#ارسالی_از_کاربران
سلام علیکم و خداقوت
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر من مدیریت فضای مجازی را برعهده داشتم.
۱.برایم مهم بوده تا هر کسی نتواند با صفحات الکی و شخصیت ساختگی حال با هر فکر و عقیده ای که دارد
مسئله ای را مطرح کند که
آن مسئله باعث هرج و مرج کشور
یا تحریک کردن افراد به سمت موضوع خاص یا الگو بر داری از شخصیت های بظاهر قهرمان برای جامعه ی مسلمان
و برایم مهم بوده طوری مدیریت شود
تا مسئولان موضوعات مختلف یک صفحه ای را یک کانالی را مدیریت کنند که هم دین دار و هم از جایگاه علمی و عملی برخوردار باشند تا هر کسی با هر سخنی جامعه را دچار هرج و مرج نکند
تا شایعه ها زیاد نشوند
و همچنین برایم مهم بوده که هرکس یک صفحه یک شماره حساب کاربری اگر واقعا مثلا کسی بهانه ش باشد بخاطر درس یا ...صفحه و یا حساب مجازی داشته باشد
قبل ورود و ثبت حساب کاربری
کد ملی و نام خانوادگی و اطلاعاتش را کامل وارد کنند
برای ورود ب فضای مجازی قوانین مطرح کنند
مقررات و مجازات و بعضا پاداش تا تشویق شوند
به امید روزی که جامعه ما آمادگی ظهور اقا را داشته باشد
تقدیم به حضرت مهدی عج و رهبر عزیزم آقا خامنه ای
اللهم عجل لولیک الفرج
یاحق"
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#ارسالی_کاربران
سلام علیکم
اول از همه عید مبارک و ولادت باسعادت
اقا امام علی بن موسی الرضارو تبریک میگم 🎊💚🎊💚🎊💚
دوم خواستم ماجرای پارسال دقیقا همین چندماه رو براتون تعریف کنم و از ضمانات و کرامات امام رضای عزیز بگم.
بنده به مدت ۱ماه و خورده در کما بودم.
و ضریب هوشی بسیار پایینی داشتم کمتر از ۵
خانواده ام به پزشکان مختلف مراجع کردند
شهرستان و تهران و...
اما یکبار وقتی به پزشکی مراجعه کردند و
تجویز خواستند
اون پزشک عزیز گفتن:
تا وقتی دکتر رضا هست ما چکاره ایم
شما یک پزشک ماهری دادید 💚 دکتر رضا 💚
خانواده ام موندن و گفتن دکتر رضا؟؟
پزشک گفت:
بله دکتر رضا در مشهد مقدس
گفتن برید اونجا و از امام رضا بخوایید
خانواده م رفتن به مشهد دوهفته بعد به هوش اومدم
از وضعیت کما به الان رسیدم
و مدیون خدای مهربون و ائمه عزیزم هستم
ائمه چه کارها که نمیکنند
❤️ از این خانواده خیلی به ما رسیده است ❤️
التماس دعا مخصوصا زائران دور و نزدیک امام رضا
چه زائران حضوری چه زائران قلبی📿🙏
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
غذای حضرتی #امام_رضا(ع)😍
چندروز بعد عقدمون💍دوتایی رفتیم مشهد ،سفر خیلی خوبی بود،خیلی خوش گذشت بهمون.
یه روز داشتیم توی حرم آقا امام رضا قدم میزدیم دیدیم جلوی مهمانخانه آقا امام رضا شلوغه، من نمیدونستم اونجا چه جاییه،از کمیل سوال کردم وبهم گفت اینها میرن جاهایی و ژتون هایی رو میدن به یه سری آدم ها واونهام دعوت میشن برای خوردن غذای آقا امام رضا😋..
البته امام رضا دعوتشون میکنه..
من وکمیل دوتایی گفتیم ای کاش ماروهم دعوت کنه😔..
یه روز نشسته بودیم توی اتاق وداشتیم صحبت میکردیم روز حرکتمون به سمت منزل رو برنامه ریزی میکردیم که کی حرکت کنیم وناهار رو کجا بخوریم..که دیدیم در اتاقمون رو زدن..کمیل در رو باز کرد..من داشتم گوش میدادم..یه آقایی بود که گفت:سلام پسرم زیارتتون قبول🌹 ببخشید شما چندنفرید؟
کمیل گفت سلام ممنون سلامت باشید ما دونفریم چطورمگه؟ اون آقا دوتا کاغذ«ژتون» گذاشت تو دست کمیل وگفت شما ناهار مهمون آقا امام رضایید😊 وخداحافظی کردو سریع رفت..وقتی کمیل درو بست برای چندلحظه فقط داشتیم به هم نگاه میکردیم..باورمون نمیشد😳.کمیل از خوشحالی زیاد زنگ زد به دوستش شهید محمد محرابی پناه وقضیه رو به ایشونم گفت...ناهارش خیلی خوشمزه بود☺️..غذاش چلوخورشت بودو مزه اش هنوز زیر زبونمه. بهترین سفری بود که من وکمیل رفتیم
شهید کمیل صفر تبار
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📹 زیارت با رضایت
🔻کی گفته امام رضا(ع) دلشکستهها رو بیشتر تحویل میگیره؟!
😊رفتی حرم لبخند بزن!
#ارسالی_کاربران
#التماس_دعا
@mojaradan
شبتون امام زمانے💚
ان شاءالله خواب امام زمان و کربلا رو ببینین💙💜
یاعلے
در پناه حق
@mojaradan
┅┄✿┅┄❥•❥┄┅✿┄┅
مجردان انقلابی
#داستان_شب ⚜قسمت سی و پنجم ⚜ بهشتِ عمران 🌾 با خشم فراوون ساکمو از روی مبل خونه ش برداشتم و به سمت
#داستان_شب
⚜قسمت سی و ششم⚜
بهشت عمران 🌾
_تا کی میخوای اینجا نگهشون داری بابا؟
سیگارمو دود کردم و گفتم :تا وقتی به حرف بیاد بگه دختره رو کجا برده
_شر نشه واسمون؟ اش و لاش شده
برگشتم و نگاهش کردم و گفتم :ترسیدی؟
سرشو آروم تکون داد و گفت :نه ولی میگم برای شما بد نباشه
چند قدمی بهش نزدیک شدم و گفتم :اب از سر من چند سالی میشه گذشته، فعلا که نصف اموالم و بابت این دختره به باد دادم، ترس برام معنی نداره
چیزی نگفت و به سمت در رفت. برگشتم سمت پنجره و یه سیگار دیگه روشن کردم. تا خواستم ازش پک بگیرم صداش پیچید
_بابا میشه یه چیزی بپرسم ازت؟
سکوت کردم که به حرف اومد :حرفای ایوب درباره بهشته درست بود؟ یعنی میخام بگم منظورش چی بود که اون...
+به تو ربطی نداره
صداش که در نیومد گفتم :سرت توی کارای خودت باشه، درمورد چیزی هم که بت مربوط نیست کنجکاوی نکن چون..
برگشتم طرفش و ادامه دادم :چون هر چیزی سزایی داره، سزا بیشتر دونستن هم میشه عاقبت اون دوتا گوشه انباری، فهمیدی؟
چیزی نگفت و خارج شد
سیگار و فرو کردم توی جا سیگاری و از پشت پنجره توی گذشته خیره شدم
بیست سال قبل
_مگه من چمه؟ بگو چی کم دارم از اون پسره یه دهاتی
+بس کن فرهاد بس کن! خسته شدم از بس دنبال این قضیه رو گرفتی، جواب من به تو و عمو همونی بود که دیشب گفتم، نه نه نه
جلوی راهشو گرفتم و گفتم :من از بچگی خاطرتو میخام حوریه، این درست نیست این عشق چندین و چند ساله منو فدای یه پسریع تازه از راه رسیده کنی
دستی به پیشونیش کشید و گفت :از بچگی هم چیزی بین ما نبوده، لااقل از طرف من! خوبه خودت میگی بچه گی! اینا همه توهمات تو و عمو بوده و بس، الانم برو کنار باید برم کار دارم، نمیخام باهم ما رو ببینن
_حالا دیگه از حرف زدن با من عارت میشه؟
چیزی نگفت و به سرعت ازم فاصله گرفت
با حرص داد زدم :نمیزارم زنش شی حوریه، به شرفم قسم گردنشو میشکنم اگه بخای زنش شی
اما اون فقط دستش و به بالا تکون داد و رفت.
من خون برای این پسره دهاتی پاپتی نمیزارم.
از خیالات با صدای تلفن بیرون اومدم.
تلفن و برداشتم و صدای منصور توی گوشم پیچید
_پیداش کردی فرهاد؟
+هنوز نه ولی نگران نباش پیدا میشه
_زده عروس منو ناکار کرده!
+عروست؟ کی؟
_آره،خودمم تازه فهمیدم... زن عماد
گوشیو توی دستم جابه جا کردم و گفتم :عماد؟
_آره بی وجدان زن و بچه داشته و از ما مخفی کرده، دیشب بهشته اونجا بوده، میخواسته بمونه جای مژده که عماد میفهمه و دختره هم از خونه میزنه بیرون ولی قبلش با مژده درگیر میشن و میزنه ناکارش میکنه و در میره!
+حساب پسرت سنگین شده منصور، قرار نبود زنی وسط ماجرا باشه
_من مقصر نیستم، برای تو که فرقی نمیکنه ما میخایم این وصلت سر بگیره، فراموش نکردی که بابای خودت سه تا زن داشت
+پس اومده تهروون! پیداش میکنم
_تهرون اون دهات خودت نیست که قده یه کف دست باشه!
+تو کاریت نباشه خودم درستش میکنم
_به نفعته درست شه اونم خیلی زود وگرنه بابت اون سه میلیارد قماری که باختی باس کلی تاوان بدی
و قطع کرد
از خشم گوشی تلفن و پرت کردم و داد زدم :بی وجدان عوضی...
ادامه دارد
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
⚜قسمت سی و هفتم ⚜
بهشت عمران 🌾
چشمامو بی رمق باز کردم. سرم به شدت درد میکرد. هیچ کس دور و برم نبود
آروم از توی جام بلند شدم و با گنگی به اطراف نگاه کردم
یه اتاق کوچیک که شبیه هرچی بود الا خونه
سرم گیج میرفت و حالت تهوع داشتم
اروم بلند شدم و به کمک دیوار به سمت در خروجی رفتم.
در کهنه و قدیمی رو باز کردم و با یه حیاط که پر از ضایعات و آهن پاره بود روبه رو شدم
زانو هام قفل کردن و همونجا افتادم
خدایا اینجا کجاست؟
چه بلایی سرم اومده؟
من..
من کیم؟
چرا یادم نمیاد چی شده؟
حتی نمیدونم اسمم چیه. اونقدر روی معده ام فشار اومده بود که همونجا عق زدم و روی پله های سیمانی هرچی ته معده ام بود و بالا آوردم.
اونقدر عق زدم که بی حال کف پله افتادم
صدای دویدن کسی اومد و بعد یه زن چاق روی سرم ظاهر شد
با دیدن حال و روزم و صحنه ایی که درست کرده بود دادی زد و گفت :پرویییین، خدا لعنتت کنه با این سوغات لیلی اوردنت ببین چطور گند زد به زندگیم، پرویییین؟ کدوم گوری هستی ورپریده؟
و با گوشه کفشش به پهلوم ضربه ایی زد و گفت :هوی؟ زنده ایی؟
چشامو بی رمق باز و بسته کردم که دوباره صداش پیچید :پرویییین؟
دوباره حالت تهوع گرفتم که صدای دختر جوونی توی گوشم پیچید
_چیه صداتو کشیدی به سرت اشرف؟ باز چه مرگته؟
+بیا دست گلت و تحویل بگیر، ببین چه گندی زده به زندگیم
_خوبه کمتر شلوغش کن، همچی میگی زندگی انگار تو قصر رضا خان داری زندگی میکنی بکش کنار ببینم چیشده
و اومد روی سرم نشست و دستش و گذاشت زیر سرم و گفت :چت شده تو؟ خوبی؟
به سرفه افتاده بودم که داد زد :یه لیوان آب قند درست کن اشرف
+نوکر بابات غلوم سیاه
_زیادی حرف میزنی ها، برو یه لیوان آب قند بیار وگرنه میزنمت که صدای اگزوز خاور کنی ها
+مادر زاده نشده
خیز برداشت به سمتش که اشرف دوید طرف خونه و ناپدید شد
دستش و گذاشت روی پیشونیم و گفت :تب داری! باس بریم دکتر فکر کنم اثر ضربه اس
بی رغبت گفتم :من کیم؟ اینجا کجاست.؟ چم شده؟
کمکم کرد نشستم و گفت :فعلا زیاد حرف نزن، الان میبرمت بیمارستان
و گوشیشو درآورد و شماره ایی گرفت و بعد چند ثانیه گفت 'کجایی سجاد؟
_
+زود بیا خونه باس منو ببری جایی
_
+زرت و پرت زیادی نکن، میگم بیا بگو چشم، منتظرتم
و گوشیشو گذاشت توی کیفش و آدامس توی دهنش و ترکوند و گفت :پاشو یه آبی بزن به ریخت و قیافه ات بریم دکتر
و کمکم کرد روی پام وایستم
به سمت شیر آبی که کنارش یه سگ بسته شده بود بردتم که سگه روی پاش وایستاد و شروع کرد به پارس
از ترس چسبیدم بهش که خندید و گفت :از ملوس میترسی؟
چیزی نگفتم که لگدی به پهلوی سگه زد و گفت :ملوس به خاله سلام کن!
و آروم گفت :نترس این واسه غریبه ها اینطوری میکنه
نشوندتم پای شیر و آب زد به صورتم
با ریختن آب توی صورتم انگار دوباره جون گرفتم که گفت :الان به حال میای
و دوباره آب پاشید که صدای اشرف اومد :بگیر بده کوفت کنه
و لیوان آب قند و جلوی اون دختره که اسمش پروین بود گرفت.
پروین :تو تربیت نداری ن؟ کوفت چیه؟
اشرف چیشی گفت و رفت
لیوان آب قند و نزدیک دهنم گرفت که سرمو کشیدم عقب و گفتم :من و کی آورده اینجا؟ نگفتی اینجا کجاست؟
پروین :نترس استه استه بت میگم فعلا اینو بخور
لیوان و به لبم نزدیک کرد و بلاجبار قورت دادم
ادامه دارد...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
༻﷽༺
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم ❤️
▫️حسین_جان💔
⚜اے قبلہ ے عالمین، عالَم بہ فداٺ
✨هر روزم و هرماهم وسالم بہ فداٺ
⚜بعد از باَبے انٺ و اُمّے آقـا
✨جان خودم و اهل و عیالم بہ فداٺ
انت_فےقلبے_حسین
یا_سیدالشهدا
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#السلام_ایها_غریب
#مولا_جانم
مـا همـانیـم که از عشـق تـو غفلـت کردیـم
بـا همه آدمیـان غیـر تـو خلـوت کردیـم
سـال هـا می گـذرد،منتظـری بـرگـردیـم
و مشخـص شـده مـاییـم که غیبـت کردیـم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💞💞💍💍💞💞
#سوال
در#خواستگاری معمولا از پسر می پرسند که وضع مالی تان چطور است . آیا پسر باید صبر کند تا #وضع مالی اش بهتر بشود و بعد ازدواج کند ؟
#پاسخ
اینکه بعضی از #خانواده ها در مرحله ی اول خواستگاری سوال می کنند که شما #خانه یا ماشین دارید، اشتباه است.
این ازدواج ها را به #تاخیر می اندازد. من به خواستگار دخترم که کار نداشت و به #خواستگاری آمد جواب مثبت دادم البته ایشان#تحصیلات دانشگاهی داشتند ولی هنوز کار نداشتند. مهم #جُربزه ی طرف است .آیا همه ی مردها وقتی به خواستگاری رفتند ماشین و خانه داشتند ؟ نباید اینها #ملاک باشد .
ملاک باید #اخلاق ،دین و اصالت خانوادگی باشد .اگر فرد جربزه ی کار داشته باشد یعنی #صنعتی را می داند یا تحصیلاتی دارد ،نباید به او جواب رد داد.
ما نباید ازدواج مان را#بخاطر مادیات عقب بیندازیم ولی باید امکانات اولیه مادی را داشته باشیم . یعنی حتی طرف نباید خانه یا ماشین داشته باشد می تواند #خانه اجازه کند. اگر شما #رشد شخصیتی، اجتماعی ،بلوغ فکری و #قدرت مدیریت بحران داشته باشید ،نباید ازدواج را به تاخیر بیندازید.
#استاد_دهنوی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
✨﷽✨
💠برخورد با همسر از منظر امام رضا(ع)💠
✍رفتار مناسب با همسر از دید امام رضا(ع) اهمیت زیادی داشت ایشان همیشه زمانی را برای رسیدگی به امور خانواده اختصاص میدادند و به اطرافیان درمورد همسرداری سفارش میکردند
یاران از زبان امام رضا(ع) شنیده بودند که پیامبر(ص) فرمودند: «خدا به زنان نسبت به مردان مهربانتر است و هرکس همسر خود را شاد کند، خدا در روز قیامت قلبش را شاد خواهد کرد» خودشان هم از کارهایی چون عطرزدن یا مرتب بودن برای رضایت همسر دریغ نمیکردند
اما در عین حال، به زنان هم توصیه میکردند با همسر خود رفتاری خوب و مناسب داشته باشند و حتی وقتی از او دلگیر و ناراحت هستند، با مهربانی فضای خانه را گرم نگه دارند ایشان به آنها میفرمودند: «بهترین زن، پنج ویژگی دارد: آسانگیر؛ نرمخو؛ موافق و همراه؛ هر وقت شوهرش خشمگین شود، خوابش نبرَد تا وقتی که شوهر از او رضایت پیدا کند؛ هر موقع شوهرش بیرون برود، از خانه و خانوادهاش در نبود او مراقبت کند. اینطور زنی، یکی از مأموران خداست و مأمور خدا ناامید نمیشود...»
📚برگرفته از عیون اخبار الرضا (ع)
✅ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✍ @mojaradan
4_5998808889934480412.mp3
1.61M
﷽
📲 فایل صوتے
🎙واعظ: حاج آقا #هاشمی_نژاد
🔖 بخشش از خطای دیگران 🔖
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔 @mojaradan
#همنشینی_با_شهدا
💠 عملیات سختی را پشت سر گذاشتیم. محسن و گروه شان آن شب کولاک کردند. اکثر شلیک هایشان به هدف خورد. حاج قاسم برای آن شب تعبیر ((لیلة الفتوح)) را به کار برد.🍃
🔷 وقتی از خط برگشتیم بچه های نیشابور روی دست گرفتندمان. میان این خوشحالی و بالاپریدن ها محسن گوشه ای ایستاده بود و تسبیح می چرخاند📿
🔹صداش زدم:(( مرد حسابی! همه با دمشون گردو می شکنن تو چرا هیچ حسی نداری⁉️))
🔹بی تفاوت گفت:(( من کاری نکردم که بخوام ذوق کنم! همه ی این ها کار خدا بود؛ من دارم شکرش رو به جا میارم که ما رو قابل دونست به دست ما انجام بشه🌹))
🔹روز بعد از طرف سردار عراقی مقداری لیر به ما هدیه دادند. محسن قبول نمی کرد. می گفت من به خاطر پول نیامده ام اینجا☝️ گفتم؛(( اولا این هدیهست؛ ثانیا مگه چقدره؟!)) پیشنهاد دادم مقداری اش را بیندازد داخل ضریح حضرت زینب(س) و با بقیه اش هم برای همسرش سوغات بخرد.
🔸به خیال خام خودم رامش کردم. هنگام برگشت بعد از زیارت حرم حضرت زینب(س) از بازار زیاد خرید نکرد. پرسیدم:(( مگه قرار نشد با اون هدیه سوغات بخری؟!))🙁
🔸رفت همون جایی که باید می رفت!
🔸یعنی همه رو انداختی تو ضریح؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌐 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔 @mojaradan
#تلنگرانه
#میگفت↓
میدونی ڪِی
ازچشمِ خدا میوفتی؟!
زمانی ڪه آقا #امام_زمان❗️
سرشوبندازه پایینو
ازگناهڪردنتو خجالت بڪشه
ولی تـوانگار نـه انگار..!
✨ #رفیــق
نزارڪارت بـه اونجاها برسـه!!!
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@mojaradan
#توجه
فکر نکنی اگ به نامحرم نگاه کردی دیگ گناه کمیهواشکالی نداره و خدا می بخشه و تموم.❌
🌱جالبه بهت بگم
بعضی از زناکارا دقیقا از همین نگاه شروع کردن
اول نگاه کرده که مثلا نفسش سیراب بشه
سیراب ک نشده هیچ تشنه تر شده
رفته مرحله بعد
بذار نامحرمم رو لمس کنم بلکه سیر بشم
نشده که هیچ رفته مرحله بعد
بذار باهاش رابطه رو داشته باشم❌🔥🔥🔥🔥🔥🔥
بازم سیر نشده تشنه تر شده
مرحله بعد تعدد زنا
هی زنا هی زنا
آخرین مرحله👇
جنون جنسی
اختلال روحی روانی
👈و در آخر خودکشی
✍ #مهدی_باقریان
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رابطه عشق با خطبه عقد
🎧 گفتاری بشنوید از استاد ماندگاری درباره دوست داشتن
#نصایح
📲 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔 @mojaradan
#طنزانه
وقتی دخترها به هم میرسن:
فرانسوی 🇫🇷 : خوشحال شدم تو خیابون دیدمت
کره ای 🇰🇷 : بسیار زیبا شدی دوست من
آلمانی 🇩🇪 : دوست من واقعا دلم برات تنگ شده بود
ایرانی 🇮🇷 : سلام شوهر نکردی؟😐😂😂
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
کانالمون رو ، لطفا همه جا پخش کنید😎👇
✍ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشاربمناسب ۱۴ تیر،سالروز ربوده شدن #احمد_متوسلیان
🕊🌸🕊🌸🕊🌸
گوشه ای از #زندگی#حاج_احمد_متوسلیان
👇👇👇👇
۱۳۵۴(دستگیری توسط ساواک وپنج ماه زندانی در یک سلول انفرادی)⛓
۱۳۵۶(تحصیل در رشته #مهندسی_الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران)📚🔬
۱۳۵۷(پیوستن به سپاه پس از تشکیل گیری سپاه پاسداران)🔫
۱۳۵۷_اسفند(داوطلبانه عازم #بوکان شد وبخشی از نا آرامی های آنجا را سامان بخشید)🚗
۱۳۵۸( آزاد سازی جاده پاوه _#کرمانشاه از دست نیروهای کومله)🛣
۱۳۶۰(#فرمانده_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله در جنگ #دفاع_مقدس❤️
۱۳۶۰(فرماندهی محور#مریوان و#پاوه به همراه#شهید_همت
۱۳۶۱_۱۴_تیر(در شهر #بیروت توسط حزب فالانژ ربوده شد)
۱۳۶۱_خرداد( طی مأموریتی راهی سوریه شد تا راههای مساعدت به مردم مظلوم وبی دفاع لبنان را بررسی نمایند)
۱۳۶۱(فرمانده عملیات #الی_بیت_المقدس که موجب آزاد سازی #خرمشهر شد)
🥀🍃🥀🍃🥀🍃
#متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
🍃
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀ @mojaradan
مجردان انقلابی
#توجه فکر نکنی اگ به نامحرم نگاه کردی دیگ گناه کمیهواشکالی نداره و خدا می بخشه و تموم.❌ 🌱جالبه ب
راستی اینم بگم
دخترو پسری که الآن عادت میکنن
به ارتباط با نامحرم
خیلی سخت میشه بعدنا
ینی بعد ازدواج بتونن خیانت نکنن😊
قابل توجه اوناییکه میگن تا قبل ازدواجه فقط😉
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
❤️ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای دختر مدافع حرم
به بیان صابر خراسانی
☘☘☘
┄┅🌵••═••❣┅┄
•• @mojaradan ••
┄┅❣••═••🌵┅┄
🍁
✨🍁
🍁✨🍁
#تمثیل_و_داستان
💠 پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود...
🔸پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...
🔹پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
🔸انشاءالله خدا او را هدایت میکند...!
💢دختر گفت:
😡پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔 @mojaradan