مجردان انقلابی
#ناحله💕 #قسمت_شصت_چهارم بابا تو ماشین منتظرم نشسته بود تا نشستم ، گاز ماشینو گرفت و حرکت کرد سمت م
#ناحله
#قسمت_شصت_پنجم
امشب قرار بود بریم خونه داداش علی
دلم واسه فرشته کوچولوش یه ذره شده بود
با دیدن داروخانه یادم اومد قرصام یه مدتیه که تموم شده
کنارش پارک کردم و قرصایی که میخواستمو یه پاکت ازش گرفتم
زنگ زدم به ریحانه که هم خودش حاضر شه هم بابا رو حاضر کنه
بعد چند دقیقه رسیدم دم خونه
چندتا بوق زدم که باعث شد بیان بیرون و بشینن تو ماشین
درو برای بابا باز کردم و کمک کردم که بشینه .ریحانه هم رفت پشت نشست.
دوباره سر جام نشستم و بدون توقف روندم سمت خونه داداش اینا
بہ قلمِ🖊
#غین_میم و #فاء_دآل
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´