eitaa logo
موج نور
174 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
17 فایل
امواج نور را به شما هدیه می‌دهیم. @Mohammadsalari : آیدی آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
072-aleemran-fa-ansarian.mp3
5.53M
سوره مبارکه منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان www.quran-365.ir @quran_365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼امام باقر علیه‌السلام : 🍃با ذكر گفتن بسيار در تنهایی‌هایت، رقّت قلب بجوى🍃 🍂تعَرَّضْ لِرِقَّةِ اَلْقَلْبِ بِكَثْرَةِ اَلذِّكْرِ فِي اَلْخَلَوَاتِ🍂 📗تحف العقول ص ۲۸۵ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید. 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت پنجاه و هفتم : دو برادر ✔️ راوی : علی صادقی 🔸برای مراسم ختم شهيد شهبازی راهی یکی از شهرهای مرزی شديم. طبق روال و سنّت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار می‌شد. ظهر هم برای میهمانان آفتابه و لگن می‌آوردند! با شستن دست‌های آنان، مراسم با صرف ناهار تمام می‌شد. در مجلس ختم كه وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهيم كنار او بود. من هم آمدم و كنار ابراهيم نشستم. 🔸ابراهيم و جواد دوستانی بسيار صميمی و مثل دو برادر برای هم بودند. شوخی‌های آنها هم در نوع خود جالب بود. در پايان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن را آوردند. اولین كسی هم كه به سراغش رفتند جواد بود. ابراهيم در گوش جواد، كه چيزی از اين مراسم نمی‌دانست حرفی زد! جواد با تعجب و بلند پرسید: جدّی می‌گی؟! ابراهيم هم آرام گفت: يواش، هبچی نگو! 🔸بعد ابراهيم به طرف من برگشت. خیلی شديد و بدون صدا می‌خندید. گفتم: چی شده ابرام؟! زشته، نخند! رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو كه آوردند، سرت رو قشنگ بشور!! چند لحظه بعد همين اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست، سرش را زير آب گرفت و... جواد در حالی كه آب از سر و رویش می‌چکید با تعجب به اطراف نگاه می‌کرد. گفتم: چيكار كردی جواد! مگه اينجا حمامه! بعد چفیه‌ام را دادم كه سرش را خشک کند! 🔸در یکی از روزها خبر رسید كه ابراهيم و جواد و رضاگودینی پس از چند روز مأموریت، از سمت پاسگاه مرزی در حال بازگشت هستند. از اینکه آنها سالم بودند خیلی خوشحال شديم. جلوی مقر شهيد اندرزگو جمع شديم. دقایقی بعد ماشين آنها آمد و ایستاد. ابراهيم و رضا پیاده شدند. بچه‌ها خوشحال دورشان جمع شدند و روبوسی كردند. یکی از بچه‌ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! یک لحظه همه ساكت شدند. ابراهيم مكثی كرد، در حالی كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد. 🔸یک نفر آنجا دراز كشيده بود. روی بدنش هم پتو قرار داشت! سکوتی کل بچه‌ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد ... جواد! یک دفعه اشک از چشمانش جاری شد، چند نفر از بچه‌ها بچه‌ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به سمت عقب ماشين رفتند! همينطور كه بقيه هم گريه می‌کردند، یک دفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چی، چی شده!؟ 🔸جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد. بچه‌ها با چهره‌هایی اشک آلود و عصبانی به دنبال ابراهيم می‌گشتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید🕊🌹 شادی روح پاک شهداء صلوات 🌹 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید. 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شب جمعه شود محشر... گر چه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم السلام علیک یا اباعبدالله ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید. 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
073-aleemran-fa-ansarian.mp3
5.92M
سوره مبارکه منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان www.quran-365.ir @quran_365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼امام مهدى علیه‌السلام : 🍃دختر رسول خدا (فاطمه) براى من سرمشقى نيكو است.🍃 🌿إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ 📚الغيبه، طوسى، ص۲۸۶ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ اثر نیکوکاری 🌴إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ🌴 🍃ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺍﺳﺖ🍃 (اعراف : ٥٦) ✅ عنایت امام زمان عج ✍‌ شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار می‌گذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند، شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر می‌رود اما ایشان رضایت نمی‌دهند. شیخ از رفتن منصرف می‌شود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر می‌کرد، ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می‌آید و می‌پرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را می‌گوید. پیرمرد می‌گوید: می‌خواهی من هر روز به تو درس دهم؟ شیخ استقبال می‌کند و دو سال از ایشان استفاده می‌کند و متوجه می‌شود که این پیرمرد جناب خضر می‌باشد. روزی جناب خضر به شیخ می‌گوید: حالا که‌ رضایت مادر را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی می‌برم که برایت موجب سعادت است، با هم حرکت می‌کنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز می‌رسند که تختی در کنار چشمه‌ای واقع بود و حضرت صاحب الامر بر آن نشسته بودند. از شیخ محمد علی پرسیدند: چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضر تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنا فداه مشرف شدی؟ شیخ گفت: آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود. 📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السلام 👌 یکی از راه‌های نزدیک شدن به امام زمان علیه‌السلام : احسان به والدین ‌ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مجموعه‌ 🔻کلیپ ۸ این داستان: 🔸کار خوب انجام دادن نیاز به تمرین داره. ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼