود ولی فقط باید یخورده صبر میکردم تا بقیه هم ورقه هاشونو بدن که ورقه ی من لابه لای ورقه های اونا گم بشه و مراقب رو اسمی که رو ورقه نوشته دقت نکنه.. چون مراقب اشنا نبود قطعا مارو نمیشناخت.. یه نفس عمیق کشیدم و تو دلم ذکر گفتم ایشالله که شر نشه ...! وقت که تموم شد اومد سمتمون و ورقه ها رو جمع کرد یه نفس عمیق کشیدم حس خلافکاری رو داشتم که از دست پلیس فرار کرده تو دلم یه لبخند شیطونی زدم و از کلاس رفتم بیرون از اول کلاس دل تو دلم نبود پایان کلاس همه راجع به امتحان و سختیش حرف میزدن ولی من همه ی حواسم پیش خلافی بود که کرده بودم بہ قلمِ🖊 💙و 💚                 @mojaradan                
15.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••|😎👳🏻‍♂|•• اجازه بدید مردم خودشون را انتخاب کنند!!!!! 👌پاسخ معظم انقلاب را بشنوید 🇮🇷•••|↫ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´