-🤍-
#کلامحق
و درود خدا بر او ، فرمود : براستى که قرآن ظاهرش زیباست و باطنش عمیق، عجایبش پایان ندارد، اسرار نهفته آن پایان نمى پذیرد و تاریکى هاى جهل جز بوسیله آن رفع نخواهد شد .
نهـجالبلاغـه،خطبه 18
˼مجــیب|ᴍᴏᴊɪʙ⸀
#شهید #شهید_مقاومت_ملی #شهیدمحمد_عبدوس
..
قدم در خیابان شلوغ شهر میگذارم ، غرق در فکر و خیال ، از این طرف خیابان به آن طرف خیابان ، از این میدان به آن میدان ، ملاقات با آقای فلانی و خانم فلانی ، رسیدگی به کارها و برنامه . . . همه چیز خوب است ، همه چیز طبق برنامه ریزی قبلی پیش میرود اما قلبم بیتابی میکند ، نگرانم ؟ نمیدانم . احساسی ناآشناست . نفس در سینه ام حبس میشود و اختیار بغض از دستم در میرود . ناخودآگاه گونه هایم میزبان اشک هایی میشوند که نمیدانم چرا سرازیر شده اند .. تحمل آدمها و شلوغی شهر از توانِ من خارج است . دوان دوان از آن محل خارج میشوم ؛ چیزی انگار فکرم را مشغول خود کرده که نگرانی ام را دو برابر میکند . پیاده کِز میکنم به طرف خانه مادربزرگ ، چشمهایم قرمز شده اند ، سینه ام جوری بالا و پایین میرود که انگار ذره ای اکسیژن به ریه هایم نمیرسد . حالم عجیب دگرگون است ، حسی توام با دلتنگی و دلنگرانی و درد دوری ... درست نمیدانم ریشه اش کجاست . قدم هایم آهسته میشود ، ضربان قلبم هم ! دیگر اشک نمیریزم ، لبهایم منحنی میشود و من میخندم ، بی اختیار روی جدول های کنار مسجد مینشینم . دوباره تو ، دوباره لبخندت ، دوباره طرحِ چشمانت ، دوباره حسِ وجودت ، دوباره تو محمد ... تمام آن حس های ناآشنا که در میانهی روز به سراغم آمد از شدت دلتنگی برای تو بود . نگاهت کردم که قاب شده بودی و رفته بودی بالای بالا ، روی دیوار مسجد پنج تن آل عبا ، هما جایی که روزهایی میآمدی و میرفتی .. این بار هم رفتی ، اما دیگر آمدنی در کار نبود . رفتی ، برای همیشه .
اهالیِ این شهر ، سخت دلتنگ حضورت و طنین صدایت هستند .. هستی و من یقین دارم به بودنت .♡¡
#شهیدعبدوس♥️
˼مجــیب|ᴍᴏᴊɪʙ⸀
این داداش محمد ما میدونید مزارش کجاست!؟
اینجا مزار شهید دانشگره، دقیقا کنار مزار داداش عباس، مزار داداش محمده((((:
-دقیقا کنارش !
˼مجــیب|ᴍᴏᴊɪʙ⸀
اینجا مزار شهید دانشگره، دقیقا کنار مزار داداش عباس، مزار داداش محمده((((: -دقیقا کنارش !
تصویرشونم کنارهم اون بالا نصبه(:♥️♥️
˼مجــیب|ᴍᴏᴊɪʙ⸀
رفقای عزیز ؛ یه چن روز دیگه میرم پیش حاج مصطفی . https://harfeto.timefriend.net/16560913119210 خواس
یه چی بگم بچه ها ...
من تقریبا ۱۴،۱۵ بار رفتم پیش حاج مصطفی
اونجا جوش انقد ارومه که تو همه چیو فراموش میکنی
گلگیات ، غصه ، حاجت و ..
اجمالا میگم حاجی حواست بهمون باشه همین .
اما این سری نمیدونم چرا اینجوری شد
البته من میگم خودشون اینطوری صلاح دونستن ، خودشون خواستن که حتی چن روز جلوتر اعلام کنم و بگم پیغاماتونو بگید تا من برسونم بهشون.
شاکرم که بهم این توفیقو دادن تا واسطه بشم بین شماها و اوشون.
یادش بخیر ...
یه بار هرچی کردم نشد برم
بعد گفتم بطلب بیام ، به نیابت از رفیقات میام .
طلبید .
شماها عزیزید براشون.
مطمن باشید از دلهاتون آگاهن
فقط صبر کنید که اگه به صلاحتون باشه حتما میشه .
اگه نباشه ، پس حتما یه چیزی که خفن تره رو براتون در نظر دارن.
چیزی رو زوری نخوایید .
مث خودش همش بگید و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ..
.