eitaa logo
مجردان انقلابی
13.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
بگذارید زن ها طبق طبیعت شان عمل کنند مسعود و غزل هر شاغلند. مسعود دبیر شیمی است، اما به عنوان شغل دوم در یک واردات تجهیزات کارشناسی هم کار می کند. غزل هم مدیر یک شرکت ساختمانی است. غزل معمولاً زودتر به خانه بر می گردد و تا مسعود بیاید ساعتی تنهاست. آن ها معمولاً از روز هم، خبر می گیرند. تا مسعود می گوید خبر، او از سیر تا اتفاقات بین راه و شرکت را برای مسعود تعریف می کند. از لباس جدید همکارش گرفته تا هایی که در تاکسی افتاده و ماجراهایی که برای رسیدن به خانه داشته است. اما وقتی از مسعود می پرسد که چه خبر. معمولاً با یک «، سلامتی» ناقابل مواجه می شود یا فوقش چند تا درباره تمدید بیمه و پرداخت قبض برق و راست و ریست کردن کارهای وام می گوید. حس می کند غزل دیگر بیش از حد درباره جزییات حرف می زند و غزل هم فکر می کند مسعود حرف زدن با او را ندارد. ادامه دارد..... 📲 @mojaradan